هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ جمعه ۲۷ خرداد ۱۳۹۰
خب ما با ریگولوس صحبت کردیم. فکر میکنم یه مدت سرش شلوغه، وقتی برگشت سعی میکنیم تعامل بیشتری در بخش اخبار داشته باشیم که بنفع سایت باشه.

به آبرفورث دامبلدور:
گلرت به نکته خوبی اشاره کرد که گفت اصلا معلوم نیست بقیه با شما هم عقیده باشن و علاوه بر اون منم اینو خیلی استکباری!! و جدی اضافه کنم که همه سایتم موافق باشن هیچ تاثیری نداره! اینجا سایت مبارزه اجتماعی نیست! اینجا صرفا یه سایت هری پاتری و فرهنگیه. شما اگه به مبارزه مدنی علاقه داری خیلی سایتا و جاهای دیگه هم هست که میتونی بری. سایر دوستان مدیرم حواسشون هست ولی من از طرف خودم بگم که چه تو این تاپیک بعنوان ناظر و مدیر و چه بقیه جاهای سایت بعنوان گرداننده، هر مطلب سیاسی یا خلاف عرف جامعه ببینم باهاش برخورد میکنم! به دلایلی که قبلا بارها توضیح دادم.



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۳۰ پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۰
این مساله اخبارو امروز برای همیشه یه بار کامل توضیح میدم.

به دوستانی که در مورد بخش اخبار پست زدندند:
در حال حاضر فقط ریگولوس خبر میفرسته پس بهتره روی صحبتم با ایشون باشه. اگر کس دیگه ای هست که فکر میکنه میتونه خوب خبر بفرسته حداقل چند هفته اینکارو انجام بده تا بررسی کنیم و اگه واجد شرایط بود در مورد دسترسی بخش اخبار(البته اگه بقیه همکاران مدیرم قبول کنند) اون عضو عزیز صحبت کنیم. امیدوارم مثل دسترسی ای که قرار بود به ریگولوس داده بشه و در ادامه بیشتر در موردش توضیح میدم نشه.

به آبرفورث عزیز:
اگه اونموقع که اعضا درخواست گرفتن شخصیت هری رو داشتن مدیران ایفا و انجمن رسیدگی نمیکردند میگفتید دارید پشت گوش میندازید، حالا که رسیدگی شده میگید شتاب زده بود.:دی
من همون موقع هم گفتم که داشتن یه هری پاتر فعال تغییر خاصی ایجاد نمیکنه ولی بلیز زابینی قضیه رو خیلی پر و بال دادن و اصرار داشتن رو این موضوع، پس گفتیم اجراش کنیم تا خودتون به حرف من برسید.

به ریگولوس بلک عزیز:
_ این خبری که فرستادید الانم هنوز صحت و سقمش کامل مشخص نیست و اصلا مشخص نیست که این سورپرایز ارزش اینقد سر و صدارو داشته یا نه. حالا شما فرض کن من به جای ساعت 3 صبح همون دوازده ظهر امروز که اومدم تایید میکردم خبرو، چه اتفاق خاصی میفتاد؟
با توجه به اینکه هنوزم درست مشخص نیست قضیه چیه و بحث جعلی بودن عکسا در میونه. من از اول حدس میزدم که مربوط به فرهنگنامه هری پاتر که قبلنم رولینگ در موردش صحبت کرده بود باشه ولی چیزی نگفتم تا بلکه چیز خاص تری باشه و بیشتر خوشحال شیم.
شما خیلی بزرگش کردی!

_ اما در مورد بخش خبر که شما خیلی اعتراض داری. صحبت در این مورد لازمه ش اینه که بگم چی شده و قضیه چی بوده تا الان:

در سال قبل که هنوز پرفسور کوییرلم به سایت میومد و من دیدم شما در بخش اخبار فعالیت خوبی دارید بحث مدیر خبر شدن شمارو در انجمن مدیرا مطرح کردم و سایر دوستان مدیرم موافقت کردن با من ولی همون شب در پیام شخصی هایی که در این مورد برای شما فرستادم شما بوضوح و با لحن خیلی نامناسبی گفتید که برای اعضای تیم مدیریت و اصلا خود مدیریت جادوگران ارزشی قائل نیستید و پشیزی براتون ارزش نداره.
اینطور شد که من این صحبتاتونو در انجمن مدیرا منعکس کردم و در واقع خودمو خراب کردم که این پیشنهادو داده بودم و بچه ها پشیمون شدن از موافقتشون با مدیریت شما.
بعد از اون اومدید به من گفتید که نظرتون عوض شده و میخواین مدیر بشید و منم علیرغم اینکه میدونستم بچه ها ایندفعه قبول نمیکنن دوباره این پیشنهادو دادم و حتی گفتم مثل دسترسی مدیر ایفای نقش یه دسترسی مدیر خبر درست کنیم و به ریگولوس بدیم ولی ایندفعه موافقت نشد با پیشنهاد من.
گذشت و شما در این مدت چند خبر سیاسی از جمله در مورد روزنامه کیهان و مدیر مسئولش فرستادید و من تایید نکردم و یادتون باشه جر و بحثم داشتیم و با لحن بدی هم صحبت میکردید. بعد از اون چندین عکس نامناسب هم فرستادید که مجددا من تایید نکردم.
این سوابق ذهنی بود تا اینکه شما رسما درخواست مدیر شدن دادی و بخاطر همون مسائل فوق که گفتم با مدیریت شما موافقت نشد.

این ها علیرغم اینه که من قبلا مفصل براتون توضیح دادم بودم مسائلی که باعث ایجاد مشکل برای سایت میشه رو مطرح نکنید. ولی شما اصلا دلتون نمیسوزه و فکر نمیکنید که اگه ایندفعه سایت بسته شه ممکنه هیچ وقت باز نشه و برای خود شخصی هم که این مطالبو نوشته مشکل پیش بیاد. من همینجا تو گفتگو با مدیرا گفتم چندین بار که اوندفعه یکی از مواردی که مطرح کردن فقط یه نظر تو یکی از خبرای قدیمی از یه عضو تازه وارد سایت بود!! و اینکه به تک تک عکسای اما واتسونم اشکال وارد کردند.
باحتمال زیاد داستانی کل کشور که هم همونجاس اگه ایندفعه مشکلی پیش بیاد برای سایت اون عضوی که این مشکل رو بوجود آورده هم خواهد خواست و من یکی که هر کی میخواد باشه، با کمال میل معرفیش میکنم. بی رو در واسی:دی

این هارو گفتم تا بقیه اعضا بدونن که به چه دلیل هنوز مدیر خبری جایگزین منی که خیلی قبلتر گفتم دیگه وقت و حوصله مثل قبلا خبر فرستادنو ندارم، نشده. و اینکه من از سال قبل باین فکر بودم.



Re: گفتگو با ناظرين انجمن كينگزكراس
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۰
آلبوم اما واتسونو بدلیل ایراد مسئولان حذف کردیم.



Re: مرگ خواران دریایی!
پیام زده شده در: ۰:۵۵ پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۰
در این میان ناگهان پرفســــــــور ایـــــوان روزیــــــــه به میان میدان جهید و شنلش را مانند سوپر من تکان داد و گفت:
(افکت صدا: دیریریم ریریم ریم ریم)

_ هیچ کس از جاش تکون نخوره. الان اربابو نجات میدم. ای چوبدستی پر توان برس به داد این ناتوان. ارباب آماده باشید الان تیغو از گلوتون خارج میکنم. استیو پفای ...
بووووووووم

لرد ولدمورت با شدت زیاد پرت شد تو تنه یه درخت و زیر درخت افتاد زمین. در همین حین چند تا نارگیل هم از درخت کنده شد و صاف افتاد رو سر لرد ولدمورت.

لرد:
مرگخوارا:
ایوان:

ایوان که به خیال خودش از اینکه لرد را نجات داده سرمست و خوشحال بود رفت تا به لرد کمک کنه که لرد چوبدستیشو بالا آورد و وردی زمزمه کرد و دور بدن ایوان طناب پیچ شد.

نیم ساعت بعد
مرگخواران سیخ بزرگی را که ایوان را به آن بسته بودند و زیرش آتیش بزرگی روشن کرده بودن به زور میچرخوندن....
ایوان: اربــــــــاب به جون مادرم من قصدم کمک بود
لرد: تو غلط کردی با این کمک کردنت! حالا کبابت که کردیم و خوردیمت دوزاریت میفتاده! اصلا کی به تو گفت بیای کمک کنی نخود هر آش!

لونا و لینی و آنتونین و رز پشت لرد وایساده بودن و داشتن شکماشون صابون میزدن که بعد چند وقت قراره کباب آدم بخورن ...



Re: گفتگو با ناظرين انجمن كينگزكراس
پیام زده شده در: ۲۱:۰۲ دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۰
Lumos جان
سلام

_هدف از ایفای نقش اینه که ما طرفداران هری پاتر بتونیم در قالب یکی از شخصیت های این کتاب در سایت ظاهر بشیم و دنیای هری پاترو باین شکل تجربه کنیم و با سایر دوستداران ایرانی این کتاب ها تعامل و دوستی داشته باشیم. در ایفای نقش بصورت پست زدن مشارکت میکنید و همین کار به تقویت نگارش و املا و داستان نویسی شما هم کمک میکنه.

_ میتونی به صفحه پروفایلت بری و با کلیک کردن روی "ویرایش ویژگیهای فردی" از قالب های موجود اونی که بیشتر میپسندی رو انتخاب کنی.



Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۳:۵۱ یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۰
ویکتور شما از اعضایی هستی که پشتکار و انگیزه زیادی داری. اینا در نظارتت در انجمن کوییدیچ مشخصه و مشخصه ی دیگه ت اینه که شوخ طبع و خوش اخلاقی و اینا در مسنجر مشخصه:دی

حالا سوال:
_ به کوییدیچ علاقه زیادی داری نه؟ چون شناسه ویکتور کرامو گرفتی و همینطور نظارت انجمن کوییدیچ.
_ چندبار کتابای هری پاترو خوندی؟ و کدومو از همه بیشتر دوس داری؟

موفق باشی



Re: بند جادوگران
پیام زده شده در: ۲۱:۵۱ یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۰
خلاصه، هری زیر شنل نامرئیش پاورچین پاورچین رفت تا اینکه پشت در سلول رسید. ()

داخل سلول
لینی بعنوان مغز متفکر گروه در حال اندیشیدن چاره بود اما روفوس و ایوان یه گوشه چمباتمه زده بودن و تیریپ دپی برداشته بودن، دستشونو گذاشته بودن زیر چونه شون و ایوان زده بود زیر آواز...
_ خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
روفی: ناز نفست
_ آآآآآآآآآآآآی خرم آن رووووووز کزین منزل ویران بروم ()
روفوس: جونم
_ راحت جان طلبم وز پی جانان بروم. آآآآآآآآآآی محبوب من ...

بیرون سلول
هری چوبدستیشو در آورد و با خودش گفت "الان میرم در سلولو باز میکنم و یواشکی زیر شنل نامرئی سر از کارشون در میارم."
هری چوبدستیشو بطرف قفل در سلول گرفت و آروم گفت: "اکسپلیارموس"

ولی طبیعتا هر چی زور زد در با این طلسم باز نشد. پس به توصیه ای که هرمیون قبلا بهش کرده بود عمل کرد و دو سه تا محکم زد پشت کله خودش تا یادش اومد باید بگه: "الوهومورا"

تق ...
در سلول باز شد و نگاه همه مرگخوارا به سمت در جلب شد ولی هیچکس آن جا نبود. مرگخواران که فکر میکردند روح سالازار بزرگ از غیب به کمکشون اومده سریع از سلول اومدن بیرون و رفتن تا لرد ولدمورت را قبل از اینکه اعدام بشه پیدا کنن ...



Re: آیا میشه با زمان برگردون مرده ها رو زنده کرد؟
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۰
کج منقار کشته نشده بود. هری و رون و هرمیون بعدا فهمیدن که اون صدای تبر صدایی بوده که مامور اجرای اعدام بعد از اینکه فهمیده کج منقار فرار کرده از شدت خشم روی کنده درخت کوبیده.

اگه کسی کشته بشه دیگه نمیشه با زمان برگردان به عقب برگشت و نجاتش داد. اگه بخوایم شخصی رو با زمان برگردان از مردن نجات بدیم باید قبل از اینکه بمیره به زمان قبل برگردیم و یه سری اتفاقاتو دستکاری کنیم تا نجات پیدا کنه.

هیچ وقت در کتابای هری پاتر گفته نشد که کج منقار یا سیریوس کشته شدن و بعد با زمانبرگردان نجات پیدا کردن. اینارو هری و رون و هرمیون قبل از اینکه بمیرن نجات دادن.



Re: آموزشگاه مرگخواری
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۰
محفل ققنوس

دامبلدور لپ جاگسنو میکشه و میگه:
_ باریکلا. حالا باید دوباره برگردی پیش مرگخوارا و یواش یواش پیش بری تا بتونیم در آخر ضربه اصلی رو به اونا وارد کنیم، اونارو پراکنده کنیم، دور و بر تامو خالی کنیم و در آخر بکشیمیش... پیرم و پیرم ملرزم

جاگسن: صب کن بابا. چی چیو میلرزی، هفت تا هورکراکسشو چیکار کنیم؟

دامبلدور: راست میگی، یادم نبود. پس اول برو بفهم هورکراکساش چیا هستن و کجا مخفیشون کرده.

بــــــــــــنگ!
(جاگسن غیب شد)

---------

عمارت اربابی مالفوی

بــــــــــــنگ!
(جاگسن ظاهر شد)

همه مرگخواران دور میز شام نشسته بودند و منتظر بودند تا لرد ولدمورت شام خوردن را شروع کند. نجینی هم خودشو دور گردن لرد پیچونده بود.
لرد: خب حالا همه دستاتونو بیارید بالا میخوایم دعای قبل از شامو بخونیم...

در همین لحظه جاگسن از در پرید تو و جلوی چشمان هاج و واج مرگخواران ایستاد و به لرد تعظیم کرد.

لرد: این چه وقت اومدن خونه س؟ کجا بودی تا حالا؟
جاگسن: ارباب داشتم اطلاعات جمع میکردم. خیلی محرمانه س اگه اجازه بدید بعدا بهتون خصوصی میگم.
لرد: باشه برو بتمرگ حالا!

جاگسن رفت و سر میز نشست. نگاه مشکوک لینی با آنتونین تلاقی کرد. هر دو داشتند به یک چیز فکر میکردند.

لرد: خب دوباره دستاتونو بگیرید بالا... مرلین بخاطر همه نعمت هایی که به ما دادی ازت تشکر میکنیم... بخاطر غذا، آب، باد، دریا، زیر شلواری و چی توز نمکی ()

مرگخواران پوزخند زدند و شروع به خوردن شامشان کردند.



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۰۱ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰
کلمات جدید:
باران - مبارزه - اشک - الستور - شب - خوردن - آسمان - محفل - خاکسپاری - جستجوگر


نقل قول:

پرفسور کوییرل نوشته:
يک داستان كوتاه و زيبا بنويسيد:
1) از 10 كلمه فوق حتما بايد حداقل 7 كلمه در داستان بكار برده شود.
2) از يك كلمه چندين بار و به شكلهاي گوناگون ميتونيد استفاده كنيد ولي يك كلمه به حساب مياد(حركت => حركتي-حركت كردم...)
3) كلمات تعيين شده بايد با رنگي غير از رنگ متن مشخص شود.
4) برداشتن و يا اضافه كردن پسوند به كلمات همچنين تغيير در نحوه گفتن آنها بلامانع است (چطور=> چطوري---دلم ميخواست=> دلت ميخواست)







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.