هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





تنها در هاگواترز
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۳
#83

آبرفورث دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۰:۴۶ سه شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 543
آفلاین
.
تنها در هاگوارتز
بازيگران:
هري پاتر
آبرفورث دامبلدور
بيگانه
بازيگر ميهمان: ;كرام.
تهيه كننده استوديو كرام پيكچرز
آهنگساز: آبرفورث دامبلدور
تداركات: مرلين
حمل و نقل: آرتور ويزلي
- - - - - -
تيتراژ اول: فقط يه جمله با دود تشكيل مي شه ... صداي آبرفورث كه به لحن(موهاها) داره مي گه:
Welcome Foolish Mortals
جمله محو مي شه ... قصر هاگوارتز از نمايي دور...صداي فرياد ناراحت آبرفورث ...
فلش بك مي شه به دو روز قبل...
بيگانه و آبرفورث توي كوچه‌ي ناك‌ترن مغازه‌ي طلسم‌هاي سياه آقاي كرام... نفر اول بازار سياه خريد فروش اجناس ممنوعه‌ي درجه‌ي يك.
آبرفورث: ويكي جون... ببين... يه چوق كمه واسه‌ي اينكار... يادت رفته الآن همه‌ي استادا اونجان.
كرام: نه آبر... كافيه... بعدش هم من با يه كلك همه رواز اونجا ميكشم بيرون كه راحت بتوني بري و براي من اون تخم شيمر رو بياريش. ...
آبرفورث: پس بايد بيگانه هم باهام بياد... ميدوني استعداد خاصي توي بازكردن در داره.
كرام: باشه... ولي با همون قيمت يك چوق(قابل توجه IQ ها هر چوق برابر با يازده گاليون)!
آبرفورث: اه... ويكي اومدي و نسازي ها... اصلا من رفتم برو به يكي ديگه بگو...
پاچي درم: باشه بابا ... دو چوق مي دم... ولي صحيح و سالم مي خوامش.
//// هاگوارتز از نماي بيروني... دوربين از بالا به سمت در اصلي حركت مي كند...دو شب بعد///
بيگانه پشت در وايستاده و داره به در ور مي ره تا بازش كنه...آبرفورث مي شه ديدبان مي ره بالاي درختان!
بيگانه: بيا بازش كردم...
صداي گرمپي از پشت سر بيگانه كه وقتي بر مي گرده آبرفورث با مغز مياد زمين...
بلند ميشه و خودشو مي تكونه... خيلي آروم و نيم خيز به سمت داخل حركت مي كنه بعد.
چند قدم به داخل بر ميداره... ولي بيگانه گم شده... سراسيمه به اطرافش نگاه مي كنه... بيگانه داره در رو باز مي كنه و مياد تو... دوباره مي ره بيرون در رو مي بنده...
آبرفورث مي ره با پس گردني يخه‌ي بيگانه رو مي گيره و اونو دنبال خودش مي كشونه...
آبرفورث :ويكي گفت طبقه‌ي دومه... اما خيال كرده من... خودم حاليش مي كنم... به زن مردم تهمت مي زنه؟
بيگانه:
آبرفورث: هيچي ولش كن... خب گفت طبقه‌ي دومه... هوشت... آبرفورث زير پاش خالي ميشه دو طبقه پرت مي شه پايين وسط ته مانده‌هاي غذاي شام ...
بيگانه كه انگار نه انگار آبرفورث پرت شده مشغول معاينه‌ي در مي شه
آبرفورث رو به دوربين:
بيگانه: ...
با هر بدبختي بود آبرفورث مياد بالا و به طبقه‌ي دوم مي رن... پله‌ي آخر انحرافي بوده كه آبرفورث تا كمر گير مي كنه... بيگانه كه اصلا متوجه نبوده پاش رو روي كله‌ي آبرفورث مي ذاره و مشغول بازرسي در راهروي طبقه‌ي دوم مي شه ... آبرفورث كه از خشم و درد اشك توي چشماش جمع شده بوده فقط به خودش تلقين مي كنه كه نكشش... بذار موقع تقسيم... حالا صبر كن...
به زور مياد بالا منتظر مي‌شه تا بيگانه در رو باز كنه تا تخم شيمر رو از دفتر مك‌گونگال بردارن...

بيگانه: يه روز ميام به جستجوت... فقط به خاطر پول/ شيمر رو مي ذارم پيش روت / فقط به خاطر پول
يك پس گردني از آبرفورث، موج بيگانه عوض مي شه:
بر گيسويت اي جان/ كمتر زن شانه / چون در چين و شكنش دارد دل من كاشانه...
در باز مي شه و آهنگ بيگانه همين جا تموم ميشه... آبرفورث به سرعت به سراغ گاوصندوق بزرگ جادويي ميره كه گوشه‌ي اتاق مك‌گونگال وجود داشته... با ورد آنتيقفليوس قفل گاوصندوق رو باز مي كنه ... در گاوصندوق رو كه باز مي كنه و تخم شيمر رو در دستاش ميگيره... بيگانه كه در ي به اون سنگيني و خفني نديده بود( از جنس فولاد مرغوب طلسم شده) از خوشحالي مي‌پره روي سر و كله‌ي آبرفورث كه تخم شيمر به آرامي از دست آبرفورث ليز ميخوره و مي افته
/سرعت تصوير برداري يك چهارم ثانيه// و تخم شيمر ترك بر ميداره //صحنه آهسته// و ترك بزرگ
لوكيشن عوض مي شه باز هم سكوت، تاريكي و صداي چند جيرجيرك... ناگهان فرياد آبرفورث...
پايان داستان.... پاشين از سينما برين بيرون.
تيتراژ پاياني... با صداي بانو ونوس...
Why she goes home? nobody's home... where she likes ... Broken inside...
her feels she can't hide.. her dreams she can't find... she's falling behind... she's lost inside .. lost inside oh owo..
با تشكر از پروفسور مينروا مك‌گونگال و شما كه در خواندن اين فيلم چرت ما را ياري كرديد... همچنين تشكر مخصوص از ننه شيمر به خاطر اينكه پس از شكستن تخم تنها عزيزشون استخوان‌هاي مامور ما را به خانواده‌شان برگرداندند.
نقش هري پاتر در اين فيلم را حدس بزنيد و جايزه بگيريد.
يك روز همنشيني با بيگانه براي نفر اول
يك ساعت همنشيني با گيلدي براي نفر دوم ( متاسفانه عواقب خفه شدن بر اثر تنفس مصنوعي بر عهده‌ي ما نيس)
يك ثانيه همنشيني با آبرفورث براي نفر سوم
تشكر مخصوص از ويرايش گر اين فيلمنامه كه مارا در اين فيلم ياري كرد


ویرایش شده توسط آبرفورث در تاریخ ۱۳۸۳/۸/۱۳ ۲۱:۱۶:۴۶


Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۶:۵۸ سه شنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۳
#82

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
موميايي
با شرکت:
کينگزلي
بيگانه
کرام
هرميون
ابرفورث
لوپين
مازامولا
کالين
اهنگساز:ابرفورث
فيلمي از بيگانه و کرام
--------------
جمعي از کاشفان جهت انجام تحقيقات وارد اهرام مصر شدند افراد عبارتند از:
کرام هرميون ابرفورث لوپين مازامولا و کالين
هرميون:اينجا خيلي ترسناکه
کرام:من که باکيم نيست!!تاوقتي بيگانه اينجا نباشه من از چيزي نميترسم
مازامولا:اينارو نگو اون که با کسي کار نداره سرش تو کار خودشه جاش خيلي خاليه
ابرفورث:همون بهتر نيست ،الان ميتونيم راحت با خيال راحت به کار خودمون ادامه ميديم
لوپين:ولي وجودش يه خوبي داشت اونم اينکه در هاي مخفي اينجارو راحت پيدا ميکرد
کالين:منم موافقم اگه اون بود کارمون راحت بود
کرام:خوب بحث کافيه بيايين ادامه بديم
همين طور که در هرم داشتند ميرفتند به دروازه بسيار بزرگي برخوردند
کرام:رو در به افريقايي يه چيزايي نوشته کاشکي کينگي هم اينجا بود
ابرفورث:ميخواي احضارش کنم؟
کرام:اره
ابرفورث:شکم مينيستريوس
کينگزلي در حالي که پيژامه تنش بود ظاهر شد!!!!!!
کرام:وزير در حال پيژامه پارتي بودي؟
کينگزلي:معاون ده بار گفتم بي موقع مزاحم من نشو داشتيم با گيلدروي حال ميکرديما!!
کرام:حالا اين نوشترو ترجمه کن و برو به پيژامه پارتيت برس
کينگزلي نگاهي رو در انداخت:اي کسايي که بي اجازه وارد ميشويد بدانيد در پشت اين در بدترين و وحشتناکترين موجود خفته است مبادا او را بيدار کنيد!!
لوپين:يعني کي ميتونه باشه؟
هرميون:شايد ولدمورته!!!
مازامولا:شايد کرامه...ا..ببخشيد حواسم نبود!!
کرام: يعني من ترسناکم ؟ولي به نظر من بيگانست اينو بهتون قول ميدم
کينگزلي:من حال ندارم بايد برم هنوز به 50 نفر ديگه بايد نفس بدم!!
صداي ترقي به گوش ميرسه و غيب ميشه
کرام:کالين برو درو باز کن!!
کالين:چرا من؟مگه خون شما قرمزتره؟
کرام:نه قرمزتر نيست ولي تو از همه کم سنتري بايد سعي کني با خطرات روبرو بشي!!!
کالين با قدمهاي اهسته به سمت در ميره و درو باز ميکنه...و ان گاه
ميبينن يه تابوت به طول دومتر اونجا قرار داره
کرام اهسته نزديک تابوت ميشه و روشو کنار ميزنه.....
يک موميايي در ان قرار داشت ناگهان موميايي شروع به حرکت ميکنه و از جاش بلند ميشه!!!!
و ميره به سمت مازامولا
کالين احساساتي ميشه و ميخواي اونو نجات بده:آوداکاداو را!!!
کرام: کالين جان حدس نميزني اين مرده باشه؟
کالين: اره
ابرفورث تبديل به ريکو ميشه!!!
موميايي:
کرام:
موميايي با ابرفورث: :bigkiss:
همه: :

ابرفورث به خودش برميگرده موميايي که ديده بود با احساساتش!!!بازي شده بوده به سمت ابرفورث حمله ميکنه!!
که ناگهان.... :ylash:
همه:بيگانه!!!
موميايي تا بيگانه رو ميبينه پا به فرار ميذاره!!!
کرام:چطور مارو پيدا کردي؟
بيگانه: :ylash:
ابرفورث:تو جون منو نجات دادی
----------------------------
تیتراژ:2 بیتیهای بیگانه و کرام
بیگانه:بیا بریم اونجا که بو تو باشه هواش باد بیاد رد شه بره بریزه سرت ستاره
کرام:وقتی میای دست وپاهام میلرزن همه از اون ریخت تو هم میترسن

بیگانه:امشب سر هر کوچه دنبال تو میگشتم
کرام:هر جایی که تو هستی مشغول به فرار هستم

بیگانه:ساده بگم ساده بگم ساده بگم دنبالتم
کرام:نگو همین نزدیکیا،برو کوچه اول سراغ این بی معرفتا
-------------------
با تشکر از سنت مانگو
مادام پامفری
و دکترهای اعصاب که کرام رو برای انجام این فیلم اماده کردند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
----------------------
خدایی بیگانه باها عشق میکنم


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۲۰:۳۱ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۳
#81

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
بازگشت بیگانه رو به سبک خوفی تبریک میگم!
با نون اضافه!
راستی بابا بیخیال کارت تبریک هالوین هم میفرستید
آب برنامه رو هم بیشتر کنید!
دلم واسه همه بروبچ تنگ شده اگه مشکلات بزاره پام به نت برسه بلند میشم میام اینجا اولین جا!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re:هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۵:۴۲ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۳
#80

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۲ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۴
از خانه ریدل ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 312
آفلاین
ایول!
خوشم آمد از آمدنت که چه به موقع آمدی...
ملت شریف بیگانه در خور... ببین اگه میشه ادامه فیلم دبستان نمونه مردمی جادوگران (مدرسه قبلی) رو اکران کنی... باهاش کلی حال کردم! این نقش هری هم بیشتر کن!


[b][size=medium]اولین جادوگر در تمامی دوران ها که توانسØ


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۲:۴۶ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۳
#79

بیگانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۸ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۵۵ سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸
از بعد از پل, دست راست دومين كوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 182
آفلاین
این فیلم کاملا به صورت موزیکال است!
پیانو!
همكاري استديو هاي : كرام پيكچرز-- بيگانه ي قرن بيست و يكم!
همکاری مشترک : كرام - آبرفورث(ایشون کارگردان موسیقیایی اش هستن)
موسیقی: آبرفورث با صدای اهالی موسیقی!
نوشته ی : بیگانه!
با شرکت: گيلدي، ونوس، مرلين!
------ منزل گيلدي -------------- دعواي زنا شويي -----------------------
گيلدي:برو از تو قلب من كه قلب من جاي تو نيست!/ ديگه دل عاشق اون چشماي زيبا ي تو نيست! (عصار)
ونوس: مي رم و گم مي شم آخر تو غروب تنگ غربت/ نمي تونم كه بمونم تو شهر بي محبت!(قميشي)
گيلدي: ونوس تو به من بد كردي، عشق تو رو باور كردم گل عشقم و پر پر كردي! (يادم نيست)
-------- ونوس ميره خونه ي باباش (مرلين) ------ منزل مرلين -------
مرلين براي برگشتن ونوس ميگه: نازنين! اون اگه تاريكه، غمي نيست! تو به فردا ها به روشني بينديش!( اصفهاني)
ونوس: اين همه درد سر فايده نداره/ ديگه اون تو دلم جايي نداره! (قميشي)
--- ونوس هيچ جور راضي نمي شه و طلاق مي خواد -- قبل ازشروع دادگاه ديدار ونوس و گيلدي در راهرو!---
ونوس: نه تو عاشقم نبودي مشت تو واشده پيشم/ ديگه دارم توي هق هق گرگ بارون زده مي شم!(عصار)
گيلدي: اشتباه بود اشتباه بود / دل به تو بستن گناه بود!(عصار)
ونوس: تو به خير ما به سلامت، عاشقي به ما نيومد! (عصار)
گيلدي: بانوي عزيز عشقم، بدتر از همه در اومد (عصار)
ونوس: من دارم بهار بهار ميبازم به روزگار/ دلم رو ورق ورق، صدا م رو هوار هوار! (مريم دي جي)
-------- دادگاه به اون ها چند روز مهلت مي ده تا فكراشون رو بكنن-------
--- براي همين گيلدي مي ره توي اتاقش تا خوب فكر كنه ولي توي خاطرات عاشقانه اش با ونوس غرق ميشه! ----
گيلدي در ذهنش:( اشعاري كه در دوران نامزدي براي ونوس مي خوند):
جمله شبا بي قرارم واسه لحظه ي ديدن تو/ وقتي كه ميرسي از راه چه قشنگه رسيدن تو! (فكر كنم: داريوش)
دل بردي از من به يغما اي ترك غارتگر من/ ديدي چه اوردي اي دوست از دست دل بر سر من!
اون كه پست شيشه شبا سر مي ذاره / مي خونه با اشاره حديث مهربوني!(شادمهر)
------ ونوس توي اتاقش روي تخت زانو هاشو بغل كرده ------------
وقتي تو نباشي از غصه مي ميرم!....(يادم نيست)
ونوس به خاطر مياره كه عشقش (گيلدي) رو توي دلش يه مدت نگه داشت و كسي نفهميد : عشق تو در دل نهان شد!/ دل زار و تن ناتوان شد!
---- گيلدي پشيمون ميشه وبه سراغ ونوس ميره اما شنيده بود كه ونوس قراره بره!-----
گيلدي: در خانه بمان در خانه بمان غمگينم! (كريمي)
اگه كه بري زپيشم، من همون قناري ميشم!/ كه تو بغض و گريه هاشم ديگه مي خوام با تو باشم! (قميشي)
----- ونوس با خودش مي گه ------
كي برام قصه مي گفت شبا كه خوابم نمي برد!(عصار)
*يكدفعه گيلدي مياد تو و مي گه: اووون منم كه عاشقونه شعر چشماتو مي گفتم/ هنوزم خيس مي شه چشمام وقتي ياد تو مي اوفتم!(عصار)
------ اما ونوس كه غرورش شكسته قبول نمي كنه ------
ونوس: دير اومدي اي رفته طعمت از دهن افتاد / دل ، دلزده شد از خود، آهنگ تو رفت از ياد!(عصار)
گيلدي: نه! اگه تو از پيشم بري شمعدوني ها دق مي كنن! (يادم نيست)
ونوس: بذار برم نمونم!
گيلدي: آي تو همزبون با من بمون/ اي تو هم صدا با من بخون! (عليرضا عصار)
---- ونوس كوتاه مي آيد-----
ونوس: مي مونم صبور صبور،مي شكنم غرور غرور/ آخ كه زندگي رو من، مي بازم كرورو كرور! (دي جي مريم)
گيلدي: عروسكي عروسكي، چه خوشگل و بانمكي، واسه دل نازكم تكي! (اندي)
------ سانسور شد -----------
ونوس و گيلدي دست در دست هم از كادر خارج مي شوند!

پايان
با تشكر از گيلدي و ونوس يگانه دلداده هاي سايت! (بقيتون ثبات ندارين هر روز با يكي مي پرين)
آين ترانه كاري مشترك از فريدون فروغي(سه بيت اول) و بيگانه(سه بيت دوم) است!
چرا وقتي كه آدم تنها مي شه؟/ غم و غصه اش قد يه دنيا مي شه؟!
مي ره يه گوشه ي پنهون ميشينه! / اون جار و مثل يه زندون مي بينه!
غم تنهايي اسيرت مي كنه! / تا بخواي بجنبي پيرت مي كنه!
اما من توي صدام يه قدرته / اميد و عشق تو دلم به شدته!
پا مي شم زندون و ويرون مي كنم! / دنيا رو مثل گلستون مي كنم!
تو بيا دستا مون و بديم به هم / من و تو خنده زنيم به هر چي غم!
*************************************
توضيح: پوستم كنده شد تا اين رو نوشتم! گوش هام سوخت بس كه آهنگ گوش دادم! ديگه درس هام شروع شده هفته اي يه فيلم به زور بتونم بدم! توي آهنگ هم كه شديد به گل نشستم! دي جي مريم به من حال نميده! شايد بايد مثل اين فيلم خودم آستين بالا بزدم! عصار توي اين فيلم زياد شد چون به شعراش مسلط ام نياز نداره فكر كنم! يه سري از شعر ها رو هم تغيير دادم كه به فيلم بخوره فكر نكنين اشتباهي شده! كرام خيلي آقا ست تاپيكي كه زده منو به سايت مي كشونه! شانس هم كه نداريم هر وقت ميايم! هيچ كس نيست! من تو فكر يه مراسم اسكار با راي شما هستم حالا بايد با كرام صحبت كنم! كانديد ها! نامزد ها! داور ها! و ... بايد در فكر يه قانون براي فيلم نوستن هم باشيم چون براي مراسم اسكار بايد بدونيم مدير توليد فيلم كي بوده!؟ خوش بگذره! راستي اگه تو فيلم زياد غلط داره ببخشيد چون من از ابتدايي كه بودم بدون چرك نويس (و ويرايش) مي نوشتم!



Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۳
#78

بیگانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۸ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۵۵ سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸
از بعد از پل, دست راست دومين كوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 182
آفلاین
انتقام از بيگانه!(قسمت دوم و قسمت آخر)
كارگردان: ويكتور كرام! = آهنگساز: ابرفورث- دي جي مريم = تهيه كننده: پادمور! = نويسنده: بيگانه!
با بازي: تقريبا همه هستن(لوپين، گونگال، ونوس، گيلدي، هري(پاتر)، بلا(تريكس)،آرتور، مازا، كرام، بيگانه، مرلين، پادمور، چو، و غيره!)
.....آبرفورث از جا ميپرد: چي؟ بياد اينجا؟! نه؟براي چي گفتي؟ من بايد برم! كمك!
گيلدي: كجا بابا ديگه داره مي رسه!
گيلدي درحالي كه مي بيند آبرفورث به سمت حمام مي رود! مي گويد: نيگاه كن از بس ذوق زده شده رفت خوش تيپ كنه بياد! دودقيقه صبر كن مياد ديگه!
------------- ابرفورث ميره يه دوش بگيره تا حالش جابياد و يه فكري كنه -----
لوپين و گونگال و هري(پاتر)وآرتور و بلا(تريكس) ميان خونه ي گيلدي!
گيلدي: سلام خوش اومدين! مازا(مولا)، كرام،بيگانه، مرلين، پادمورو چو(چانگ) هم دارن ميان اينجا جمع مون مجموعه! ونوس چايي بيار ! بفرمايد بشينين! خوش اومدين! خوب چه خبر ابرفورث حمومه!
لوپين : شنيدم حالش تعريفي نداره!
ونوس از تو آشپزخونه: آره بنده خدا صداش رو از تو حموم گوش كنين داره مثل كرام مي شه!
صداي آبرفورث از تو حموم:
اگه بيگي منو مي خواست، پشت در هاش نمي موندم!/ ديگه اين ترانه ها رو نمي ساختم، نمي خوندم!
بگو آخه واسه ي چي؟گير دادي به ما، خوب من/ مگه دوسم نداري، از جون من چي مي خواي خوب من!
* * *
----- در همين زمان مازا، كرام، بيگانه، مرلين، پادمور و چو هم، ميان--------
ونوس مي ره كه باز چايي بياره! مازا هم مي ره دنبالش تا براي شام با هم سوشي درست كنن!
مرلين وپادمور با فاصله از بيگانه مي شنينند و زير چشمي اون رو دارن!
بلا: خوب بيگانه چه خبر خوش ميگذره؟
پس از چند لحظه!
هري: هي بيگانه! با تو ست!
بيگانه از جا مي پره: چي شده! آتيش كمك رعد و برق بگيرش در نره!
كرام: واي كمك كي و برق گرفته مشعل بيا وريد!
چو: كرام هم از دست رفت! جواب هرميون رو چي بديم!
آرتور: بايد يه فكري كرد! همون در خطريم! اول كرام حالا آبرفورث بعد هم نوبت لوپين و هري و چو ومن ديگه!
هري: راست ميگه! نيگاش كنين!
همه به بيگانه كه داره بالش روي مبل را گاز مي زد نگاه كردن! بيگانه: :ylash:
بلاتريكس: بله بايد يه تصميم جدي بگيريم! (رو به كرام كه اون موقع داشت با انتهاي قاشق چاي خوري توي گوش بلا مي كرد) نكن! بابا!
همه به جز بيگانه كرام و مازا( كه بايد مي موند تا سوشي ها به گل نشينه (ته گرفتن غذا)) به اتاق ديگري رفتند تا تصميم مهمي را بگيرند!
-------داخل حمام آبرفورث از نماي بالا تنه -----
آبرفورث: لا لا لا !(صداي لالا يي) و ...... جييييييييييييييييييغ! كمك! برو بيرون! مامان!
بيگانه: بابا نترس منم! جيغ نزن! نيگا (:ylash:) منم!
آبرفورث: مامان جون بدادم برس! برووووووووووو!
همه مي ميان بيرون تا ببينن چي شده!
--- چند ساعت بعد-- همه جمع شده اند تا در مورد بيگانه را كه به صندلي بسته شده تصميم بگيرند --
لوپين: براي چي رفتي توي حمام!؟ هان؟ جواب بده!
پادمور: مگه ناموس نداري تو!؟
بلا: اجازه بدين حرف بزنه!
بيگانه: من ! من فقط حوصله ام سر رفته بود گفتم ببينم آبرفورث چي كار ميكنه!
چو: مگه تو حمام ملت چي كار ميكنن!؟
بيگانه: آخه من تا حالا حموم نديده بودم!
همه: چي؟ !
آرتور: من هميشه با خودم مي گفتم كه چه بوي لجن زاري مياد ها !؟
هري: من مي گم بگيريمش بندازيمش تو حمام خودشو بشوره شايد عقلش كه مسدود شده باز شه!
همه موافقت مي كنن! و دست به اقدام مي زنند!
بيگانه: نه ولم كنين! من نمي خوام بيام!
در همن حين سوشي هاي مازا و ونوس هم آماده مي شه! و ملت براي شام مي روند وبيگانه در حمام با دستاني بسته زير دوش مي ماند!
پايان!
ترانه ي پاياني را به همراه تيتراژ گوش كنين!
-------------
It's not time to make change,
just relax, take it easy
Find a girl, settle down
if you want, you can marry!
look at me,
I'am old, but I'm happy!
you can I try to explain?
when I do he turns away again
-------------
با تشكر از پادمور كه با زحمت بسيار دي جي مريم رو به من رسوند!
باتشكر از مدريت پارك آبي آزادگان!
با تشكر از همه ي شما كه وقتتون رو به ما داديد! (استديو هالي ويزارد--بيگانه ي قرن بيست و يكم)
*********************************************
توضيح: من همين قسمت رو قبلا نوشته بودم ولي چون ديدم استقبال از هالي ويزاد زياد شد! و نمايشنامه ي من بايد جامع تر و جوري باشه كه همه ي اعضا رو در بر بگيره، عوضش كردم! به نظرم بهتر شد! فيلم قرار بود دو قسمتي بشه بدليل كمبود بودجه نشد! نه جدا چون از فيلم هاي سه قسمتي خاطره ي خوشي (بيگانه اي ازقفس پريد 3) ندارم دو تا يي اش كردم! آبرفورث (مملي) دوست داشتني من رو به خاطر بي احترامي هام خواهد بخشيد! همين طور بقيه! يه نكته ي مهم اسم همه را كه نمي تونم توي ليست اول فيلم بياورم! بگرديد حتما اسمتون هست! (مگر اينكه شخصيت خاصي نداشته باشين! من كه نمي تونم به سليقه ي خودم بهتون شخصيت بدم)، گندش بزنن اين دي جي مريم رو كه دوتا آلبوم از دو نفر مختلف گرفتم هر دو بي كيفيت با عروض و قافيه فهميدم چي مي گه! نكبت! چون تهيه كننده اصرار داشت آوردمش و گرنه!!...



Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۱:۵۶ یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۳
#77

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
مکان:ساختمان اصلي کرام پيکچرز
زمان:ديروز!!12ظهر
موضوع:فيلم کوييديچي
اعضاي جلسه:
کرام
حاجي
کالين
بيگانه
مازامولا
فلور
----------
کرام تعدادي از هنرپيشه ها رو به صف کرده بود و داشت براشون سخنراني ميکرد
کرام:عزيزان من ما ميخواهيم يک فيلم کوييديچي بسازيم بنابراين لازمه همه شما کتاب کوييديچ در گذر زمانو بخونيد
فلور:ميشه بگيد اسم فيلم چيه؟
کرام:اسم فيلم اينه:(به سوي جام)
کالين:کيا براي فيلم انتخاب ميشن؟
کرام:هرکي بهتر بازي کنه فردا در حياط ساختمان ازتون امتحان ميگيرم پس تا اون موقع تمرين کنيد
حاجي يواشکي تو گوش کرام:از اينا ميخواي بازيکن کوييديچ بسازي؟
کرام:تا ببينم چي پيش مياد
حاجي:
-------------------
مکان: حياط ساختمان اصلي کرام پيکچرز
زمان:امروز!!12ظهر
موضوع:تمرين براي فيلم کوييديچي
----------
کرام:نفر اول کالينه بيا جلو پسر
کالين با جاروش مياد جلو
کرام:فرض کن تو مدافعي چيکار ميکني؟
کالين سوار بر جاروش سرخگونو ميندازه هوا و با چماغش محکم ميزنه به اون
کالين:ضرب دستو حال کردي ويکي؟
کرام:
واقعا اميدوارشدم بهت راستي به نظرت اون توپيو که بهش ضربه زدي اسمش چيه؟
کالين:سرخگون
کرام:افرين ولي سرخگون براي چيه تو بازي؟
کالين:
کالين همينطور که دور ميشد با خودش فکر ميکرد از کرام دور شد
کرام:نفر بعدي بيگانه
بيگانه: :ylash:
کرام: خوب ببينم جاروت کجاست؟
بيگانه از پشتش يه در مياره و ميشينه روش!!!!
کرام:خدا امروز منو با اين عاقبت به خير کنه ببين بيگي فرض کن تو جستجوگري چيکار ميکني؟
بيگانه سوار بر در پرواز ميکنه و ميره دنبال يک توپ پس از چند لحظه توپو ميگيره و مياد پايين
کرام:مشکلي نداشتي؟
بيگانه:نه فقط تو کتاب نوشته بود توپ از ادم فرار ميکنه ولي اين توپه خيلي باحال بود خودش ميامد طرف من!!!!
کرام: ببينم توپ رو
بيگانه توپ رو نشونش ميده
کرام:به نظر تو اين کجاش شبيه اسنيچه داداش اين بلاجره اين براي مدافعاست نه براي تو
بيگانه هم ميره
کرام با خودش:خدا بعدي رو بخير کنه اخر سر از دست اينا من دق مرگ ميشم
کرام :نفرات بعدي فلورومازامولا
فلورومازامولا سوار بر جارو ميان
کرام:اميدوارم شما نخواين اسنيچو به هم پاس بدين!!!!فرض کنيد شما دوتا مهاجمين با هم پاسکاري کنيد وگل بزنيد
فلور ومازامولا سرخگونو برميدارن
کرام: اخ جون توپو درست شناختن
اونا سوار بر جارو همينطور توپو به هم پاس ميدن و ميرسن به دروازه ها
کرام از دور سعي ميکنه اونا رو ببينه چشماشو ريز ميکنه ولي ميبينه اونا سوار بر جاروشون نشستن و دارن فکر ميکنن
بعد از يه مدت برميگردن
کرام:
مازاولا:راستش گيج شديم توپو بايد به کدومي پرتاب کنيم؟چپي وسطي يا راستي؟
کرام:من اين نابغه هارو از کجا پيدا کردم هان؟
-----------------------


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۸:۳۲ جمعه ۸ آبان ۱۳۸۳
#76

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
مکان:ساختمان اصلی کرام پیکچرز
زمان:10:30 صبح
موضوع:فلور خوش اومدی
-----------------------------
کرام:حاجی تلفنو بده زنگ بزنم به دلاکور که بیاد برای بازی تو فیلم چون قبول شده
حاجی:چرا تو زنگ بزنی مگه آسلامو فراموش کردی؟
کرام:حاجی باز شروع نکن نگاه حاجیانه به من نینداز من باید زنگ بزنم
حاجی:آسلامیوس
کرام:
کرام بلافاصله از جاش بلند میشه و میره مهر و جانمازشو میاره و شروع میکنه به نماز خوندن!!!!!!

حاجی زنگ میزنه به فلور:سلام عزیز دل برادر
فلور:سلام بر حاجی بزرگوار آسلام
حاجی:قرض از مزاحمت ان بود که به اطلاع برسانم برای شرکت در فیلم بعدی هالی ویزارد تشریف بیاورید
فلور:باشه
حاجی تا گوشی رو گذاشت فلور ظاهر شد
کالین وارد اتاق شد
نگاهی به دور بر انداخت و گفت :حاجی طلسم کرامو باطل نمیکنی؟
حاجی:راستی یادم نبود اند اف آسلامیوس
کرام از حالت نشسته پا میشه و میاد طرف فلور
کرام:بلاخره حاجی کارشو کرد فلور تو فیلم بعدی هستی
فلور :کیا بازیگرن؟
کرام:منم کالینه ابرفورثه حاجیه و یکی داره یادم میره.........اها بیگانه که نقش مقابلته
فلور: اقا من پشیمون شدم نمیخوام بازیگر شم
کرام:ما برای تازه کارا این شرایط رو در نظر گرفتیم که اب دیده شوند


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


منم بازى
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۸۳
#75

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۰۹ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
از پاریس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 929
آفلاین
منم مىخوام بازى كنم البته با اجازيه آقايه كرام
از در وارد مى شم
كرام در حاله ديدن فيلم آخرى كه ساخته يعنى سلطان قلبها
فلور: ببخشيد امدم تست بدم
كرام(با بى اعتنايى): خانم وقتش كذشته هر وقت اعلاميه جديد داديم بياييد
فلور(به حالت كريه):آقا تورو خدا منم مىخوام بازى كنم مثل هديه تهرانى مىخوام معروف بشم
كرام:
فلور: جيزى شد؟
كرام: خانم هديه تهرانى بازيكر قحطه؟ اين همه بازيكر معروف شما به اين يكى دل بستى؟
فلور: خب آره يعنى نه
كرام:
فلور:باز جى شده؟
كرام: بارك الله
فلور:جى شده؟
كرام: احسنت انتى وايد هلو
فلور:
كرام: آخ ببخشيد يكدفعه رفتيم تو خط عربا
فلور:آها
كرام:
فلور: باز ديكه جى شده؟
كرام:
فلور: آ’قا مارو كرفتى؟
كرام: نه حلفتى!
فلور:باباجون قاطى كردى؟
يكدفعه كالين وارد مى شه
كالين: فلور خانم شماييد؟
فلور: بله؟
كالين: واى خانم همه دنبالتونن آخرين فيلمتون هرى باتر و جام آتش واى عالى كار كرديد
فلور:
كرام:راست مىكن ايشون اصلا شما بدون تست از بازيكرا اول ما هستيد
كالين: احسنت دفعيه بعدى حتما شما رو نقش اول قرار مىديديم
فلور( باخودش فكر مىكنه) يعنى جى نه از اينكه محل نمىزاشتن نه از حالا!!!!!!!
كالين بدو برو بيكانه رو بيدا كن يه نمايشنامه بنويسه توب توش فلورم باشه
يكدفعه كيلدى از سوراخه موشى مىياد تو
اوه مى بينم كه بازار فيلمو و فيلم سازى رو به راهه
بس فقط به ما مىكى برو تا بعد
حالا صبر كن هرميون رو بيدا كنم
يك بلايى سرت بياره
فلور خانم خودم يك نمايشنامه دارم توب بياييد باهم به توافق مى رسيم
كرام و كالين:نه
كيلدى:آى حالتونو مىكيرم خب خانم فلور بياييد بيرون كارتون دارم
كالين: حاجىحاجى
حاجى از در مى ياد تو
حاجى: جان حاجى
كالين : آقا داره اين كولش مىزنه
حاجى:
كيلدى
حاجى:
حاجى: خانم فلور جند دقيقه بيرون كارتون دارم
كيلدى: نه خير نه خير ما بايد باهم بحث كنيم
بيل از راه مى رسه
بيل:
فلور:
حاجى: آى جون من كريه نكن
بيل: الو آقا بليس 110؟
بشت تلفن: بله
بيل: آقا باز بى ناموسى شد ناموس منو دزديدن
تلفن:كجا؟
بيل: تو دفتر آقاى كرام
تلفن: اوه اونجا كاره هرروزشون نكران نباشيد خداحافظ
كيلدى:
بيل: آى كه من تو رو وكشم
كيلدى: عمرا منو وكشى من تورو وكشم از نوع كيلدى
بيل:فلور بيا بريم اينا مخ ندارن
فلور: من كار دارم
بيل: جى كار؟
فلور: قراره فيلم بازى كنم نقش اول
بيل:
فلور:
بيل:نقش اول؟
فلور:بله بس جى؟
بيل:واى واى واى
يكدفعه همه جى نابديد مى شه
تماشاكران:
كرام: اينو كى كذاشته بود؟
كالين: فيلم مستند من بود آقا
كرام: برو كم شو اى كيو
كالين: آقا تازه نفر اول شدم تو فيلم مستند
كرام: جطور؟
كالين: آقا فلور خانم توش بودن فيلمو نديده اول اعلام كردن
كرام: بس بكو فيلم مضخرف
تماشاكران:آخرش آخرش
كالين: حالا براتون مىكم با اين بين فلور و بيل تموم مى شه :bigkiss:
تماشاكران:ما مىخواييم ما مىخواييم
كرام: بى خود بيرون
تماشكران: آقا يه كبى از فيلم بده
كرام: كالين اينش با تو
**************************
يك هفته بعد
سطر اول روزنامه
فيلم مستند جمعى با فلور به كاركرانيه آقايه كالين كريوى در دنيا اول شد
همجنين به اطلاع ما رسيده اين فيلم برفروش ترين فيلم دنيا شده
كرام:
**************************
اين همه نوشتم خواستم بكم با داشتن من همه فيلماتون از بى مزه ترينشم فروش مىره


دلبستگي من به جادوگران و اعضاش بيشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید


Re: ای فیلم همان بز های گرسنه است!
پیام زده شده در: ۱۹:۱۱ پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۸۳
#74

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
سلطان قلبها
با شرکت:کرام
بيگانه
کالين
جيني
مازامولا
هرميون
ابرفورث
فيلمي از ويکتور کرام
(فيلم تريپ فرديني خوانده شود)
------------
کرام:ننه اهاي ننه برات عروس اوردم!!!
مازامولا:
چي؟اين چه طرز زن گرفتنه!!!هر چيزي اداب داره رسوم داره
کرام:ننه من اين چيزا حاليم نميشه اين زن منه جاشم تو اين خونست
هرميون خجالت زده وارد خونه ميشه
--
رئييس تيم کوييديچ کلاغ زاغي مونتروز(ابرفورث):ببين کرام اين بازي بازي مهمه بايد ببريم
کرام:ببين ابر آقا(بر وزن علي آقا)من زن گرفتم نرخم رفته بالابايد جيبو خالي کني
ابرفورث:تو ببر اونش با من
ابر فورث:بچه ها با تعصب و غيرت برين تو زمين اگه ديديد بازيکنه رد شد امونش نديدن بزنيدبوق بوق
--
کرام رو فرض کنيد دنبال اسنيچ هستش و داره رو جاروش آواز ميخونه!!!
کرام:سلطان قلبم تو هستي تو هستي
دروازه هاي دلم رو شکستي
پيغام ياري به قلبم تو بستي
با من پيوستي
هرميون تو خونه:سلطان اسنيچ تو هستي تو هستي
روي جارويت نشستي نشستي
زدي ضد حال به قصدي به قصدي
با من قهر هستي؟
کرام:نه نه
اکنون اگر از تو دورم به هر جا
بر يار ديگر نمبندم دلم را(در همين حال زير زيرکي به جيني نگاه ميندازه)
ترکت نکنم
لا لا لالا لا لالالا لالالا...
در همين حال هي با جاروش چپ و راست ميره که کنترلشو از دست ميده و با مخ ميخوره زمين!!!!!
----
هرميون داشت روزنامه مي خوند از اين روزنامه هاي زرد!!!!
هرمیون: ديدي بدبخت شدم ديدي بيوه شدم
مازامولا:همش تقصير توئه اصلا پاقدمت نحسه هي گفتم پسر برو جيني رو بگير به حرفم گوش نکرد
برو از خونم بيرون برو ديگه نميخوام ريختتو ببينم
---
7 سال بعد کرام داشت از يه جايي رد ميشد ديدمردم يه جايي جمعن
کالين داره روي در ضرب ميگيره و همراهي ميکنه!!!
بيگانه:اره جونم هر کسي يه جوري گاليون مياره
يکي مال دزدي يک هم بيکاره
يکي هم که داره
پولو کم مياره
در رو از کالين ميگيره و ميچرخونه تا مردم روي در پولاشونو بندازن

کالين:خانم ها واقايان حالا نوبت هنر نمايي ديگريست اين شما و اين هم هرميون
هرميون:

کرام:
هرميون:تو زنده اي!!
کرام:اره تو کجا بودي هرميون؟
هرميون:وقتي مامانت منو از خونشون بيرون کرد جايي رو نداشتم برم تا با کالين اشنا شدم اون جون منو نجات داد
کرام:خدارو شکر که پيدات کردم اين کوچولو کيه؟
با دست بيگانه رو نشون ميده
هرميون:اين پسر خوبيه نميدونم از کجا اومده ولي بايد اينو با خودمون ببريم
بيگانه:
:ylash:
کرام:
--------------------
تيتراژ:(ايکيو ها :تو عزيز دلمي تو عزيزدلمي)
کرام:تو عزيز شکمي تو عزيز شکمي تو عزيز شکمي
لالالا لالالالا.....
تن تو سیاه تر از سوسک
تو عزيز شکمي تو عزيز شکمي تو عزيز شکمي
جنس تو جنس یه الماس مزه ات عینهو کالباس

با تشکر از:
ابرفورث و کافه هاگزهد
کالباس فروشی سر کوچه
ویکتوریا کرام
و بچه های با مرام که این فیلمو تحمل کردند
-----------
در اخر اگر به کسی به خاطر اینکه اسمشونو تو فیلم اوردم و راضی نبودند عذرخواهی میکنم


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.