پست نهایی این پیامبر فرتوت!بنیتو، پیرزن، همراه قدیمی و مابقی جهنمیان ساکن در آن منطقه از تعجب چند متری به عقب پریدند. عصای مرلین به صحبت کردنش ادامه داد:
- پروردگار جهانیان با فرستادن پیام آورش به جهنم فرصتی مجدد به گنه کاران داد تا شاید راه نیکو در پیش گیرند. لیکن همچنان راه خشم و عناد را در پیش گرفته اند. پس وای بر آنها.
عصا ساکت شد. مرلین که سابقه وحی به عصایش را نداشته بود جا خورد. حتی شعله های آتش نیز در شعاع ایستادن آنها خاموش شده بودند.
- بقیش چی پس؟
- نام تو چیست؟
این بار مرلین از اسم یکی از آنها پرسید.
- هانس...هانس لاندا.
- جلوتر بیا هانس. زانو بزن، از خدا طلب بخشش کن.
افرادی که تا چند دقیقه پیش میخواستند زبان مرلین را ببرند، حالا
خام شیفته آن زبان شده بوده اند و بارقه هایی از امید در دلهایشان جاری شده بود. روی زمین سرد زانو زده بودند و از خداوند طلب بخشش میکردند.
- و من از پروردگار بخشاینده میخواهم...
- و من از پرودرگار بخشاینده میخواهم...
- که از گناهان من در گذرد.
- که از گناهان من در گذرد.
حلقه توبه شکل گرفته بود. اشک ها سرازیر شده بود و گروه عصبانی امیدوار بودند که دوباره لطف الهی شامل حال آنها شود.
ناگهان عصا دوباره به سخن درآمد:
- صدای شما شنیده شد چرا که خداوند شنوای بیناست. فرصت مجددی به شما داده خواهد شد. در محضر پیامبر باشید و از او بیاموزید. هرکس که عالِم گردد، آزاد شود و به بهشت راه یابد.
یاران زانو زده به مرلین چشم دوختند.
- ما را درسی بده که آن بِه!
- آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند/ آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
مرلین در موقعیت سختی قرار داشت. قبلاً پرحرفی زیاد کرده بود ولی اینکه بخواهد در وسط جهنم عده ای عذاب شده را موعظه کند بحث دیگری.
- اما ما پیامبر هستیم و کم نمیآوریم.
اما او پیامبر بود و کم نمیآورد. کوله پشتی و عصایش را روی زمین گذاشت و رو به روی پیروان جدیدش بر روی شنزار سرد جهنم نشست( که این خودش یه نوع عذاب جدیده و اندام های حساس رو هدف قرار گرفته!) و جلسه اول تدریس معارف را آغاز کرد.
- فرزندانم، شما ابتدائاً باید هدف خلقت خود را درک کنید تا بتوانید به واسطه آن معارف عالیه را طی کرده و به درجات بالاتر برسید.
مرلین در پیش چشم مشتاقان علم آسمانی، آخرین چیزی که انتظار میرفت را از کوله پشتی بیرون کشید.
- مثلا همین شامپوی کراتین. از کجا آمده و آمدش بهر چه چیزی بوده؟ آیا هدف او فقط زیبا کردن موها بوده یا شاید در فکرش رویاهای بلندتری دارد؟ اگر بخواهد که به آنها...