دپیودرلا(بر وزن سیندرلا )
فاج در نقش نامادری دپیودرلا
هرمی و چو در نقش ناخواهر های دپیودرلا
گیلدی در نقش شاهزاده
ونوس در نقش فرشته ی مهربون
کرام در نقش پدر شاهزاده
و................... دپیوتی در نقش دپیودرلا
صحنه ی اول_کاخ پدر دپودرلا
نامادری:آهای دپودرلا بیا اینجا رو تمیز کن ناخواهری1: اینجا رو هم همین طور
ناخواهری2:نخیرم ایجا مهم تره
دپیودرلا : فکر کردین برام سخته؟ اسکر جیفای!اسکرجیفای!اسکرجیفای
تموم شد مامان
نامادری میره سمت دپیودرلا و واندشو به زور میگیره :اتاقو بودن اون تمیز کن!
دپودرلا ناامید شروع میکنه به تمیز کردن دوباره
تق تق تق
ناخواهری1: کیه کیه در میزنه؟ از پشت در: منم منم مادرتون دعوت نامه آوردم براتون!
کارگردان: آقا کات داستانا بازم قاطی شد خونه ی شنگول منگول توی اون یکی خیابونه
یه بار دیگه تق تق تق
ناخواهری1: کیه کیه در میزنه؟ از پشت در: لطفا درو باز کنین!
ناخواهری2:شما؟
_ ببخشید شما پیتزا سفارش داده بودید خانوم سفیدبرفی
ناخواهری2: بابا چند بار بگم خونه ی اونا پلاک 13ه نه 31 در ضمن لابد گرگه پیتزا سفارش داده مواظب باش!
یه بار دیگه تق تق تق
ناخواهری1: من که درو باز نمیکنم ناخواهری2: منم ممکن نیست درو باز کنم
خانوم دعوت نامه آوردم
< دو تا ناخواهریا با هم خراب میشن رو در>
خانوم پدر شاهزاده برای پسرش یه جشن ترتیب داده که برای پسرش یه همسر انتخاب کنه و همه ی دخترای شهر تاکید میکنم همه ی دخترای شهر باید بیان!
در خانه:
دپیودرلا: مامان منم میتونم بیام؟
_ به شرطی که همه جا رو تمیز کنی و یه لباس مناسب بپوشی!
دپودرلا با خوشحالی میره و همه جا رو تمیز میکنه و در این لحظه جن خونگیش ( دابی ) مشغول دوختن یه لباس(!) از تیکه های پارچه برای اونه
دپودرلا بعد از کار کردن میره و لباسشو میپوشه و میدوه تا به مادرش برسه
_ مادر من لباس دارم و همه جا تمیزه میتونم بیام؟
ناخواهری1: نه اون تیکه ی لباس منه ناخواهری2: اونم مال منه
و خلاصه دست به دست هم میدن به مهر و لباس دپیودرلا رو داغون میکنن
دپیودرلا میدوه طرف اتاقش در حالی که داره زار میزنه
فرشته ی مهربون: عزیزم گریه نکن سرم رفت واند من که اینجاست لباسیوس ! تا ساعت 12 شبیوس!
دپیودرلا لباسو میپپوشه و با کالسکه میره سمت قصر پادشاه
(به علت طولانی بودن این قسمتا سانسور شد
<12 شب>
دپودرلا: وای شاهزاده من باید برم
و میدوه سمت کالسکه ولی کفشش از پاش در نمیاد
_ اه این باید در بیاد آهان درست شد
کارگردان: کات اینجوری نمیشه ادامه داد همه ی عوامل حالشون بد شده
عوامل:
دپیودرلا: :D
خب اینم اسپری درست شد
در خانه ی دپودرلا
ناخواهری1: من بالاخره باید بفهمم اون دختر خوشگله کی بوده!!!
تق تق تق
ناخواهری2: بابا خونه ی سفید برفی اینا پلاس 13 ه
از پشت در: نه بابا یه کار دیگه دارم
نامادری درو باز میکنه و میگه: ببینم احتمالا کفشو که نیاوردی
_ از کجا فهمیدین؟
نامادری: این داستانو همه خوندن
ناخواهری1: من که امکان نداره پامو توی اون کفش بوگندو بکنم
ناخواهری2: منم همین طوری
دپودرلا از پله ها میاد پایین: ولی من میتونم
همه:
امکان نداره خفه میشی
_ شما کاریتون نباشه
و در کمال ناباوری پاشو میکنه تو کفش و هیچیشم نمیشه
دودرلا: من به این کفش عدات دارم!!!
صحنه ی آخر در کاخ پادشاه:
دپیودرلا میدوه سمت شاهزاده:
شاهزاده(گیلدی): از اول فیلم منتظر این بخشش بودم
:bigkiss: :bigkiss:
همه: چه فیلم قشنگو هپی اندینگی
پایان
تیتراژ هم به دلیل شهادت ندارم!!!