فاطی ای که این حرف رو زده بود، سرش رو پایین می اندازه و انگار نه انگار که این حرف زده باشه، می گه:
-شاید همون جنای خونگی باشن؛ کی می دونه شایدم یه مدل جن دیگه باشن!
دانگ در حالی رنگ کله اش زیاد با رنگ بادمجان بم تفاوتی نداشت، با این تفاوت که بادمجان بم آفت نداره اما کله ی دانگ پر از شپش های قد و نیم قده شروع به کندن مو هاش می کنه و می گه:
- تو که نمی دونی ماست موسیر و چیپس خلالی می خوری، حرف مفت می زنی! مگه من اینجا مسخره توئم که امیدوارم کنی بعدش بگی شایدم اینا جنای خونگین! نکنه بعدشم می گی شایدم یه مشت روحن که خودشون جن معرفی کردن هان نظرت چیه؟
فاطی از ترس پوزخندی زورکی می زنه، بعد برای اینکه شاید دانگ از دمای جوش فاصله بگیره دست می اندازه که آب رو از تو فریزر ور داره، بریزه روی دانگ غافل از اینکه کتری رو از گاز برداشته!
-آره حق با توئه دانگ ممکنه هم روح باشن. روحایی که می خوان ما رو گول بزنن! ای روح های احمق ما هیچوقت گول شما رو نمی خوریم.:-"
دانگ از گرمای آب جوشی که این فاطی روش ریخته بود، یک لایه پوست صورتش را کند و در حالی که خون از دست هاش و صورتش چکه می کرد، با چهره ای بسیار خوفناک که از نمایش آن معذوریم، گفت:
زنیکه ی ... می دم ... تیکه هات رو ... بعد ... اون وقت ... بعدش ... همینطور ... یا ...
چون نمی تونستیم سخنان بسیار بسیار غیر آسلامی دانگ رو بنویسیم به جاشون از سه نقطه استفاده کردیم.بعد دانگ شروع به عملی کردن، حرفی که زده بود، کرد. با آن چهره خوفناک و اعمال خوفناک تر باعث که ابتدا اجنه به این فرم
در بیان و بعد با صدایی نازک شروع به جیغ زدن بکنند.
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا....البته رنگ بنفش جیغشون تا مدت ها بعد از رفتنشون در فضا باقی ماند و درس عبرتی شد برای بقیه ی جن هایی که بخوان روی ارتش دانگ کرم بریزن.
در حالی که دانگ دیگه چیزی از فاطی تز دهنده باقی نگذاشته بود با همان صورت خونی، خون روش قل قل می کرد، روی به بقیه ی ارتش کرد و گفت:
می ریم شیون آوارگان رو به تصرف خودمون در بیاریم. شیر فهم شد یا روی شما هم همین عملیات رو انجام بدم؟
ملت در حالی که نمی تونستن حتی آب دهنشون رو قورت بدن، سرشون به نشانه تایید تکون دادن؛ البته ترسشان اصلا نذاشته بود که بفهمن دانگ چه حرفی زده بود اما عدم تایید دانگ عاقبت خوبی نداشت، این رو به خوبی می شد، دید.
-خوبه!
بریم!