هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: ققنوس نیوز
پیام زده شده در: ۰:۰۹ پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲
#11
خدمت شما هستیم با دیگر سری از برنامه‌‌های ققنوس نیوز.
در این برنامه قصد داریم تا مصاحبه‌ای اختصاصی داشته باشیم با رئیس محفل ققنوس آلبوس دامبلدور.

- سلام جناب آلبوس؛ خوشحالیم که دعوت ما رو پذیرا بودید و وقت گرانبهاتون رو به ما دادید.

- سلام متقابل به شما و تمام دوستان عزیزم. من هم از شما متشکرم که این وقت رو در اختیار رو به من دادید تا صدام رو توسط این رسانه به گوش دنیای جادوگری برسونم.

- شما لطف دارید پروفسور؛ در صورتی که امکانش باشه قصد داریم تا از شما سوالاتی بپرسیم امکانش هست؟

- بله من در خدمتتون هستم.

- خب پروفسور؛ افرادی دوره‌‌ی شما رو با دوره‌های قبل مقایسه می‌کنن و می‌گن که محفل از دور خارج شده نظر شما در این باره چیه؟

- بله درسته؛ ما این واقعیت رو که محفل در دوره‌ی نسبتا زیادی از زمان در حال در جا زدن بوده. ولی ما با نگاه کردن به پشت سرمون عیب‌های کارهامون رو داریم پیدا می‌کنیم و در حال بر طرف کردن این معایب هستیم. من به شما قول می‌دهم که به زودی تغییراتی رو در محفل شاهد خواهید بود.

- پروفسور حرف‌های شیرین و جذاب هستند ولی فعلا شما هیچ فعالیتی ندارید. این تغییرات کی آغاز خواهند شد؟

- همانطور که در جریان هستید محفل مجددا عضو گیری کرده و به همین رو اعضای جدید محفل چندان با هم آشنایی ندارند. برای همین ما بیشتر تلاش خودمون رو در راستای صمیمی شدن اعضا گذاشتیم و بعد از انجام این‌کار به بقیه موارد خواهیم رسید.

- آیا شما قصد اعمال تغییرات در سیاست‌ها و رفتار‌های محفل دارید؟

- شاید. متاسفانه این سوالیه که جواب دقیقی در بر نداره. سیاست ها بر اساس شرایط موجود چیده خواهند شد و به همین رو سیاست های محفل بسته به شرایط خواهند داشت.

- مرسی از پاسخ‌تون به سوال‌های ما؛ مطلبی هستید که خودتون بخواهید بهش اشاره کنید؟

- در حال حاضر خیر. به جز اینکه محفل به زودی بازخواهد گشت و امید داریم که این بازگشت تاثیراتی که مطلوب ماست رو به جا بگذاره.

- مرسی از حضورتون پروفسور. امیدوارم اوقات خوشی رو داشته باشید.

- همچنین تشکر از دعوت شما. به امید اوقات خوش برای شما و همه و به امید طلوع خورشید رستگاری.












زنده باد محفل


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۳:۴۲ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲
#12
منتظر تغییرات باشید.


چند روزی است که از داخل محفل اخباری به گوش ‌می‌رسد که کسی از صحت و صقم آن ها اطمینانی ندارد ولی این تغییرات در جاهای مختلفی باز خورد خود را نشان داده است.

چه اتفاقاتی در داخل محفل دارد می‌افتد؟
شاید این سوالی باشد که از خود پرسیده باشید. متاسفانه ما حق انتشار اخبار محرمانه را نداریم ولی نوید می‌دهیم که تغییراتی ژرف در محفل ایجاد خواهد شد و محفل همان‌گونه که در شان نیروهای پاکی است به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

مسئولین محفل نسبت به شایعات موجود واکنشی نشان نداده اند و ترجیح می‌دهند که کارها سیر طبیعی خود را به پیش ببرند.

پروفسور دامبلدور طی مصاحبه ای نسبت به فعالیت و برنامه‌های محفل ققنوس اعلام کرده:

- به طور قطع محفل در حال انجام فعالیت‌هاییست ولی این فعالیت‌ها نیاز به زمان و دقت فراوان دارد و ما قصد نداریم که با فعالیت های خود سرانه از تاثیر این اعمال بکاهیم. به شما نوید تغییرات بزرگی داده خواهد شد ولی رسیدن به این مهم تنها با همکاری شما دوستان خواهد بود. به زودی محفل به ثدرت سابق بازخواهد کشت.

این اتفاقات چیست که محفل تا این حد آن‌ها را مخفی می‌کند؟
بدون شک محفل در انجام فعالیت‌هاییست که در روزهای آتی از آن‌ها آگاه خواهید شد.

ولی اینکه چه حوادثی در حال وقوع است همچنان در حاله ای از ابهام قرار دارد.

با تشکر
جیمـ . ـموریارتی




زنده باد محفل


تصویر کوچک شده


پاسخ به: در محضر بزرگان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۶:۰۲ یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲
#13
درود بر دامبلدور کبیر.


قرض(غرز؟ قرز؟ قرظ؟ غرظ؟ غرض؟ ) از مزاحمت خدمتتان ما تاپیکی می‌خواستیم به اسم جادوگر مشاور

در طی این تاپیک ملت میان رول می‌زنن(!) موضوع هم بنا به روند پیش‌برد رول ممکنه سفید سیاه یا خاکستری باشه. قضیه هم اینکه یه جادوگری هست که خیلی مغزه و می‌شینه برای کسایی که نیاز دارن کارها رو ریدیف می‌کنه و خودش هم کلهم عجمعین پشت صحنست. مدیونید اگه فکر کنید اون جادوگر مغزه منم :-" من موریانه ای بیش نیستم و اینا


با سپاس
جیمـ . ـموریارتی


زنده باد محفل


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ققنوس نیوز
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲
#14
درود به شما بینندگان عزیز٫ با شما هستیم با دیگر سری برنامه‌های ققنوس نیوز!

امروز طی اقدامی جنجالی که توجه عده‌ای را برانگیخت..

( ملت پشت صحنه: منظورش از توجه چیه؟
- چه می‌دونم احتمالا توی اون کاغذی که جلوشه نوشتن!
- یعنی دروغ میگه؟
- تو خبرنگاری دیدی که راست بگه؟
- اوا راست میگیا. من چقد خنگم!)

راوی اخبار پس از سرفه‌ای بلند که باعث شد صدای ملت پشت صحنه شنیده نشود به کارش ادامه داد.

- ببخشید! با شما هستیم با ادامه‌ي اخبار. همان‌طور که داشتیم می‌گفتیم پس از حضور جیم موریارتی ملعون سابق که با حضور در محفل تصمیم گرفته پسر خوب بابایی بشه جنجال‌های زیادی در رسانه‌ها پیش اومده که آخه چرا؟ در همین راستا مصاحبه ای با شخص نیمه محترم ایشون ترتیب داده ایم. مهمان امروز برنامه ما " جیم موریارتی "

- سلام می‌کنم به شما و خوانندگان محترمتون!
- به چی؟
- خواننده؟
- این برنامه تلویزیونی خوانندش کجا بود؟
- به من چه اینجا توی این نوشته ی جلوم نوشته!
- میشه ببینمش؟ اوه.. خدای من.. این متن رو کی داده به این؟ این مال کیه؟ چرا انقد چیزه؟ خاک به سرم بیاید ببرید این رو بسوزونید ما خانواده داریم! از اینجا بچه رد میشه.

(پس از یک ساعت و پخش آهنگ‌های درخواستی)

- خب بله آقای جیم. انگیزه شما از رفتن به محفل چه بود؟
- انگیزه؟ شیب؟ بام؟ ما انگیزه نداشتیم بو قورعان. به ما گفتن برو ما هم رفتیم.
- یعنی شما انگیزه ندارد؟
- نه بو خودا. من حتی سیگارم نمی‌کشم چه برسه به انگیزه! ما کلا خیلی مثبتیم بفرما اینم سندش؛ نگاه کنید زده اچ آی وو مثبت. دیدید من مثبتم؟ بو خودا ما انگیزه نداریم!
- بله بله بیخیال. به ادامه بحث می‌پردازیم. چرا ققنوس؟
- چرا ققنوس نه؟
- اینجا من سوال می‌پرسم!
- اون مال قبل این بود که من بیام اینجا.
- یعنی چی؟ اینجا حساب کتاب داره. شهر هرت که نیست!
- منظورتون اینکه من دهاتیم؟ شما با دهاتیا مشکلی داری؟ دهاتیا به نظرتون آدم نیستن؟
- من کی اینا رو گفتم! من فقط گفتم اینجا قانون داره!
- آهاا یعنی ما قانون نداریم؟ یعنی ما بدوی هستیم؟ یعنی ما انسان اولیه هستیم؟
- ای خدا منو از دست این نجات بده!
- من که کاریت ندارم. حتی از صندلیم هم پا نشدم که بیام پیشت حرکات آسلامیک کنم!
- نهههه
- آره!
- نههه
...


ناگهان صفحه سفید شد و شخص دیگری با قیافه‌ای آشفته به جلوی دوربین آمد.
با عرض پوزش از بینندگان عزیز. صحناتی که دیده شد بر اثر برخورد امواج مضر با طول موج ارسالی از آنتن ها ما بود. متاسفانه ما مجبوریم برای مدتی این شبکه را برای تعمیرات اساسی ببندیم. باشد که یه زودی باز گردیم. با سپاس از حسن توجهتون!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۵:۲۴ شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲
#15
حقیقت‌های متوالی


تا کنون فکر کرده‌اید که حقیقت چیست؟ به نتیجه ای رسیده‌اید؟ نتایجتان با بقیه یکسان بوده؟

طبق نظریه‌ای خاص از یکی از فلاسفه‌ی قرون‌وسطی این نظریه مطرح شد که به اندازه تمامی انسان‌ها حقیقت وجود دارد. ولی کدام حقیقی‌تر است؟ این سوالی‌ست که اینگونه جواب داده شد:

"همه چیز را به آن‌ها بگویید؛ سرانجام آن‌ها حقیقت را درک خواهند کرد"

پس حال قصد داریم تا در این شماره قصه‌ای نقل کنیم. بله درسته. این قصه از اون دسته قصه‌های بلند و خسته کنندست ولی خوندنش بی لطف نیست. شاید بهتر باشه داستان رو این‌طور شروع کنیم.

جیم موریارتی کیست؟!


این متنی‌ست که ما در یکی از تحقیقاتمان به آن برخورد کردیم. نوشته‌ای که نویسنده آن ناشناس است.



ممکن است شما قبل از این جیم موریارتی را ملاقات کرده باشید؟ اوه، آیا او از یک احساس زود گذر می گذرد؟

مالی اورا می شناسد، خب حدقل جیم از بخش آی تی را٫ کسی که با اون تو بیمارستان کار میکنه. اونا باهمن یا مالی اینطور فکر میکنه. متاسفانه اون متوجه نشده که جیم تظاهر به بودن میکنه. آیا یه لباس زیر کافی نبود تا اونو لو بده؟! اون مارک خاص از بالای خط کمرش مشخص بود، خیلی واضح بود.

اون از افکار یک نفر اطلاع پیدا کرد، در حقیقت حتا اونو یه طرفدار نامید. اون حتا به اون یک نفر شماره موبایلشم داد، فکر میکرد ممکنه زنگ بزنه. بله، مالی همه چی رو در مورد شرلوک و کاراش به جیم گفته بود.

موریارتی؛ شما یک متخصص می بینید، مشاور جنایی، اگر بخواهید. اون به شرلوک اجازه داد تا یه نگاه مختصر بندازه به چیزی که جیم واقعا هست، فقط یه نگاه مختصر کوچولو، به چگونگی وجود او در خارج از آنجا، در دنیای بزرگ و بد. اون میتونه افکار شرلوک رو متوقف کنه، جان واتسونم متوقف کنه، قلبشو متوقف کنه درست شبیه کارل کوچولو کسی که به جیم خندید. اون خنده‌ی اون مردو (کارل) متوقف کرد، مرگ به نظر میاد چنین کاری با فرد میکنه، متوجه نشدید؟

اوه، احمق نشین، یکی همیشه هست که کارای سختو انجام بده، موریارتی دوس نداره دستاشو آلوده کنه. بعد از همه ی اینها هیچکس تا بحال نتونسته اونو بشناسه و هیچکس هم نخواهد تونست! البته که شرلوک تا آخرین حد بهش نزدیک شد اما اون در حال حاضر در راه است. ( بله این به عنوان یک تحسین به حساب میرفت، درصورتیکه شما از دستش دادین؟)

اون اهمیت نمیده اگه مردم بمیرن، این کاریه که مردم انجام میدن (احتمالا از نظر اون!) . اون نشون داده که میتونه کاریو خوب انجام بده، حتی آزاد کردن سی میلیون پوند فقط برای اینکه شرلوک رو بیرون بکشه و باهاش بازی کنه.

بنابراین اگر میخواین جیم موریارتی رو پیدا کنین، این رو به عنوان یه هشدار دوستانه بپذیرین؛ عقب بکشین! اوه، مگر اینکه شما یه مشکل کوچولو داشته باشین که بخواین درستش کنین. در این مورد همه ی چیزی که شما نیاز دارین که بگین اینه که " جیم عزیز، ممکنه که اینو برام درست کنی؟!" ...



واقعیت های متوالی...
آیا گذشته؛ آینده را تضمین می‌کند؟
همان طور که گفته شد "همه چیز را به آن‌ها بگویید تا بتوانند تصمیم بگیرند که حقیقت چیست."

شایعاتی وجود دارد... آیا جیم راه درست را انتخاب کرده؟ راه درست چیست؟ چرا او این‌کار را کرده؟

اوه چه می‌گویم.. شاید شما خبر را نشنیده باشید.

جیم موریارتی می‌خواهد محفلی شود.


این سوال مطرح است که چرا؟

داستان‌های زیادی نقل می‌شود که شاید یکی از آن‌ها واقعی باشد.. ما آن را نقل می‌کنیم ولی شاید حقیقت نداشته باشد. ما نمی‌دانیم. هیچکس نمی‌داند.

می‌گویند چندی پیش جیم٫ جادوگر بی جادو و راننده‌ی قطار هاگوارتز. برای کشف حقیقتی سه ماه ناپدید شد. کسی نمی‌داند چه حقیقتی بود یا اینکه به چه حقیقتی رسید. گفته می‌شود که او به دنبال حقیت وجودی زندگی خود رفت. اینکه جرا به وجود آمده بود؟ با چه هدفی؟

این سوال مغز جیم را به خود مشغول کرده بود. سرانجام در گوشه‌ی یکی از مدخل‌ها او به جواب سوالش رسید. حقیقتی تلخ یا شاید شیرینی. او مامور آزار دهنده‌ی خوبی شد. در ازای یک توبه که طی آن زجری ابدی را تحمل خواهد کرد .کسی که وظیفه پیدا کرده تا برای انجام هدفی خاص به خوبی کمک کند و در این راه از هیچ کاری دریغ نکند. او با یک لقب برگشت لقب سینر (گنهکار) لقبی که شاید واقعا به او بیاید. کسی نمی‌داند چرا او به جبهه خوبی پیوسته ولی چیزی که اکثرا از آن مطمئنند اینست که باید منتظر چیز‌هایی باشند که شاید زیاد مطلوب نباشد. هر چه باشد او جیم است؛ کسی که زندگی هزاران نفر پشیزی برایش ارزش ندارد. او نماینده آزار دهنده خیر است و حتی دانستن این مطلب هم باعث نمی‌شود که شما احساس بهتری نسبت به او داشته باشید.

حقیقت را باید گفت. اما آیا حقیت آن چیزی ـست که شما دوست داشتید بشنوید؟
حقیقت های متوالی..
آیا چیزی که برداشت کردید حقیقت ‌است یا برداشتی که کس دیگری کرده؟ به راستی واقعیت چیست؟


ویرایش شده توسط جیم موریارتی در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۱ ۱۶:۰۷:۴۲


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۰:۴۹ شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲
#16
به نام محفل


و آمدیم تا آمده باشیم و اینا.

چندی پیش بود که داشتم در مدخل‌های ممنوعه دنبال کتابی می‌گشتم. خطی از آن بدیدم که باعث شد تا مدت‌ها خشتک بجوم و سر به بیابان بگذارم و به جای آب عرق(نوع عرق به خواننده مربوط است) بخورم و بفرسایم خودم را در میان شن های روان و این چیزا.

جمله‌ای که بدیدیم این بود:

خواهی نشوی رسوا همرنگ محفل شو // خواهی که شوی اعلا دست کمک دامبل شو


و اینگونه بود که حال ما اینجاییم و با اشک و آه و فغان (فقان؟) از شما درخواست داریم که ما را در جمع خود جای دهید تا هرچند با توالت شوری٬ پا در رکاب بزرگی چون شما باشیم. باشد که این بنده کمترین را بپذیرید و دریچه ای برایم قرار دهید تا به اصل تحریف شده‌ام بازگردم.

یا دامبلدورا! یا درازا(!) یا نور! یا آنکه آسلام از توست و تو از آسلام! این بنده کمترین را بپذیر تا مجبور نشده ام سر بر سنگ بکوفم(ادبیه مثلا) و از شدت علاقه خون کثیف خود را جلوی پای مجمع تمیز ققنوس بریزم!


....

+ترجیحا ماموریت تک رولی باشه. من توانایی ادامه دادن رول‌های دنباله دار رو ندارم در حال حاضر.

با ۳پاس. ۲هند و ۳خطا



مسافر مسیرهای کشف نشده..


ویرایش شده توسط جیم موریارتی در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۱ ۱۰:۵۸:۱۷
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۱ ۱۶:۰۹:۴۹

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۲
#17
1. سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

والا این سوال یکم گونگه نفهمیدیم یهنی چی! ولی در کل من عادات غذاییم پیچیدست فکر نکنم مرگ رو بخورم :-? احتمالا گوشتش مزه ی ماموت میده. این همه چیز برای خوردن! چرا مرگ؟ سوسک خوبه مثلا تازه میشه از پاهاش به جای خلال دندون هم استفاده کرد. نگاه بس معصومی نیز دارد. موقع له شدن هم خعلی صدای خوبی داره.

2. سابقه ی عضویت در محفل؟

والا اگه اینجا پاس نشیم میریم اونجا ببینیم پاس میشیم یا نه!

ولی فهلا که اومدیم اینجا شانسمون رو امتحان کنیم.

3. مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟

:|
نه شما توی چشم من نگاه کن بگو هدفت از طرح این سوال چی بوده!!!
نبوغ ما را زیرسوال می‌برید؟
پر واضحه که رنگشون!
تعداد نقاطشون
و اینکه اگر حروف مشترکشون رو حذف کنیم اون میشه آه (فکر بد ممنوع!) و اون یکی میشه فد(احتمالا منظور اصلیشون فود بوده)

4. نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟

جراحی پلاستیک مشنگها + کمی رنگ مو + کمی جادو
من داشتم فکر می‌کردم ارباب با موی هرمیونی چقد دافـ... نه چیزه اشتپ شد چه هیولایی میشه برای خودش با یک حرکت موزون زلف هاشون کلی کشته میدن! بعله!

5. بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

تکرار هفت بار پشت سر هم اسم کامل دامبولی ( اگه نمرد من اسمم رو میزارم شرلوک هلمز!)

6. در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

بهش موش میدیم سوسک میدیم (موریانه نمیدیم) خر می‌دیم محفلی میدیم اگه پررو شد هم یه گونی میدیم البته مصرفش برای خوردن نیست برای کردن توشه(فکر بد اکیدا ممنوع!)

7. به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

عمل لیزر برای رفع موی زائد!
چیه؟ حتما که نباید یه اتفاق خفن بیفته:| حالا چون اربابه دلیل نمیشه ژانقولر هم باشه :|

8. یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

والا به غرعان طولانیه!
شما رجوع کنید به قسمت سوم فصل دو شرلوک بی بی سی.
در کل ما بدون نقشه آب هم نمی‌خوریم. چه برسه به حرکات بی‌رحمانه!
و البته شخصا شکنجه روحی رو ترجیح می‌دم.

9. نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بیان کنید:

ریش : رآهبر بدون آ

طلسم های ممنوعه: ما به این قرتی بازیا اعتقاد نداریم! اینا رو شرلوک هم بلده!

الف.دال: ادل؟ نه؟ اممم.. آفتابه دزد؟ نه؟ اوم. ارباب دونی؟ اینم نی؟ ای بابا؛ اوووومممم اشق است دوئل؟ چی؟ غلط نوشتم؟ خودت غلط کردی:| اصلا به تو چه؟ ها؟ ها؟ ها؟


سایه ی قاری مستدام!
حیمـ . ـموریارتی


برای مرگخوار شدن در درجه اول باید فعالیت خوب و کافی داشته باشین.ولی ملاک های دیگه ای هم وجود داره.مثلا علاقه به این گروه و نشون دادن این تمایل, توانایی هماهنگ شدن با گروه...
همونطور که از جواب سوال دوم پیداست شما چندان از روی علاقه اقدام به عضویت نکردین.و با خوندن بقیه جواب هاتون احساس کردم ممکنه با عضویت در این گروه مشکل پیدا کنین.رفتار مرگخوارها با رفتار اعضای عادی فرق میکنه.چه رفتار عادیشون و چه رفتارشون در مقابل لرد.
گذشته از اینکه شما فقط یک پست ایفای نقش داشتین(بدون در نظر گرفتن کلاس های هاگوارتز)فعلا اینطور به نظر میرسه که نتونین مثل یه مرگخوار رفتار کنین.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۳ ۰:۱۰:۰۱

تصویر کوچک شده


پاسخ به: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۲
#18
جادوگران


صبح امروز نامه ای به صورت ناشناس از ناکجا آباد به دفتر برنامه‌ی ما بیامدی و از آنجایی که خعلی تهدیدات بدیع و خوفناکی در آن قرار داشت ما مجبور شدیم آن را به چاپ برسانیم. پیشاپیش بیان می‌شود که این روزنامه به هوچ وجه من الوجوههی مسئولیت در قبال این نامه قبول نمی‌کند!

بسمه شر!


۱۳۹۲/۷/۲


ای جادوگران محترم و ساحرگان یکم محترم!

بدانید و آگاه باشید که نسلتان در حال به چیز رفتن است!‌( بستگی داره چیز به چی بگید شما )
بدانید و آگاه باشید که وولوولک (ولدو برد؟ وولدو مرد؟ وولدو زندست؟) در حال اجرای نقشه های وولوولکی‌ست.
بدانید و آگاه باشید که دامبولی آهنگ‌های دامبولی می‌خواند!
بدانید و آگاه باشید که سوسک‌ها به بهشت نمی‌روند. (ربطش به سیم رابطشه)
بدانید و آگاه باشید که ما گولاخیم حتی اگر گولاخ نباشیم.
بدانید و آگاه باشید که وقت تغییرات فرا رسیده است.
بدانید و آگاه باشید که تغییرات فرانرسیده‌اند باید فرا برسانیمشان!
بدانید و آگاه باشید که چند جای دیگر با الگو برداری از اینجا دارند پیشرفت می‌کنن ما داریم در جا می‌زنیم!
بدانید و آگاه باشید که خسته شدیم از این که گفتیم بدانید و آگاه باشید.
بدانید و آگاه باشید که باید بدانید و آگاه باشید.


و من الشر توفیق



این بود نامه‌ی این شخص ناشناس که مجبور به چاپ آن بودیم. خدا وکیلی مجبور بودیم!

جیمـ . ـموریارتی


تصویر کوچک شده


پاسخ به: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۰:۳۱ سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲
#19
سوسک‌ها نسل بعدی جادوگران!


طبق نتایج گزارشاتی که خبرنگار ما با هزار درسر از آزمایشگاه آج (آزماشیگاه جادوپیشگان) به دست آورد. متاسفانه باید به اطلاع برسانیم که نسل جادوگران رو به نابودیست.

این نابودی به دلیل موجودات شنیع و بوگندویی به اسم خون‌آشام ها اتفاق افتاده است که بنابر باور پذیرتر شدن روز به روز آن‌ها جادوگران رو به نابودی خواهند رفت.

طبق آخرین تحقیقات به دست آمده سوسک‌ها نسل بعدی جادوگران خواهند بود؛ همانطور که می‌دانید این موجودات به شدت سرسخت هستند و جزو معدود موجوداتی هستند که به بمب اتم حتی آخ هم نمی‌گویند.

خلاصه ‌ي کلام که با انتشار این گزارش به این نتیجه میرسیم که:

۱- یه قبر بخریم بریم توش بخوابیم و برای جادوگران فاتحه بخونیم

یا

۲- یه تکونی به خودمون بدیم و دوباره به صحنه باز گردیم



با سپاس
جیمـ . ـموریارتی


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كافه سه دسته جارو
پیام زده شده در: ۱۱:۳۳ شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۲
#20
- فکر کنم گفتن باید لب بگیریم ازشون
- چی؟! رون؟
- جانم؟
- خفه شو رون؛ همینجور پیش بری احتمالا باید برای یکی از آناناسا بریم خواستگاری!
- نباید بریم؟
- یا دامبول مقدس خودت منو از دست این نجات بده.

شترق!
در با صدای وحشتناکی باز شد و در تاریکی شب در آستانه ی در سایه ی موجودی دو سر نمایان شد. موجود که قدش به حدود دو متر می‌رسید لباسی کاملا گشاد بر تن داشت و هر سر موجود با شالگردنی جداگانه پوشده شده بود.

- هـ هـ هری؟
- چـ چــ چیـ چیه؟
- این چیـ چیه؟
- نـ نـمیدونم!

موجود به آهسنگی از آستانه در رد شد و به داخل نور مخفیگاه آمد.

-فرد؟! جرج؟!

فرد و جرج که پشت محموله باری که حمل می‌کردن گمشده بودن و فقط صورتشون معلوم بود٬ همزمان گفتن:

- چیه؟! رون آناناس رو پوست کندی؟
- پوست؟ باید پوست ‌می‌کندیم؟ نه هنوز؛ چطور؟
- هیچی؛ دیگه لازم نیست پوست بکنیش. برنامه تغییر کرده. می‌خوایم یه بدل درست کنیم!
- بدل چیه؟
- بدل بدله دیگه؛ یعنی چند نمونه زنده از خودمون تا یه ارتش بسازیم! یوهاهاها
- شما دیوونه‌اید!
- می‌دونیم! هری اونجا واینستا بیا بهمون کمک کن.



ویرایش شده توسط جیم موریارتی در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۲۷ ۱۱:۴۱:۱۸

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.