اسكريم جيور اخمي كرد و سپس پس از نگاهي موشكافانه گفت :
- به نظر من جادوگران نيازي به انرژي هسته اي و پسته اي و اينجور چيزها نداره .
لري كينگ كه از اين حرف اسكريم متعجب شده بود پرسيد:
- ببخشيد جناب اسكريم جيور ، مي تونم بپرسم منظور شما از نياز نداشتن يعني چه ؟
- ببينيد ، رهبر من ، رييس هرچه سياهي و ارباب تاريكي ها ،جناب لردولدرموت كه سايه اش هميشه مستدام باشد ..
اسكريم از روي پاچه خواري از صندلي بلند شد و به احترام آنچنان تا زمين خم شد كه نو بيني اش به زمين برخورد كرد و سپس دوباره به روي صندلي نشست و ادامه داد:
- نيازي به اين جنگولك بازي ها ندارد .
ايشان در يك بيلينيوم ثانيه (خيلي كوچكتر از صدم ثانيه) مي توانند با يك حركت دست دنيا را نابود كنند .
-
جان؟! يعني شما مجهز به بمب هسته اي هستيد؟
اسكريم خنده اي از روي تمسخر كرد و گفت :
- چي چي هسته اي؟! من قبلا هم گفتم كه ما نياز به اين هسته مسته ها نداريم .
لري كينگخودكارش را برداشت و روي كاغذي كه نزديكش بود نكته اي را سريع يادداشت كرد . سپس اندكي بر روي صندلي جابهجا شد تا راحت تر بشيند . سپس گفت :
- مي شه بپرسم اين فناوري جديد شما چيه ؟
- جادو
- جادو؟ ولي من توي بسياري از كتاب هاي علمي خوندم كه جادو تخيلي بيش نيست و نمي تواند وجود خارجي داشته باشد .
- اين حرفا چيه شما مي زنيد ، پس من چيكاره بيدم؟ از طرف كدوم جامعه اي آمده بيدم؟ اينجا براي مصاحبه از جانب چه حزبي آمده بيدم؟
لري كينك نگاهي معنا داري كرد و گفت :
- به نظر من جامعه ي شما ...
----------
پ.ن : به نظر من بهتره از روال مصاحبه در بياد و به سمت بعد هاي سياسي اش برگرده .
[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت