هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۴۹ جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲
#1
اسم:دراکو

فامیل:مالفوی

رتبه خون:اصیل

چوب دستی:چوب ولیک با مغز موی دم تک شاخ و ۲۵ سانتی متر طول

تاریخ تولد:1980

بستگان:لوسیوس مالفوی:پدر نارسیسا:مادر بلاتریکس لسترنج:خاله

ملیت: انگلیسی

تکه کلام:پاااتع(همون پاتر)،پدرم از این موضوع مطلع میشه

گروه:اسلیترین

زندگی:در ۱۱ سالگی به هاگوارتز رفت و در اسلیترین افتاد.در ۱۲ سالگی وارد تیم کوییدیچ شد.سال پنجم ارشد اسلیترین شد.در ۱۶ سالگی مرگخوار شد.اوبعد از فارغ التحصیلی با آستوریا گرین گراس ازدواج کرد



شخصیتی که انتخاب کردی یکی از شخصیت‌های مهم و معروفه کتابه که ما اطلاعات خیلی زیادی ازش داریم در حالی که تو خیلی کم راجع بهش نوشتی. لطفا یه بار دیگه پست بزن و این‌بار توضیحات بیشتری در مورد این شخصیت بده. لازم نیست همه چیزو با همه جزئیاتش بنویسی، کلی هم باشه کافیه. فقط اینقد کوتاه هم نباشه.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۷/۸ ۰:۴۰:۳۲


پاسخ به: کلاس «پیشگویی»
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۰
#2
دراکو در درس پیشگویی استعداد نداشت. در واقع اکثر جادو آموزها این گونه بودند.تکلیف این جلسه انجام دادن یک پیشگویی بود که در کوتاه مدت به وقوع به پیوندد.
دراکو در این هفته مشغول تمرینات کوییدیچ بود و فرصتی برای انجام تکلیفش نداشت اما در نهایت فکری به ذهن او رسید که با یک تیر دو نشان میزد.
آن روز جادو آموز ها به کلاس پیشگویی رفتند‌.
بعد از ضد عفونی شدن توسط پرفسور دلاکور سر جای خود نشستند.
پروفسور از میز اول شروع کرد و پیشگویی های آن ها را شنید تا به میزی که دراکو پشت ان نشسته بود رسید.

_دراکو تو چه پیشگویی کردی.

- من پیشگویی میکنم پاتح نمیتونه فردا توی مسابقه کوییدیچ شرکت کنه.
دراکو پوزخندی به هری زد.

روز بعد

هری و رون به سمت زمین کوییدیچ می‌رفتند.
دراکو که پشت یک ستون کمین کرده بود ارام از پشت ستون بیرون امد و طلسمی که از کتاب های بخش ممنوعه یادگرفته بود ارام زمزمه کرد.
دراکو به سمت هری رفت گفت:چه خوشکل شدی پاتح.

-منظو...

ناگهان بدن هری شروع به خارش وحشتناکی کرد.

روی صورت و بدن هری جوش های بزرگ و سیاهی زده بود که از آن ها بوی نفرت انگیزی به مشام میرسید.
هری دستش را روی صورتش گذاشت و ناسزا گویان همراه رون به سمت درمانگاه رفت.

به نظر می‌رسید باید چند روز در درمانگاه بماند.

دراکو لبخندی زد و با خودش گفت:فکر هوشمندانه ای بود .

او به سمت زمین کویدییچ به راه
افتاد.





پاسخ به: کلاس «جادوی سیاه فوق پیشرفته»
پیام زده شده در: ۱۱:۱۸ چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰
#3
سلام پروفسور
مزایا:
۱-به سرعت نمیمیره و ۳۸ ساعت عذاب میکشه
۲- دیگران هم از صدای جیغش عذاب میکشند
۳-چون خون ریزی و آسیب جسمی نداره فکر می‌کنند دیوانه شده و به سنت مانگو میبرنش
۴- ضد طلسم نداره و کسی نمیتونه نجاتش بده
معایب:
۱-نیاز به هدف گیری داره و ممکنه خطا بره
۲-از صدای جیغ سر درد میگیریم
۳-زمان اثرش کمه.
۴-ممکنه شخص مورد نظر همین طور که چاقو به سمتش میاد اون رو تو هوا بقاپه و بر علیه خودمون استفاده کنه


۲ . یه خاطره کوتاه از اینکه خودتون از طلسم استفاده کردین رو شرح بدین.
یک روز داشتم به طرف دفتر پروفسور اسنیپ میرفتم که هری و دوستاشو دیدم.داشتن با هم پچ پچ میکردن.به نظرم رسید دارن نقشه میکشن.رفتم جلو گفتم:پاتح،چی داری پچ پچ میکنی؟
وقتی اون درست بهم جواب نداد من هم یکی از همین چاقوهای خاص رو که تازه خریده بودم به طرفش پرت کردم.چاقو به گردنش خورد و شروع کرد جیغ زدن و من هم دلم خنک شد

۳-چه بر سر جادو آموز پررو اومد؟

بعد از ساعت ها جیغ زدن و پاره کردن پرده گوش چند نفر فیلچ اون رو به شیون آوارگان برد تا از صداش راحت بشیم.



پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
#4
سلام لرد
لطفا اینوبا معیار های مرگخوار شدن نقد کنید


سلام دراکو!

اینم برای ما دست تکون می ده!

نقد شما رو توسط پدرتون فرستادیم. ازش بگیرین. مواظب باشین. گوی پیشگویی ما رو به باد داد. نقد شما رو هم به باد نده.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۲۰ ۲۲:۱۲:۰۹


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۲۴ سه شنبه ۸ تیر ۱۴۰۰
#5
اسم:دراکو

فامیل:مالفوی

رتبه خون:اصیل

چوب دستی:چوب ولیک با مغز موی دم تک شاخ و ۲۵ سانتی متر طول

تاریخ تولد:1980

بستگان:لوسیوس مالفوی:پدر نارسیسا:مادر بلاتریکس لسترنج:خاله

تکه کلام:پاااتع(همون پاتر)،پدرم از این موضوع مطلع میشه

گروه:اسلیترین

زندگی:در ۱۱ سالگی به هاگوارتز رفت و در اسلیترین افتاد.در ۱۲ سالگی وارد تیم کوییدیچ شد.سال پنجم ارشد اسلیترین شد.در ۱۶ سالگی مرگخوار شد.اوبعد از فارغ التحصیلی با آستوریا گرین گراس ازدواج کرد.



معرفی شخصیتتون کمی کوتاهه. لطفا بعدا برگردید و کاملش کنید.

تایید شد!


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۸ ۱۸:۳۰:۰۵


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۲ دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰
#6
مطالعه کردم ولی اسلیترین رو دوست دارم.نمیشه برم اسلیترین؟

---

امیدوار بودم به حرف این کلاه پیر گوش بدی، ولی به نظر میاد علاقه‌ت به اسلیترین بیشتر از این حرفاس و منم مانعت نمی‌شم. پس برو به...

اسلیترین

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۷ ۲۲:۲۱:۳۲


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۳ دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰
#7
سلام کلاه!
من به جادو سیاه خیلی علاقه دارم و جاه طلب هم هستم. از دورگه ها خوشم نمیاد.دوست دارم اسلیترینی بشم.


---

سلام.
ازت می‌خوام یه سر به اینجا بزنی و یه دور خصوصیات گروهای دیگه رو هم مطالعه کنی و دوباره با دو انتخاب برگردی. خصوصا می‌خوام توجهت رو بیشتر به انتخاب خودم برات یعنی ریونکلاو جلب کنم. اگه راجع به هر گروهی اطلاعات بیشتر خواستی هم می‌تونی به پستای قبلیش مراجعه کنی. منتظرتم.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۷ ۱۹:۲۷:۲۱


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۸:۲۷ دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰
#8
تصویر شماره ۵
ان شب شبه عجیب بود.انگار آسمان از همیشه سیاه تر و با این که ابری در آن نبود هیچ ستاره ای دیده نمی شد.همه جا به طور خاصی ساکت بود.برگ ها و درختان ساکت بودند گویی با نفس های حبس شده منتظر بودند.
اما در مدرسه عالی جادوگری همه چیز فرق داشت آن جا پر از جنب و جوش ساحره ها و جادوگر ها بود.
بالاخره اون به آرزویش رسید. بعد از سال ها صبر کردن وارد هاگوارتز شد.
همه جادو آموز ها در سرسرا جمع و منتظر گروه بندی سال اولی ها بودند.
معمولا جادو آموز ها به گروهی میروند که خانواده اون ها رفتند ولی راجب این ساحره فرق میکرد. پدرش گریفیندوری و مادرش هافلپافی بود اما اون به هیچ کدام از این گروه ها احساسی نداشت اون عاشق اسلیترین بود گروهی پر از اصیل ها قدرت مند ها و جاه طلب ها. خودش هم اصیل بود و بسیار جاه طلب و هم عاشق جادو سیاه.
می دانست اگر به اسلایترین برود مورد سرزنش پدرش قرار میگیرد اما براش مهم نبود اون فقط اسلایترین رو می خواست.
صدای پرفسور مک گوناگال رو شنیدید که اسمش رو صدا زد.با نگرانی به سمت صندلی رفت و با خوش فکر اگر کلاه گروه دیگری برایش انتخاب کند، می شود او را تهدید کرد تا نظرش عوض بشود یا نه. روی صندلی نشست .به محض این که کلاه به سرش برخود کرد فریاد زد: اسلیترین.
اون دختر چندین سال بعد تبدیل به سیاه ترین و قدرت مند ترین ساحره تاریخ شد و حتی هری پاتر مشهور هم که اون زمان میانسال شده بود نتوانست جلوی او را بگیرد.
آن شب سر نوشت دنیای جادو را تغییر داد.


کوتاه اما قشنگ بود.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط hp19 در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۷ ۹:۳۵:۲۵
ویرایش شده توسط hp19 در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۷ ۹:۴۰:۴۴
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۷ ۱۲:۳۳:۴۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.