هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۱۹:۴۱ پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۸
#78

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
- جامعه ي ما چي ؟
لري كينگ گفت : جامعه ي شما اگر اراده كنه ميتونه جامعه ي ما رو نابود كنه !
- كاملا درسته ! ولي هيچوقت دست به چنين كاري نميزنه !
- چرا ؟
- چون يه افرادي وجود دارن كه اجازه ي چنين كاري رو نميدن ... مثل دامبلدور
لري كينگ پس از اينكه آب دهانش را قورت داد ، گفت : از جناب داندلدور تشكر ميكنيم !
- دامبلدور !
- بله ... همون ...
سپس لري كينگ سوال ديگري مطرح كرد : نظر شما راجع به جو دانشگاه هاي ايران چيه ؟
روفوس :


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۱۹:۲۵ پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۸
#77

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
اسكريم جيور اخمي كرد و سپس پس از نگاهي موشكافانه گفت :

- به نظر من جادوگران نيازي به انرژي هسته اي و پسته اي و اينجور چيزها نداره .

لري كينگ كه از اين حرف اسكريم متعجب شده بود پرسيد:

- ببخشيد جناب اسكريم جيور ، مي تونم بپرسم منظور شما از نياز نداشتن يعني چه ؟

- ببينيد ، رهبر من ، رييس هرچه سياهي و ارباب تاريكي ها ،جناب لردولدرموت كه سايه اش هميشه مستدام باشد ..

اسكريم از روي پاچه خواري از صندلي بلند شد و به احترام آنچنان تا زمين خم شد كه نو بيني اش به زمين برخورد كرد و سپس دوباره به روي صندلي نشست و ادامه داد:

- نيازي به اين جنگولك بازي ها ندارد .

ايشان در يك بيلينيوم ثانيه (خيلي كوچكتر از صدم ثانيه) مي توانند با يك حركت دست دنيا را نابود كنند .

- جان؟! يعني شما مجهز به بمب هسته اي هستيد؟

اسكريم خنده اي از روي تمسخر كرد و گفت :

- چي چي هسته اي؟! من قبلا هم گفتم كه ما نياز به اين هسته مسته ها نداريم .

لري كينگخودكارش را برداشت و روي كاغذي كه نزديكش بود نكته اي را سريع يادداشت كرد . سپس اندكي بر روي صندلي جابهجا شد تا راحت تر بشيند . سپس گفت :

- مي شه بپرسم اين فناوري جديد شما چيه ؟

- جادو

- جادو؟ ولي من توي بسياري از كتاب هاي علمي خوندم كه جادو تخيلي بيش نيست و نمي تواند وجود خارجي داشته باشد .

- اين حرفا چيه شما مي زنيد ، پس من چيكاره بيدم؟ از طرف كدوم جامعه اي آمده بيدم؟ اينجا براي مصاحبه از جانب چه حزبي آمده بيدم؟

لري كينك نگاهي معنا داري كرد و گفت :

- به نظر من جامعه ي شما ...

----------

پ.ن : به نظر من بهتره از روال مصاحبه در بياد و به سمت بعد هاي سياسي اش برگرده .


[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت


Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۱۸:۵۸ پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۸
#76

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
رزرو...


[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت


Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۲۰:۰۵ یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۸
#75

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
پس از اينكه اسكريم جيور را از دفتر CNN بيرون انداختند ، سيل عظيمي از نامه ها اعتراض به استديو CNN روانه شد . به همين منظور لري كينگ تصميم گرفت تا ضمن عذرخواهي از اسكريم جيور ، او را براي بار بعد به برنامه اش دعوت كند . به همين منظور پس از حضور اسكريم جيور در استديو ، برنامه از سر گرفته شد ...
- خب ، آقاي اسكريم جيور ، از شما عذر ميخوايم به دليل اينكه در برنامه ي مشكلاتي پيش اومد ... حالا سوال هاي خودمون رو از سر ميگيريم ...
ميشه بفرماييد نظرتون راجع به انرژي هسته اي ايران چيه ؟
- اهم ... اهم ... بله همونطور كه اطلاع داريد ايران خيلي جاي خوبيه ! در كل چون جاي خوبيه پس مردم خوبي هم داره ... انرژي هسته اي هم حق مسلم ماست !
- شماست ؟!!!
- بله ديه ! خود ايرانيها ميگن ماست !
- خيله خب ... سوال بعد ... آيا جادوگران قصد تاسيس پايگاه هسته اي يا نيروگاه هسته اي رو دارند ؟
روفوس :

-----------------------------------------------------------------------------------
ايها الناس ... سوژه رو بايد با مصاحبه ها جلو برد ....


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۸/۹/۲۹ ۲۰:۰۹:۱۴

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۱۹:۱۹ شنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۸
#74

علی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۳ پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۳:۲۴ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
از خانه ای متروکه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 148
آفلاین
بعد از این که برنامه به اتمام رسید خبر نگار گفت:
-اقای اسکریم این چه مصاحبه ای بود اخه من چه کار کنم اخبار cnn ماله امریکا بعد میگی غذاست
اسکریم که بسیار ناراحت شده بود و نمیدانست چه بگوید گفت:
-م..ممن.. راستش امادگی نداشتم نمیدونستم چه سوال هایی می پرسین تازه سازمان ملل جادوگری هسته ایش کجا بود
لري كينگ گفت:
-حتما که نباید راست بگی باید یه چیزی بگی بد این شکل ها چی بود در میاری
اسکریم گفت:
-خیلی خوب با این اخبارتون من گفتم شاید لااقل یه چایی میدین
لري كينگ گفت:
-لطفا اقای اسکریم را خیلی محترمانه بندازیـــد بیــــرون
اسکریم گفت:
-cnn اصلا بدرد هیچی نمیخوره



Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ جمعه ۲۷ آذر ۱۳۸۸
#73

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
آقايون و خانم ها ...
توجه كنيد ...
خرمشهر شهر خون آزاد شد ...
ببخشيد ببخشيد ...
آقا توجه كنيد ...
سوژه نبايد از مصاحبه ها و سخنراني ها خارج شه ! لطفا سوژه رو از روال عادي خارج نكنيد !

----------------------------------------------------------------------------
در همين لحظه اسكريم جيور گفت : نيويورك كه يه شهره ! رييس جمهور نداره !
گودريك حرف او تاييد كرد و گفت : اصلا بيخيال ... فردا ميريم دوباره مصاحبه ميكنيم ... خوبه ؟
همه ي هيئت حرف اورا تاييد كردند و ...

فردا صبح
استديو CNN

اسكريم جيور ، مقابل لري كينگ ، مجري جنجالي شبكه ي CNN نشسته بود و منتظر بود تا برنامه شروع شود . هنگامي كه برنامه شروع شد ، پس از سلام و احوال پرسي ، لري كينگ سوال اول خود را مطرح كرد ...

- جناب اسكريم جيور ، شما در ساخت چندمين نيروگاه هسته اي خود هستيد ؟
اسكريم جيور : اگه منظورتون هسته هست ، ما هروقت ميوه ميخوريم هسته اش رو دور ميريزيم .
- نه ... نه ... منظورم رو نفهميديد ... منظورم راجع به انرژي هسته اي هست .
اسكريم جيور كه صحبت هايي رو در اين باره در سازمان ملل شنيده بود ، ابتدا آب دهانش را قورت داد و گفت : به جون بچه هام ... ارواح خاك پدرم ، جادوگران هيچ نيروگاهي نداره .
لري كينگ : اوهوم ... خب سوال بعدي ... نظر شما راجع به آمريكا چيه ؟
اسكريم جيور كه فكر ميكرد ، آمريكا يك نوع غذاست ، جواب داد : آمريكا غذاي خوشمزه ايه ! ما خورديم خوشمون اومد ...
لري كينگ كه ميديد روفوس داره به برنامه اش گند ميزنه ، گفت : ببينندگان عزيز شما را به ديدن چند پيام بازرگاني دعوت ميكنم .
سپس رو كرد به اسكريم جيور و گفت : آمريكا غذا نيست ... كشوره ! فهميدي ؟
- آره !
- آماده اي ؟
- اوهوم ...
دوباره برنامه از سر گرفته شد و لري كينگ يك سوال ديگر پرسيد ...
- نظر شما راجع به انرژي هسته اي ايران چيه ؟
اسكريم جيور :


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۸/۹/۲۷ ۲۲:۰۲:۴۰

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۰:۴۱ جمعه ۲۷ آذر ۱۳۸۸
#72

علی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۳ پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۳:۲۴ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
از خانه ای متروکه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 148
آفلاین
بعد همه به هتل رفتند و استراحت کردند و فردای انروز روز مصاحبه ی اسکریم بود که ساعت 9 صبح برگزار می شد وقتی که اسکریم از خواب بیدار شد گفت:
-بچه ها برایان روونا بلند شین روز بزرگیه باید بریم مصاحبه
برایان گفت:
-باشه بیدار شدم بابا بریم لباسام رو بپوشم
وقتی که اسکریم و بقیه به انجا رسیدند پر از خبر نگار بود و رییس جمهور نیویورک هم مصاحبه داشت بعد اسکریم مصاحبه خود را شروع کرد و گفت:
-سلام من روفوس اسکریم جیور هستم
خبر نگار ها گفتند :
-اا بخشید چی شد که شما گم شدید و این اتفاق ها افتاد؟؟

صدای خبر نگار ها همه جا بود و همه جا پر از سرو صدا...
اسکریم گفت:
-منو ربودن و متاسفانه نتونستم در خدمت شما باشم ولی خوب همه چی حل شد
دو دقیقه بعد ...
صدای شلیک گلوله و خوردن تیر به رییس جمهور
برایان گفت:
-بریم بریم اسکریم بریم خیلی خطر ناکه
روونا گفت:
-بریم به رییس جمهور شلیک شده قربان برای شما هم خطر زیادی هست
بعد انها به داخل هتل رفتند و اخبار گفت:
-متاسفانه رییس جمهور نیویورک ترور شد و کشته شدند و باید کاندید ها و عضو های جدید یعنی چهار نفر برای رییس جمهور شدن نیاز داریم
برایان گفت:
-چه اتفاق های بدی باید سریع رییس جمهور رو انتخاب کنند
بعد ...


ویرایش شده توسط برایان دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۹/۲۷ ۰:۴۹:۱۸


Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۸
#71

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
بنا براين تصميم گرفتند تا به غرب حركت كنند و هنگامي كه به غرب جنگل رسيدند ، متوجه شدند كه هيئت اعضامي زود تر از آنها رسيده اند و با استفاده از داروهاي درون جنگل روفوس را بهبود داده اند . روفوس كه حالش بهتر شده بود روكرد به هيئت اعضامي و گفت : بچه ها ما يه عضو جديد داريم كه برايان دامبلدوره ... اميدوارم با هم خوب باشيد .
سپس ادامه داد : خيله خب ... ما با استفاده از پودر سفر دوباره به نيويورك بر ميگرديم چون برنامه هاي زيادي اونجا داريم ...
جيني سوال كرد : ولي چطور ؟
- از طريق كلبه اي كه در نزديكي اينجاست ... ما از طريق شومينه اي كه توي كلبه هست ، به نيويورك ميريم ... پس بزنيد بريم .

پس از نيم ساعت
درون كلبه

- ولي به نظر من كار بديه بدون اجازه ي يه نفر بريم توي كلبه اش .
ترورس جواب داد : مگه ميخوايم بريم دزدي ... فقط ميخوايم از اونجا بريم نيويورك ...
سرانجام هيئت اعضامي به وسيله ي پودر سفر به نيويورك رفتند و هنگامي كه به آنجا رفتند ، روفوس به دبيركل سازمان ملل توضيح داد كه آن يك نفر كه كشته شد ، قصد دزدي داشته و سرانجام توانست مسئله را ختم به خير كند . پس از صحبت هاي روفوس با دبيركل ، يك نفر از شبكه ي CNN به روفوس گفت كه فردا صبح ، مصاحبه ي تلويزيوني زنده ، با لري كينگ ، خبرنگارجنجالي شبكه ي CNNدارد . روفوس و هيئت اعضامي هم كه روز فوق العاده سختي را گذرانده بودند ، به هتل محل اسكانشان در نيويورك رفتند .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
از تمام اعضا خواهش ميكنم كه سوژه رو به طرز درستي پيش ببرند ... موضوع سوژه ، هيئت اعضامي جادوگران در سازمان ملل بود و اونها هيچ ربطي به جنگل آمازون نداشتند و نبايد چنين اتفاقي وارد داستان ميشد ولي به هرحال درست شد و سوژه به روال عادي برگشت .


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۱۸:۴۰ پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۸
#70

علی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۳ پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۳:۲۴ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
از خانه ای متروکه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 148
آفلاین
در حالی که اسکریم به امازون پرتاب شد تمام هیعت عجله زده دنبال اسکریم رفتند و هر کدام از راهی رفتند و همان زمان برایان گفت:
-روونا باید اسکریم رو پیدا کنیم میدونم حال خوبی نداره
روونا گفت:
-می دونم می دونم باشه داریم میریم دنبالش
در حالی که به امازون میرفتن راه زنان جلوی ماشین روونا و برایان را گرفتن و انها را بستن
یکی از انها گفت:
-شما کی هستید چه میخواهید؟؟
روونا گفت:
-به دنبال کسی هستیم و با شما کاری نداریم
راه زن گفت:
-از کجا بدانم با من کاری ندارید هــــا؟
برایان گفت :
-ما به سمت شرغی جنگل میرویم و در جایی که تقریبا اوایل درا
راه زن گفت:
-فردا میزارم برید
روونا گفت:
--چی ما داره رییس مون میمیره باید بریم!!
راه زن گفت:
- همــــین کــه گـــفتم
برایان گفت:
-سر یه زن داد نزن شعور داشته باش فهمیدی
روونا در گوش برایان گفت:
-چه کار عصبانیشون نکن
برایان گفت:
-نترس اگه دستای منو باز کنن با یه طلسم همشونو بی هوش میکنم
روونا گفت:
-باشه باشه ولی خیلی خطرناکه
راه زن گفت:
-تو چی گفتی به من به من دستور میدی بگم بکشنت
برایان گفت:
-میخوام با دست باز بمـــیرم!!!
راه زن گفت:
-دست ها شو باز کنین
تا دست های برایان را باز کردند برایان با یک طلسم همه انها رو خشک کرد و گفت:
-بجنب روونا زیاد وقت نداریم
بعد سوار جاروی پرنده شدن و سرع خوشونو به قسمت غربی رسوندن


ویرایش شده توسط برایان دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۹/۲۶ ۲۰:۴۶:۵۳


Re: سازمان ملل جادوگری
پیام زده شده در: ۰:۵۰ دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۸
#69

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۱۱ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
از ل مزل زوزولـه .. گاو حسن سوسولـه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 553
آفلاین
در این زمان چند اتفاق با هم رخ داد
مرد راننده روی فرمان اتوموبیل افتاد
ترورس برای لحظه ای دندان بر جگر مرلین گذاشت و جیغ نزد
روفوس روی صندلی افتاد
ناگهان زمان دوباره شروع به حرکت کرد
تاپ..
جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...ـــــــــــــــــــغ
شالاپ..پ..پ
خون.. خون وای خون
روونا از شیشه ی دودی لیموزین به بیرون نگاه کرد.
ظاهرا صدای شلیک گلوله حضار سازمان ملل را به صحن ورودی کشانده بود که به سرعت با هم پچ پچ می کردند.
گودریک به زاخی علامت داد و ناگهان سقف ماشین کنده شد.
ملت یک به یک با صدای دلنشین چَک ! اِ ینی چیزه .. با صدای دلنشین تاپ روی زمین فرود آمدند وبه سمت دبیر کل سازمان ملل که با قیافه ای متعجب آنها را می نگریست جلو رفتند.
- هوی بیا بینم ژاپنی. این صدای روونا بود که یقه ی رئیس را چسبیده بود
- I ‘M KOREAN
روونا به جینی نگاهی از سر کنت آندراستندینگ انداخت و او گفت:
- میگه من کُره ای ام
حالا اهمیتی نداره ژاپنی هستی یا کره ای. مسئولیت این حمله رو کی به عهده می گیره؟ آهای با توام.. حرف بزن !
- I Can’t realize Persian
جینی: اینو دیگه نفهمیدم ! :دی
رئیس که احساس خطر کرده بود دست در حاشیه ی کتش برد و یکی از دکمه هایش را فشار داد
ناگهان اتوموبیل هایی که بر روی سقف آنها منور هایی به رنگ های قرمز و آبی نصب شده بود در کنار ماشین سایه رنگ توقف کردند.
سه وسیله ی پرنده هم که شباهت زیادی به تسترال ناقص الخلقه داشتند در آسمان ظاهر شدند و این صدای گوشخراش در فضا پیچید :
- شما فقط ده ثانیه فرصت دارید که از دبیر کل سازمان ملل فاصله بگیرید، اسلحه هاتونو بندازید و خودتونو تسلیم کنید وگرنه آبکش می شید.

نگاهی بین هیئت اعزامی رد و بدل شد. روونا رئیس را که در هوا معلق بود روی زمین گذاشت. چند قدم عقب رفت و ناگهان هوا به تاریکی گرائید و پودری سیاه رنگ در فضا پیچید..

مایل ها آنطرف تر . آمازون

- تاپ (افکت ظهور)

- خیلی خب اینم از ماموریتمون که به خاطر کارای تو خراب شد.
این ترورس بود که در حال حاضر جیغ نمی کشید و انگشت اشاره اش را روبری دماغ روونا گرفته بود.

گودریک که وضعیت را نگران کننده میدید گفت : آروم باش ترورس؛ در حال حاضر کارای مهتری بجز دعوا کردن داریم. من فکر می کنم باید به روفوس برسیم تا از دست نرفته !

- بله به همین خاطره که من میگم این خانم همه چی رو خراب کرد. اگه به جای اینکه چوبدستی در بیاره خساستو کنار میزاشت و چند گالیون به اون یارو می داد الان همه سالم و سلامت بودیمو ماموریت به خطر نمی افتاد.
- بابا یه کم نفس بکش.
با این حرف ترورس همه به فکر فرو رفتند و دست به سینه و با قیافه ی درهم به روونا نگاه کردند.

روونا سرش را بالا آورد تا به چشمان دوستانش نگاه کند. با حالتی خسته و درمانده پرسید : شما هم اینطور فکر می کنید ؟
در این هنگام در جلوی نگاه های ناراحت ملت جادوگران، روونا روی یک پایش چرخید و آرام گرد شفافی از خاک به هوا بلند شد.
روفوس در یک قدمی مرگ بود.
روونا رفته بود...

ادامه دهید...


ویرایش شده توسط روونا ریونکلاو در تاریخ ۱۳۸۸/۹/۲۳ ۱:۰۶:۱۳

»»» ارزشـی متفکــر «««
.
.
.

باید که شیوه ی سخنم را عوض کنم!
شد..شد! اگر نشد دهنم را عوض کنم!!

I have updated a new yahoo account, plz add the last one!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.