هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۷:۵۰ شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۳
#1
سلام مديران گرامي
نميخوام زحمتتون رو زير سئوال ببرم ولي واقعا اين تم نه زيباست و نه سبك و و نه به تم سايت جادوگران ميخوره! در مورداينكه اين به روز رساني چه فوايدي داشته اطلاعي ندارم ولي ايكاش اول تمها رو به صورت آف لاين تست كنيد و سپس اونا رو استفاده كنيد و يا به صورت تم ديفالت سايت قرار دهيد.
با تشكر


و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۱۶ چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲
#2
با سلام
به عنوان وبمستر سابق سایت مگه من هفتاد سال پیش شناسه این آرشام معلوم الحال رو نبسته بودم؟چرا باز شده شناسش و داره فعالیت میکنه؟ایشون نفس کشیدنش هم درون این سایت جرمه!

این هدویگ و سرژ نامعلوم الحال هم که حوصلشون سر رفته و میخوان باز اون حذب مسخره رو راه اندازی کنن،پستای بی ناموسی بزنن،مدیران رو مسخره کنن بعدش سایت ف ی ل ت ر شه، برن بخندند به ریش مدیران زحمتکش سایت!

فریب اینا رو نخورید،یاد استکبار من و مملی رو همیشه زنده نگه دارید و بدانید راه حق، راه عله (آتشفشان له) هست و لاغیر!

باشد که بدخواهان این سایت به درک واصل گشته و بدانند که با توصل به مذاکرت x+y هم قادر به برگشت به این سایت وزین نمی باشند

سر بارون خون آلود
اسطوره استکبار تاریخ مدیریت سایت

ویرایش خطاب به سرژ:بعد میای میگی چرا شناسه السامور منو حذف کردی؟!!تو املای "حذب" رو یادت رفته و داری به طور اعجاب آور و صحیحی مینویسی "حزب"!....حالا میخوای حذب رو زنده کنی برای من؟!اول املای اولیش یادت بیاد بعد ادعا کن!


ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۹۲/۹/۲۷ ۲۳:۲۸:۵۰

و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۸:۴۱ شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۲
#3
مدیران محترم سایت جادوگران
سلام

مشخصه اصلی یک وب سایت خوب، فعالیت به موقع و دقیق بخش خبر آن است، الان حدود سه روز از اعلام ساخت "فیلمی جدید از دنیای هری پاتر" می گذرد و سایت جادوگران در خواب قرار دارد و خبر مربوط به آن را منتشر نمی کند

به عنوان کسی که سالها در این سایت زحمت کشیده از شما خواهشمندم اخبار مهم را به موقع در سایت قرار دهید

با تشکر
بارون خون آلود


و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


پاسخ به: تولد 9 سالگی جادوگران !
پیام زده شده در: ۲۲:۳۹ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۱
#4
نقل قول:

آنتونین دالاهوف نوشته:
از همین جا خطاب به کسانی که میخوان برن عرض میکنم: پول ببرید ولی به اینا ندید. برید خودتون یه چیزی بخرید بخورید. اینا پولارو میگیرن بین خودشون و کادر مدیریت تقسیم میکنن. من توی اینا بودم و میدونم چه جانورانی هستند. آقا یه بخور بخوری بود توی کادر مدیریت نگو و نپرس!


سلام
با اینکه این پست با زبان شوخی نوشته شده و البته مثل پرنس عزیز جدی نمیگیرم ولی به نظر من شوخی این مطلب هم جالب نیست

در زمانی هستیم که گرانی بی داد میکنه ، مطمئنا نباید فشار مالی روی شخصی و یا مدیری بیاد و هر کسی اینو درک میکنه

همیشه تولدهای جادوگران برای مدیران ضرر مالی داشته و منعفت مالی نداشته چون مهمانهایی که میومدن از تعداد پیش بینی شده همیشه کمتر هستن

در کل این مطلب حالت جالبی نداره

با اینکه سر کارم ولی سعی میکنم بیام و دوستان قدیمو ببینم


و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰
#5
نام:سربارون خون آلود
مشخصات:یک روح خون آلود!عاشق بود مثلا!
گروه:اسلایترین
رنگ چشم:سبز
چوبدستی:یک روح چوبدستی ندارد مگر آنکه خلافش ثابت شود!
توانایی:راپورت دادن،سرک کشیدن بدون اینکه کسی متوجه بشه!خوردن غذاهای بدبو و متعفن!از دیوار رد شدن!توی بازی های رایانه ای از جون هری پاتر کم میکنه!جوگیر و.....
دوستان:روح های مونث قلعه!
معرفی:روح گروه اسلایترین،همه ارواح هاگوارتز ازش حساب می بردند...هیچ کس نمیدونست چرا خونیه تا اینکه دختر ریونکلا داستانشو برای اون "پسره عینکی" تعریف کرد

نقل قول:

شما نیازی به تایید در بازی با کلمات ندارین. فقط کافیه تو شخصیت خودتونو معرفی کنین، برای بازگردونده شدن دسترسی هاتون پست بزنین. خوش اومدین
لطفا شما هم نگین اینو میدونستین و فقط از روی علاقه بازی با کلمات پست زدین.

ممنون از لطفت اما به عنوان کسی که قبلا مدیر سایت بوده، خودمو موظف میدونم قوانین رو رعایت کنم...الانم فقط میخوام توی ایفای نقش فعالیت داشته باشم.


هیچ قانونی نقص نشده. الان قانون اینه که کسی که قبلا عضو ایفای نقش بوده، نیازی به تایید در بازی با کلمات نداره و شما هم قبلا عضو ایفا بودین.
و منظورم از جمله ی آخر هم این بود که بعضی افراد قدیمی که عضو ایفا نیستن بازی با کلمات میپستن و بعد از اینکه گفته میشه نیازی به تایید ندارین میگن قصدمون فقط رولیدن برای تفریح بود و قصد بازگشت نداریم.


تایید شد!


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۷ ۲۲:۰۲:۱۴

و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۲۲ یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰
#6
کلمات جدید:
پنجره - تکه کاغذ - معجون - پیرمرد - کافه - راز - چهره - مشاجره - مخفی - ردیاب


پیرمرد پنجره را بست، نگاهش را به تکه کاغذی که رو میز افتاده بود دوخت، آهی کشید...آخرین بار با دخترش به مشاجره ای شدید پرداخته بود.... چهره دختر از توی عکس به او لبخند می زد.....پیرمرد به عکس لبخند زد...شیشه ای از توی جیبش خارج کرد و معجون داخل شیشه ر اسر کشید...حالا میتوانست به طور مخفی خودش را به کافه ای که دخترک در آن مشغول به کار بود، برساند و در میان جمعیت به تشویق او بپردازد.......پیرمرد با آنکه با کار کردن او در کافه مخالفت کرده بود ولی از دور هوای دختر خودش راداشت و این تنها راز زندگیش بود


آو ... نه نه! شما نیازی به تایید در بازی با کلمات ندارین. فقط کافیه تو شخصیت خودتونو معرفی کنین، برای بازگردونده شدن دسترسی هاتون پست بزنین. خوش اومدین

لطفا شما هم نگین اینو میدونستین و فقط از روی علاقه بازی با کلمات پست زدین.


ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۶ ۲۱:۲۴:۴۲
ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۶ ۲۱:۲۵:۳۷
ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۶ ۲۱:۲۷:۲۰
ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۶ ۲۱:۳۱:۰۳
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۶ ۲۲:۲۱:۲۶

و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۰:۴۱ یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰
#7
نقل قول:

تیکا wrote:
کدوم تازه به دوران رسیده ای جرات کرده منو بندازه بیرون ؟؟

همون تازه به دوران رسیده ای که تمام دسترسی های منو گرفته! باز خداروشکر منو حذف شناسه نکردن!

سلام به همگی
خوبین؟
بعد از مدتها اومدم به سایت و دیدم اینبار دسترسی به منوی مدیریت رو ندارم و البته توی صحبت ب اهمدیگه نمیتونم پیام بذارم

خواستم حال و احوالی کنم...دلم برای همگی دوستان تنگ شده....به عله هم بگید خیلی بی معرفتی!

عله جان یه زنگ دیگه نمیزنی!....نا سلامتی رفیق بودیم!یه زمانی با هم آتشفشان بازی در میاوردیم و روزانه سی چهل تا شناسه می بستیم و جگرمون حال میومد! حالا دیگه سراغ رفیقای قدیمو نمیگیری؟

به هر حال دوستان عزیز موفق باشید!
با تمام احترام

پینوشت:دوستان عزیزی که منو نمیشناسن! این شکلکا رو که میزنید دعا به جون من کنید!!--->


و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


Re: میزگرد جادوگری
پیام زده شده در: ۱۶:۳۴ جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۸۸
#8
خب با سلام!
قصد من ایجاد دعوای دوباره نیست.....و من خیلی خوشحالم که دوستان به توافق دست یافتند!
کاریم به این ندارم که کی تازه وارد و کی قدیمیه
ولی در نبودن من یکسری اراجیف گفته شده که باید از خودم دفاع کنم و چون از چنین پستی خبر نداشتم و توسط دوستانی مطلع شدم حق خودم میبینم که چند خطی توضیح بدم:

اول دوست دارم دوستان نقل قول زیر رو بخونن

نقل قول:

پرسی ویزلی نوشته:
یا یک پست از تاپیک هالی ویزارد از ویکتور کرام ( بارون خون آلود فعلی ) که در 21 شهریور 83 زده شده نقل میکنم :
نقل قول:

مکان:ساختمان مرکزی کرام پیکچرز دفتر ریاست
زمان:9:30 شنبه صبح
موضوع: انتخاب بازیگر
-------------------------------
در باز میشود و مازامولا وارد اتاق میشود
کرام :اسم؟
مازامولا: مازامولا
کرام:فامیل؟
مازامولا:مازامولا
کرام:مگه میشه؟
مازامولا:چرا نشه؟
کرام:هیچی،تحصیلات؟
مازامولا:سال پنجم
کرام :سابقه فیلمسازی داری؟
مازامولا :اره مثل چو چند وقتیه آرتورو رو فیلم کردم خودشم نمیدونه هنوز

کرام :پس خوب فیلم میسازید؟
مازامولا:بله من حرفه ایم
کرام:بازیگری چی؟
مازامولا:یعنی شما اسم مازا مولا رو نشنیدید؟
کرام:نه چرا باید شنیده باشم؟
مازامولا:من تو تموم اروپا معروفم چطور نشنیدید؟
کرام:خوب اسم یه فیلمی که توش بازی کردیو بگو؟
مازمولا:(به من میگن مازامولا)
کرام : فیلمش معروفه؟
مازامولا:بله معروفه چون از زندگی من ساختنش
کرام:مگه شما کی هستید؟
مازامولا:من یکی از رئوس مثلث ترسناکم
کرام: :مثلث چی؟
مازامولا:من و آرتور ویزلی و کالین کریوی
کرام:حالا چیش ترسناکه؟
مازامولا:هیچی فقط خواستیم به مرگخوارا توپ بزنیم
کرام: یه بازی کنید
مازامولا: ای آرتور از تمام احساسم به تو میگویم که با تمام وجود از تو حمایت میکنم وزیر آیندم
کرام :خواهر وزیر فقط کینگزلیه اینجا بحثهای سیاسی نداریم جواب شما رو تا پنج شنبه میدم
مازامولا:ممنون
ای برادر و از اتاق میره بیرون


اما صحبتهای من سر نوشته بعد از نقل قول پریسیه:
این پست شاید اون موقع خیلی خوب بوده باشه و ملت بگن ایول به فیلمسازیش ! ولی الان این پست زده بشه ، در جا پاک میشه ! چرا ؟ چون دیالوگ نویسیه ! چون هیچ جذابیتی نداره ! ولی حالا الان شما برو فیلم های هالی ویزارد رو بخون ، ببین چقدر فرق کردن ، یه سری هاشون انقدر جالب و خوبن که وقتی بخونی یک ساعت از خنده رو زمین غلت میزنی ! پستای خودمو کاری ندارم اصلا ، این همه ملت پست زدن ، مثلا پست های تره ور عزیز


1-پرسی عزیز شما در جریان ساخت هالی ویزارد نبودی و حق نداری بهترین تاپیک تاریخ سایت که بهترین پستا در اون وجود داره به خودت نسبت بدی....همه افراد میدونن زننده اون تاپیک من بودم و براش برنامه داشتم تا هالی ویزارد ، هالی ویزارد شده

2-اون پستی که نقل قول کردی فیلم نبوده و اگر سر تیترشو بخونی نوشته(مکان:ساختمان مرکزی کرام پیکچرز دفتر ریاست)
برای جذب مخاطب برای اون تاپیک ابتدا تصمیم گرفتم از حس ذاتی هر فردی برای بازیگری استفاده کنم و تمام صفحات اول هالی ویزارد برای انتخاب بازیگره و ربطی به نوشتن فیلم نداره ...تصمیمم بر این بوده که اول اینگونه جذب مخاطب کنم و بعد به نوشتن فیلم مشغول بشم

اگر ببینی همه افراد بعد از پست من به اون سبک نوشتن چون اون پستا بیشتر حالت مصاحبه گزینشی داشتن

3-از فیلمهای جدید خیلی تعریف کردی ولی به نظر من این فیلمهایی که نوشته شده" آشغالی" بیشتر نیست(نظر منه و قابل احترام!) و اگر در زمان اوج هالی ویزارد در زمان من زده میشد بدون شک پاک میشد
یادم هست بعضی از این دوستان که اداعای نوشتن میکنند، میخواستن از من مجوز استدیوی فیلمسازی بگیرند(همین چند سال پیش بود) و بنده به هیچ عنوان به دلیل ضعف نوشتارشون این اجازه رو بهشون ندادم(چون باید از نظر ساختار نوشتن اصلاح میشدن و سپس اجازه فعالیت در اونجا رو میگرفتن...گذشته رو از یاد نبرید خواهشا)

4-هر چیزی از روند تاریخی خودش برخورده، اگر الان دی وی دی بلو ریی وجود داره از صدقه سر گرامافونه!
احترام از پیشکسوت واجبه و اگر فیلم های ابتدایی هالی ویزارد نبود اصلا فیلم های بعدی در کار نبود

5- به دلیل مشغله کاری، دیگر در سایت مدیریت و فعالیت نمیکنم ولی دلیلی نمیبینم به دلیل نبودن فردی،پستای فرد لگد مال بشه...مطمئنم اگر دوباره برگردم و فعالیت در هالی ویزارد انجام بدم دیگر کسی پستای بعضی از دوستان رو نخواهند خواند

6-منتظر عذر خواهی شما توسط پیام شخصی هستم


ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۳ ۱۶:۳۹:۲۰
ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۳ ۱۶:۴۲:۲۷

و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


Re: متروی لندن! (مقر زیرزمینی اتحاد خاکستری!)
پیام زده شده در: ۲۰:۰۹ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#9
زمان: شب اول بعد از ازدواج
محل: خونه سالازار و مری باود

دوربین میخواد وارد خونه سالازار و مری باود بشه....همه درو پنجره ها رو چک میکنه....همه بستن...میخواد از سوراخ کلید وارد خونه بشه.....پرت میشه عقب!.....دوباره دوربین سعی میکنه بره تو.....دوباره پرت میشه عقب!

صدای فریاد میاد:مرتیکه مگه خوار مادر نداری؟.......یه عده با باتوم میفتن دنبال دوربین...روی پیرهناشون نوشته گشت ارشاد!..... و دوربین در حال فرار از دستشون!!
------------------
دوربین میپیچه تو یه فرعی تاریک! و کسایی رو که دنبالش می کردن رو میپیچونه
صدای هن هن دوربین در سکوت شب.....ناگهان صدایی میاد

توی اون فرعی.... مودی رو میبینه که داره چوبدستیشو تیز میکنه و زیرلب غر میزنه!.....شروع میکنه به فیلمبرداری

-امشب خون اون مار نامرد رو میریزم!.....مری باود من! نه این غیرقابل تحمله! همه ارزوهامو روی مری پیاده کرده بودم!من چیزی جز مری توی دنیا نمیخوام!

صدای قدم زدن کس دیگه ای به گوش میرسه و از توی تاریکی ونوس ظاهر میشه:
- اون سالی بیگناهه....گول اون مری باود نا به کار رو خورده...من میدونم هنوز دلش با منه! ....هنوز آخرین پوست اندازیشو دارم!!.....توی پوستش نوشته بود با تمام وجود دوست دارم!.......من مری باود رو خواهم کشت

مودی همچنان دار هچوبدستیشو با چاقو تیز میکنه!

- به هر حال باید کاری کنیم که این ازدواج به هم بخوره!اینجوری هم من به هدفم میرسم و هم تو

ونوس در حالی که بغض کرده پوست سالی رو میذاره توی کیفش و از تو کیفش لاکشو در میاره و شروع میکنه به لاک زدن!


ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۹ ۲۰:۱۴:۲۴

و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


Re: دفتر وزیر اعظم ، عالیجناب هوکی و معاونش
پیام زده شده در: ۲۲:۲۱ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۷
#10
سالازار نگاهي به جمع ميكنه : و حالا يكي از ما بايد اينو بخوره ..

بارون فوری میگه:ژون داداش اینژور چپ چپ نگاه نکن...من شدام تابلوئه....منظورم اینه که از اونجایی که مرد همیشه در عملم... فوری منو میشناشن!

سالازار اینبار نگاه امپراتور میکنه....امپراتور یا نگاهی به سالازار جواب میده که خود سالازار پشیمون میشه

همگی با هم نگاه کریچ میکنن
کریچر آب دهنشو قورت میده میگه:چرا اینجوری به من نگاه میکنید؟من عمرا.....آی...آی

امپراتور محکم پای کریچ رو لگد میکنه....فریاد کریچ بلند میشه...ناگهان سالازار تمام معجونو تو دهن کریچ خالی میکنه
-----------------------------------------
همه منتظرن که کریچ تغییر شکل بده و به شکل هوکی دربیاد ولی خبری نیست....صورت همه به این شکل در میاد------------->

یهو بارون میگه:بدمشب ...گفتم به این پیرشگ اعتمادی نیشتا....ماده و تقلبی انداخته بود بهم!!

همه به بارون نگاه میکنن و بارون به این شکل رد میاد:


امپراتور تو گوش بارون میگه:راستشو بگو چیکار کردی؟
بارون آب دهنشو قورت میده و میگه:برای اینکه تو حش بره کمی مواد خودمم قاطی معجون مرکب کردم!!!بلکه خوب تو نقشش بره!

همه شکه میشن:
سالازار آهی میکشه و میگه :باید دید چی بر سر کریچ قرار بیاد!!باید منتظر بشیم!


ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۱۶ ۲۲:۲۵:۳۶

و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.