خلاصه:لرد سیاه می خواد مو بکاره اما سرش در اثر بی احتیاطی مرگخوارا ناپدید می شه. حالا مرگخوارا دنبال یه سر مناسب برای اربابشون می گردن.
* * *
-آناناس بی تاج مامان، اینطوری که فقط به این کاتالوگ ها نگاه کنیم فایده نداره. مادری داری اهل عمل!

و از آنجایی که بسیار به نظر فرزندش اهمیت می داد فورا طبق سلیقه خودش یک دستگاه سر را از داخل جیبش در آورد و بر روی تن لرد گذاشت! سپس به نقطه اتصال گردن با سر، چسب نواری زد تا نهایت ظرافت و دقت را به خرج داده باشد. از فرزند دلبندش فاصله گرفت و به
نتیجه نهایی نگاهی رضایتمندانه انداخت.
لرد سر جدیدش را در آینه برانداز کرد.
-مادر سلیقه بی نظیرتان به کنار...چرا مانند همبرگر لایه لایه شدیم؟!
-آمم...فتوشاپ کننده گور به گور نشده مامان وسط کار دستش از جاش در اومد؛ این شد که سر آقا محمد خان رو لایه لایه از تن اون مرحوم جدا کرد!

لرد نگاهی خشمگین به تام جاگسن انداخت. حرارت خشم به او رسید و تف های چسباننده اش را تبخیر کرد و تامی تجزیه شده را بر جای گذاشت.
-دلمه مامان اصلا خودتو ناراحت نکن چون مادری داری هم اهل عمل و هم تسلیم نشونده!
-نه مادر سلیقه شما برای ما اثبات...
هنوز صحبت های لرد تمام نشده بود که مروپ سر دیگری از جیبش در آورد. سر همبرگری آقا محمد خان را به کناری پرتاب کرد و
سر جدید را بر تن یکی یک دانه اش نشاند.