من هم با گفته دیگران از این نظر که هری قدرت جادویی پیش پا افتاده ایی داره موافقم.هری با چوب دستیش نمی تونه کارهای که ولدمورت یا دامبلدور می کنند انجام بده،اما به گفته ی خود دامبلدور اون با قلبش می تونه کار های مافوق جادو انجام بده.
هری چرا از طلسم آواکداورا جون سالم به در برد؟
عشق فراوانی که او به پسرش داشته باعث شد او را از مرگ نجات بده.در اینجا به قدرت نیروی عشق پی می بریم.عشق نیرویی است که در برابر طلسم مرگبار که هیچ ضد طلسمی براش وجود نداره می تونه مقاومت کنه.
این قدرت هری هستش که در یادگاران مرگ هم بار دیگر او را از خطر مرگ حفظ کرد.
در این مورد شک نکنید.

مسلما هری هم قدرت هایی داشت شاید مثه اسنیپ نمیتونست ذهن بند و ذهن خوان خوبی باشه یا مثه دامبلدور یا حتی ولده مورت اما بازم نمیشه گفت راز موفقیتش فقط کمک دیگران بود علاوه بر این که هری از قدرت عشق بهره مند بود دیدیم که تو کتاب 7 وقتی از جهان دیگه برگشت بدون اون قسمت از روح ولده مورت که از کودکی در وجودش نهفته بود هم تونست قدرت خودشو نشون بده ...هری در مبارزه نهایی با ولده مورت خودش بود و در اون لحظه هیچ ارتباطی با ولده مورت نداشت و تونست با استفاده از عشق و قدرت درونی خودش ولده مورت رو برای همیشه نابود کنه حتی میشه گفت خیلی ساده یکی از بزرگترین جادوگران سیاه دوران رو کشت حتی ساده تر از کشته شدن سدریک دیگوری به وسیله ورمتیل.....

میبخشین. اما. همه ی چیزایی که شما گفتین از نظر من غلطه. صورت سوال رو متوجه نشدین.اینایی که شما گفتین جزو دانشه. بله درسته هری پاتر 16/17 ساله نیروی ظاهری و دانش آلبوس 100 ساله یا اسنیپه 38 ساله رو نداره. (سنارو تخمین زدم..گیر ندین.)
منظور من اینه که از بین این 3 نیرویی که میگم کدومش هری رو نسبت به لرد ممتاز میکرد؟
1. عشق: این نیرو رو رو که هممون قضیشو میدونیم احتیاج به توضیح نداره. منظورم اینه که نیرویی که به چوبدستی هری وارد شد از عشق سر چشمه میگیره؟!!
2.نیرویی که لرد در بچگی به هری هدیه میکنه. که هم موجب خوشبختی هم زجر هری میشه. آیا این نیرو بود که در کتاب آخر موجب شد چوبدستی هری به لرد حمله ی خودکار کنه؟
3. نیروی یادگاران مرگ. که اصولا همه فکر میکنن این نیرو از مرگ هری جلوگیری کرده!!
در اینجا باید اذعان کنم که: در کتاب 5 و کتاب 6 آلبوس اقرار میکنه که هری از بچگی قدرتی داشته که لرد سیاه حتی به خواب هم نمیدیده... به نظر شما این نیرو ها یی که بالا ذکر کردم کدومشون از بچگی با هری بوده؟
یا اینکه آلبوس فقط خواسته اطمینانشو به نقشش بیان کنه و میدونسته هری بهش میرسه؟

پس اصل موضوع سر نیروی چوبدستیه به نظرم دامبلدور خیلی خوب دربارش گفته....

فصل کینگزکراس:
-چیزی که تو باید بفهمی، هری ، اینه که تو و لرد ولده مورت با هم به عرصه هایی از جادو قدم گذاشتین که تا حالا ناشناخته و نیازموده بوده ن. ولی آن چه من فکر میکنم اتفاق افتاده ، بسیار بی سابقه بوده و به نظرم هیچ چوبدستی سازی نمیتونست چنین اتفاقی رو پیش بینی کنه یا برای ولده مورت توضیح بده همون طور که حالا دیگه خودتم میدونی لرد ولده مورت هنگام بازگشت به شکل انسانیش ، ناخواسته ، نیروی پیوندش با تو را دو چندان کرد.

بخشی از روحش همچنان به روح تو متصل بود که اون بخشی از ایثار مادر تو به درون خودش سرازیر کرد، با این تصور که اینطوری خودشو تقویت میکنه. شاید اگر از قدرت عظیم و خاص اون ایثار خبر داشت هرگز جرات نمیکرد به خون تو دست درازی کنه...اما در ا ین صورت ، اگر قادر به درک این موضوع بود که دیگه لرد ولده مورت نبود و شاید هرگز دست به هیچ جنایتی نمیزد.

لرد ولده مورت ، بعد از اطمینان خاطر از این ارتباط مضاعف ، سرنوشت خودش و تو رو چنان محکم و استوار به هم پیوست که در طول تاریخ بین هیچ زوج جادوگری وجود نداشته و در چنین شرایطی باز هم به تو حمله کرد اونم با چوبدستییی که مغز مشترکی با چوب دستی تو داشت ، و همون طور که میدونیم ، اتفاق بسیار عجیبی افتاد. مغز چوبدستی ها واکنشی نشون دادند که لرد ولده مورت غافل از دو قلو بودن چوبدستی خودش و تو ، به هیچ وجه انتظار شو نداشت.

اون شب، اون خیلی بیشتر از تو ترسیده بود ، هری. تو احتمال مرگ رو پذیرفته بودی ، حتی به استقبالش رفتی کاری که لرد ولده مورت هرگز قادر به انجامش نبوده . شهامت تو غلبه کرد و چوبدستیت چوبدستی اونو شکست داد. و به این ترتیب اتفاقی بین دو چوبدستی افتاد ، اتفاقی که بازتاب ارتباط بین صاحبانشون بود. تصورم اینه که اون شب چوبدستیت بخشی از قدرت و خصوصیات چوبدستی ولده مورت رو دریافت کرد.

که میشه گفت شامل بخش ریزی از وجود خود ولده مورت میشه، بنابراین وقتی تو رو تعقیب میکرد ، چوبدستیت اونو شناخت ، مردی رو که هم خویشاوند بود هم دشمنی مرگبار ، و چوبدستیت بخشی از جادوی خودشو بر علیه اش به کار گرفت و به طرفش برگردوند. جادویی که خیلی خیلی قوی تر از تمام جادوهایی بود که چوبدستی لوسیوس اجرا کرده بود. چوبدستی تو دیگه هم قدرت شهامت عظیمت رو در خودش داشت هم مهارت مرگبار خود ولده مورت رو چوب بیچاره مالفوی دیگه چه شانسی برای مقاومت داشت؟

نظر من اینه که علاوه بر عشق این شجاعت و شهامت خود هری بود که باعث شد چوبدستیش واکنش نشون بده و یه چیز مهم دیگه نترسیدن از مرگ بود و مواجهه با اون اما ولده مورت علاوه بر این که معنای عشق رو نمیدونست و درک نمیکرد از مرگ هم بیش از اندازه وحشت داشت و همین ترس باعث شده این همه قتل ها رو مرتکب بشه که روحش برای ساحتن جاودانه ساز تکه تکه بشه.....در مورد نیری یادگاران مرگ فکر نمیکنم این نیرو از مرگ هری جلوگیری کرده باشه عوامل زیادی بوده که بیشترش برمیگرده به خود هری.

همون طور که میدونیم توی کتاب پیشگویی گفته که ولدمورت از یک چیزی که هری داره بی بهره است اگر ما خوب فکر کنیم می بینیم که قدرت نمیتونسته باشه چون هری خیلی از کارایی رو که ولدمورت بلده با استفاده از چوبدستی بکنه اون نمیتونه بکنه در مورد چوبدستی هم معلومه دیگه هر دو دارای یه چوبدستی هستند پس تنها چیزی که ولدمورت از وجودش بی بهره است عشق و محبته که هری اون هار و داره پس میشه گفت که هری قدرت چندانی نداره اون با استفاده از ضعف ولدمورت تونسته شکستش بده .

همون طور كه همه ميدونيم نيرويي هست كه هري پاتر اونو داره ولي ولدمورت از اون بي بهره است. نيروي عشق و محبت.

حالا من یه سوال میپرسم:

کدوم یکی از ما ، آدمایی که به این دنیا اومدیم و رفتیم تونسته عشق رو تعریف کنه؟
.
هیچکس...
.
فقط گاهی آدمای خاصی پیداشدند که در شرایط خاصی تونستند بیان نزدیک تری از این ناشناخته داشته باشن..
.
حالا من نمیدونم ما چرا سعی میکنیم عشق رو در قالب جملات توصیف کنیم...
.
.
فقط میخواستم اینو بگم که اگر این اتفاقاتی که در کتاب افتاده و به نتیجه ای رسیده که از قبل پیشبینی شده ، صرفا نشون دهنده ی این نیست که چیز غیر طبیعی در وجود هری بوده بلکه فقط اقتضای شرایط برای انتخاب ها باعث به اینجا رسیدن داستان شده..
.
فراموش نکنیم که دامبلدور چی میگفت...
.
....... هری، این نتخاب های ماست که حقیقت باطنی ما رو نشون میده ، نه تونایی های ما....
.
.
فک میکنم با یه ذره تامل در این جمله ، دیگه حرفی واسه گفتن باقی نمونه...

سلام



موضوع این تاپیک با نیروی خاص هری پاتر یکی هست و جمع بندی این بحث اینجا زده شده ! این تاپیک با نیروی خاص ادغام شد و تاپیک قفل شد !