ویکتور کرام مقام اول امنیتی این کشور میاد.
ملت:میکشم میکشم.....آن که برادرم کشت!
کرام:
کی برادرتو کشته؟
ملت:مرلین برادرم را کشت!
مرلین:من چیکاره بیدم؟
کرام:مرلین خودت خودتو دستگیر کن تا نیومدم اون ریشاتو ببرم تو حلقت.
مرلین:ریشهای من انعطاف پذیر نیست.
ملت:مرلین باید برقصه.....مرلین باید برقصه......
مرلین:
برقصم؟
کرام:
بله باید برقصی
اسنیپ که مرلین رو زیر نظر داشت
اسنیپ:یا میرقصی....یا خودم میرقصونمت
اسنیپ:مردم از تو وقتی چیزی بخوان باید براشون فراهم کنی!
مرلین:باشه فقط چشاتونو ببندید
اسنیپ:
وقتی که مرلین میخواد شروع به رقصیدن بکنه....هواپیمای حاجی دارک لرد به زمین میشینه!(انجمن فدائیان اسلام)
حاجی خودشو به جایی که مرلین و کرام و اسنیپ هستند میرسونه.
حاجی دارکی:همانا.....مرلین اگر برقصی(جلوی مردم)اسلام تو را نخواهد بخشید و من دستور میدم ک دارت بزنند!
مرلین:عجب گیری کردیم این وسط!
ملت:
مرلین باید برقصه....انجمن فدائیان اسلام:
مرلین نباید برقصه....اسنیپ:چی کار میکنی بالاخره مرلین؟
مرلین:یک فکری زد به ذهنم.....
ملت:مرلین منتظریم!
فدائیان اسلام:مرلین از اون ریشات خجلت بکش...
مرلین:من میگم فدائیان اسلام چشاشونو بگیرند من برقصم.....بعدش ملت چشاشونو بگیرند من نرقصم....
با این حرف انگار بمبی میان ملت و فدائیان اسلام منفجر شد.
مرلین:
ملت به سمت مرلین هجوم میارند و فدائیان اسلام نیز همینطور ....کرام و اسنیپ هم که میبینند همه دارند به سمت مرلین میرند آنها هم راهی میشوند.......
مرلین:خداوندا....قسم به این ریشم کمکم کن!
در فاصله ی دو متری از مرلین بودند که کینگزلی شاه به میدان میاد و با بلند گو اعلام میکنه:
هیچ کس به مرلین نزدیک نشه...!
اسنیپ:آخه چرا؟
کرام:شما که با مرلین بد بودید قربان؟؟
کنیگزلی:من هم به دوستانم احترام میگذارم و هم به دشمنانم!
اسنیپ:
کرام:
عجب عظمتی دارید شما قربان!
ملت:کینگزلی دوست داریم.....کینگزلی دوست داریم....
کینگزلی:من هم شما رو دوست دارم!
حاجی دارکی:چه نوع دوست داشتنی؟
کینگزلی:دوست داشتنی که من به وطنم پیوسته هستم و در همه حال به این وطن عشق میورزم!
کینگزلی:مرلین را
به جزایر قناری تبعید میکنمکینگزلی:
حاجی دارکی هم به عراق(نجف)تبعید میکنم
برای عضویت در تیم روغن سازی قزوین کافیست فتو کپ