ملت مرگخوار به سمت صدایی که اومده بود برگشتن و سوروس رو دیدن که نامه ی لرد ولدمورت رو در دست داشت.
یک آهنگ حماسی( ترجیحاً آهنگ بریو هارت) شروع به نواخته شدن کرد و سوروس ادامه داد:
- من قسمت اول نامه را رمز گشایی کردم. ارباب می خواستن بگن که سوروس یه معجون عشق درست کنه و بده به نجینی تا اون تبدیل به یه جاسوس بشه. :zogh:
ملت مرگخوار:
سوروس: اشتباه بود؟
دوباره ملت مرگخوار:
سوروس: خوب اشتباه بود دیه.
لینی مرگخوارا رو جمع و جور کرد و اون ها را آماده ی سفر به دور دنیا یا همون هتل سر خیابون خودمون کرد!
- خب بچه ها آماده... با علامت من همه غیب میشین و توی زیر زمین هتل ظاهر می شین. سه، دو، یک...
- وایـــــــــسا!!!
لینی نگاه بسیار خشن به سوروس کرد.
دوباره همون آهنگ حماسیه پخش شد و سوروس گفت:
- این بار دیگه رمز گشایی کردم... میگه نجینی بایـ...
در همین حین لینی با تمام سرعت به سمت سوروس دوید، یک پرش سه متری کرد و با جفت پا به حلق اسنیپ ورود کرد!
به همین دلیل آهنگ حماسی و سخنان حماسی سوروس به باد فنا رفت.
لینی در حالی که پاهاش رو از حلق سوروس به لوزالمعده ش رسونده بود به مرگخوار ها گفت:
- شماها برین... من خودمو می رسونم.
حرکت کنین.
با جیغ کر کننده ی لینی همه به جز لینی و لونا غیب شدند.
زیر زمین هتل- لعنتی... کفشم خراب شد. عجب اسید معده ای داشت این سوروس. خیلی قوی بودا....
ایوان جو مدیریت گرفتش و با لحنی قاطع گفت:
- خب دیگه لینی، بسه. به گروه های دو نفره تقسیم می شیم. من و لینی لباس ماساژور می پوشیم. سوروس هم که مشکل معدوی پیدا کرد نتونست بیاد. به جاش ریگولوس مدیتیشنیست میشه. بقیه هم بشین مستخدم و کل هتل رو بگردین. هر کس ارباب رو پیدا کرد یه اس ام اس به بقیه بده که برن اونجا...
حرکت کنین.