هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (آنجلیناجانسون)



پاسخ به: اتاق خون!
پیام زده شده در: ۱۱:۵۳ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۶
#1
- هرمی، تا ته نخورد!
- هرمیون نده اینو گوش، تا حلق ریختیم تو گلوش!

هرمیون که شبیه علامت سوال شده بود، به سمت آملیا برگشت:
- بیا از این به بعد این رو به صورت قرارداد در نظر بگیریم. از شما سه تا سوال پرسیدم، تو جواب بده. الان معجون محفل ساز رو دادین به خورد این یکی؟
- آره فکر کنم!
- خب پس دیگه لفتش ندین. برین سر وقت مرگخوار بعدی. این تازه محفلی رو هم با خودتون ببیرید، میشه به عنوان طعمه ازش استفاده کرد.

هرمیون این رو گفت و از در خارج شد. رز و آملیا و آرنولد مردد به هم نگاه کردن.
- از کجا حالا بفهمیم معجونه روش اثر کرده یا نه؟

آملیا به سمت هکتور که خیلی عجیب ثابت شده و قیافه متفکری به خودش گرفته بود رفت.
- هکتور روشنایی چیز خوبیه؟
- بستگی به زاویه دوربین داره! و اینکه اون سکانس، حاوی چه پیامی باشه.

سایر ملت:

- هکتور، محفل داری تو دوست؟
- یک فیلمساز همیشه باید در محفل هنرمندان حضور داشته باشه تا از اخبار و وقایع روز جا نمونه.
- هکتور از ما سه تا بدت میاد؟
- تو گربه‌ی چموش بیشتر به درد همون تیم برتون میخوری. آملیا چهره فتوژنیکی داره ولی اکت‌هاش رو دوست ندارم. رز رو باید باهاش کار کنم زیر پوستی تر بلرزه.

- آرنولد چی دادی به خورد این؟

آملیا شیشه‌ی خالی معجون رو از لای پنجه‌های آرنولد بیرون کشید:
- هرمیون کشتتمون! آرنولد سگ بخورتت با این چشمای بابا قوریت! این که معجون محفل‌ساز نیست! معجون مخمل‌بافه!


کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: خورندگان مرگ
پیام زده شده در: ۱۱:۲۷ چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶
#2
رودلف شاید به صورت عمده موجود خنگی بود بهره‌ی هوشی بالایی نداشت، اما حافظه سمعی و بصریش درمورد ساحره‌گان و زن جماعت عالی کار می‌کرد. الآن هم که بلاتریکس با درآوردن چشم چپش از حدقه، بند انگشتی بیش فاصله نداشت، طبق قوانین طبیعت و میل به بقا و جبر طبیعی و داروینیسم و از این صوبتا از ته مانده استعدادش به شدت استفاده کرد، طوری که در اثر حرارت ایجاد شده از مغزش که از دماغش بیرون می‌زد، سیبیل‌هاش فر خوردن. بعد از چند دقیقه‌ی دلهره انگیز، بلاخره تونست یک ارتباط معنی دار بین داده‌هاش ایجاد کنه.
- میگم بلا، اول بگو نمی‌زنیم تا بهت بگم!
- اگه نگی میزنمت!
- اوه! باشه باشه. ببین تو که زن باکمالاتی هستی، ولی دیدی کلاً عکس شناسنامه و کارنامه و پاسپورت و اینا خوب نمیافته، یعنی همچین واضح نیست؟
- آره. خوب؟
- خوب من یه ساحره‌ی مو فرفری کله اسکاجی دیگه سراغ دارم که دست بر قضا خیلی دختر درسخونی بود و نمراتش به کمالاتش میومد.
- کارنامه هرمیون رو بدزدم؟
- کارنامه هرمیون رو بدزد.



کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: ضرب المثل های جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ سه شنبه ۲ آبان ۱۳۹۶
#3
اره و اوره، باتیلدا کوره!

چرا آب تو تلمبه است؟ چرا هاگرید قلمبه است؟

نوشدارو بعد از مرگ سدریک

تسترال بیار و برتی بات بار کن!

پاتیل به پاتیل میگه روت سیاه


کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۱۴:۵۸ شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۶
#4
یه قلب تیر خورده که توش نوشته "بی گلرت هرگز" روی بازوش و یه "سلطان غم، آریانا" روی شونه‌اش!

ولی جدا از شوخی فکر کنم منظورت زخمی به شکل نقشه‌ی متروی لندنه روی زانوش.


کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۶
#5
چطور از بین گربه کشیر فیلسوف ماءب و پف کوتوله‌ی گوگولی مگولی بی زبون رسیدی به این موجود چغر لج درار برعکس حرف بزن؟


کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۶
#6
پارت اول


صحنه‌ی اول، تصویر کم کم شفاف میشه و آنجلینا، نشسته روی یک نیمکت چوبی نمایان میشه. چهره‌ی آنجلینا گیج و مبهمه. انگار نمی‌دونه کجاست و چه بلایی به سرش اومده. دست‌هاش رو بالا میاره...
تصویر کوچک شده


صفحه سیاه می‌شه و تیتراژ میاد بالا:

آنجلینای یه لنگه کفش!
نویسنده : آیلین پرینس
کارگردان: آنجلینا جانسون
تصویر بردار: آرتور ویزلی


تیتراژ به بالا رفتن ادامه میده و دوباره تصویر آنجلینای مبهوت مونده به روی صفحه نمایش نقش می بنده. آنجلینا دست هاش رو بالا و بالاتر میاره و رو به روی صورتش میگیره. میشه دید که دست‌هاش به مایع تیره‌ای آغشته شده. زاویه دوربین عوض می‌شه و حالا می‌شه کف دست های آنجلینا رو در حالی که بهشون خیره شده دید! دست‌هاش غرق خونن!
تصویر کوچک شده


فلاش بک

آنجلینا توی قهوه‌خونه‌ی پاتیل درزدار نشسته. از اونجایی که استعمال قلیون که در قهوه خونه‌ها ممنوع شده، در نتیجه عجالتاً یه سیگار برگ کوبایی گوشه‌ی لبش روشن کرده و با یه فنجون اسپرسو جلوش، ژست روشن فکرهای چپی رو گرفته، تا بعداً که بره خونه قلیونش رو بکشه و چایی نباتش رو بخوره. زیر لب زمزمه می‌کنه:
- یعنی این ناشناس کی می‌تونه باشه که من رو اینجا دعوت کرده وبعد کاشته؟

در قهوه‌خونه چهارطاق باز می‌شه و موجود قد کوتاهی با شنل بلند، در حالی که بیشتر صورتش زیر کلاه بزرگی مدفون شده وارد می‌شه. موجود به سمت پیشخوان می‌ره و درخواست دو لیوان از ارزونترین نوشیدنی کره‌ای رو می‌کنه. مادام رزمرتا اول میاد بره تو قیافه واسه طرف، که یهو موجود که پشتش به آنجلیناست، کلاهش رو میزنه بالا. مادام رزمرتا هم درجا خوف می‌کنه و میره دوتا لیوان بیاره. آنجلینا که با کنجکاوی تمام به صحنه زل زده بود، تعجب می‌کنه و میگه:
- بسم المرلین! یعنی این دیگه کیه؟

در همین لحظه به صورت ناگهانی و در "سیم ثانیه"، موجود غیب می‌شه و دود و بخار از کفش‌هاش که روی زمین موندن بلند میشه. آنجلینا که دستش اومده غریبه کیه و الان چه اتفاقی افتاده، با خنده می‌گه:
- خیله خوب بابا، بسم الرد رجیم! ظاهر شو اینجا جن بود داده!

وینکی رو صندلی مقابل آنجلینا ظاهر می‌شه.
- سلام آنجلینا. چطوری رهروی همیشگی خودم؟
- خودت هم می‌دونی این وصله‌ها به من نمی‌چسبه وینکی، من زیر هیچ پرچمی جا نمی‌گیرم.
- از بس آنجلینا جن گنده‌ایه! برات ماموریت ویژه دارم به هر حال.
- چی هست حالا؟
- می‌خوام فیلم بسازی‌.

آنجلینا پکی عمیق به سیگار برگش زد که مثلاً داره عمیق فکر می‌کنه. در نتیجه‌اش به سرفه شدید افتاد و دود از توی گوشهاش هم خارج شد. وینکی شروع کرد زدن به پشتش.
- بلد نیستی نکش خوب، به جاش کیک پاتیلی بخور! خلاصه که می‌فرمودم، تو این زمینه با آرتور ویزلی و آیلین پرینس هم هماهنگ شدم کمکت کنن.

آنجلینا کارگردانی رو دوست داشت. از کار کردن با آرتور و آیلین هم خوشش میومد. جن کم کم داشت می‌رفت زیر جلدش.
- پس بودجه‌اش رو تو می‌دی من هالیوود رزرو کنم، آقامون کریستین بیل رو استخدام کنم، جشنواره اکران کنم، بدم هانس زیمر آهنگ بسازه؟
- متاسفانه آنجلینا، آناناس! بودجه وزارت فوق العاده محدوده. با همین مصالح و منابع دم دست سر و تهش رو هم میاری عمو ببینه!
- منظورت دقیقاً از "منابع و مصالح دم دست" چیه؟
تصویر کوچک شده


صفحه سیاه می‌شود و بقیه تیتراژ بالا می‌آید:


بازیگران بدون ترتیب الفبا:
آنجلینا جانسون – آنجلینا
آرتور ویزلی – پرنس
هکتور دگورث گرنجر – هکتورزیا
رز زلر – گرزلر
دلفی ریدل – نامادری آنجلینا
آلبوس دامبلدور – پری مهربون
آرسینف جگروفسکی – معاون علافِ لنگه کفش به دستِ پرنس
آرنولد پفک نمکی – لوسیفر
و آیلین پرینس در نقش اسپارتاکوس!

فیلمی با بودجه‌ی بسیار پایین نازل قیمت به تهیه کنندگی وینکی، جن وزیر.

تصویر کوچک شده


فلش یک مقدار فوروارد تر

خانه‌ی آبا و اجدادی بلک رو می‌شه دید که با تلاش‌های بی شائبه‌ی تهیه کننده و کارگردان، کمی تا حدودی شبیه یک عمارت قدیمی افسانه‌ای به نظر میاد. آنجلینا با خواهرهای دوقلوی ناتنیش وارد میشه.
- آنجلینا!! کو کفشم؟
- همونجا تو پاته گرزلر!
- آآآآنجلینااا! معجون‌هام کو؟
- دادیم سگ خورد هکتورزیا! دادیم سگ خورد!
- سگه کوش؟

دوربین یکدفعه صد و هشتاد درجه می‌چرخه و صورت خود تصویر بردار رو می‌گیره که چشمهاش رو بسته، چاک دهنش رو تا انتهای ممکن باز کرده، طوری که با یک مقدار توجه لوزالمعده و سایرامحا و احشاش نمیان میشن، و داره از اندرونِ تحتش فریاد می‌زنه. دوربین می‌لغزه پایین‌تر و سگی وحشی در حال گاز گرفتن قسمت انتهایی امحا و احشای تصویر بردار نمایان می‌شه. تهییه کننده که در بک گراند، در حالت جلوس به روی صندلی دیده می‌شه، داد می‌زنه:
- یکی این جونور رو جمعش کنه! روانی شده!
دوربین دوباره می‌چرخه و آنجلینای کارگردان رو می‌بینیم که تلاش داره فوکوس دوربین رو روی خودش برگردونه. در همین لحظه صدای نویسنده شنیده می‌شه:
- آوراکدورا!

و زوزه‌های سگ و نعره‌های تصویر بردار قطع می‌شه. فیلم دوباره متمرکز می‌شه رو مصائب آنجلینا.




کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: بهترین ایده پرداز
پیام زده شده در: ۱۴:۰۴ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶
#7
این تاپیک خیلی یه جوریه. الان باز من یه چیزی میگم، همه تون می ریزین سر من که به رفیقت رای میدی و فلان و بیسار. باشه. ولی رای من کتی بل. تمام ایده های متفاوت و جالب تیم کوییدیچ گریفندور (بلاک، مون چش شده، وقتی کتی مدیر می شود) با کتی بود و داستان پردازی کل تیم هم رو گردن کتی بود. حتی موقع هاگ خیلی به بچه های گریف توی پیدا کردن سوژه کمک می کرد. من وظیفه خودم می دونم به عنوان یه گریفی به کتی بل رای بدم. هر کس هم خوشش نمیاد به هر کی دیگه که دوست داره رای بده. والا!


کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: بهترین تازه وارد
پیام زده شده در: ۲۳:۰۷ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۶
#8
دافنه مالدون واقعاً از بین همه بیشتر زحمت کشید. دافنه واقعا سایت رو دوست داره من می تونم این رو ببینم.


کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: ماجراهای خانواده پاتر
پیام زده شده در: ۲۰:۱۵ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۶
#9
آنجلینا و جینی دم در خونه‌ی آنجلینا آپارات کردن.
-بریم یه دقیقه نفس راحت بکشیم خواهر، مردیم انقدر دویدیم.

اما اگر فکر می‌کردن می‌تونن برن راحت بشینن و مثل این فیلم‌ خارجی‌ها کافی‌شون رو بخورن و حرف‌های جدی جدی بزنن تا بلکه چاره‌ی کار رو پیدا کنن، زهی خیال باطل!
به محض باز شدن در آپارتمان آنجلینا، یک مشت بچه از در ریخت بیرون و پشت سرشون، کل جمعیت حاضر در مراسم فاتحه خونی نمایان شدن.

- هیچ معلومه اینجا چه خبره؟

آرتور ویزلی جواب داد:
- دخترم، آلبوس و جیمز خیلی بی‌قراری می‌کردن. ما هم دیدیم شما دوتا با هم رفتید جایی گفتیم بیایم خونه‌ی آنجلینا منتظر شما بمونیم.
-مَمَن من گشنمه!
- مَمَن بابا دیگه بر نمی‌گرده؟
- مَمَن و زهر باسیسلیک! در ضمن یک کلمه دیگه جلو من بابا بابا کنین تا جفتتون رو بذارم یتیم‌خونه‌ی سنت دیاگون. پدر جان شما هم باید حتماً کل شهر رو میاوردی اینجا حال و روز ما رو ببینن که همین چهارمثقال عزّتمون هم از بین بره؟
- دخترِ بابا، همه نگران بودن، وقتی میگن ما هم باهاتون میایم، من بگم نه؟
- آنجلینا دخترم تو خونت یه پیاز هم نداری من واسه بچه‌ها سوپ بپزم، گشنشونه؟
- سرزده میاین همین میشه دیگه. مالی جان بیا این "عابر پودر" من. بگیر بریز تو شومینه، کبابیِ "هیپوگریف چشم آبی" سر کوچه غذا بفرسته.
- آخ جون کباب!
- توله تسترال‌ها تشکر از خاله آنجی یادتون رفت؟

مالی زیر لب زمزمه می‌کنه:
- پسر بیچاره ام از صبح تا شب عرق می‌ریزه اونوقت یه پیاز هم تو خونه نیست، هی باید زنگ بزنن غذا از بیرون بیاد.
- انجی دست‌شویی خونت کجا بود؟ این بچه کارخرابی کرده الانه که بریزه رو فرش.
- ببرش اونور فلور سر جدت اون فرشه شجره نامه خانوادگیمه. کاش مرلین جای این‌همه قیافه و شانس، دوزار حافظه و عقل به این جاری ما می‌داد.
- پروتی برای شادی روح اون مرحوم مغفور، یه دهن برامون نوحه بخون!
- ابی بخون! مرحوم روحش حال می‌کنه!
- نیوت در کیفت باز شده ظاهراً!
- وای جینی خواهر اینجا هم که هیپوگریف می‌زنه تسترال می‌رقصه! تو میگی چیکار کنیم؟
- من میگم همون کسی که اولین دفعه بو کشید گفت اون گور به گوری تو گور نخوابیده، خودش هم میتونه بو بکشه بگه به جاش کجا گورش رو گذاشته.
- اوکی پس من الان زنگ میزنم به مون میگم الساعه خودش رو برسونه اینجا.


ویرایش شده توسط آنجلینا جانسون در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۳ ۲۰:۴۳:۰۹

کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"



پاسخ به: كلاس طلسم ها و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶
#10
استاد بفرما دوئل بزن تازه بشی!


کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.