هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲
#31


آيلين يواشكى از خانه خارج شد.

اول به پاتيل درزدار آپارات كرد ولى كسى آنجا نبود.

پشت تابلوى اعضاى ساحره ها را نگاه كرد و ياد داشت آماندا را ديد كه نوشته بود :

ما در محفل ققنوس هستيم بيا اوجا.

آماندا


اول قيافه ى آيلين به اين شكل و بعد به اين شكل در اومد

خانه ى محفل

پادما و مينروا كارشان رو درباره ى مبلمان تمام كردن . بقيه هم كارشان رو تمام كردن.

آماندا گفت: بايد ديگه آيلين برسه.

فلور آخرين كار رو هم توى ليست خط زد و پرسيد : از كجا مى دونى؟

آماندا:

خانه ى آيلين

بلا : حالا چى كار كنيم؟

رز: چطوره بريزيم محفل ؟

بلا:



به ياد قديما


پاسخ به: ایستگاه قطار(اعلاميه های هاگزمید )
پیام زده شده در: ۲۲:۳۰ شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۲
#32
كافه ى دوئل تا پاى مرگ دوباره راه افتاد.

اگر مى خواهيد دوئل كنيد ،كافى است در ارتباط با ناظران يا با پيام شخصى به شخص بنده اطلاع بدهيد تا من ترتيب يه دوئل را بدهم.

قوانين

١- بازى يك داور دارد.
توجه: داور را بر اساس توافق دو شركت كننده و بى طرف بودن شخص انتخاب مى شود.

٢- سبك و سوژه آزاد است.

٣- دوئل به صورت تك پستى است.

٤- زمان مسابقه نبايد زياد شود. حداكثر چهار تا پنج روز باشد.

نحوه ى امتياز دهى:

از ١٠٠ نمره است.

٣٠ امتياز فضاسازى

٢٠ خلاقيت

١٥ ديالوگ

١٥ املا

٢٠ ظاهر رول


توجه داشته باشيد كه اين تايپيك براى تفريح و تمرين است.



به ياد قديما


پاسخ به: هویت گمشده
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲
#33
عالى بود، عالى

فقط سعى كن به عنوان يه مرگخوار اين قدر هرى رو كوچك نكنى.

چون اين جورى كل داستان از بين مى رود

ولى كلا عالى بود.



به ياد قديما


پاسخ به: باکینگهام پلیس(قلعه مرموز لندن)
پیام زده شده در: ۱۷:۲۹ پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۲
#34
اما قبل از اين كه جسيكا بتواند چيزى بگويد ، فريادى وحشتناك به گوش رسيد.

روح ها باشنيدن صداى فرياد وحشت زده فرار كردن.

همه دور هم جمع شدن. صورتشان از ترس سفيد شده بود.

اين فرياد نه انسانى بود و نه حيوانى بود.

رز گفت: بياين برگرديم.

همه به طرف در برگشتن ولى درى وجود نداشت.

آماندا زير لب گفت:جالب نيست.

تدى گفت: بايد اين قعله ى مسخره يه در ديگه هم داشته باشه.

دافنه گفت: اين قعله با ما يه بازى را انداخته.

در همان حال پادما و الادورا داشتن ديوار ها رو برسى مى كردن.

پادما گفت: من اين نشونه ها رو يجايى ديدم ولى يادم نمياد كجا.

الادورا با تعجب به او نگاه كرد و گفت:كدوم علامت؟

پادما علامت رو نشون داد:

Γδτηψηθδψψξγ



ویرایش شده توسط پادما پاتیل در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۱۸ ۱۸:۱۳:۱۹


به ياد قديما


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۹:۴۷ دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۲
#35

۱.به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید:

ج)هوش و ذکاوتتون

۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:


ب)شنل نامرئی


۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید:

ج)کتاب نقره ای

۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید:

ب)پاسخ به معمای غول برای عبور

۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:


د)محبت و کمک به دیگران

۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید:

خوارى

۷.از چهار جام کدام را مینوشید:

ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ


۸.کدام را مورد دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید:

ب)سانتور



۹.به کدام جادو علاقه خاصی داريد
ج)جادوی سیاه


۱۰.از چه حادثه ای بیشتر می ترسید:

د)مرگ یکی از دوستانتان



به ياد قديما


پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۳:۵۸ جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۲
#36
خانه ى دوازده گريموالد

ساحره ها با ديدن خالى بودن خانه دهانشان از تعجب باز ماند.

آماندا پرسيد: اين جا چرا هيچ چى نيست؟

الا جيغ زد: با وسايل من چى كار كردين؟

مالى با قيافه ى به ساحره ها زل زد و گفت:بودجه ى محفل ته كشيده . چند تا از وسايل رو فروختيم، و بعضى ها هم خورديم. :grin:

مرگخوار ها :

محفلى ها:

الا پرسيد: چه قدر فروختين؟

پروتى گفت: الان وقت اين حرف ها ست مگه؟

پادما به خواهرش زل زد و گفت: ما با خونه ى خالى چى كار كنيم؟

پروتى : نمى دونم. شايد بتونيم بريم قصرمون تو هند.

پادما:

لينى و فلور يك صدا پرسيدند : شما قصر دارين؟

دوقولو ها:

الا گفت: بى خيال ، ما كه نمى تونيم بريم هند. بايد اين جا رو يجورى درست كنيم.

مينروا گفت: من استاد تغيير شكلم. مى رم از بيرون چوب ميارم و اون ها رو به مبلمان تغيير مى دهم.

پادما گفت: من هم بهت كمك مى كنم.


ویرایش شده توسط پادما پاتیل در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۱۲ ۱۴:۱۷:۰۵


به ياد قديما


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۲۰ پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۲
#37
لطفا جايگزين بشه.

نام : پادما پاتيل

خون: دورگه

گروه: ريونكلاو

چوب دستى: طول: ٣٦ ريسه ى قلب اژدها و چوب درخت كاج.

مهارت: جادوى سياه و تغيير شكل

سپر مدافع :عقاب

ويژگى هاى ظاهرى: موى بلند سياهى دارد. چشم هايش هم مشكى است. لاغر و بلند قامت است.

ويژگى هاى اخلاقى: بسيار مهربون است و همين طور باهوش.

معرفى كوتاه: پادما خواهرى دوقولو در گريفندور دارد. او در سال چهارم با رون ويزلى رقصيد.

كلا ايشون تو كتاب باقالى بودن.

انجام شد!


ویرایش شده توسط پروفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۱۳ ۱۰:۰۵:۱۹


به ياد قديما


پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۲
#38
ساحره ها :

مالى: :zogh:

مرگخوار ها:

محفلى ها:

لرد سياه:

كيك:

لرد سياه با آرامش پرسيد: اين جا چه خبره؟

آماندا با ترس گفت: ارباب ، ما مى خواستيم... :worry:

پادما وسط حرف آماندا پريد و گفت: لرد سياه ، از اون جايى كه خودمون هم الان نمى دونيم اين جا چه خبره نمى تونيم جواب بديم.

لرد:

پادما:

لرد:

پادما:

بلا جيغ زد: حمله.

و مرگخوار ها به محفلى ها حمله كردن.

اعضاى ساحره ها يواشكى از در خارج شدن و به سمت پاتيل درزدار آپارات كردن.

وقتى وارد شدن، پادما و پروتى شروع كردن به گريه كردن. الا يه ساطور برداشت و به سمت يه جن خونگى بخت برگشته حمله برد.

دافنه پرسيد: اين هم از تولد آيلين.

آماندا با خشم رو به مالى كرد و پرسيد: چرا محفلى ها رو دعوت كردى؟

مالى: خب ، از اون جايى كه اين جا هم محفلى هست ، فكر كردم كه اشكالى نداره.

الا جمله اى كه از اول هيچ كس بهش اعتنا نكرده بود دوباره گفت: اون جا خونه ى ارباب بود.

مينروا گفت: حالا چى كار كنيم؟


ویرایش شده توسط پادما پاتیل در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۱۱ ۱۳:۴۵:۴۰


به ياد قديما


پاسخ به: ایستگاه قطار(اعلاميه های هاگزمید )
پیام زده شده در: ۱۲:۰۷ پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۲
#39
دسته ى اوباش با حزب باد ادغام شد و كار آن تغيير كرد.

اوباش عزيز از اين به بعد براى بقيه كار هايى انجام مى دهند كه به صورت رول دنباله داره.

مثلا وزير سحر و جادو به آن ها پول مى دهد كه برايش چيز قاچاق كنن.

ماموريت ها تو انجمن هاى مختلف خواهد بود و ناظر هاى ديگه مى توانند درخواست كنن تا اين دسته در يكى از تايپيك هايشان پست بزنند.

مرگخوار و محفلى، ساحره ها و آنتى ساحريان هم نداره همه مى توانند شركت كنند.

گروه ضربت و ژاندار مرى با هم ادغام شدند و به عنوان پليس هاى هاگزميد شروع به كار كردن.

اون ها ماموريت هاى خودشان را دارند و بعضى وقت ها با دسته ى اوباش ماموريت مشترك دارند.


نقد رول هاى هاگزميد به عنوان هاى مهم انتقال يافت، ولى هنوز راه نخواهد افتاد.

براى ثبت نام براى دو دسته ى بالا در تايپيك دسته ى اوباش و گروه ضربت پست بزنين كه هستين.

لطفا در خانه ها هاگزميد هم شركت كنين.

ناظر هاگزميد.



به ياد قديما


پاسخ به: ایستگاه قطار(اعلاميه های هاگزمید )
پیام زده شده در: ۲۱:۱۸ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
#40
از اون جايى كه كار خانه ها هاگزميد زياد خوب پيش نرفت من كمى آن را تغيير دادم.

در تايپيك شهردارى هاگزميد هركى مى خواهد در اين كار شركت كند مى گويد و من با پيام شخصى برايشان سوالاتى مى فرستم و با توجه به پاسخ آن ها شغلشان را مشخص مى كنم.

توجه: سؤالات يكى است اما بايد هر كس با پيام شخصى جوابشان را به من بدهد.

با اين كار شما نمى فهمين كه اگه چى بگين مثلا پليس مى شويد.

اگر از اين تايپيك استقبال شود ، شغل ها بيشتر يا اصلا شايد اشخاص رو مثلا به نوبت قاضى كنيم.

با تشكر

ناظر هاگزميد.



به ياد قديما






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.