هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۲۳:۰۵ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#15

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۰۹:۳۸ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
گردانندگان سایت
پیام: 1506
آفلاین
پایان مهلت قانونی تبلیغات!


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۲۱:۳۸ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#14

ادی ماکایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ یکشنبه ۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹
از كوچه پشتي عمه مارج اينا !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 536
آفلاین
-ما از همون اولش بوديم!
-كم‌پست‌ترين بودن كلي كلاس داره، بدون ريخت و پاش، بدون سوسول بازي!
-ما خودمون نصف كودكستان‌هاي ايالت كاليفرنيارو داريم (از محله‌هاي سفيدپوست‌نشين‌ش!!)
-چيزي كه زياده، شيرموز! فقط هركسي لياقتشو نداره! به همين دليله كه خيرات نميكنيم!
-بار آخر باشه كه ميبينم بدون جوراب مياي ستاد ما!
-ما هم ها ! ...


جي.كي رولينگ نقاش مصري قرن پنجم هجريه


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸
#13

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
ما هستیم !


این یک پیغام برای تسلیم نیست !
این یک پیغام برای کناره گیری نیست !
این پیغام یک تهدید نیست !
این پیغام یک اعلان جنگ نیست !
این پیغام یک خبر فروپاشی انتخابات نیست !


این پیامی است برای شکل گیری ما !

نترسید و به ما بپیوندید زیرا ما هستیم !


ما میدونیم که خیلی رنج آوره که ستاد یک کاندیدا یکی از کمترین پستها رو بخوره ، حداقلش اینه که نشون میده توی ستاد هیچ شیرموزی خیرات نشده که بخواد اونا رو به اینجا بکشونه !

اما هیچ نگران نباشید ، از همینک شما نیز از حمایت ما و شیرموزهایمان برخودار خواهید بود ، بدین وسیله اعلام میکنیم که برای یک ماه ارسال شیرموز و یک بچه سفیت مفیت به ستادتان ما هستیم !


از همینک به ما بپیوندید !


ویرایش شده توسط مری فریز باود در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱ ۱۸:۳۳:۱۲

خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۲۲:۱۰ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
#12

ادی ماکایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ یکشنبه ۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹
از كوچه پشتي عمه مارج اينا !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 536
آفلاین
ادي از شستن ظرفا خارج شده كه وارد اتاق دو در سه‌ش ميشه تا يه گوشه كپه‌شو بزاره خبرش! اون گوشه يه پشمالوي سيفيد نرم گير مياره و شيرجه ميزنه كه بخوابه روش!

شلپ!!

ادي يه نگاه به دور و برش ميندازه و شستش خبردار ميشه: اينهمه شيرموز از كجا اووومده؟! ... ملچ مولوچ ...
مرلين ريششو از زير ادي ميكشه كنار: اهم ... جواب سوالمو ميدي يا نه؟!
ادي: وزير حافظ جان و مال مردمه ... جان و مال مردم در گرو شيرموزه ... اگه چرخ شيرموز خوب بچرخه، همه چي به‌سامان ميشه ... در نتيجه وظيفه اول و اولين كاري رو كه يه وزير موظفه به انجامش رسيدگي به همين مسئله‌ي شيرموزه!
آما! ... آما اگه وزير نشدم ... به عنوان عضو كوچكي از ملت جادوگر تمام تلاش خودم رو براي به‌سامان كردن اوضاع شيرموز ميكنم ... در اين مورد هم از ويپر كمك ميگيرم، البته به عمه نگياااا ...
خلاصه كه مرلين جان ... هر كه ريشش بيش، شيرموزش بيشتر !


جي.كي رولينگ نقاش مصري قرن پنجم هجريه


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
#11

مرلینold2


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۵ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱:۵۲ پنجشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۰
از پایان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 221
آفلاین
خب من اول فکر میکردم که شما به نفع مینروا میکشی کنار..از این بابت بود که به شدت ازت قطع امید کرده و به طرف روشنایی دیگه ای برای رسیدن به شیرموز رفتم.اما هر چی تو ستاد های مختلف گشتم دیدم یا شیرموز نمیدن یا شیرموزهاشون تموم شده!حالا میرسیم به دو تا سوال:

1-اگر اون دسته افراد شیرموز نمیدن برای چی توسط مدیران تایید صلاحیت شدن؟
2-اون دسته که شیرموزشون تموم شده چرا ستادشون تموم نشده؟

بعد به این دو تا سوال دیدم نمیتونم جواب درستی بدم.در نتیجه اومدم اینجا که دیدم شیر موزهای فراوونی بر روی سر و صورت و لباس و غیرم ریخته شد.

بعد از تمام این اتفاقات دیدم که تنها کسی که شیرموز اعلا داره توئی!پس اومدم که ازت حمایت کنم.

-------------
حالا یه سوال این وسط پیش اومد:

تو قول میدی حتی اگر وزیر نشدی شیر موز به ما برسونی؟


[b][size=medium][color=6600FF][font=Arial][url


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۱۳:۵۲ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
#10

ادی ماکایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ یکشنبه ۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹
از كوچه پشتي عمه مارج اينا !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 536
آفلاین
فلور: اديــــــــــــــــــــي ... بيــــــــــــــــا
ادي: هنوز ظرفا مونده!
فلور: بيا كار مهمتري هست
ادي مياد: ها؟ چيه؟
فلور: يه استادي سوال پرسيده، بيا!
برگه‌رو ميده به ادي!

نظرم مساعده والا! محفليا خوبن سيفيدن خوشم مياد ازشون! مرگخوارا هم خوبن! ما هم خوبيم به شكر مرلين! شما خوبي؟ بچه ها خوبن؟
رقيب؟ اي خانووم، همه رفيــــــــقن! همه‌شونم رفيقه اصليه اصلين! فقط اين سگه عمه مارچ، ريپر، خيلي پاچه ميگيره! هنوز با اون نتونستم اصلي بشم !!

فلور: كجا داري ميري؟
ادي: ظرفارو بشورم ديگه!
فلور: جواب به سوالا چي شد؟
ادي: مختصر جواب دادم وگرنه ظرفا تموم نميشد!
آنيت: به به ... چه پسري ... گل پسري ... قند عسلي ...
ادي:


جي.كي رولينگ نقاش مصري قرن پنجم هجريه


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۱۳:۴۵ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
#9

پروفسور پومانا اسپراوت old56


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۷ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۴۳ جمعه ۲۳ دی ۱۳۹۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 103
آفلاین
2 تا سوال ادي جون:

1)نظرتون درباره ي محفلي ها ومرگخوار ها چيه؟

2)كدام يك از نامزد هاي انتخابات را رقيب اصلي خودتون ميدونيد؟


دیدگاه هر کس نشان


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۱۳:۱۵ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
#8

ادی ماکایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ یکشنبه ۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹
از كوچه پشتي عمه مارج اينا !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 536
آفلاین
ادي يكم با خودش فكر ميكنه: چي؟ من وزيرم؟
آنيت با سر تاييد ميكنه!
ادي ميره يه صندلي پايه بلند مياره و ميره بالاش ميشينه: هي فلور، اون تشت رو بده من ... مادر تو هم جورابارو بده !
فلور: جان؟!
ادي: هرچي وزير ميگه بگو چشم!

آنيت مياد نزديك يكي ميزنه پس كله‌ي ادي: بينيم باو ... !
ادي كه زبونش بند اومده: امممم ... امممم ....

در همون لحظه در باز ميشه و يكي مياد تو!
آنيت: يه وزير هيچوقت نبايد از اين پستاي ارزشي بزنه!

يهو ادي ميپره يه ليوان شيرموز برميداره كه راه گلوش باز شه!
آنيت: آ آ ... وزير! بيناموسي بي بيناموسي!

ادي دست ميكنه جورابي رو كه از گردنش آويزون كرده رو لمس ميكنه تا بتونه قوت قلبي بگيره و با وضعيت كنار بياد!
آنيت: مادر جان بده من اون جورابو ... پرستيژ يك وزير رو داشته باش!!

ادي ميره ميشينه ديوار رو نگاه ميكنه!
فلور: هوووو ... يه وزير بايد ز-ز باشه ... پاشو ظرفارو بشور!


جي.كي رولينگ نقاش مصري قرن پنجم هجريه


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۱۲:۲۸ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
#7

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
ادي: آي ام چي چي؟! نه تو خجالت نميكشي به وزير آينده توهين ميكني؟!!


فلور در حالي كه داره به بيل اس ام اس ِ پيامك نشان ميزنه، ميگه:

_ وزير آينده؟! هه! وزير آينده!!!!! بچه تو جورابات هنوز بو ميدن( بر وزرن دهنت بو شير ميده!!) بعد ميخواي وزير بشي؟! ميدوني تمام جامعه ي جادويي به علت عدم رعايت بهداشت به طاعون مبتلا ميشه و ميميره؟!!


در همين لحظه، نوري مي ياد و بادي مي وزه و كلا گولاخ بازي و ايناها، و بعد همراه با بوي بسيار تندي، آنيتا وارد ميشه!


_ بيا ادي! مادر پاشو خودتو جمع و جور كن!! بيا اين جوراباي يك سال مديريت منه كه بايد بشوري!!


ادي ذوق زنان مي ياد و تشت رو از مادرش ميگيره و شروع ميكنه به شستن و در عين حال ميگه:


_ ننه، ميگم حالاا اگه وزير شم، چه برنامه هايي داشته باشم؟ من كه نميدونم اينجا چي به چيه اصلا!!!

آنيت كه داشت قامت خم شده شو راست ميكرد، دسته اي از گيسو هاي سيفيدشو(!!!!!!!!!!!!!) ميزنه كنار و ميگه:


_ تو از همين امروز وزيري! فقط كسي نبايد بفهمه تو پسر مني ! موهاهاهاهاها!!!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: ستاد ادی ماکای
پیام زده شده در: ۱۹:۰۲ سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸
#6

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۰۹ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
از پاریس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 929
آفلاین
فلور عینهو اینا که دنیا ندیده هستن و همش سرشون تو هواستو اینا وارد ستاد میشه و یهو احساس میکنه صدای شلپ شلپ میادش!!!!

فلور:ایش اینجا چه کثیفه!!!چرا این همه آب اینجاست!اه اه

و ناگهان با یه صحنه ای بس تاریخی رو به رو میشه!

ادی به همراه چند از رفقا دور هم نشستن و دارن جورابهای خودشونو میشورن و با هم ترانه های انقلابی میخونن!

فلور با فریاد میگه:اینجا کجاست؟من کجام؟ادیییییییییی واییییییی توییییییییییی بیا بغلم ببینم و به سوی ادی خودشو پرتاپ میکنه و بغل و اینا!

البته باید گفتش که ایشون الان آب مالی شدن بسیار و اینا!

بعدش میره میشینه روی صندلی و اینا و رو میکنه به ادی

فلور:میگم ادی قراره وزیر بشی؟؟؟میدونستی وزارت طلسم شده و ایناست؟

بعد با همون حواس پرتی میگه:اصلا بگو وزیر به دردی میخوره؟؟؟جز اینکه اسم وزیر روشه؟

و خودشو روی صندلی جابه جا میکنه و یهو چشم میدوزه به ادی و میگه:یو آر خُل؟


دلبستگي من به جادوگران و اعضاش بيشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.