هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۲:۳۲ چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۴
#11

هلگا هافلپاف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۱ شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۵۳ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
روزی ویکی با پروفسور مگی راه همی رفت
ناگهان در سرسرا باز شد و هرمیون جاروی
پرنده بدست به او گفت که روز جشن هالووین
در کنار شومینه با چو چه غلتی همی کردندی
مردک که متحیر شده بود گفت زنهار در این
میان مگی که چپ چپ به اندو نگاه همی کرد
گفت هیس خفه شین وگرنه خودم خفتون همی
کنم اندو نیز صدای خود بکشتندی در این میان
ماگلی ظاهر شد و گفت پفک اشی مشی ترد و
خوشمزه بعدها معلوم شد که ان مصیبت پیامی
بازرگانی بود بس لوس و مزخرف.



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۲۱ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۴
#12

نامفادورا تانکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۵ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۱۷ سه شنبه ۲ تیر ۱۳۸۸
از همونجایی که دلبر خونه داره
گروه:
کاربران عضو
پیام: 149
آفلاین
پروفسور وارد سرسرا میشه و میبینه ویکتور کرام به طرز فجیعی کنار شومینه خوابش برده.وجاروی پرندش هم کنارشه همانطور متحیر به صحنه نگاه میکنه ، که ناگهان هرمیون در رو با صدای بلندی باز میکنه پروفسور میگه هیس مگه نمیبینی خوابیده ؟ هرمیون میگه به جهنم الآن جشن شروع میشه و داد میزنه ویکتوررررررررررر ویکتور بلن میشه و چپ چپ به هرمیون نگاه میکنه و میگه یه ماگل هم اینجوری آدم رو بیدار نمیکنه......


عا


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۵۵ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۴
#13

سدريك ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
از لبه ي پرتگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 523
آفلاین
هنوز هوا روشننشده بود كه هری از جاش بلند شد و دید كه تو جاش بارون اومده.سریع شنل نامرییشو میپوشه و میره تا باعث و بانی این قضیه رو پیدا كنه. تو راه میرسه به لرد ولدمورت سریع چوبدستیشومیكشه بیرون و میگه آهای ولدمورتی تو اون كارو كردیو و هرچی فحش بلد بوده میكشه به جون ولدمورت.ولدمورت كه دیگه خسته شده بود.میگه خاك بر سرت جوجه (مرغ) هنوز بوی ... رو از نوشيدني كره اي تشخیص نمیدی اونوقت میخوای منو نابود كنی.


[size=medium][color=0000FF]غم و اندوه را مي ستايم زيرا همواره همراه من بوده Ø


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۸۴
#14

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
کلمات جدید
انتحابات - سگ - ماهی مرکب - کلبه - دوئل - امتحان - شطرنج - کدو - اسنیپ - قلعه

هری بعد از دادن آخرین امتحان و خوردن یک لیوان آب کدو حلوایی یه سمت کلبه هاگرید به راه افتاد.
اونروز روز انتحابات هم بود پروفسور اسنیپ باید با پروفسور کوییرل بر سر کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه دوئل میکرد.هری دیکه به کلبه رسیده بود در رو باز کرد ودر کمال تعجب فنگ سگ هاگرید رو دید که در حال بازی شطرنج و خوردن یه ماهی مرکب است.
هری به اطراف کلبه نگاهی انداخت ولی هاگرید رو ندید به سرعت خود را به قلعه رسوند باید درمورد کوییرل یه چیزی از هاگرید میپرسید.





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۴۱ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۸۴
#15

نمید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۹ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ شنبه ۴ آبان ۱۳۹۲
از جزیره های لانگرهانس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 125
آفلاین
یکبار کوییرل که از زدن انجمن بی هدفش خوشش اومده بود.برای کلمات داستان بعدی از میان کلمات نامزد شده مراسم انتخابات را اجرا کرد.اسنیپ و ماهی مرکب رای یکسان آوردند پس به مرحله بعد راه پیدا کردند. من که داشتم با کدوی خونگیم (هری)شطرنج بازی میکردم یک دفعه قلعه را به نشانه ی شروعدوئل داخل دماغ هری کردم سگ کلبه بغلی که ماجرا را دیده بود اومد وتقاضای رشوه کرد تا ماجرا را لو نده من هم صاف یک گوله تو مغزش خالی کردم و هری که همونطور هاج و واج ماجرا را میدید آروم رفت و یک گوشه نشست .



(همه میگن هیف هری که گیر من افتاد اما من که بد نیستم هستم؟ )



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۴۱ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۸۴
#16

سدريك ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
از لبه ي پرتگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 523
آفلاین
هری با رون در حال بازی شطرنج بودند كه هری از رون پرسید :رون تو حاضری تو انتخابات به اسنیپ رای بدی؟
رون:اگه به ماهی مركب توی دریاچه رای بدم به اسنیپ رای نمیدم؟
هری كه بهش بر خورده بود به رون گفت كه با هم دوئل كنن.
اما رون داشت به امتحان فرداش كه مراقبت از کدو حلوایی بود كه خارج از قلعه و داخل كلبه ی هاگرید برگزار میشد فكر میكردو مثل سگ درس میخوند.


[size=medium][color=0000FF]غم و اندوه را مي ستايم زيرا همواره همراه من بوده Ø


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۸:۵۸ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#17

کرنليوس فاج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۱ جمعه ۲۵ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۰:۴۱ سه شنبه ۷ تیر ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 22
آفلاین
هری داشت به انتخابات فکر میکرد جوری فکرش مشغول بود که نمیتونست درسته به امتحاناتش برسه آخه این اسنیپ کله کدو دیگه چی از جون انتخابات میخواست؟ همه جا ی قلعه رو از پوستراش پر کرده بود فقط کم مونده بود رویماهی های مرکب پوستر بچسبونه بدجوری دلش میخواست یک حال اساسی ازش بگیره..یه دفه صدای پارس فنگ سگ هگرید رو شنید و تصمیم گرفت بره به کلبه ی هگرید تا با هم شطرنج بازی کننن این جوری لااقل از فکر دوئل با اسنیپ بیرون میومد


[i][size=medium]


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۱:۲۸ شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴
#18

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پروفسور کوییرل در حالی که با اسنیپ در حال بازی شطرنج بود به کدو هایی که در اطراف کلبه هاگرید روییده بود نگاه میکرد در این هنگام متوجه یه سگ شد که در حال دوئل با یک ماهی مرکب در آن طرف قلعه بود.با خودش گفت:نزدیکه انتخابات که میشه سگ هام دوست دارن خودشونو امتحان کنن.





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۲۷ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۴
#19



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۰ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۵۷ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 433
آفلاین
شب هالووین بود و همه جای قلعه با کدوهای بزرگ تزیین شده بود
هری ورون داشتند شطرنج بازی می کردند که هرماینی با عجله امد
و به هری گفت: عجله کن اسنیپ نزدیک کلبه هاگرید منتظره.
هری باتعجب پرسید: چرا؟
هرماینی گفت: مگه یادت رفته تو قراره که با اون دوئل کنی
رون گفت: خوبه هری منم جانشین تو می شم
هرماینی گفت: نه رون جانشین ها انتخاب شدن جانشین هری فنگ
سگ هاگریده و جانشین اون ماهی مرکب دریاچست
رون و هرماینی طوری به هری نگاه کردند که انگار دیگر او را
نمی دیدند ناگهان هری با صدای رون که میگفت پاشو نیم ساعت
دیگه امتحان شروع میشه از خواب بیدار شد



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۵۶ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۴
#20

Crookshanks


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۳۰ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
پروفسور اسنیپ در حالیکه یک کدو حلوایی گنده و چند تا ماهی مرکب رو توی یک بقچه شطرنجی می بست که برای هگرید تعارف ببره، داشت از پنجره قلعه جغدی رو که نامه انتخابات رو به طرف کلبه می برد نگاه می کرد و با خودش فکر می کرد که آیا هگرید سگ سه سرش رو برای شرکت در امتحان دوئل به اون قرض می ده یا نه.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.