هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: ارتباط با ناظر دیاگون
پیام زده شده در: ۱۹:۳۸ یکشنبه ۵ مهر ۱۳۹۴
#1
اگه میشه تاپیک کتابخانه پروفسور اسلینکرد رو میخوام در صورتی که اسم اسلینکرد از روش برداشته بشه.
اگه اسم اسلینکرد رو نمیشه ازش برداشت من چکش سازی رو میخوام.

چکش سازی هم برای شماست.


ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۵ ۱۹:۵۵:۲۹

غوداااااااا!


پاسخ به: ارتباط با ناظر دیاگون
پیام زده شده در: ۱۲:۰۱ پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴
#2
در اصل این تاپیکی که گفتم رو میخوام تصحاب کنم به عنوان تاپیک اسپانسریم. سوژه هاش میتونه در مورد طلاق باشه، ازدواج باشه و ... . اگه تاپیک مشابههی هست معرفی کنید تصاحبش کنم.


توضیحاتتون رو شنیدم... متاسفانه سوژه و تاپیکی که گفتید کشش نداره... و اسپانسر ها هم قرار بر اینه که تاپیک های موجود رو فعال کنن... ولی تاپیک جدید نمیشه زد. اگر تاپیک دیگه ای رو میخواید در همینجا پست بدید.


ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۳ ۱۲:۲۰:۵۱

غوداااااااا!


پاسخ به: ارتباط با ناظر دیاگون
پیام زده شده در: ۱۸:۲۳ چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴
#3
من مجوز میخوام برای تاپیک "دفتر اسناد رسمی آحاد جادوگر".


غوداااااااا!


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴
#4
غووووودا! کی استعفا داد جن خونگی بد؟! یادم رفت بیام دوباره ثبت نام کنم. فرض کن دوباره ثبت ناک کردم.


غوداااااااا!


پاسخ به: پادگان ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۲۱ شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴
#5
دکتر فیلی که در پست قبل به شکل اجل معلق وارانه وارد سوژه شده بود نگاهی پوکرفیس گونه به ریش های از جنس پشمک حاج عبدالله دامبلدور انداخت. سپس نگاهی به مسلسل پلاستیکی وینکی انداخت و گفت:
- وینکی، تو این‌جا چی‌کار می‌کنی؟ من این‌جا چی‌کار می‌کنم؟ زامبیا کوشن؟ چرا ملّت شهید شدن؟ مگه این‌جا دخمَست که سوژه رو شهید می‌کنید فرزندان روشنایی؟! البتّه این پشمک پیرمرد روشناییه اون رو جدا فرض کنید.

آیلین پرنس و سیوروس اسنیپ با شنیدن اسم دخمه به سرعت به سمت سوژه دویدند و فریاد زنان به توهینی که به دخمه و سوژه های آن ها شده بود اعتراض می‌کردند.
- تو حقوق دخمه های مملکت رو زیر سوال بردی!
- تو به دخمِلیتی ها توهین کردی!
- گوشنمه!
- مشکل ما حل نشه، دخمه تعطیل می‌شه!
- دخمه‌ای که دخمه نباشد، دخمه نیست!
- گوشنمه!
- دشمن بداند، دخمه همیشه از گزند دشمنان به دور است ای دشمنان!
- دخمه دقّت کن!
- گوشنمه!
دکتر:
وینکی:
دامبلدور: هاگرید، فرزندم. الآن گوشنمه های تو وسط اعتراضای اینا چی‌کار می‌کنه؟
هاگرید: حمه ی پول مهفل رو خرج شیکم ویضلیا می‌کنید خب گوشنه می‌مونم.

آیلین و سیوروس که دیدند اعتراضاتشان توسط گوشنمه های هاگرید خز شده است به دخمه ی خود برگشتند و سوژه را خلوت کردند. برای برپا ماندن سوژه و خاک نخوردن تاپیک آلبوس دامبلدور منوی نظارتی خود را بیرون آورد و گزینه های آن را مرور کرد سپس ردایش سیاه شد و با لحنی محزون گفت:
- فرزندانم، امروز باید مراسمی برای شهدای گمنام سوژه برپا کنیم که در پست های پیش به شهادت رسیدند یا شناسه ی خود را تغییر دادند.



پاسخ به: دخمه های قلعه
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۹۴
#6
چیز، یکی از مبهم ترین چیز های جهان چیزی. سالیانه هزاران نفر بر اثر مصرف بی‌رویه چیز تلف میشوند. از این‌رو دولت همیشه به دنبال منع ورود، صدور، دخول، فرود، سقوط و دیگر فعولات مربوط به چیز بوده است. برای همین در یکی از روزهای تلخ و سیاه این دنیای لعنتی جوانی به همراه پدر و مادرش به سینما رفت.

پس از سینما پدر و مادر آن فرد که افراد پولداری هم بودند توسط مورفین گانت، چیزی ترین چیزکش، به قتل رسیدند. آن پسر بر اثر این حادثه متحوّل شد. تمامی دنیا را گشت و دانش ها و فنون رزمی مختلف را آموخت تا با جرم و جنایت مبارزه کند. در این راه برای ایجاد ترس و واهمه در دل دشمنانش از ترس خود استفاده کرد، چیز!

او تبدیل به چیزمن شد که البتّه مترجمین توانا و غیور ایران زمین نام او را به باباچیزی تغییر دادند. او در تمامی نقاط دنیا و در تمامی زمان ها حضور پیدا کرد و شعر معروف خودش را برای چیزکشان خواند تا متحوّل شوند:
"اسمم بابا چیزیه/ می دونی کارم چیه
دلم می خواد همه جا مصرف چیز کم باشه/ تا چیزامون تحریم نشه
مصرف بی رویه/ چیز خیلی بدیه
هرگز نشه فراموش/ چیز اضافی خاموش"

در اثر این شعر هیتلر خودکشی کرد، توپ سوباسا به تیرک خورد، جومونگ مانند اژدها پرواز کرد و فرمانده ی سپاه چین را تکه پاره کرد و مهم تر از همه اتفاقی که در اتاق مغز ها رخ داد.

اتاق مغزها:

مورفین گانت مقابل رون ویزلی که آن را مانند کپه‌ای از پشکل مو قرمز، که یک عدد مغز که مایعات زرد و چسبنده‌ای از آن به بیرون پاشیده می‌شد و مدام با خود تکرار می‌کرد" 403 forbidden" که نشان از ممنوع بودن چیز بود، می‌دید. مورفین گانت که از این ممنوعیت که توسط یک کپه پشکل موقرمز به ظاهر هری پاتر برایش قابل قبول نبود چوب جادویش را بیرون آورد و آواداکدورا گویان به رون حمله ور شد.

رون ویزلی منوی مدیریتی از فنگ که از ناکجا آباد وارد این سوژه ی بی‌در و پیکر شد قرض گرفت و به مرور تاپیک پرداخت. اتاق مغز چه ربطی به دخمه داشت؟ چرا وسط سوژه هری پاتر شده بود؟ چرا هرمیون او را رها کرده بود؟ چرا هرمیون به جای باسیهاگر با گراوپ ازدواج کرده بود؟ چرا دامبلدور نمرده بود و به دنبال شغل در قم می‌گشت؟ چرا به جای قم در قزوین دنبال شغل نمی‌گشت؟ چرا سیریوس بلک به جای پروفسور مک گونگال مدیر مدرسه شده بود؟ و مهم تر از همه چرا او یک پشکل بود؟! در همان جا دکمه‌ای را فشرد و مورفین گانت را بلاک آیپی و حذف شناسه کرد.

حال که منوی مدیریت در دستان رونالد ویزلی هری پاترنما بود چه می‌شد؟ آیا سوژه به روند بی‌در و پیکریش ادامه می‌داد یا هکتور دگورث گرنجر معجونی در حلقوم شخصیت های سوژه فرو می‌ریخت و وینکی در حالی که با مسلسلش دخمه را تیرباران می‎‌کرد سوژه را می‌بست؟ همه و همه در پست بعد که به احتمال بالا 2 ماه دیگر زده می‌شود.


ویرایش شده توسط دکتر فیلی باستر در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۲۷ ۱۷:۰۳:۵۱


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۳:۴۴ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۹۴
#7
علاوه بر ایده ی آلبوس دامبلدور، پیرمرد روشنایی، یه تاپیک بود مربوط به معرفی گروه های تو سایت. اون باید آپدیت بشه و موقعیت گروه ها در جام آتش، کوییدیچ و هاگوارتز در سال های مختلف درش قرار داده بشه به علاوه ی نویسنده های عالی که توی اون گروه بودن.

این کار افراد رو با جو گروه های توی ایفا آشنا می‌کنه. هافلپاف یک گروه افتضاح توی کتابه ولی توی سایت به هیچ عنوان گروه بدی نیست و در حال حاضر خیلی خوب کار می‌کنه. یک تازه وارد وقتی وارد سایت می‌شه همه چیز رو بر اساس کتاب می‌سنجه پس بودن چنین تاپیکی به عنوان یک تاپیک مهم و پیشنهادی اون رو با جو و فضای گروه ها آشنا می‌کنه.

من با یکسری از دوستان چه تو ریون و چه خارج اون بحث هایی داشتم که اکثریت عقیده داشتن رقابت توی هاگوارتز رو زیاد مهم نمی‌دونن پس تقسیم تازه وارد خیلی کم اهمیّت تر از پرورش نویسنده های خوب، با انگیزه و آینده داره. در این صورت نیاز نیست تمام تلاشمون رو بکنیم که گروه ها از لحاظ تازه وارد ورودی بالانس باشن.

جدا از اون شاید یه گروه ارشد هاش زیاد باشه در اون صورت نیازی به تازه واردای زیاد نمی‌خواد و یه گروه ارشد کم داره بنابرین تازه وارد نیاز داره. برای همین بهتره به جای این‌که برای همه ی گروها یه سقف یکسان در نظر گرفته بشه هم بر اساس صلاح دید کسی که کلاه هست سقف تعیین بشه. ( نیاز نیست خیلی وسواسی عمل کنیم حساس نشید. )


غوداااااااا!


پاسخ به: بهترین نویسنده در بحث‌های هری پاتری
پیام زده شده در: ۱۲:۴۵ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۹۴
#8
بدون شک توحید ظفرپور، افسانه ی همیشه جاودان سایت!


غوداااااااا!


پاسخ به: چرا هری دامبلدور را زنده نکرد
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ پنجشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۴
#9
کسی که مرده اگه زنده بشه از گذر زمان وحشت می‌کنه و خیلی از دلایل فلسفی دیگه که مطمئنم همتون میدونید. علاوه بر اون، برای فردی مثل دامبلدور که به هر افتخاری که می‌خواسته رسیده و مطمئن بوده نقشش برای مرگ ولدمورت درست در میاد دیگه انگیزه ی خاصی وجود نداره. مرگ براش صرفا یه خواب بعد از یک روز طولانی و خسته کنندست.


غوداااااااا!


پاسخ به: اعلام جرم
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ چهارشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۴
#10
من از "بیشتر..." شکایت دارم! اینکه معلوم نیست زنه یا مرده تو سایت چیکار می‌کنه؟ من فکر می‌کنم دلیل اصلی کودتا بر علیه مورفین گانت، سوءقصد به جون آرسینوس جیگر، منفجر شدن دامبلدور و سر هم شدنش توسط ملت غیور مرگخوار و همچنین مرگ ناگهانی بروس علی همه و همه تقصیر "بیشتر..."ه. مسئولین چرا رسیدگی نمی‌کنن؟!

ویرایش وزیر مملکت:

دکتر؟ اسپم میزنی؟ به حکم 3 رول بندازمت زندان الان؟

هوم... رفتار های زندانبانانه ام رو هنوز دارم!

ویرایش دکی:

اینا رو ولش کن وزیر، اون کیکه توی میتینگ بود که همه گفتن هاگرید خورده، اون رو "بیشتر..." خورده!


ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۲۵ ۲۱:۵۱:۵۲
ویرایش شده توسط دکتر فیلی باستر در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۲۶ ۹:۲۲:۳۲

غوداااااااا!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.