نجات سرباز آسلام(مرلين)
فيلمي از کرام و اسپيلبرگ!!!
با شرکت:
مرلين
حاجي دارک لرد
کرام
بيگانه
بلاتريکس
گيلدروي
لسترنج
لوپين
کرام
گراپي
و يک هنرپيشه سوپرايز!!!!!!
آهنگساز:ابرفورث کبير
تهيه کننده:هري پاتر
تدارکات:آقاماشالله
ناظر کيفي:(از ازل تا به ابد)حاجي دارک لرد
-----
جنگ جهاني اول جادوگران
ساعت 6 صبح يکشنبه
قرارگاه صحرايي هيپوگريف خفته
چادر فرماندهي
صداي راديو رو هنگامي که خرمشهر آزاد شد رو تجسم کنيد:شنوندگان عزيز توجه فرماييد...شنوندگان عزيز توجه فرماييد...
ديروز قيورمردان سفيد پوش توانستند به 10 مايلي خانه ريدلها برسند
اهنگ داره از راديو پخش ميشه:ولدمورت،ولدمورت ،ننگ به نيرنگ تو ،خون جوانان ما، ميچکد از وند(چوبدستي)تو!!
کرام:بزنش تو يه کانال ديگه
کالين پيچ راديو رو ميچرخونه:
واي اگر دارکي حکم جهادم دهد!!!يکي ديگه داره ميگه:از تو به يک اشارت،از من به سر دويدن!!
کرام:خاموشش کن اين مشنگ ساختتو!!پسش بده به آرتور!!کم اينجا از جنگ حرف نميشه
کالين:اطاعت قربان
و از چادر ميره بيرون
کرام بلند ميشه و نگاهي به ديوار ميندازه و عکس حاجي دارکي ميبينه..اشک تو چشاش جمع ميشه
تو دلش ميگه:حيف حاجي فرمان جهاد دادي وگرنه من اهل جنگ کردن نبودم..اخه مگه مرلين چقدر ارزش داره که بخاطرش جنگ راه انداختي؟
صدايي از پشت سر کرام مياد:اولا ايشان از مخلصان آسلام و شرع ميباشد و ثانيا به خاطر پاره اي مسائل که بسيار امنيتي ميباشد نميتونم بگم چرا
کرام:حاجي؟شما اينجاييد؟
حاجي:معلومه، فکر ميکني سردار آسلامو تنها رها ميکنم و خودم تو سوراخ موش قايم ميشم...نه ويکي اشتباه فکر کردي
کرام:نه من همچين فکري نکردم ولي اخه شما رهبر ماييد اگه کشته بشيد....
حاجي:بهتراز اينکه تو کمد از ترس بميرم البته اينم بگم که گراپي هم اوردم!!!
کرام:حاجي کجا گذاشتيش؟؟
حاجي:بماند..از جاسوسمون چه خبر؟
کرام:اخرين فيلمي که ازشون در دست داريم....
کرام نوار ميذاره تو دستگاه و دکمه پخشو ميزنه...
حاجي:
کرام:
ببخشيد اشتباه شد نوار اصلي اينه
حاجي:ما اومديم ولدمورتو ارشاد کنيم ارتش خودمون بيشتر به ارشاد نياز دارن
کرام:حاجي بيخيال
فيلم داره پخش ميشه..
------
فيلم جاسوسي:
گيلدي :جاسم جاسم گيلدي
جاسم:گيلدي گيلدي جاسم به گوشم
گيلدي:من و بيگانه به مقرر خانه ريدل رسيديم ولي همه درها بستست چيکار کنيم؟
جاسم:ايکيو..فکر کردي اين بيگانه براي چي باهات اومده؟استاد در باز کردنه..تازه خودت احتياج به درنداري از سوراخ وارد شو ديگه!!
گيلدي:يادم نبود!!بيگانه تو از در برو و من از سوراخ وارد ميشم!!!
بيگانه: :ylash:
گيلدي:از سوراخ اومدم تو ولي کسي غش نکرد!!!...چون کسي اينجا نيستش حتمابايد يه جايي جلسه داشته باشن..داره صدا مياد من ميرم پشت در که از پشت غافلگيرش کنم
در باز ميشه محکم ميخوره به صورت گيلدي و بيهوش ميفته زمين!!!
بيگانه: :ylash: انگار کسي اينجا نيستش..برم طبقه بالا
بيگانه که ميره طبقه بالا رودي مياد تو:ا...گيلدي اينجا چيکار ميکنه!!!چرا بيهوش شده...عالي شد ميگم خودم دستگيرش کردم!!
جاسم هي داره فوت ميکنه گيلدي جواب نميده:فوت مورد نظر از حلق طرف درآمدني نيست لطفا راه هاي ديگرو امتحان کنيد!!!
پايان فيلم جاسوسي
------
حاجي:کي اينو فيلمبرداري کرده بوده؟
کرام:کالين!
حاجي:چطور فرار کرده؟
کرام:از همون سوراخ گيلدي!!
حاجي:با بودن اين بيگانه اصلا به پيروزي خوشبين نيستم!!!
--------------------------------------
جنگ جهاني اول جادوگران
ساعت 6 صبح دوشنبه
قرارگاه خانه ريدل
اتاق شکنجه
مرلين و گيلدروي به ديوار بسته شدند
بلاتريکس و رودي و ولدمورت ايستادن و به اونها نگاه ميکنن
ولدمورت:لاکهارت مجازاتتو تعييت نمودم..دوست داري بدوني چه چيز انتظارتو ميکشه؟
گيلدي:
نه
ولدمورت:يک تنفس مصنوعي حسابي!!
گيلدي:چه قدر ترسناک!!
ولدمورت:بگين هاگردا بياد!!!!!!!!!!!!!
همه:هاگردا؟
ولدمورت:بله..هاگردا ..به عبارتي ننه هاگريد و گراوپ ميشه..همه فکر ميکردن مرده ولي اون زندست
گيلدي:پس اونموقع که ميگفت من هاگر ميخوام...منظور مامانش بوده؟
ولدمورت:دقيقا ميگفته من مامانمو ميخوام!!.. مرگخواران من امشب نيستم ..شماها سعي کنيد مواظب اينا باشيد
ولدمورت غيب ميشه
--------
جنگ جهاني اول جادوگران
ساعت 3 نيمه شب
قرارگاه صحرايي هيپوگريف خفته
چادر فرماندهي
حاجي:ويکتور..ويکتور..ويک آپ..بلندشو
کرام:چيه حاجي؟نميذاري بخوابيم
حاجي:اگه الان نتونيم اونجا حمله کنيم هيچ وقت نميتونيم بلندشو بريم من و تو و کالين ولوپين ميريم اونجا!!!
----
کرام:بهتره هممون تقسيم بشيم من و کالين باهم ميريم و حاجي و لوپين با هم برن..اوکي؟
کرام و کالين با هم ميرن..وارد يک اتاق ميشند
بلاتريکس:منتظرتون بوديم..من و رودي حسابتونو ميرسيم
کرام:
انگار بيموقع مزاحم شديم الان موقع خوابتونه..ايشالا يه روز ديگه مزاحم ميشيم
رودي:امکان نداره..اکسپليارموس
و با يکدست چوبدستيهاي کرام و کالينو ميگيره اما کالين بلافاصله دوربينشو درمياره و يک عکس ميگيره و نور چشمشونو اذيت ميکنه
کرام وکالين فورا تو يه کمد قايلم ميشند
بلاتريکس:همه اين سفيدا همينن..عاشق قايم موشکن مثل همون هري پاتر
رودي:اشکال نداره تا 50 ميشمرم ميام دنبالتون..
رودي:1..12..48..50
بيگانه از تو کمد ميپره بيرون و ميگه:ساکساک!!
کرام و کالين:
بیگانه: :ylash:
کرام:اينجا چيکار ميکردي؟
بيگانه ميزنه به دره:درش از جنس نابيه!!
کرام:
-----
حاجي و لوپين از وقتي که از کرام و کالين جدا شدند به سوي شکنجه گاه در حرکت بودند تا به در شکنجه گاه ميرسند
لوپين:درش باز نميشه!!
حاجي:به نام آسلام فرمان ميدهم باز شو!!
دره نه تنها باز ميشه بلکه از لولا در مياد!!!
لوپين:
حاجي وارد ميشه و هاگردا رو ميبينه:خدايا ،مخلصان آسلام و اهالي قزوين در حال افزايشند ،خواهرم همراه من مياييد؟
هاگردا تعظيمي به حاجي دارک لرد ميکنه
حاجي و لوپين به طرف مرلين و گيلدي ميروند و اونارو آزاد ميکنند
حاجي:مرلين يادته چندروز پيش از من پول قرض کردي؟..سعي کن تا برگشتيم اونو به من پس بدي!!!!
لوپين:
حاجي فقط براي همين جنگ راه انداختي؟
حاجي:در آسلام آمده براي گرفتن حقت بايد تلاش کني..اگه ولدي اينو ميکشت من هرگز به پولم نميرسيدم!!!
لوپين:بريم سراغ کرام اينا
مرلين:مگه اونا هم اومدن؟
حاجي:بله در رکاب آسلام ميجنگيدند
---
کرام رو کنار بيگانه به زنجير کشيده بودند
کرام:
بیگانه: :ylash:
بلاتريکس و رودي: :bigkiss:
ناگهان صداي در زدن مياد و صدايي ميگه:يا الله..آسلام ميخواهد وارد شود!!
کرام:کدوم دشمن ميخواد حمله کنه مياد طرفو خبر کنه؟
کالين:حاجيه ديگه!!
بلاتريکس و رودي اماده ميشند تا ازخودشون دفاع کنند
حاجي:خواهرم شما با ايشان نسبتي دارين؟ميشه قبالتونو ببينم!!
بلاتريکس مدارکو نشون ميده
حاجي:حالا ميتوانيم جهاد آسلامي کنيم
حاجي:عباشون پرت ميکنه به طرف اونا و اونا سنگ ميشوند
حاجي:
طلسم باطل ميشه و اونا به حالت اول برميگردند
بلاتريکس:حاجي من به حقانيت شما پي بردم !!ميخواهم مرگخوار شما بشم!!!
رودي:منم همينطور!!
حاجي:انا الذين امنو في الحاجي دارک لرد کامرز في حيات و الممات..خواهرم شما امرزيده شديد
از نکات پياني داستان صحنه اي بود که گراپي به اغوش مادرش بازگشت و هاي هاي گريه کرد
کرام:بگو اين بارونو قطعش کنن داريم غرق ميشيم!!
حاجي:من واقعا لذت ميبرم وقتي که اين صحنه هاي عاطفي رو ميبينم..ولي بيشتر لذت ميبرم اگه مرلين حسابشو تصفيه کنه!!
صداي راديو داره پخش ميشه:
شنوندگان عزيز توجه فرماييد...شنوندگان عزيز توجه فرماييد..مرلين آزاد شد
بعدش اهنگ داره پخش ميشه:ای لشکر حاجی دارک لرد آماده باش آماده باش
-------------------------------
تيتراژ:
کرام رو به بيگانه:اومدنت چه تلخه!چه خوبه رفتن تو
ابرفورث رو به بيگانه:بيگي نازنينم چه خوبه کشتن تو!
بيگانه رو به کرام:عزيزم من مهربون،تو که ديگه نيستي حيوون،زوده براي کشتن يه ذره کمتر بخون!!
کرام:برو،برو اگه بري راحت ميشم
ابرفورث:نمون نمون اگه نري بدبخت ميشم
کرام و ابرفورث:دعا کن اخه امشب ،بيگي در بره امشب
چه بد ميگذره امشب
با تشکر از:
گروه بويز که اهنگ جديدشونو مورد عنايت قرار داديم
هري و گراپي که اسماشونو تو فيلم اورديم
و شما عزيزان که سردرد گرفتيد