پیش نوشت: من تو هیچ کدوم از گروه ها نیستم و این پست تفریحیه، کینگزلی جان امتیاز این پستو اختصاصی برا خودم بزن
1. رولی بنويسيد كه مربوط به تست دروازه بانی شما در كلاس كه در آخر تدريس مطرح شد باشه. اندازه، طنز يا جدی بودنش به عهده خودتون. ( 15 نمره )
- خوب! نوبت هری پاتره مشهوره! هری میخوام ببینم خون بابات تو رگ هاته یا نه! برو ببینم چی کار میکنی!
هری به هوا پرواز کرد و شروع کرد با سرعت تمام به صورت مارپیچ در زمین پرواز کردن!
- اوهـــــــــــــــــوی چی کار میکنی؟ بیا واستا جلوی دروازه ببینم!
- هری بخ سرعت سمت دروازه ها برگشت و جلوی آن ها قرار گرفت و سپس یک اسنیچ بالا آورد آن را به سمت کینگزلی پرتاب کرد
- استاد قبول شدم؟
- نه خیر! تست دروازه بانیه و تو باید سرخگون رو بگیری نه اسنیچ رو! بگیر ببینم چه میکنی!
- چشم استاد!
کینگزلی سوار چوبدستیش شد و روبروی حلقه ها قرار گرفت، سرخگون را عقب برد و با تمام قدرت آن را پرتاب کرد. سرخگون به سرعت به سمت حلقه ی راست میرفت در حالی که هری خیلی ریلکس جلوی حلقه ی چپ پرواز میکرد!
- اوهــــــــــــــــوی اوشکول توپو بیگیرش! با توام کله زخمی!
توپ از حلقه عبور کرد و شروع به سقوط کرد اما هری ناگهان شروع به رواز کرد و حظه ی آخر توپ را در یک سانتی متری زمین گرفت!
- کیف کردین استاد؟ اصلا فکرشم میکردین؟هیشکی میتونسیت این توپو بگیره؟
- خفه شو و برو سوال بعدی کله زخمی احمق!
2. چرا يك دوازهبان بايد از لحاظ روحی فردی قوی باشه؟ ( 5 نمره )
زیرا در استادیوم تماشاچی هایی هستند که از لیدر ها خط میگیرند و لیدر ها هم از یک جایی که پشت یک سری پرده ی مشکوک است خط میگیرند! حالا ما با پرده های مردم کاری نداریم چون به ما مربوط نیست ولی ممکنه این خط هایی که اینا از هم دیگه میگیرن حاوی مقداری شیر سماور باشه یا گزوز تریلی و هدف این خط ها هم ناکجا آبادی از دروازه بان باشه که خوب مقاومت در برابر این ها روح قوی و استوار و هیکلی مانند سیب زمینی، بی رگ را میطلبد
3. بيوگرافی يك دوازه بان كوييديچ رو بنويسيد. ( 10 نمره )
نام: عباس هیکل
القاب: عباس سیبیل، عباس قادری
وزن: 144 کیلوگرم
قد 2 متر و 20 سانت
نام پدر: آرنولد شوارتزینگر
نام مادر: آنجلینا جولی
سال تولد: 1333
سال وفات: مادر نزاییده عباس آقا رو تو گور بکنه!
خلاصه زندگی: عباس آقا از کودکی جلوی هر در یا دروازه ای که وامیستادن هیشکی رد نمیشد! تا این که یک روز یک تور استعدادیابی وارد محله ی بچگیاشون (میدان جوادیه) میشه و ایشون رو رو هوا میزنه!
عباس آقا در طول دوران بازیگریشون پنج تا گل خوردن که هر پنج تاشم خودشون به خودشون زدن تا روی حریفا کم شه!
عباس آقا پس از درخشش در تیم باشگاهیشون به تیم ملی و امید هم دعوت میشن ولی به خاطر این که تیم ملی سفر به فرنگ زیاد میرفته عیال عباس آقا مخالفت میکنه و عباس آقا هم رو حرف خانوم نه نمیگه!
پس از یک عمر دروازه بانی بالاخره عباس آقا در سال 73 از شغل دروازه بانی به شغل مربیگری ارتقاء درجه پیدا میکنن و میشن مربی تیمشون و از اون روز تا حالا روی سکوی مربی گری نشستن و تیمشون هم هر سال قهرمان شده.
لازم به ذکره عباس آقا فقط از درخت گردو به عنوان جارو استفاده میکردن چون جاروهای دیگه رو قبول ندشاتن و زپرتی میدونستنشون!