امروز در شهر غوغایی بر پا بود ...






به گزارش خبرنگار ما در واحد حوادث خبرگذاری جادوی سفید در حالی که شهر در امنیت و آرامش به سر می برد ، حادثه ای این آرامش را از بین برد .


در حالی که سی دقیقه از شروع کار وزارتخانه می گذشت ، تعداد زیادی از مرگ خواران با همان پوشش قدیمی خود به وزارتخونه حمله کردند . هدف این حمله هنوز مشخص نشده و کارآگاهان همچنان در جستجوی دلیل حمله ی مرگ خواران هستند .

در این درگیری متاسفانه تعداد زیادی از کارکنان وزارتخانه مجروح و تعدادی نیز کشته شدند . طبق اطلاعات بدست آمده شخصی بنام کینگزلی شکلبولت که از کارآگاهان وزارتخانه بوده گروگان گرفته شده و خبری خاصی از وضعیت او در دست نیست .


گویا دقایقی بعد از حمله ی مرگ خواران به وزارتخانه ، محفل ققنوس نیز با تعداد زیادی از اعضا وارد عمل می شه و به دفاع از کارکنان و وزارتخانه می پردازه . محفلی ها با افسون هایی که مختص آن هاست به مبارزه پرداختن و بیشتر مرگخواران را مجروح و زندانی کردند .


تعدادی تیز موفق به فرار شدند که شخص گروگان گرفته شده نیز با آن هاست . همانطور که گفته شد همچنان خبری از سلامتی او در دست نیست اما به احتمال زیاد او را زنده نگه می دارند تا بوسیکه ی او به خواسته های خودشان برسند .


طبق گفتگویی که با رئیس بخش کار آگاهان داشتیم ، ایشان خاطر نشان کردند چوب دستی کینگزلی مجهز به ردیاب هست و به راحتی می توانند از محل آن ها با خبر شوند و فقط منتظر گذر زمان هستند تا در صورت امکان بدون کشت و کشتار ماجرا را به اتمام برسانند .

زوزه ی گرگها؟!.. آری!

دیروز خبرهای شاخداری از محفل ققنوس در دنیای جادوگری شایع شد. جیمز سیریوس پاتر فرزند ارشد هری پاتر اعظم و دارای نشان جومونگ درجه یک (). در اولین ساعات دیشب هنگامی که ماه کامل بود توسط تد ریموس لوپین گرگینه شد!

با انتشار و تایید این خبر توسط آلبوس دامبلدور موجی از ترس و وحشت ساحل آرام افکار اعضای محفل رو مشوش و پریشون کرده!

دامبلدور هم از این واقعه ابراز نگرانی کرد.
نقل قول:

خبرنگاران واحد مرکزی ققنوس درخشان در تلاش هستند که مصاحبه ای اضطراری با پرفسور دامبلدور داشته باشند.

تا متن مصاحبه به دست ما برسه به خبر بعدی توجه کنید.

پشت پرده!

همکاران من در بخش اسرار خبرهای جدیدی از پشت پرده به دست آوردن. پرده ی ساکت و بی حرکت تالار اسرار. همان پرده ی سیاه اسرارآمیز و بدشگون.

استرجس پادمور خبرنگار کمپانی ققنوس درخشان گزارشی از فعالیت های کارمندان سازمان اسرار حول پرده ی سحر آمیز را امروز برای ما فرستاد.

نگو و نپرسها معتقدند پشت سکوت پرده رازهایی نهفته است. این پرده ی شوم در پس سکوت خود چه نقشه ی کثیفی برای جامعه ی جادوگری دارد؟!

باغ جادو!

دوستان ما در نهایت موفق به تماس با پروفسور دامبلدور شدند. به مصاحبه ی ایشون که هم اکنون به دست ما رسید توجه کنید:

نقل قول:

-

طبق آخرین خبر ها، عده ای از کسانی که تحت طلسم فرمان "اسمشونبر" بوده اند اطلاعاتی را پس از به خود آمدن افشا کردند:

- بله! اون برای ما جغد های سفید و خوشگل میفرستاد و میگفت که از محفل خارج شیم و بهش بپیوندیم، اون میگفت ما میتونیم توی گروه اون پیشرفت کنیم و جاودانه شیم و گولاخ شیم اما بعد ها فهمیدیم اینطور نیست، اون جلسه میذاشت، پیروانش رو دور خودش جمع میکرد، اون به ما فشار وارد میکنه، ما مجبوریم مدام کار کنیم، خیلی بهمون فشار میاد!

شاهد بعدی که از نو گلان باغ جادوگران و از سال اولی های مدرسه ی علوم و فنون هاگوارتز است اظهار داشت:
- اسمشونبر برام یه جغد فرستاد و گفت میتونم یه فعالیت سالم و بی حاشیه توی گروهش داشته باشم، البته اون اشاره کرد به شرطی منو قبول میکنه که عضو محفل ققنوس نباشم!

در انتها یکی از مسئولین وزارتخانه که در بخش شکایات جادویی مشغول به انجام وظیفه است در این مورد اظهار داشت:

- چند وقت پیش یه جغد سیاه رنگ از طرف اسمشونبر دریافت کردیم. اون معتقد بود محفل ققنوس به شدت ضعیف عمل میکنه و سرانش اونو به بوق کشیدن! و اینکه ملت دارن از محفل خارج میشن اما دامبلدور توجهی نداره، خب ما اول برامون عجیب بود این ماجرا! اما با شهادت هایی که بالا توسط مرگخواران! داده شده، رو خوندم دیگه مطمئن شدم ماجرا از کجا آب میخوره! تاسف آوره...

درگیری محفلی ها با مرگ خواران باز هم منجر به فرار مرگ خواران شد !!!



درشب گذشته حمله ی مرگ خواران به یک دهکده با دفاع غریب الوقوع محفلی ها مواجح شد .بر اساس اطلاعات مردمی که به دست ما رسیده در حالی که مرگ خواران به صورت گله ای به سمت دامبلدور حمله کرده بودند دامبلدور محو می شود و باعث گیج شدن مرگ خواران می شود .


وقتی دامبلدور خود را با جادویی ناشناخته محو می کند ، مرگ خواران به سمت محفلی ها حمله می کنند و به مبارزه با آن ها می پردازند .


درگیری باعث مرگ بلاتریکس لسترنج یکی از یاران وفادار ولدمورت شد که جاش خیلی خالیه ...


پس از مرگ بلا دامبل ظاهر می شه و رو به هوکی وزیر وقت می کنه و چوب دستی را به سمت او می گیره و سلامی عرض می کنه .


در آن حال که ولدمورت توسط ریموس لوپین خلع سلاح شده بود نمی دونیم از کجاش یه چوب دستی دیگه در میاره و می خواسته دیدالوس دیگل رو بکشه که دامبلدور باز هم با جادویی ناشناخته در پشت ولدمورت سوراخی بزرگ بوجود می یاره .



ولدمورت پس از گپی کوتاه با دامبلدور متوجه درد می شه و جیغی بلند می کشه که طبق گزارشات مردمی صداش شبیه دختری بوده که از ترس سوسک جیغ زده .


پس از این اتفاقات ریموس لوپین به سمت ولدمورت حمله می کنه و چوب دستی را روی پردن او فشار می ده و پس از شکنجه او را وادار به خلع سلاح یارانش می کنه .


پس از کلی گریه و زاری یکی از عالم غیب ظاهر می شه و با بوجود آوردن انفجاری برای فرار مرگ خواران به آن ها کمک می کنه .
هویت این فرد هنوز مشخص نیست ...

7 از10

باز هم در محفل ققنوس خبری نیست! (هست!)

بدون مقدمه چینی میریم سر اصل مطلب!

جرج کلونی به دعوت جیمز سیریوس پاتر وارد خانه ی گریمالد شده و تا جایی که خبرنگاران ما در گروه خبرگزاری گریمالد میدانند، به طرز مشکوکی در هوای دم کرده ی خانه از درآوردن پالتویش امتناع میکند، در هر حال آلبوس دامبلدور به ایشان پیشنهاد پیوستن به ارتش سپیدی را داده!

و اما همزمان با این جریانات، جنگی خفن و قرون وسطایی در صحرای بزرگ آفریقا، بین ارتش سفیدی و سیاهی در شرف وقوع است! کدام یک از آنها برنده ی میدان خواهند بود؟ آیا باز هم نتیجه مساوی میشود مثل نتیجه ی بازی های اخیر دو تیم کوییدیچ پرسپولیس و استقلال!؟

و اما شایعاتی که باعث ایجاد رعب و وحشت در میان مرگخواران شده، حاکی از آن است که محفلیان به تازگی جاودانه شده اند! برای اثبات این موضوع، ممد های محقق و منتقد به آبنبات های جاودانه ساز استاد کروشاوا که توسط تعدادی از محفلیان بلعیده شده ، استناد میکنند!

و آخرین خبر این که :

نقل قول:

لازم به ذکر است در ساکی که همراه جسد بود، چند حلقه فیلم سوخته و دستکاری شده، یافت شد...

در محفل ققنوس خبری نیست... ( هست! )

گروه خبرگزاری خانه ی شماره ی دوازدهم گریمالد اظهار داشت محفلی ها در خانه ی ریدل دیده شده اند، آن هم در حالیکه سعی در گریمالد کردن! آنجا داشته اند.
لرد ولدموت در حالیکه سعی داشت با مداد کوچک سیاهرنگی کاغذ دیواری سفید و جدید اتاقش را رنگ کند رو به خبرنگاران ما گفت :

نقل قول:

لرد به مشکی کردن کاغذ دیواری ادامه داد و عرق ریخت اما به نظر میرسید زیاد موفق نبوده، در مورد نجینی هم، محفلی های حاضر در خانه ی ریدل-گریمالد،رازی بزرگ را برای خبرنگاران افشا کردند. هری پاتر، همان نجینی است!
مرگخواران و محفلی ها هنوز به شدت در حال سیاه و سفید کردن خانه ی ریدل اند، اما عاقبت امر چه میشود؟ این داستان همچنان ادامه دارد!

همچنین، همزمان با رسیدن گزارش گروه خبرگزاری خانه ی گریمالد، ما جغدی از گروه خبرنگارانی که در پایان باز میشوند! مستقر بودند دریافت کردیم.
به گزارش این گروه، این سنگ اسرارآمیز در دو پست اول تاپیکش، دست آلبوس دامبلدوری را جزغاله کرده و با سر یک بهشتی! به شدت برخورد کرده.

و اما دامبل و خانواده این بار سوژه ی جدیدی را آغاز کردند! با ما باشید با برناه ی جذاب دامبل و خانواده!
به نظر میرسد آلبوس دامبلدور پس از اخراجش از هاگوارتز، برای انتقام گرفتن از هاگوارتز و ممدهایش! با چهره ی جیمز سال اولی، قصد رفتن به هاگوارتز را دارد.
جیمز واقعی که در کمدی در اتاق سیریوس بلک پنهان شده بود با جیغی به خبرنگاران فهماند که در کار او و آلبوس دامبلدور دخالت نکنند چون یویوی صورتی با ارزشتر از هاگوارتز است! در هر حال آلبوس دامبلدور در حال برگشت به هاگوارتز است تا دوباره مدیریتش را به چنگ بیاورد.

در خبر بعد توجه شما را به گزارش کوتاهی از پیام های مهم! جلب میکنم، در روزهای اخیر تعداد ممد ها و کورممد ها در چت باکس افزایش یافت، کورممد ها و ممد ها به هم پریده و سعی در کوبیدن یکدیگر با همر! داشتند،گزارشی تصویری از ماجرا:

نقل قول:

خب به نظر میرسه این بحث همچنان ادامه داره ، تا خبر ها و خلاصه هایی دیگر، ریش آلبوس دامبلدور یار و نگهدارتان باد!

در نشست غیر علنی سران جبهه سفید مطرح شد :
طرح تحول مرگخوار خوری.

گروه سیاسی : همزمان با اعتراض لرد ولدمورت به طرح جدید جبهه ی سفید،سران این جبهه دیروز در جلسه ای غیر علنی طرح جدید خود را در لایحه ای دو فوریتی تقدیم ریاست جبهه نمودند
آلبوس دامبلدور به خبر نگار خبرگزاری سفید گفت : طرح دریافتی از سوی اعضای جبهه به دو قسمت تقسیم میشو که قسمت اول بطور کامل مورد تایید واقع شده اما قسمت دوم همچنان در حال بررسی است.
این مقام ارشد جبهه ی سفید در ادامه افزود : قسمت اول طرح پیشنهادی،طرح کشتار دسته جمعی مرگخواران هست که طبق هماهنگی هایی که با فرماندهان انجان داده ایم برنامه ریزی شد و آماده ی اجرا میباشد.در عملیات یاد شده تمامی جبه سفید حضور کامل خواهند داشت تا انشا الله بتوانیم به برنامه ی چهارم توسعه یعنی نصب بوق به جای مرگخواران جامه ی عمل بپوشانیم.
همچنین آلبوس دامبلدور خاطر نشان کرد : جادوگران دیگر جادوگران قبل نیست،جادوگران امام زمان است

بنا بر سخنان ریاست سفید ها، پیش بینی میشود طرح آتی محفل، مشت محکمی بر فک جبه ی سیاه باشد

ابرفورث دامبلدور- باشگاه جادوگران جوان

لرد ولدمورت : شکار مرگخواران را متوقف کنید!

به گزارش خبرگزاری سفید، لردولدمورت، عصر دیروز در حالیکه نجینی اش را به صورت تهدید آمیز و شلاق وار تاب میداد، یک تنه به خیابان های هاگزمید ریخته!! و با سر دادن شعار هایی با مضمون " شکار غیر قانونی را متوقف کنید!"،" نسل مرگخواران در خطر است"،" میکشم! میکشم! آن که مرگخوارم کشت!" و " آلبوس دامبلدور یک هیتلر است"! طرح نوین محفل موسوم به "شکار مرگخواران" را تحریم کرد.

بر اساس شنیده ها، طبق این فتوای جدید آلبوس دامبلدور!خون مرگخوار حلال است و پر از ویتامین!
در نتیجه، اعضای محفل با تیر و کمان و نیزه درصدد شکار این رده ی بدرنگ از موجودات جادویی برآمدند.

لازم به ذکر است که بعد از اجرای این طرح توسط محفلیان، تعداد بی شماری از مرگخواران جدی جدی بوق شده و مدت زمان بسیاریست که از ترس شکار شدن! پا به انجمن محفل ققنوس نمیگذارند.
ولی خواب دیده اند خیر باشد!
فقط فاز اول در انجمن ققنوس است!




لرد ولدمورت پس از انجام این تظاهرات گسترده، توسط مامورین محفل ثبت و ضبط! گشت.
زیرا خون لرد نیز حلال است و کلی پروتئین و ویتامین و اینا بیشتر از مرگخوارها دارد!

زنده یاد باد محفلشون ققنوسمون !


و یک بار دیگه همراه میشیم با خبرنگار سیاسیمون مری جاوید آباد ، در یکی دیگه از انتخابات وزارت سیاه سفید جادوی وزارت و اینک دو فرشته که از سر و کول خانم خبرنگار ما دارن بالا می آورند .

مری : خب از دوست عزیزم تشکر میکنم که روی صحبت رو به من داد تا باز هم خبری دست اول رو که برای شما دوستان ، عزیزان ، دلبندان ، گوگولی های سفید آماده کردم رو با صدایی همانند قوهای سپید بخوانم .

بِبَــــــــــخشـــــــــید ، شروع میکنیم از انتخابات مقدماتی وزارت سحر و ساغر .

شاهکار زیبای خلق یک سناریوی تاریخی رقم خورد !

به گزارش دستنویس همراه با قلم پر ریتا مشکوکیوس ، افراد بسیاری در این انتخابت شرکت کردند که از مصمم ترین آنها میتوان جیمز سیریش و تد ریموس رو نام برد ، کسانی که برای تبلیغات خود کلی وقت صرف کرده بودند و من هرگز سراغ ندارم کسی رو که پستی به آن طولانی فقط برای طنز زده باشه ! وای که آن روز تو رودربایستی همدیگه مونده بودین چقدر
اما از نفر بعدی که تایید نشد ، و تنها حرف او برای تایید نشدن که مورد تایید هیچ یک از تاییدیه های قانونی و غیر قانونی نبود اینیگو بود که در همان لحظات ابتدایی فاش کرد برای عملیاتی دورهمی وارد میدان شده است و این مورد شانس او را برای حضور در دور دوم کم و کم و کمرنگ و آبرنگ کرد .

تقابل سفید و سیاه فقط در رنگهای بدن گورخر نیست !

اما دور دوم انتخابات با شگفتی های دیگری همراه بود که کارشناس زیباروی ما مورگانا لیف ! گزارشات جالبی از ماجرا را میدهندیدندون !

افراد تایید شده ای که یکی شش ماه بود رول نزده بود ، یکی ناظر انجمنهای مختلف بود و کاملاً با قوانین جور درمیومد ، و فرد بعدی شخصی بود که کلی برای رول زدن زحمت کشیده بود و تعداد رولهای او رو به فلک میرفت !

و اما شاهکار این دور که آشوب بسیاری برپا کرد تازه واردی بود که هنوز نیامده شاخ ملت رو از سه طرف میکشید و هر کسی شاخش سر جاش مونده بیاد جلو که یادش رفته ! تایید او یکی دیگر از شاهکارهایی بود که در آسمان ما بی همتا بود ، کسی که حتی در این لحظه یاد نگرفته است رول بزند چگونه ادعای وزارت میکند !

در این مرحله برای آنکه خیلی ها کمی حواسشان از موضوعهای مختلف پرت بشود و کلاً وقت از بین برد کار جالبی صورت گرفت ، در ستادی گروهی دعوا میکردند و در ستادی عنکبوتی دوسانتی در حرکت بود ، در ستادی شخصی با التماس به دنبال رول بود و در ستادی هر ثانیه رفقا رول میزدند ، اما آخر چه شد ، نتایج اینطور نشان داد که همه چیز بر وفق مراد است و هیچ مشکلی نیست !

تا آنکه آخر کار دو نفر به خاطر همت و پایداری دو نفر دیگر کنار رفتند ، که سراسر انگیزه های پنهان و آشکار را همراه داشت .

تایید یا غیر تایید مسئله انگیزه های پروفسور است ...

اما آخرین دور وزارت نیز با خبرهای فراوانی همراه بود که خودم به شخصه در صحنه حضور داشتم و گزارشش رو از تو حلق یکی از اژدهاهاهاهاهای بزرگ و پروانه ای بیرون کشیدم !

آنطور که انتخابات در دور آخر پیش میرفت به وضوح مشخص بود که بیست نفر بیشتر نبایستی رای خود را ارسال میکردند اما چه شد که دوستانی از گذشته های دور سری به سایت زدند و شناسه های میلیونی فراوانی رو شد برای رای دادن که گویی رییس شناسه های میلونی را نیز کلافه کرده بود ...

اما هر طور که بود تمام و کمال به پایان رسید تا 37 رای مری باود و 36 رای هوکی ، در دست مدیران سایت قرار بگیرد و برای تایید بررسی شود .

و اکنون بعد از شش ماه و نیم در یکی از روزهای کاملاً بهاری من نتیجه پایانی و گزارشی از دو دوست عزیز را در پیش روی شما قرار میدهم !

نفر اول : 53 رای مورد قبول
نفر دوم : 0 رای مورد قبول

نفر اول : خب خوشحالم که باز هم حق به حقدار رسید و من واقعاً لذت میبرم وقتی میبینم ، ما افراد آگاهی داریم ، من از همون ابتدا هم میدونستم که بسیاری ازطرفداران من حواسشون نبوده و تکمه رو اشتباهی فشار دادند و رای برای شخص دیگه ای رفته ، من خوشحالم که مدیران حس ششم عالی و خوبی دارند و رای ها رو تشخیص دادند .

نفر دوم : آقا ، خانم ، پیر ، جوون ، کوچولو ( کجای میری؟ خونه مادربزرگ ؟ بخوری پفک برتی نات ؟ چاق بشی چله بشی بعد بیای من بخورمت ! ) من حداقل خودم که به خودم رای داده بودم ، یعنی اونم مورد قبول نبود ؟ چرا اونو حذف کردین ؟ این حذفیات چی بید ؟


و اما انتخابات امسال نیز با فراز و فرید فراوان پایان پذیرفت ، تا انتخاباتی دیگر ، سال دیگر ، شما رو به دستان آلبوس میسپارم ، پروانه ای باشید !

دی ری دی رین!
زنده باد محفل ققنوس!
باز هم با خبری سیفید میفید و تر و تازه و ضد سیاه سوخته در خدمت شما هستیم و کلا خبر رو بخونید و ذوق مرگ بشید و کلی سیاه ها رو هو کنید!

عله پاتر ولدی را با سیم سرور مورد ضرب و شتم خویش قرار داد!

ولدی اظهار داشت :

- همه چیز خیلی ساده شروع شد ، من فقط داشتم روی پرونده های درخواست مرگخواریتم کار میکردم که یهو هری وارد دفتر شد و منو مورد ضرب و شتم قرار داد و من اوخ! شدم.
من اعتراض دارم و کلا خیلی اعتراض!
عله خیلی خیلی خیلی عقده ایه و حالا من در جوانی یه آواداکداورایی بهش زدم که تازه اونم برگشت به خودم باز! چرا اینقدر من پیرمرد رو زجر میده!؟
د آخه این چه زندگیه که من دارم!؟ این مرگخوارام که ریختن تو تاپیک های خونه ریدل روزی شص تا سوژه بر علیه من میدن، یا فشفشه ام میکنن ، یا میشم خدمتکار ایوان، یا معتادم میکنن!
مار تو آستینم می پروروندم!

ناگهان آستین ردای لرد باز شده و سر مار غول پیکری از آن بیرون میزند!

نه نجینی با تو نبودم برگرد تو!
خلاصه من خیلی دپرسم! خیلی دلخورم! این محفلی ها هم خیلی بوقین ! این همه ورد دارنا! بازم گیر دادن به همین سه تا ورد نابخشنودی من بدبخت! به کی بگم اخه من دردمو! دوای درد من چیه!؟

صدای خواب آلودی سخن لرد را قطع کرد:

- دوا؟ ارباب دوا میخوای به خودم بگو واشت ژور میکنم باب...

با خوابیدن دوباره ی مورفین لرد با ناامیدی چشمانش را بر میگرداند، آثار زخم ها و خراش های سیم سرور هنوز بر روی چهره اش مشخص است.

و در انتها گزارش را با تصویری از عله و لرد به پایان می رسانیم!
باشد که وزارت نباشـ... چیز، باشد که عبرت سیاهی گردد!
خبرنگار رسمی محفل ققنوس- جیمز سیریوس پاتر




کیفیت عکس - در حد بوق!
به خوبی میتوانید کادر دوربین عکاس را تشخیص دهید خب این که خوب است که!
حالشو نداشتم! مرگ بر وزارتـ... اممم سیاهی!
آخرش با این سوتی هام کار دست خودم میدم...!