هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۱:۳۶ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
#58

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۸ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۹ چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۵
از كلفم لبرنم گاردنز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 44
آفلاین
كرام : آقايون سكوت رو رعايت كنن.........

نماينده ها :

كرام : ساكت لطفا.....

نماينده ها :

كرام : اه...خفه شين ديگه ....

نماينده ها :

كرام : جلسه رسميه....امروز ميخواهيم لايحه بودجه جادوگران در سال آينده رو بررسي كنيم....طبق بند 110 قانون حمايت از افراد غير قابل حمايت بودجه بايد طبق موازين آسلامي باشه..... مثل اينكه حاجي صحبتي دارن....بفرماييد...

داركي : ميخواستم بگويم كه بسيار نيكو و ميمون است اين حرف...

كرام‌ : آقاي پادمور !

پادمور : ميخواستم بگم كه بودجه سال گذشته خيلي نا‌عادلانه بود ....به قشر رستوران دار فشار ميومد....

كرام : مثل اينكه هري نظري داره ....

هري : آقاي پادمور خان ...شما كه اينقدر ادعاي حمايت از قشر رستوران دار رو ميكني....يادت رفته كه چه جوري اموال حسن كله پز رو هاپولي كردي؟

پادمور : دروغ ميگه....به جون مامانم دروغ ميگه ..... من همواره در پي كسب خيرات بودم حاجي ميدونه ...مگه نه حاجي .....؟

حاجي : نه !
(همهمه در پارلمان...... )
پادمور : آقاي رئيس .....ميشه من چند لحظه با داركي و هري خصوصي صحبت كنم؟

كرام : حرف خصوصي نداريم يعني چه.....

پادمور از ميره رو سن و در گوش كرام يه چيزي ميگه....

كرام : باشه اشكالي نداره....
-------------------------------------------------------------------------------
بيرون پارلمان....

هري : آقا من با شما حرفي ندارم ...

پادمور يه تراول در مياره ...

هري : اين كار غير انسانيه....

پادمور : برات سه تا سايت ديگه ميخرم ....اصلا ماگل نت رو برات ميخرم.....حالا چي انسانيه...؟

هري : ماگل نت ؟

پادمور : نيشت رو ببند....

هري : هه......باشه حله.....

پادمور : حاج آقا شما هم تشريف بيارين....هري شما برو لطفا..

هري : من شما رو از اينجا ميندازم بيرون ...ماگل نت ...ماگل نت ما داريم مياييم....

پادمور : حاجي جان با يه عمامه نو چطوري ؟

داركي : داري به بنده رشوه ميدهي؟....مگر نشنيدي حديثي كه مي فرمايد : ان الرشوة اشد من المجازات .....

پادمور : يه عباي نو هم برات ميخرم ....يه دفتر ازدواج و طلاق هم برات ميخرم تو پاريس....كار رسالة رو هم درست ميكنم همين روزها بياد به بازار.....قبوله؟

داركي : اهم ....البته اين حديث اشاره دارد به افراد گنه كار شما كه از اوليا الله هستيد .اشكالي ندارد....

پادمور : خب بريم ....

داركي : البته بفرماييد .....

پادمور : خواهش ميكنم شما اول .....

-----------------------------------------------------------------------
در جلسه :

كرام : بدينوسيله حاج آقا پادمور از امروز نماينده ميشوند و در جايگاه سوگند مربوطه را ياد خواهند كرد ....

پادمور : به ناموسم قسم ! اينجانب استرجس پادمور به اين مردم خيانت نميكهن....

كرام : چي ؟

پادمور نميكهنمن....

كرام : نه يه بار ديگه بگو.....

پادمور : نميكلم ....(‌پادمور در گوش كرام يه چيزي ميگه )

كرام : ....بله قبوله.....


رزم ممل و هري 1 و 2 حتما حتما بخونيد...


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۲۰:۲۶ پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۳
#57

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
افراد حاضر در جلسه : کرام ، گریفندور ، گیلدی ، پاتر ، گرنجر ، کریچر

پاتر: خوب جلسه رسمیه...و کسی نطق پیش از دستور نداره؟؟؟

گریفندور : من دارم!

گیلدی: بفرمایین جناب گریفندور!

10 دقیقه بعد...گریفندور در جایگاه...

-من از فاج حمایت نمیکنم و نمیگم که اون وزیر ایده آلیه ولی میدونم اگه

فاج از پشت خنجر زد ، کینگزلی داره از جلو شمشیر میزنه! کینگزلی با

استکبار و دیکتاتور گریش نشون داد جایی بین جامعه جادوگری نداره...من

نمیدونم و کاری هم ندارم که وزیر آینده کیست. ولی هدف کوتاه مدت و

اصلی من پایین کشیدن این مار خفته ، کینگزلی از مسند قدرته!


من نگفتم از فاج حمایت میکنم...من میگم اگر فاج وزیر بدی بود ، کینگزلی

از اون بدتره و باید خودشو تسلیم کنه و بره سبزی فروشی کنه! من از فاج

حمایت نمیکنم ، ولی میدونم باوجود موجود پلیدی مثل کینگزلی جامعه

جادوگری از هم میپاشه. من فقط میگم مردم باید کینگزلی رو برکنار

کنن. دیگه کاری به فاج ندارم...ولی...زنده باد مرلین!

کرام: باید بری آزکابان!!!

جمعی از نمایندگان: درسته...بگیرینش!!!

جمعی دیگر : گریفندور درست میگه...کینگزلی باید بره!!!

گریفندور: من از مرلین حمایت میکنم...نه از اون فاج بی عرضه...و میگم

کینگزلی هم بدتر از فاجه...زنده باد مرلین! و هرکسی که با اونه...

حتی اگه فاج باشه!!!

عده ای : بله...بله...

جمعی: بگیرینش...دستگیرش کنید!!!


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۳
#56

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
كرام:يعني چي ختم جلسه اعلام ميشود؟ميخواستم براي خودم و هرميون وام بگيرم!!!...تو اين زمونه با حقوق هالي ويزارد و نمايندگي نميشه زن گرفت!!!!

هري:وام فقط به من و نميد تعلق ميگيرد!!!!

همه نمايندگان:

هري:باشه ...باشه...تسليمم..ولي من و نميد تو اولويت اوليم!!!

بيگانه:

هري: ...باشه..بيگانه و غريبه نوبت اول ...من و نميد نوبت دوم

كرام:

هري:باشه...كرام هرميون نوبت دوم...من و نميد نوبت سوم!!!

كريچر:

هري:تو با كي ميخواي ازدواج كني؟

كريچر:با دابي!!!!!!!!

هري:ميدوني چند سال ازت كوچيكتره!!!به هم نمياين!!!

كريچر:تا كور شود هر انكه نتوند ببيند!!!

هري: ....ختم جلسه حالا اعلام ميشود


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۳
#55

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
هری: جلسه رسمیه
امروز لایحه چی دارید؟
نماینده ها به هم نگاه میکنن
بیگانه: من ... من لایحه دارم
هری: کی باز اینو راه داد اینجا
بیگانه: من یک طرح خوب دارم
کرام: بگزار طرحش رو بگه هری
هری: بسیار خوب
بیگانه: به موجب طرح من مجلس تصویب کنه از این به بعد به کسایی که می خوان ازدواج کنن وام ازدواج بدن
هری:
هری: کیا موافقن؟
حاجی: این وام شامل اونایی که ازدواج کردن هم میشه؟
هری:
هری: اره میشه
حاجی: من موافقم
هری: دیگه کیا موافقن
نماینده ها همه دستشون رو بالا میبرن

بیگانه: حالا من وام میخوام
هری: نمیشه اولین وام رزرو شده
همه: واسه کی؟
هری: خودم و نمید
هری: ختم جلسه اینجا هم وانستین وام مام خبری نیست


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۲:۲۱ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#54

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
نماینده ها به طرز مرموزی دارن با هم پچ پچ می کنن و می خورن و گویا فکر پلیدی تو سرشونه
هری: جلسه رسمیه
هری: خوب امروز لایحه مایحه تو بقچتون چی دارین زود بگین فردا تعطیل میخوام برم مسافرت
نماینده ها: هیچی یک چیزی بود بین خودمون حل شد
هری: یعنی چی شما هم که همش می یاین اینجا میشینین من رو نگاه می کنین فقط چشمتون رو دوختین به این بودجه که بیان نماینده شین بودجه رو بگیرین بعد هم بگزارین برین نه
لایحه ای نه طرحی بلند شین از جلوی چشمم دور شید
نماینده ها:


فردای آن روز

هری: جلسه رسمیه
نماینده ها: اه چیه ما رو روز تعطیل کشوندی آوردی اینجا
هری: حرف نباشه یک فوریت پیش اومده
نماینده ها :چی شده
هری: من دیروز که داشتم نتایج انتخابات تا این مرحله رو بررسی میکردم دیدم که یک عده من رو ماگل ماه معرفی کردن و ابر به عنوان بهترین عضو تازه وارد انتخاب شده
این یعنی چی؟
نماینده ها: نمی دونیم
هری: من دارم ماگل ماه میشم نمی فهمین؟
ابرفورث: مشکل خودته تازه هنوز محرومین و اهالی لندن و خیلی های دیگه رای ندادن
هری: که این طور ابر چقدر بهتون میده من دو برابرش رو بهتون می دم
نماینده ها: ابر گفته اگه تو ماگل ماه بشی از ریاست مجلس خلع میشی بعد ابر رئیس میشه وسال دیگه 20% از بودجه
رو به نماینده ها میده
هری: من 40% میدم
ابرفورث: %45
هری: 47%


یک ربع بعد

هری: 90%
ابرفورث: کل کله دیگه 100%
هری: 105%
نماینده ها:

ابرفورث:110%
نماینده ها:


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۹:۱۵ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#53

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
گیلدی که خیلی خوش تیپه از سوراخ زیر میز مجلس میاد روی میز!
گیلدی: خودم رفتم به آبر رای دادم تا اونجات بسوزه! به تو هم رای ندادم!! آخه تو رو چه به کامیونیتی ساپورتری؟؟؟!!!
هری: خیلی هم کامیون ترینیتی ساپورترم! با کلی ایده ی هلپ فول کامیون ترینیتی رو توی جاده چالوس ساپورت کردم! تازه هزار و یکی دو تا هم پست دارم! اونجات بسوزه!
آبر: نمیدونم چرا دامبل تو لیست نبود... یه ماژول توپ برای فرهنگ دامبل خدا نوشته بود!
گیلدی: به هر حال من این حرفا سرم نمیشه... فردا جاسم ماسمو میریزیم تو فرقون میبریم اونجا رای بدن بهتون! جایزه رو که بردین هر کدومتون نصفشو میدین به من!
هری و آبر: ... قبوله!
گیلدی: ایول... خدا بده برکت! چاقوی نصف کردن جایزه رو هم خودم میارم!



Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#52

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
همه اومدن دارن شلوغ میکنن
- کار من اول
-- نه کار من من
هری: خف خف امروز به موضوع اختلاس آبر میپردازیم
آبر: اختلاس من چی رو اختلاس کردم؟ دو دهم درصدم میشه اختلاس کرد ؟ مث گوله برفی تا از در مجلس خارج شدم تموم شد
هری: نخیر زود بگو اون ثیم چی شد؟
آبر: کدوم تیم تیم گریفینو میگی؟
هری: حرص منو در نیار همون قالب theme چل ستون چل پنجره. آهای ملت قرار داد با بیگانگان و ماگل ها بسته . گلیون ما رو به دلار اونا فروخت همه چی رو فروخته تو اصلا عرق جادوگری داری؟
آبر: عرق نکردم از هیچ رقمی تو اصلا چی میگی؟
هری: من مدرک دارم ببیید همه ببینید ( متن افلاین تو میخونه مسنجر رو در میاره )
آبرفورث: هری این سایت و جادوگری و این مجلس نه برای تو نه برای من نون آب نمیشه زود بپر توی زوپیس ملتم بریز آف بزن خبر بزار همه بیان به من و تو رای بدن جایزه رو ببریم.
هری: اف بر تو و حتی کار تو از کریچر هم بدتر بود. آهای ملت بدانید و آگاه باشید که من خام شدم به دو سه نفر رو انداختم تا اسم این پیرمرد اونجا دراومد گفتم اخر عمری که نه سویی به چشاش مونده نه قوتی به کمرش یه دلخوشی براش باشه ولی این عامل استکابر مشهدی مملی پولدار صاحب ثیم های بسیار که یه پاش لب گوره فیلش یاد زوپستون کرده و میخواد جایزه ها رو ببره آخه یکی نیست بهش بگه پیرمرد تو رو چه به این حرفا حالا منو بگی هم یتیمم هم کلی اینده جلومه....
آبر: هوووی مرتیکه کله زخمی هر چی هیچی نمیگم پرو تر میشی نزار در افلاینامو باز کنم هر چی توش هست و نیست بارت کنم فک کردی نمیدونم کجات داره میسوزه بیا اینم مت افلاینت به تانکس که اومد گذاشت کف دستم:
هری پاتر: ببین تانکی این مملی اسمش توی زوپیس دراومده ولی این پیره اولا سر نمیزنه ثانیا بره اونجام عمرا ببینه انتخاب شده تازه اصلا پیرمرد و چه به این جایزه ها اون برای من و تو که کلی جوونی داریم هنوز ....

و در این لحظه بود که مجلس به واندوم بسته شد
بیگانه: هووو هووو
آبر یه در میتپونه تو دهنش : ببین بشر دیگه این اخرین بارت بود اون دهنو وا کردیا اینم اون چیزی که عاشقشی بخور تا توانی به بازوی خویش


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۷:۰۰ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#51

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هری: جلسه رسمی استش ..
بله گویا ..کریچر یک طرحی داشتش
کریچر : خوب .. من میگم که بیایم مالیات اصیل زاده ها را بدیم به .. ماگل های زلزلزه زده ی بم ..
همه بجز هرمیون :
کریچر : خوب اینجوری نشون میدیم که اصیل زاده ها هیچ دشمنی با ماگل هل ندارند و همین طور پیوند هامان را صمیمی تر میکنیم و... خلاصه خیلی فایده داره . کیا با طرحم موافقند ؟
کرام : من اعتراز دارم بابا یعنی چی .. آخه .. چیزه ..
هری: واستا ببینم .. اگه مالیاتشون را برای بودجه ی مجلس برداریم بهتره که ؟ نه؟ اینجوری به همه سهم بیشتری میرسه ..
کرام : من موافقم ..
مانیا: به مردم من هم ؟
آبرفورث: آقا من دو برابر بودجه ی الانم را میخواهم ..
دارکی : همه میدونند .. آسلام خیلی بودجه می خواهد
آمبریج : راستشو بخواهید من هم بودجه دارم کم میارم.. معونت خیلی خرج داره
کرام : شرط میبندم همشو میدی واسه خودت رای موافق میخری
آمبریج : اهم چیزی گفتی کرام ؟
کرام : نه !
گیلدروی : آره .. پیژامهئ کم کم داره گرون .. ا نه چیزه .. یعنی مردم من از تورم خیلی ناراحتند .
هرمیون : هی هی .. واستین ببینم .. این طرح برای بهتر کردن روابط ماگل ها و اصیل زاده ها ....
هری: خوب حالا کیا موافقند که مالیات را برای بودجه برداریم ؟
کرام آمبریج آبرفورٍ مانیا دارکی و گیلدی و هری دستاشون را میبرند بالا
هری: تصویب شد !
کریچر و هرمیون :
-----
دو روز بعد .. همه مقابل برد بودجه واستادند ..
هری میاد تو
مانیا : هری تو که به بودجه ی من اضافه نکردی !!!
بقیه ی نماینده ها : مال ما اگه کم نشده زیاد نکردیش !
هری: ا چیزه دیدم .. مالیات ها را بگذارم جزو غیر قابل پیش بینی ها بهتره !!
نماینده ها :
کریچر : آقا من فرجام میخواهم
ملت : اون که دادگاهه
کریچر :آهان بازشماری
هری : باشه باشه ..
کیا با طرحی که کریچر داد موافقند ؟
همه ی نماینده ها بجز : هری گیلدی و کرام دستشون رو میبرند بالا
گیلدی : دارکی .. دستت را بنداز
دارکی : چرا ؟!!
گیلدی : بابا ناسلامتی ما دارکیم ها !
دارکی : خوب ؟ که چی ؟
گیلدی : خوب خنگ .. می خواهند به ماگل ها کمک کنند .
دارکی : آهان ..از اون لحاظ؟
دستشو میندازه
هری خوب 5 به 4 با طرح کریچر موافقت میشه
کرام : چه طور ؟ ما که 8 نفر بیشتر نبودیم ؟
هرمیون : خوب گودریکم اومده دیگه
کرام: من اعتراض دارم !!
هری: اعتراض وارد نیست ختم جلسه !
کرام :
هرمیون وکریچر : :joke:
هرمی : هی ویکتور .. جمله ی nام سری پی جی ان به بی نهایت میل میکنه تو به طور کلی واگرایی
کرام : هرمیون .. هدفت از این حرفایی که میزنی چیه ؟ چه مقصودی را دنبال میکنی ؟ ........


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۳
#50

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
صبح روز بعد...

هری: خوب پیرو شکایاتی در مورد تصویب قانون جدید مبنی بر...

کرام: بگو...پاتر!!!

هری: خب بله... عده ای اعتقاد دارن که حمل چوب جادو کمترین و

عادی ترین حق یک جادوگره و اگه بخواد برای اونم مجوز و ازین جور

کاغذ بازی ها باشه...یه ذره...

گیلدی: یه ذره چی...هری؟!

هری: خوب بحر حال نا راضی بودن دیگه...

هری یاد دیروز عصر میفته که از مجلس خارج شده بود...

فلاش بک...



کریچر: خوب حالا چیکار کنیم؟؟؟

هری: کی بود حرف زد؟!

کریچر: من بودم...

هری: ...خوب کسی نظر نداره؟؟؟

هرماینی: خوب من فکر میکنم بهتره محدودیت طلسمی ایجاد کنیم...

کرام: چی ایجاد کنیم؟!

کریچر: من منظورشو فهمیدم... منظورش این بود که...خانمها

حجابشونو رعایت کنن...نه؟؟؟

هرماینی: ... نه! من منظورم این بود که اجرای یه سری طلسمها

رو تو مکان های عمومی محدود کنیم!

گیلدی: فکر بدی نیس...یعنی خوبه ...هرکی موافقه دستش بالا...

گیلدی:

هرماینی:

هری:

کرام:

هری:...خوب...تصویب شد.

کریچر: هی...وایسین من ...

کرام: تنها کاری که باید بکنیم اینه که به بالا بگیم تا طلسمهایی که

محدودمیشن مشخص...

کریچر:

تق...تق...تق...

هری: باز دوباره این آمبریجه...بفرمایین.

در باز میشه...

هرماینی:

کرام:

گیلدی:

کریچر:

هری: گریفندور!!!

گودریک گریفندور وارد میشه...

پنج دقیقه بعد در حالی که همه از خلسه در اومدن...

هری: جناب گریفندور...کاری داشتین!

گریفندور: سریع برم سر اصل مطلب...من میخوام بعنوان نماینده

رسمی گروه گریفندور فعالیت کنم...

هری:متوجه نمیشم...

گریفندور: همون طوری که سلایترین توسط اشخاصی مثل دالاهوف

و دارکی اینجا خونه داره منهم میتونم بعنوان نماینده گریفندور فعالیت

کنم ...

کرام: مثلا چه فعالیتی؟!

گریفندور: من نظرمو از طرف تمام گریفندوریها ( بجز ونایی که خودشون

تو مجلسن) اعلام میکنم...

-------------------

ادامه... موافقید ؟؟؟


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۱:۲۰ سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۳
#49

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
هري: جلسه رسميه
امروز مي خوايم در مورد سنت مانگو صحبت کنيم
آمار کسايي که به انجا مراجعه مي کنن خيلي بالا رفته
مردم هم ديگه رو با طلسم هاي نا بخشودني طلسم ميکنن
الان مشکلي که هست عدم تطابق بيمار ها با ظرفيت بيمارستان
حالا نظر شما چيه؟
گيلدي: تختها رو زياد تر مي کنيم
هري: نمي شه مشکل جا داريم
کرام: خوب يک بيمارستان ديگه مي زنيم
هري: ما تو همين يکيش هم مونديم بودجه نداريم
هرميون: بودجه که داريم
هري: اون مال امور پيش بيني نشده اس
هرميون: خوب اين هم پيش بيني نشده ديگه
هري: نخير من از اول پيش بيني کرده بودم
کريچر: تختها رو سه طبقه و بيشتر بسازيم
هري: مي شه تو صحبت نکني
هري: خوب من پيشنهاد ميکنم يک سري قوانين وجود داشته باشه که هر کي به راحتي طرف مقابل رو طلسم نکنه
مثلا بيان و از ما مجوز حمل چوب جادو بگيرن
و ما در مقابل امضاي يک موافقت نامه براش مجوز صادر مي کنيم
نماينده: خوبه
هري: تصويب ميشه
پايان جلسه


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.