بازرس : خـــــــــــــب ! ديگه کجا مونده ؟!
غريبه : کتابخونه و ...
بازرس : باشه ، بريم کتابخونه !
غريبه : بله ... از اين طرف ...
بعد سه تايي ميرن سمت کتابخونه ( غريبه و نيکل و عمو بازرس ) !!!
ميرسن به کتابخونه ...
بازرس : خوب ، ميشه يه توضيحاتي بدين
غريبه : بله ... اينجا هر جور کتابي که بخوايين داره !!!
بازرس : خوب بايد هم داشته باشه ! اگه نداشته باشه که نميشه اسمش رو کتابخونه گذاشت !!!
غريبه : هـــــوم !!! (ضد حال !!) خوب اينجا کتاباي تاريخي داره ! اينجا داستاني ، اينجا .................
بعد بازرس ميره اون طرفي که کتابهاي داستانيه مخصوص بچه ها رو داره !!
بازرس : شما کتاب ياس منگولا رو داريد ؟!؟!
غريبه : هوم ... بله ، آخرين کتابش اسمش هست ياسمنگولا و پوپک !!! ( کمبود اسم بود !!)
بازرس : جــــــــــــــــدي ... من چقدر دنبال اين کتاب بودم !!!....
نيکل و غريبه :
بازرس : هوم ... منظورم اينکه ...
غريبه و نيکل :
بازرس : خوب چرا منو نگاه مي کنين !؟!؟
غريبه و نيکل : ...
بازرس : خوب ، مسئول اينجا کيه ؟!
غريبه : منم قربان !!
بازرس : هوم ... خوب خانم غريبه فکر کنيد من يه بچه ام و از شما مي خوام که اين کتاب ياسمنگولا رو واسم بخونيد
غريبه : هوم ... من براش نمي خونم !!!
بازرس : چرا ؟؟!؟!
غريبه : چون من اگه بخوام واسه هر بچه اي که اومد اينجا کتاب بخونم که ...!!
بازرس : خوب حالا اين بچه خوندن بلد نيست !!
غريبه : خوب ميگم ببر بده بابا و مامانت بخونن !!
بازرس : اااااااييييييييي بابا ... بابا مامانش نيستن !!
غريبه : پس چه جوري اومده اينجا ؟!؟!
بازرس : خوب ، واسه يه 1يا 2 ساعتي رفتن اينو گذاشتن تو هتل ، نبردن !!
نيکل يواشکي به غريبه ميگه : بابا اين مي خواد اين کتابرو يه جوري بخوني واسش !!!
غريبه : !!!!!!
بازرس : هوم ... راستش من داشتم شما رو آزمايش مي کردم !!! خيلي تو کارتون سر سختين !! خــــوبه !! شما مسئول جايه ديگه اي هم هستين ؟!!؟
غريبه : هوم ... نه ... يعني بله ! ايني فعلآ رفته مسافرت ، مديريت هتلش رو به من سپرده ، البته برگرده من دوباره فقط مسئول کتابخونه ميشم !!
بازرس : هوم ... خوبه !! ولي بچه ي مردم رو زياد نپيچونيدش !!
بعد از کتابخونه ميان بيرون و نيکل به غريبه ميگه :
بيچاره !!! منظورش خودش بودا !!
غريبه :
بازرس : خوب من چند امتياز بدم خوبه ؟!
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
جناب هگريد اين معرفي که شما فرمودين فرمي بود که بچه ها قبل از اينکه بخوان مسئوليتي رو در هتل قبول کنن بايد اون رو پر کنن و يه معرفيه مختصري از خودشون بکنن ، ولي خوب باشه !! کساني که مي خوان در هتل مسئوليتي رو قبول کنن به صورت رول پلينگي خودشون رو معرفي کنن
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^