نارسيسا يكم اصلات از خودت نشون بده
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
هاگريد داشت از جلو شكنجه گاه رد ميشد ديد جاسم با نور ممد دارن يه قوطي كبريت رو ميبرن بيرون
هاگريد : نور ممد هووووووووووووي اون چيه دارين ميبرين
نور ممد : يكي از زنداني هاست تموم كرده
هاگريد ميره در جعبه كبريت رو باز ميكنه
سر دوست من چه بلايي آوردين و ميره به سمت در شكنجه گاه
از در مياد تو دو قدم ميره جلو يهو زير پاش خالي ميشه ميفته رويه سرسره ليز ميخوره مياد پاييت ميفته رو ي صندلي دست و پاش به صندي بسته ميشه
سالازار : به به پاگنده از اين طرفا ؟
هاگريد : نا مرد شماها سوسك رو كشتين ميكشمتون
سالازار : فعلا كه كاري نميتوني بكني پاگنده جون نوبت شكنجه شدن برادر گنده بك
سالازار يه كتاب قطور از تو رداش در مياره روش نوشته 2000 راه شكنجه دادن جادوگران سفيد نوشته بلاتريكس لسترنج
ميره تو فهرست كتاب
سالازار : هوووووم بزار ببينم اهان يافتم شكنجه مرلين فصل 2
سالازار يه بشكن ميزنه يه شيلنگ ظاهر ميشه ميره به طرف هاگريد ميگه
سالازار : بگو آآآآآآآآآآآآآآاا
هاگريد : آآآآآآآ
سالزار شيلنگو ميچپونه تو حلق هاگريد :mama:
سالازار : آفرين حالا به بلاي مرلين دچارت ميكنم
شير آب رو باز ميكنه
سالازار :
دو ساعت بعد سالازار بيدار ميشه ميبينه هاگريد به سه برابر اندازه طبيعيش در اومده
كتاب رو باز ميكنه فصل سوم از شكنجه مرلين :
پس از دوساعت آب خوراندن با يجاد يك دستشويي و آفتابه و اجراي طلسم خودداري از سلول خارج شده و دست و پاي زنداني را باز ميكنيد
سالزار يه بشكن ميزنه دستشويي با آفتابه ظاهر ميشه
سالازار : خودداريوس .......
سالاز : خوب پاگنده جون مارفتيم
به محض اينكه سالزار خارج ميشه دست و پاي هاگريد باز ميشه هاگريد ميدوئه به سمت دستشويي ولي تا به در ميرسه
پرت ميشه عقب
-=-=-=-=-=-=-=-
خوش باشين