هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مجلس
پیام زده شده در: ۷:۳۲ چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۵
#88

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از خونمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 256
آفلاین
درک از خوشحالی یه فریاد بلند میزنه و بعد شروع میکنه به کوبوندن خودش به در و دیوار که یعنی خوشحاله!بنابراین دوباره بهش اس ام اس میزنن که کم کم دارن یه گروه میفرستن بیان جمعش کنن ،ببرن دیوونه خونه!در نتیجه ساکت میشه و مثل بچه ی خوب میشینه سر جاش.
یک ربع بعد: یک گلوله برف به دوربین میخوره!
بادراد:بگیرش لعنتی.آها..خودشه؛بزن!
تــــــــــــق!
درک:چی بود؟
بقیه:سر بادراد بود شکست!
درک:آهان.(بعد از چند ثانیه مکث) ببینم بچه ها الستور و آرشام کجا موندن؟
بچه ها:نمیدونیم.اونا موندن توی جلسه!
درک:...ها؟
بقیه:چیه؟
درک:اونا کین از دور دارن میان؟
بادراد:یعنی کی میتونه باشه این موقع عصر؟ه جماعت که نیستش!
درک: نه بابا!یکی خیلی کوتاه و دونفر رو کشون کشون داره میاره....
-----
فلش بک در حالی که مکان فیلمبرداری تغییر میکنه
توی جلسه:
کریچر در حالتی که بیان هر کلمه حدود 5 دقیقه وقت میگره و دستانش رو با شدت زیادی درست برعکس حرف زدنش حرکت میده و طبق تحقیقات دانشمندان بسیار این به دلیل اینه که اون همه ی انرژی حرف زدنشو از طریق حرکت دستانش خنثی میکنه(عجب چیزی شد) میگه: خـــــــو ب!...مـــــــوضــــــوع چی بود؟...آهان!خوب ما میتونیم با آب دادن قطره ای به تک تک علفها به صورت جداگانه موفقیت زیادی در زمینه ی کشاورزی کسب کنیم و از طریق اقتصادی دشمن رو تنبدیل به سوسک بکنیم و با دمپایی بر سرش بزنیم و کاری کنیم که بدون هیچ گونه پیف پافی ضایع بشه!فهمیدین؟
آرشام:اوکی.
صدای شکسته شدن شیشه ،به همراه فحش یه پیرمرد در راستای عصبانی بودن(!)(اس ام اس برای الستور)
الستور چند لحظه مکث میکنه بعد سرشو بلند میکنه و رو به کریچر که توی فضاست:من همین الآن یه نکته ای رو کشف کردم!
کریچر:و اینجوری رشد پیاز ها دوبرابر میشه...و..(یه ربع بعد صورت حرف الستور به گوش کریچ میرسه و تا مغزش فرمان بده که بشنوه قضیه رو یه ربع طول میکشه!)چی؟خبر چیه؟
الستور:اونا...از ما دعوت کردن بریم برای برف بازی!برای همینم اونا فرار کردن. اونا همه خیانت کارن؛میبینی؟!
کریچر:چی؟ من حالشون رو میگیرم!پاشین زود باشین بند و بساط رو جمع کنین میخوام برم انتقام بگیرم.
و دست اون دوتا رو میگیره و کشون کشون به طرف در میبره!
......


همه چیز همینه...
Only Raven


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۸:۴۳ جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵
#87

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
در راستای اینکه خیلی اسما خر تو خر شده ، ما نیز خر تو خر ترش می کنیم تا عمرا نفر بعدی نتونه پست بزنه !!!

====

عده ای که توی وزارت بودن ، یکی یکی شروع می کنن به پیچوندن جلسه .

ادوارد : هوووم ... وزیر داخله(عیال) اس ام اس زده ... کار فوری فوتی پیش اومده ... با اجازتون ما رفتیم .

و از همونجا شیرجه میره تو زمین و یه تونل خوف می کنه و محو می شه .

اوریک سرشو می خارونه و طی یه حرکت عجیب غریب و هری پاتری ، بدون هیچ دلیلی زرت(!) غیب می شه !

توبیاس سرشو می خارونه و بعد از کمی تفکر(ازش بعیده!) فکری به ذهنش می رسه .
شروع می کنه به کشیدن موهاش :
- ای وای اس ام اس زدن پسرم تو بیمارستانه وای سوروس بمیرم الهی !
و از در خارج می شه .

کریچر که هواسش به جمع نبود و کماکان در حال سخنرانی بود در حال صحبت سرشو بلند می کنه .
- بله همونطور که گفتم ما اینجا جمع شدیم که ... دِ اینا کوشن ؟!
هدی ، اسکی ، ققی و باقی ی جماعت!!!(جماعتی که آخرش اسمشون ی است ! ... برداشتی آزاد از اصطلاح ه جماعت !) :
-

کریچ : خب ما جلسه رو ادامه میدیم ... در راستای کنترل و جهت دهی به رول و خفنیت و خشانت و قدرت و این صحبتا ، می خوایم اینجا رو راه بندازیم که ....

==

بادراد و درک به پیروی از اش ویندر همینطور راه می رفتن و هر جا اون می رفت ، دنبالش می کردن ... اش ویندر بعد از دنبال کردن مقدار زیادی ساحره و پس از حصول اطمینان از اینکه اسمش به عنوان "مردم آزار ترین مار دنیا!" در کتاب رکوردهای گینس مشنگها ثبت می شه ، به زیر یه بوته کنار خیابون رفت تا استراحت کنه .
بادراد و درک هم به درختی که کنار اون بوته بود تکیه دادن و منتظر دوستان موندن .

ناگهان اش ویندر به طور خوفی از زیر بوته بیرون اومد و زیر پای درک قایم شد !
زمین دهن باز کرد و ادوارد ازش بیرون اومده و خودشو تکوند ... صدای پاقی اومد و توبیاس پشت بادراد ظاهر شد ... بادراد سه متر و نیم به هوا پرید(از ترس) و اون هم تونست اسمشو با شکستن رکورد " بلندترین پرش از روی ترس" توی کتاب رکوردهای گینس مشنگها ثبت کنه !

ناگهان صدای فریادی شنیده شد و کله ای و در پی اون بدنی که مستقیم به سمت درک می رفتن ، به سرعت به سمت درک می رفتن !!!(دومبولیسم حاد !)
درک به سرعت جاخالی داد و توبیاس که در هنگام دویدن پاش به سنگ گیر کرده بود با کله وارد درخت شد و همونجا گیر کرد .

گوشی درک لرزشی کرد ... درک متوجه اس ام اسی که رسیده بود شد ... اونو باز کرد و بلند شروع به خوندنش کرد :

- نام شما برای شکستن رکورد "سریعترین عکس العمل" در کتاب رکوردهای گینس مشنگها ثبت شد !

......................


ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۳ ۱۸:۵۲:۳۵



Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۷:۰۹ جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵
#86

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
پانزده دقيقه بعد، در حالي كه اش ويندر، بادراد و درك از وزارت دور شده اند؛ اسکاور،هدویگ،ققنوس،کریچر،اوریک،ادوارد و توبیاس به جلوی در وزارتخانه رسیده اند.......
اسکاور! به سمت باغچه ی پر از سنگ میره و به نقطه ای اشاره میکنه که قبلا برفش توسط بادراد برداشته شده است.
اسکاور:سریع جیب هاتون رو پر از سنگ کنید...ممکنه نیاز بشه...
ملت:
اسکاور:جامعه ی جادوگری در وضعیت جنگه...باید در راستای سیاست های از پیش تعیین شده،اماده باشید!
جمعیت جو گیر میشن و با سرعت جیب های خودشون رو پر از سنگ میکنند.
سپس همگی به سمت باجه ی تلفن عمومی حرکت میکنند و به شکل کاملا بیناموس،خودشان را در آن جای میدهند.
صدای آبجی:به وزارتخانه خوش آمدید....اسامی و دلیل حضورتان را بیان کنید.
کریچر:ققنوس،اسکاور،هدویگ،کریچر،اوریک،ادوارد،توبیاس
برای برگذاری جلسه ای کاملا باناموس و در پشت در های بسته آمده ایم.
صدای آبجی:اجازه ی ورود به شما داده نمیشه.
کریچر:الان باید از سنگ ها استفاده کنید.....

شتلق...دنگ ....دونگ...دنگ....دینگ....

صدای آبجی:اجازه صادر شد.....

پارک ملت
بیست دقیقه بعد....اش ویندر افتاده دنبال جماعت ه.
بادراد و درک هم از خدا خواسته،به دنبال اش ویندر را افتادن.....بادراد دیگه هرچی توی دستش میرسه ،از قبیل:قوطی،دمپایی،سنگ،یخ،شیشه نوشابه و ....رو به سما جماعت ه پرتاب میکنه.
ناگهان درک یادش میوفته که جلسه داشته اند......در راستای هری پاتری بودن رول،چوبدستی رو خارج میکنه و یک عدد تلفن همراه ظاهر میکنه.
متن اس ام اس:

نقل قول:
ma jeloyeh park melatim /boland shid va biyayn inja


سپس اس ام اس را برای ادوارد،آرشام،اوریک،توبیاس و الستور فرستاد.


داخل جلسه:
کریچر:امروز اینجا جمع شده ایم تا در مورد اهداف بلند مدت مجلس با یکدیگر به صحبت بپردازیم

-ناله از دستم به قلم جون میده.... با فشار شصتمه که قلم خون میده...این یه شریانه که پست جون میده(صدای زنگ گوشی ادوارد)
دو نفر دیگر از آن جمع،نیز گوشی های در حال لرزش خودشون رو از جیب خارج میکنند.

کریچر:پیش از هر صحبتی باید به شرح کارایی مجلس بپردازیم....ما میتونیم از مجلس به عنوان اهرم فشار بر سایت استفاده کنیم.....

اوریک،توبیاس و ادوارد به یکدیگر نگاه میکنند و در فکر راهی برای پیچاندن جلسه هستند...
-----------------------------------------------------------
توضیح:درک علاوه بر اون سه نفری که در جلسه هستند،این اس ام اس رو برای ارشام و الستور نیز میفرسته....تا اونا هم به پارک بیان...


ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۳ ۱۷:۵۹:۵۹

[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵
#85

درکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۶ یکشنبه ۳ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۱۱ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۴
از اون بالا کفتر که هیچ، کرکس هم نمیاد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 299
آفلاین
- بادراد!
بادراد سرش را بلند ميكنه تا ببينه كي او را صدا كرده است. جوانكي تازه به دوران رسيده را مي بيند كه در ميان پرده اي از بخار! كه ابهتي عجيب به او داده است، به طرف بادراد مي آيد. بادراد با خودش فكر مي كند: "اين ديگه كيه؟ منو از كجا مي شناسه؟ اون بخارا چيه ديگه دور و برش؟" جوانك به چند قدمي بادراد رسيده است.
جوانك: "سلام! من دركم. هموني كه ديشب تو كنفرانس بودم."
بادراد: "خودم ميدونم ديشب تو كنفرانس بودي بچه. ولي تو منو از كجا مي شناسي؟" سپس در ذهنش مي گويد: "يعني قيافه ام اين قدر شبيه عكس تام كروزيه كه به جاي آواتار گذاشته بودم؟"
درك با لبخند مليحي مي گويد: "خب اش ويندر بهم گفت."
توجه بادراد به مار خاكستري رنگي كه كنار پاي درك چمباته زده جلب مي شود و متوجه مي شود كه علت آن بخارها، تبخير برف ها، به علت حرارت حاصل از بدن اش ويندر است
اش ويندر با دمش روي برفها مي نويسه: "بادراد ارزشي بازي، ارزشي بازي، بدون منم ارزشي بازي!"
بادراد: "خب شما هم بيايد ارزشي بازي. گلوله برفي سنگ دار پرتاب كنيم طرف ه جماعت*. خيلي حال ميده"
بنابراين بادراد دوباره شروع به گلوله برفي درست كردن مي كنه. اش ويندر هم كه نمي تونه گلوله برفي درست كنه، با خزيدن به طرف ه جماعت، اونا رو مي ترسونه و بكس ارزشي را به فيض مي رسونه. ولي درك مثل يه پسر با شخصيت اون جا ايستاده و حتي در كمال تعجب اش ويندر، به يكي از ساحرات كه زمين خورده كمك مي كنه بلند شه.
اش ويندر با عصبانيت: "درك! حالا ديگه به من خيانت مي كني؟ من دو ساعته دارم اينا رو مي ترسونم بعد تو كمكشون مي كني؟ نكنه منتظري بهت پا بدن**؟"
درك به اين صورت :grin: : "آره مي خوام پا بدن پشت پا كنم بخورن زمين (3 تا *) "
سپس درك هم به آنها ملحق شده و شروع به پرتاب گلوله برفي به مي كنه و همين طور كه اين سه نفر در حال ارشي بازي هستن، از ساختمان وزارت دور ميشن.
پانزده دقيقه بعد، در حالي كه اش ويندر، بادراد و درك از وزارت دور شده اند، هدويگ، ققنوس، كريچر و عده اي ديگر كه براي نويسنده پست ناشناخته بودند، به جلوي درب وزارت مي رسند.
------------------------------------------------------------
* «ه جماعت» همون جماعت ساحرات هست. ه جماعت يعني جماعتي كه هميشه يه ه همراهشون دارند مثلا: ساحره، مديره و ...
** آقا اين جا معني سطحي منظوره و نگيد +18 نوشتي و ... . اين اصلا معني بوقي نداره
*** اين جا يه كپي رايت هم داره كه يادم نيست از كيه. اينو يه بار تو چت باكس ديدم.



Re: مجلس
پیام زده شده در: ۲۰:۱۷ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵
#84

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
-و بدین ترتیب ملت رای دادند و مالدبر نتایج را گفت....
عمو ادوارد مهربون با خنده داستانش را تمام کرد و سپس نگاهش را روانه ی دوربین کرد.....

شروع داستان شکن*
یه نی نی کوچولو موچولو با دیدن چهره ی دلربای عمو ادوارد در شبکه ی جادوگر تی وی،دهانش را باز کرد:
-ها ها ها ....
مامان نی نی:آخی....بچه ام داره میخنده!
نی نی:نی نی داره گریه میکنه!

عمو ادوارد:خوب بچه ها!....بقیه ی این داستان رو در برنامه ی بعدی براتون تعریف میکنم.....

مامان نی نی با خشم و عصبانیت به سمت تلوزیون میره و کانال رو عوض میکنه...

«گاج........انتظار ها به پایان رسید...پنج جانور عجیب و غریب،به ایفای نقش آمدند.
هدویگ ارزشی،ققنوس ارزشی،کریچر ارزشی،بادراد ارزشی،اش ویندر ارزشی....
نه دسترسی مدیریت داریم و نه بخش مخفی.....ما فقط همین یک تخصص را داریم.....گاج....گروه ارزشی جانوران»

نی نی:ها ها ها......
مامان نی نی:برای چی گریه میکنی؟
-نی نی داره میخنده!

مامان نی نی
درینگ دیش دام دریش دام دیش دیرینگ(صدای شروع اخبار)
مجری:با خبر شدیم که شورای عالی جانوران تصمیم گرفته تکلیف مجلس را مشخص کند....همینک جلسه ای در پشت در های بسته در حال شکل گیریست......
پایان داستان شکن


آغاز فلش بک
کنفرانس مسنجری
در سمت راست آی دی این افراد دیده میشه:اسکاور،هدویگ،ققنوس،درک،کریچر،بادراد،اوریک،ادوارد،اش ویندر،توبیاس.
نیم ساعت اول کنفرانس:
نیم ساعت دوم کنفرانس:asl plz?
بیست و پنج دقیقه ی آخر::bigkiss:
پنج دقیقه ی آخر:فردا ساعت 9 صبح میبینمت

پایان فلش بک

برفی که از نیمه های شب،شروع شده بود،بر روی زمین جاخوش کرده است.مدارس نیز به دلیل افت فشار گاز تعطیل شده اند و این، هجوم بکس ارزشی را به خیابان موجب گشته....
بادراد پس از ارزشی بازی های فراوان و پرتاب گلوله های برفی سنگ دار ،به سمت جمع با شخصیتی از ساحره ها؛به جلوی درب وزارتخانه میرسه...
ساعت هشت و چهل دقیقه است.....بنابر این هنوز وقت برف بازی داره....خم میشه تا گلوله ای را از باغچه ی پر از سنگ برداره که ناگهان فریادی،اسمش رو صدا میزنه.....
-بادراد!........
....

-----------------------------------------------------
*Breaking Role
پست مالدبر داستانی بود که عمو ادوارد، در برنامه ی کودک جادوگر تی وی،داره برای بچه ها تعریف میکنه......
و در کل ربطی به داستان نداره.اون داستان شکن ها هم برای توضیح بی ربط بودن پست مالدبر ، زده شد.....


ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۲ ۲۰:۲۵:۴۴
ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۲ ۲۲:۲۵:۴۷

[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱:۱۰ جمعه ۱۲ آبان ۱۳۸۵
#83

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
مجلس ریبیلد شد!
در یکی از روزهای دل انگیز بهاری که سگ از خانه بیرون نمیرفت، مالدبر جلوی ساختمان مجلس پلاس شده و مادولین میکشید.
ققی که داشت خرامان خرامان از جلوی ساختمان رد میشد، آهی کشید و به راهش ادامه داد. ناگهان برگشت و به ساختمان زل زد.
رو به مالدبر کرد و پرسید:
_ دداش شما اینجا نگهبانی؟
مالدبر: تا چی بخوای؟
ققی: من مامورم تا مجلسو دوباره راه اندازی کنم.
مالدبر لحظه ای بفکر فرو رفت. نیم نگاهی به ققی انداخت...
او ققی ای بیش نبود....
او را خفه تصویر کوچک شده کرد...
مالدبر جسد او را در چاهی انداخت و بیرون آمد و به سمت ساختمان مجلس راه افتاد.
یکدفعه خشکش زد.
یک عالمه ملت واستاده بودند تا رای دهند.
یکی از میان ملت، استابی بوردمن نامی از مالدبر پرسید:
_ دداش شما اینجی مسئولی؟
مالدبر دوباره به فکر فرو رفت...
_ مسلما!
سپس به سمت در رفت و آن را با ترفندی باز کرد.
مالدبر بسرعت باد که فقط از مخترع مادولین بر می آید، ساختمان را اماده ی رای دهی کرد.
سپس رو به مردم کرد و گفت:
_ آهای ملت من رییس مجلسم... کسی گیر نده، نماینده هم هستم... بیاین و نماینده ی ده خودتونو انتخاب کنین!
یکی از میان ملت پرسید: خوب بابا کی نماینده است؟
مالدبر به فکر فرو رفت و گفت: نماینده ها را بترتیب صلاحیت می اعلامم:
(دوستان ازین که بی هماهنگی اسمشونو میگم نارحت نشن. اگه مایلن بگبن تا اسمشونو بردارن یا اضافه کنن)
1- جاگسن اون
2- بلیز زابینی
3- ارزشی از دست رفته. بشتابید!
4- هدویگ
5- بادراد ریشو
6- دراکو مالفوی
7- جوزف ورانسکی
8- آناگین مونتاگ
9- 5 شخص آپشنال؟! بشتابید!
و بدین ترتیب ملت رای دادند و مالدبر نتایج را گفت....
(ببخشید نظرسنجی میشه بذاری هاگرید؟)


ویرایش شده توسط مالدبر در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۲ ۱۹:۰۸:۱۴

I Was Runinig lose


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۲۲:۳۲ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵
#82

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
از دوستان میخوام که این تاپیکو راه اندازی کنن.
منم مسئولش!

باز هم ماجرای قدیمی تاپیک و مسئولش دوست من تاپیک چیزی نیست که بگیم صاحب داره و مسئولو این حرفها جز موارد خاص به وضعیت این تاپیک هم خود ناظرین رسیدگی میکنند به هر صورت از توجهت ممنون !


ویرایش شده توسط روبیوس هاگرید در تاریخ ۱۳۸۵/۷/۲۵ ۱۵:۲۷:۲۱

I Was Runinig lose


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱:۰۷ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵
#81

فرانک لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۰ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۵:۴۰ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵
از سنت مانگو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
به نام یگانه خالق عشق. به زودی این تاپیک فعال سازی خواهد شد . تا یک هفته ی دیگر باید نمایندگان معرفی شوند و گرنه در صورت عدم آوردن دلیل از کسی تاپیک قفل و به وضع آن رسیدگی خوهد شد. با تشکر ناظر انجمن


عضو تیم دراگون (کوییدیچ)
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده
مدیر کتابخانه ی گریفیندور ( خصوصی و محرمانه)


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۹:۳۷ یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۴
#80

مارکوس فلینتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۹ جمعه ۱۵ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۱۵ دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 328
آفلاین
حالا تکلیف این مجلس رو روشن کنید تا من خودم توش پست بزنم...
مثل این که آنیتا هم هست پس دیگه غصه چیه بیاین دوباره شروع کنیم...
اعضا را اعلام کنید...
با تشکر


عضو اتحاد اسلایترین


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۳:۱۹ دوشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۴
#79

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
خوب
از کرچر عزیز یا کسی که از رده بالاهای سایته، می خوام که:
اول: اعضا رو مشخص کنید
بعد من خودم دوباره مجلس رو می سازم!!
ممنون می شم!!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.