هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۲۱:۵۰ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳
#54

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
رودی دوباره وارد شد و گفت:مانیا بیام؟(اینو با حالتی مظلومانه و دلسوزانه گفت)
مانیا بیچاره هم دل نازک بود گفت:بیا
رودی:آخ جون چی کار کنم؟
مانیا:میری پیش پری ها...
رودی:
مانیا:پاشو برو بیرون نخواستم اصلا
رودی:نه نه ببخشید
مانیا:حالا تا ببینم

مانیا تهنای تهنا(بلدم تنها بنویسم ایراد نگرید)توی مغازش نشسته بود که یهو یه تیریپ وارد مغازه شد
پسره:به به مانیا
مانیا
پسره:اینا مهم نیست ع...
مانیا:
پسره:یه کلام من میخوام از شما خواستگاری کنم
مانیا:ااااااااااااااااااااااااااا
پسره:آره دیگه اینطوری بدون مشکل با هم کار میکنیم من هم دیگه پیش پری ها نمیرم
مانیا: چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟رودی نمک نشناس...پاشو برو بیرون
رودی:مانیا ببخشید قول میدم تکرار نشه
مانیا:دفعه آخرت باشه ها
رودی:مرسی مانیا جو...
مانیا:
رودی:


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۶ ۷:۵۵:۳۱

تصویر کوچک شده


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳
#53

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
رودی در گوش کاری : کاری تو که این چیز ها حالیت نمیشه بذار من میرم کار میکنم
کاری در گوش رودی: رودی تو که منو میشناسی این جادوگران به قول ممد برقی خیلی . برای ما اب نون نشد یه روز دان میشه یه روز میان ما رو به سیم سرور میپیچنن یا همش دارن شلوغ میکنن سه هزار تا دست شویی از سر مرلین فقط عوض کردیم این تهیه کننده شاکی شده میگه بر شکسته شدم چه قدر افتابه بخرم در هر صورت حقوق بیار نشد برای ما من هم زن بچه دارم باید براشون نون ببرم خونه
رودی در گوش کاری: هوم خوب یه کار ی کن تو برو خونه تون از صبح تا شب بخواب من کار میکنم دو شیفت دو برابر حقوق میگیرم نصف میکنیم
کاری :
رودی:
کاری : باشه قبوله من رفتم دنبال نخود سیاه
رودی : مانیا جان من قبول میکنم پیش شما کار کنم فقط به من بگید باید چی کار کنم
مانیا : خوب صبر کن بهت بگم ...
رودی : این پری هاتون کجان
مانیا :
رودیا :
مانیا : برو سر به سر من نذار میزنم بری زیر شرط خیاطی چپ راست تو از هم تشخیص ندی ها سر به سر من نذار
....


ویرایش شده توسط لسترنج در تاریخ ۱۳۸۳/۹/۲۵ ۱۸:۳۷:۰۷

مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳
#52

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
در این میان بود که دوباره مانیا تغییر عقیده داد و گفت که بازی نمیکنم
کاری:ای بابا ما رو مسخره کردی خانم؟
مانیا: دقیقا
کاری:
ااااااااااااااااااااااااااااااا
رودی:حالا چی کار کنیم کاری جون؟
کاری:بابا ول کن این مانیا رو
رودی:
کاری:راست میگم ما رو هم از کار بی کار کردی دیگه
مانیا:یه پیشنهاد خوب دارم
رودی و کاری:چی؟
مانیا:بیان تو ردا فروشی پیش من کار کنین
رودی و کاری:


تصویر کوچک شده


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳
#51

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
کاری :رودی جون من نزن
رودی:خوب مثل ادم حر بزن
کاری :خوب یه ساعت زدم
رودی: کم بزن همیشه بزن
کاری :هوم؟
رودی: یه فیلم نود دقیقه ای به پهنای ابدیت
کاری :
رودی:
کاری :رودی یه کم برتی بات بچه ها رو بهم بدهکاری
رودی:هان
کاری :فلوص
رودی: نا فلوص
کاری :حرف بی حرف
رودی: بابا فقیرم شب ها تو کارتون میخوابم
کاری : رودی جان با ما هم اره ؟
رودی:ای خدا سگ خورد بیا این دویست تا دیگه جرات داری بد خبر باش
کاری :
رودی:
مانیا :
.....


مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳
#50

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
و حالا مانیا
کاری (همون کارگردان)که ساعت ها بود سعی میکرد مانیا را راضی کند که نقش مقابل رودی را بازی کند بالاخره موفق شد
و با شنیدن این خبر جیغ و داد کنان به سمت رودی رفت و خبر را به او داد
رودی:وای...راست میگی؟
کاری:آره فقط...
رودی:فقط چی؟
کاری:به شرطی قبول کرد که تو فیلم با یه ماهیتابه بزنه تو سره تو...
رودی:من میکشمت کاری...
=.=.=.=.
کاری در حال در رفتن


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۵ ۱۷:۳۰:۰۹

تصویر کوچک شده


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳
#49

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
رودی : کار جان چرا دو هزاریت کجه من زن میخوام هوار تا مرد هم بود بده مهم نیست
کاری : اخه از کجا زن بیارم
رودی : پس ای مانیا چیه خوب همین رو بگیر بهم بده دیگه
کاری : بابا نگه نمیبنی را به راه یه دونه از این ها تحویل میده
مانیا میاد جلو تر بشنوه چی میگن :
رودی : هان
مانیا :
رودی : اهان
کاری : دیدی
رودی : خوب قربون دستت این نویسنده چه کاره حسنه پس مخ شو بزنه
کاری :
رودی : این دویست گالیون رو بگیر برای بچه ها ت برتی بات بخر ببر خونه
کاری : رشوه میدی؟
رودی : مگه بده ؟
کاری : بذار ببینم چی میشه
رودی :... بوق بوق ببینی چی میشه فلان فلان بوق بوق
کاری :
...


مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۲:۰۸ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳
#48

سالازار اسلیترینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۶ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۴ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷
از تالار اسرار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 272
آفلاین
سكانس 4 داخلي ردافروشي مانيا

-=-=-=-=-==-=-=-=-=-=-=-=-
مانيا زير لب به خودش ميگه : ااااه اين رودي هم گير داده ها يه بار بهش خنديديم زود چايي رو خورد فاميل شد

سالازار كه طبق معمول بي سر وصدا وارد شده بود گفت
سالزارا: راجع به كي داري حرف ميزني

مانيا سرخ شد : هي هيشكي
سالازار : مباركه مباركه پس از رودي خوشت اومده ها؟؟
مانيا : كي ؟ من ؟
سالازار : نه پس ننه بزرگ ولدي.... ؟ تو رو ميگم ديگه
مانيا : وا يعني چه
سالازار : خب حالا كه بگم حاجي داركي بياد خطبه عقد رو جاري كنه
مانيا :
سالازار : ميدونم عجله داري سعي ميكنم زود راش بندازم

-=-=-=-=-=-=-=-


نمایشنا


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۲۳:۵۲ سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۳
#47

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
سکانس بعدی 1و2.3...اکشن !!!!!!!!!!!!!!
رودی:
مانیا:
کارگردان: کاد نه ببخشید کات خانم این کار چیه؟شما باید بخندی
مانیا:
کارگردان:ااااااااااااااااااا
مانیا:ببخشید من اومدم رول پلینگ یا بازیگری؟
کارگردان:
رودی:
مانیا:تو چی میگی این وسط؟
رودی:اااااااااا
کارگردان:خانم شما بهتره به ردا فروشیتون ادامه بدین
مانیا:
رودی:نه من نمیخوام باید مانیا باشه
کارگردان:بیا بریم
رودی:نه
=========
هم اکنون رودی و کارگردان در حال ساختن یک فیلم کاملا پلیسی هستند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آخه بدون مانیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


تصویر کوچک شده


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۳
#46

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
رودی دوباره بر میگرده تو مغازه
رودی : ببحشید این ردا هاتون گارانتی هم دارن
مانیا : بله در شرایط خاصی ما برای شما لباس ها رو تعویض میکنیم
رودی :
مانیا : ببحشید دیگه بهتون زحمت نمیدیم خداحافظ
رودی :
مانیا : برو دیگه
رودی در ذهن این برو دیگه رو یه جوری خاصی گفت
رودی : چشم عزیزم کجا برم
مانیا : اون گنجشک ها رو میبنی
رودی : کو کو
مانیا: هواست نیست دیگه الان
رودی : نه هواسم نیست
مانیا : :bigkiss:
کارگردان کاد نه کات نه ببخشید همون کاد بیرون پا یعنی چی اقا این تو سکانس قبلی میخواست تو رو سر به نیست کنه چی شد این طوری شد
رودی : هان چی میگه؟ بیا این ور یه کاری کوچلو باهات دارم کاری
کارگردان :
...


مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۳
#45

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
مانیا توی مغازه نشسته بود که رودی وارد شد
مانیا:اه باز این اومد آقا اینجا همه متاهل تشریف دارند
رودی:ا مگه به جز تو هم کسه دیگه ای اینجا هست؟
مانیا:بله پری های خیاط
رودی:ا خوشگلن؟
مانیا:
رودی:خب ببخشید میخواستم بگم ردای من آمادست؟
مانیا:بله
و ردای قرمز و سیاهی را به سمتش پرت کرد
رودی:بی ادب به تو یاد ندادن پرت نکنی؟
مانیا:بیرون
رودی در حالی که قهقهه میزد بیرون رفت و در همان حال فریاد زد:چون مجانی دادی بازهم میام خدمتتون!!!!!!!!!!!!!!!!
مانیا:


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.