هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۲۲:۰۶ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
#51

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
خوب شما كفتين كه نمى تونست هري رو لمس كنه خوب اين دليل نمى شه كه نتونه توى بدنش دووووووم بياره!


خوب ببین دوست عزیز . ولدمورت وقتی که هری بچه بود نمیتونست در بدنش دووم بیاره چون اون طلسم بر قوت خودش باقی بودش .

بر اساس این قسمت از کتاب ولدمورت حتی نمیتونست به هری دست بزنه . چنانچه دیدیم وقتی که کوییرل که فقط حامیه ولدمورت بود به هری دست زد دستش تاول زد سوخت . دیگه چه برسه به خود ولدمورت که ختم روزگاره .

ضمنا فکر نکنم فرقی داشته باشه . اصل ذات انسان دیگه . جادوی نهفته در وجود هری که از پوست دست ولدمورت رو تشخیص نمیده ، قاعدتا باید از ذات درونی اونو بشناسه .

نقل قول:
اولا" كى كفته كه لرد نمى تونست اون رو جادو كنه؟


دوست عزیز یوهویی بگو کتاب رو نخوندی همه رو راحت کن دیگه

پس فکر میکنی برای چی ولدمورت از اوج قدرت سقوط کرد ؟ به علت اینکه نمیتونست هری رو طلسم کنه . به علت اینکه طلسمش به سمت خودش برگشت .

این موضوع رو هم خود ولدمورت گفته و هم دامبلدور . لیلی با فدا کردن جون خودش قدرتی رو در وجود هری وجود آورد که هری به وسیله آن میتونست بر ولدمورت غلبه کنه .

ولدمورت خودش در شبی که دوباره برگشت گفت اون موقع خیلی هیجان زده شده بوده و به همین دلیل این طلسم باستانی رو کاملا از یاد برده . به همین دلیل وقتی که طلسمش رو به سمت هری فرستاد طلسمش به خودش برگشت و او از بدنش خارج شد . این همون نیروییه که نمیزاره ولدمورت نه هری رو لمس کنه نه طلسم کنه . پس قاعدتا در وجودشم نمیتونه نفوذ کنه .

و البته بگم که این طلسم در همون کتاب چهارم با بازگشت دوباره لرد از بین رفت چرا که ولدمورت آن را خنثی کرد .

نقل قول:

من مى كم اون موقعى كه لرد توى خونه ى اون ها بوده اشتباهى هرى رو هوركركس كرده !
مريض نيست كه دشمنش رو هوركركس كنه, دليل داشت؟


اولا که اتفاقا ولدمورت برای همین کار رفته بوده . ولدمورت بعد از اینکه پیشگویی رو شنیده به دونبال هری افتاده تا اونو بکشه و با این قتل آخرین جاودانه ساز خودش رو درست کنه .

همونجور که اسلاگهورن گفت ولدمورت برای این کار احتیاج به یک قربانی دیگه داشته تا به وسیله اون بتونه هری رو تبدیل به جاودانه ساز کنه .

اون هم برای تثبت قدرتش تصمیم گرفته که با کشتن هری آخرین جاودانه ساز خودش رو بسازه .

دقیقا مثل یک معادله ریاضیه ولدمورت تا زمانی یه قربانی نداشت نمیتونست جاودانه ساز بسازه . البته ولدمورت قربانی زیاد داشت ولی اون میخواست از روح و جسم هری استفاده کنه . پس در نتیجه تمام قربانیانشو کنار گذاشته تا به دونبال هری بگرده . اما وقتی که اونو پیدا کرده نتونسته اونو بکشه . یعنی چی ؟ یعنی اینکه یک طرف معادله ناقصه ! یعنی تا ولدمورت هری رو نمیکشت نمیتونست جاودانه ساز بسازه ( مراجعه کن به فصل جاودانه سازها )

ولدمورت بدون وجود یک قربانی نمیتونه جاودانه ساز درست کنه . پس همونجور هم که قبلا گفتم چون هری زنده موندش پس ولدمورت نتونسته از هری استفاده کنه و اونو تبدیل به جاودانه ساز کنه چون اون مرده هری رو نیاز داشته .

ضمنا یکبار گفتم فرمول ساختن جاودانه ساز طلسم آواداکدورا نیست .




Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۲۳:۲۴ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
#52

جیمز پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۶ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۲۵ چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۱
از مشکوکستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 325
آفلاین
هوم هوم هوم خوب لازم دیدم منم نظری به این بحث بیندازم؛ باشد که رستگار شوید!

موضوع بحث: هورکراکس بودن هری پاتر
مطرح‌کننده‌ی نظریه: PrincE SofT:SataniC PrincE (اسمت خیلی سخته!)
مخالف فعال: بلیز زابینی
میانه رو: شخص شخیص جیمز پاتر یعنی من!

خلاصه‌ی نظریه
هری به دلایل زیر هورکراکس (Horcrux) معرفی شده:
1- او می‌تواند بدون نگاه مستقیم، از فاصله‌ای دور با ذهن ولدمورت ارتباط داشته باشد.
2- زخم او با تغییر حالات روحی ولدمورت دچار سوزش می‌شود.
3- لرد ولدمورت قصد دارد شخصاً او را بکشد.
4- هری وارث سالازار اسلیترین است.
5- هری می‌تواند به زبان مارها سخن بگوید.
6- نوعی نیروی درونی از هری حفاظت می‌کند. مثلاً هنگامی که در کتاب پنجم، او با شوهرخاله‌اش ورنون دورسلی درگیر شده بود، و نوعی نیروی ناشناخته، وی را از هری جدا کرد. این نیرو، نیروی روح لرد ولدمورت است که از هورکراکسش دفاع می‌کند.
7- صدای لرد ولدمورت، گاهی اوقات در ذهن هری طنین می‌اندازد: «به مرگ تعظیم کن هری.»


نقل قول:
فرضیه‌های PrincE SofT:SataniC PrincE:
1- وقتى لرد مى خواسته هرى رو بكشه اونو هركركس كرده.
2- لرد خودش هم اين رو نمى دونه [که هری هورکراکس شده] مى‌گى نه,از خودش ببرسيد.
3-لرد نمى تونست به هرى دست بزنه ( لمسش كنه ) اما مي تونست توى بدن هرى باشه.




خوب فکر می‌کنم به اندازه‌ی کافی فرضیه روشن شد. حالا من حرف بزنم!
اول در مورد پنج دلیل اول، که توی امضای پرنس عزیز هم اومده توضیح بدم:

1، 2 و 5: این موارد مربوط می‌شن به نوعی ارتباط که به خاطر اون طلسمی که به هری اثر نکرد و اون زخم، بین لرد ولدمورت و هری ایجاد شده. اتفاقا در این زمینه، دامبلدور می‌گه که لردولدمورت ناخواسته بخشی از «روحش» رو به هری منتقل کرد!! شاید این شک هورکراکس بودن هری رو خیلی بیشتر تقویت کنه. حالا در این مورد بیشتر توضیح می‌دم.

3- توی کتاب چهارم می‌بینیم که ولدمورت همه‌ش فریاد می‌زنه اون مال منه کسی نباید بکشه اون رو. این به این خاطره که ولدمورت عقیده داره با کشتن خطرناک‌ترین دشمنش، طبق پیش‌گویی، خطر از بین می‌ره و اون شکست‌ناپذیر می‌شه. به علاوه که می‌خواست به بقیه ثابت کنه هری پاتر در مقابل قدرت عظیم اون هیچی نیست. اونجایی که گفت الان من جلوی چشم شما، این پسر رو می‌کشم تا بهتون ثابت بشه که اشتباه فکر می‌کردید که اون از من قوی‌تره.

4- احتمالاً من به آلزایمر مبتلا شدم، هری وارث گریفندور بود یا اسلیترین؟!! یحتمل هری بود که در تالار اسرار رو باز کرد نه تام ریدل!

اما ششم و هفتم:
6- من فکر می‌کنم شما یادتون رفته که حتی زمانی که هری بچه هم بود و نمی‌دونست جادوگره، وقتی در یه حالت روحی حساس قرار می‌گرفت، کارای عجیب غریبی ازش سر می‌زد که نشون‌دهنده‌ی جادوگر بودن هر بچه‌ایه، نه فقط هری! دلیلی وجود نداره که این کارای غیر ارادی و ناخودآگاه با به مدرسه اومدن جادوگرا، از بین بره.

شوهرخاله‌ش اونو در وضعیت خیلی بدی نگه داشته بوده و هری داشته خفه می‌شده. طبیعیه که به طور غیر ارادی جادویی انجام داده و ورنون دورسلی رو به عقب رونده. من نمی‌تونم ربطش بدم به هورکراکس بودن هری!

در مورد این بند ششمی، با توضیح مونتاگ عزیز مخالفم که این قدرت از لیلی بهش رسیده. ;)

ضمن اینکه این سوال مطرحه که: آیا هورکراکس‌ها از خودشون محافظت می‌کنن؟ منظورم بدون جادوهای محافظتیه که خود ولدمورت روشون به کار برده. یعنی آیا زنده هستن و در برابر خطرات از خودشون محافظت می‌کنن؟

7- چون من یادم نیست دقیقاً کجای کتابا در مورد این چیزی که توی ذهن هری میاد، نوشته شده، اگه یکی لطف کنه و متن دقیق انگلیسیش رو بذاره ممنون می‌شم. ولی منم موافقم که اینا رو هری یادش اومده. فقط یک بار توی ذهنش بوده؛ اونم مربوط به زمانیه که دیوانه‌سازها بهش حمله کرده بودن، و اونو در بدترین شرایط روحی و ناامیدی قرار داده بودن. خوب طبیعیه که توی ذهنش صداهایی بپیچه.

حالا می‌رسیم به بحث اصلی. من اول یه توضیحی در مورد اساس نظریه‌ی هورکراکس بودن هری بگم. قبلاً خودم هم به شکلی مطرحش کرده بودم، ولی منظورم به شکل هورکراکس‌های معمولی نبود.

ببینید، بیاید تصور کنیم که هری یک هورکراکسه. در این صورت، آیا این فکر به نظر نمیاد که برای نابودی ولدمورت، خود هری هم باید نابود بشه؟ یه پایان برای داستان، که تقریباً کلیشه شده دیگه. خیلی شبیه سه‌گانه‌ی ماتریکس شده:
یه پیش‌گویی صورت گرفته، که جنگ انسان‌ها با ماشین‌ها بدست «تک» (The One) پایان می‌پذیره. بعد پیش‌گویی غلط از آب درمیاد، دنیای انسان‌ها تا مرز نابودی پیش می‌ره، اما «تک» با نابود کردن خودش، دشمن اصلی یعنی «اسمیت» رو نابود می‌کنه و جنگ دیرینه با ماشین‌ها به پایان می‌رسه.

حالا در مورد هری پاتر هم می‌تونیم بگیم که تنها راه نابودی ولدمورت، نابودی خود هریه. در نگاه اول، با توجه به پیش‌زمینه‌های کلیشه‌ای، مثل همین ماتریکس که گفتم، چندان دور از ذهن به نظر نمیاد این نظریه:
«خیلی راحت، می‌گیم ولدمورت طلسمی رو به سمت هری فرستاده. اما نیرویی که بر اثر مرگ مادر در هری پدید اومده، باعث می‌شه طلسم نتیجه‌ای پیش‌بینی نشده و غیرمنتظره داشته باشه. این نتیجه‌ی پیش‌بینی نشده، در واقع همون انتقال بخشی از روح ولدمورت به هری و هورکراکس شدن اونه.»

بلیز عزیز، موضوعی رو مطرح کرد که خیلی خوب بود. اما دقیق بیانش نکرد.
نقل قول:
ضمنا یادتون نره که دامبلدور گفت که ولدمورت میخواست که هری رو به جاودانه ساز تبدیل کنه ولی چون در اون موقع موفق نشد هری رو بکشه بنابراین مقداری از قدرت خودش رو به هری منتقل کردش.

برای روشن کردن این موضوع، بخشی از متن اصلی کتاب ششم رو اینجا قرار می‌دم(ترجمه‌شو نداشتم!):

Harry Potter and the Half-Blood Prince, pg. 642-643
He believed that in killing youhe was destroying the danger the prophecy had outlined.
He believed he was making himself invin-cibleI am sure that he was intending to make
his 
final Horcrux with your death. As we knowhe failed.


قبل از این قسمت، دامبلدور می‌گه: ولدمورت از هر فرصتی (و هر مرگی) برای ساختن هورکراکس استفاده نمی‌کرد. بلکه مرگ‌های مشخصی رو مورد استفاده قرار می‌داد. واضحه که مرگ هری هم یکی از همین مرگ‌های مورد نظر ولدمورت بوده. حالا در این بخش، دامبلدور ادامه می‌ده:
«ولدمورت باور کرده بود که با کشتن تو، خطری که پیش‌گویی مطرح کرده بود رو نابود می‌کنه. او باور کرده بود که خودش رو شکست‌ناپذیر می‌کنه. من مطمئنم که اون در نظر داشته با مرگ تو، آخرین هورکراکس خودش رو بسازه. همون‌طور که می‌دونیم، او شکست خورد.»

پس خود هری قرار نبوده هورکراکس بشه (اون طوری که بلیز گفته بود)، قرار بوده با مرگ هری، ولدمورت آخرین هورکراکسش رو بسازه. آیا می‌خواسته در جسد هری روحش رو قرار بده؟!!

کلاً من مخالف این نظریه هستم، هر چند که از رولینگ هیچی بعید نیست!

اولاً که حتی همون توی کتاب پنجم که ولدمورت، هری رو تسخیر کرد، نتونست مدت زیادی توی هری دووم بیاره. چه برسه به اون موقع که حتی نمی‌تونست هری رو لمس کنه! یعنی حتی حالا که مصونیت خون هری در خون ولدمورت هم هست، اون نمی‌تونه وجود هری رو تحمل کنه. با این تفاسیر، آیا ممکنه برای این مدت طولانی، ولدمورت بخشی از روحش رو در هری قرار داده باشه؟!

بلیز عزیز، من فقط توی گفته‌هات متوجه یه چیز نشدم:
نقل قول:
هتره این موضوع رو یادتون باشه که ولدمورت اول باید هری رو میکشت بعد اونو تبدیل به جاودانه ساز میکرد . پس در نتیجه ولدمورت در اون لحظه نمیخواست از بقیه قربانیانش استفاده کنه چرا که او تنها دنبال هری بود بود و میخواست بر طبق پیشگویی با کشتن او آخرین جاودانه سازش را بسازد .

برای ساختن هورکراکس چه نیازی به روح هری بود؟ یعنی ولدمورت هری رو می‌کشت، اصلا آیا روح هری در اختیار ولدمورت قرار می‌گرفت؟ و حتی با این فرض، برای ساختن هورکراکس به روح هری نیاز داشت؟ اگه بیشتر توضیح بدی ممنون می‌شم.


یه چیز دیگه هم که لازمه ذکر بشه، همون طور که بلیز هم گفت، اینه که ساختن هورکراکس به همین راحتی نیست که فقط روحتو بذاری یه جا، بعدم هر وقت خواستی بیای سراغش!!! بلکه یه فرایند بسیار پیچیده داره، طلسم‌ها و روش‌های مخصوصی وجود داره که یه هورکراکس ساخته می‌شه تا وقتی بخشی از روح که در جسم قرار داره نابود بشه، بخش دیگه که توی هورکراکس وجود داره، بتونه مورد استفاده قرار بگیره و فرد نمیره. با یه آواداکداورا که نمی‌شه هورکراکس ساخت! احتمالش خیلی کمه که تأثیری گذاشته باشه که باعث هورکراکس شدن هری شده باشه.

نقل قول:
بلیز نوشته:
اما اگر یادت باشه . ولدمورت برای اینکه دوباره به اوج قدرت برگرده . از یک نوع جادوی سیاه استفاده کرد . و این جادو به گونه ای بود که این مصونیت هری رو از بین برد.

مخالفم بلیز جان! مصونیت هری رو از بین نبرد! بلکه مصونیت رو در ولدمورت هم ایجاد کرد. درسته نتیجه‌شون یکیه، ولی هنوزم تأثیرات دیگه‌ی اون نیرو در هری وجود داره. مسلماً تنها تأثیرش این نبوده که ولدمورت نتونه بهش دست بزنه.
و من معتقدم، ولدمورت هنوزم نمی‌تونه وجود هری رو تحمل کنه و اونو تسخیر کنه.


پی‌نوشت: این پست ظهر نوشته شده، و پست‌های بعد از ساعت سه بعدازظهر، در نظر گرفته نشده. پس اگه تکراریه بعضی جاهاش ببخشید!


تصویر کوچک شده


Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۸:۴۲ پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
#53

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
خب

میبینم بحث خیلی جالبیه...البته نمیتونم مثل جیمز عزیز پست طولانی بزنم ولی خب نظر خودمو مطرح میکنم
---
در مورد زخم هری صحبت کردیم و اینکه آیا خود هری هورکراکس هست یا که خیر
-------------
زخم:

اول باید دید که زخم هری تنها نمونه این زخمها در داستان هست یا که خیر...که جواب خیر میباشد

ما میدونیم که دامبلدور هم یک نمونه از این زخمها رو داشته که نقشه متروی لندن بوده.
واقعا برای من جالبه که چرا یک زخم نقشه متروی لندنه و یک زخم نقش یک صاعقست

اگر زخم هری یا خودش یک هورکراکس بوده پس چرا زخم دامبلدور نباید اینطور بوده باشه؟

چرا دامبلدور هیچوقت توضیحی از زخم خودش برای هری نداده؟در حالی که میتونست بهترین راهنما برای هری باشه

نظر شخصی من اینه که رولینگ برگهای برنده خودشو هنوز رو نکرده.....توضیحات ما درباره جای زخم هری کاملا ناقصه
نه میدونیم چطور به وجود آمده و نه میدونیم نشونه چیه و قراره چه استفاده ای از اون بشه

رولینگ همونطور که در سایت ماگل نت اعلام کرده قراره ما رو بیشتر با دامبلدور آشنا کنه((در کتاب هفتم)) و مطمئنا در مورد زخم دامبلدور هم توضیحات کافی و وافی رو میده

در پایان باید بگم به نظر من زخم هری هیچ ارتباطی با هورکراکس بودنش نداره چون دامبلدور هم چنین زخمی داشته و میدونیم دامبلدور هم هورکراکس نبوده

چیزی که دامبلدور رو از هری جدا میکنه اینه که ((هری از آوداکداورا جان سالم به در برده)) و نقش لیلی پاتر در این بین خیلی مهم بوده و هست
-------------
هورکراکس بودن هری:
برای صحبت درباره این مورد باید با خواص هورکراکسهایی که دیدیم رو با هری مقایسه کنیم..که البته این کار قبلا توسط شما انجام شده

ولی حرف جیمز عزیز رو باید تصحیح کنم:دامبلدور نگفت((که لردولدمورت ناخواسته بخشی از «روحش» رو به هری منتقل کرد))
دامبلدور گفت:((که لردولدمورت ناخواسته بخشی از «نیروهایش» رو به هری منتقل کرد))

نظر شخصی من اینه ممکن نیست هری یک هورکراکس باشه

-------------------------------------
فرض کنیم هری هورکراکس باشه
ولی به گفته دامبلدور یک هورکراکسی هست که میتونه فکر کنه((شاید این موضوع بعدن هری رو عذاب بده))
کاملا اختیارش دست خودشه....میتونه بر علیه خود لرد سیاه بجنگه

اما یک بحث پیش میاد..چطور میشه لرد رو از بین برد؟اگر هری خودش یک هورکراکس باشه
اینجا سه حالت پیش میاد:
1-هری ولدمورت رو میکشه و میبینه یک صدا از وجودش میاد..میفهمه ولدمورته و در یک حرکت انتحاری خودشو شهید میکنه!!!

2-هری ولدمورتو میکشه بعدولدمورت مجبور میشه از روحی استفاده میکنه که در وجود هریه...هری برای اینکه ولدمورت رو بکشه مجبور میشه از قدرت جادوییش دست بکشه

3-هری ولدمورتو میکشه بعد ولدمورت مجبور میشه از روحی استفاده میکنه که در وجود هریه....ولی چون نمیتونه در داخل بدنی باشه که پر از عشقه..به بدترین شکل محکوم میشه..چیزی که بدتر از مرگه...زندگی در قفسی که پراز نیرویی که ولدمورت متنفره و این براش از مرگ هم بدتره!!!
((البته منظور دمبلدور از زندگی بدتر از مرگ این نبود..بلکه اشاره به تکه تکه شدن روح ولدمورت بود))
-------------------------

نظر شخصی من اینه:هری یک هورکراکس نیست...ولی در اینکه ولدمورت میخواسته هری رو هورکراکس کنه شکی نیست..
این نظریه منه:
(( ولدمورت خواسته بعد از کشتن لیلی اونز با استفاده از مرگ مادر ،هری رو بعد از مرگ هورکراکس کنه!!!(جسد هری نشونه شکست ناپذیری ولدمورت میشه)...خب پسر هم که خونش توسط فداکاری مادر پر بوده ازنیرویه جادویی در برابر طلسم مرگ و هورکراکس شدن مقاومت میکنه!!!..طلسم مرگ به سمت ولدی بر میگرده و طلسم هورکراکس شدن تاثیر کمی بر روی هری میگذارد و فقط بخشی از قدرتها رو منتقل میکنه))

به نظر من که این موضوع خیلی بعیده..ولی تنها تئوری ممکنه هست که همه چیز رو توضیح میده
حالا اینکه هری هورکراکس شده یا نه دست خود رولینگه!!



ویرایش شده توسط کرام در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۴ ۹:۱۳:۰۳
ویرایش شده توسط کرام در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۴ ۹:۲۱:۳۲

کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۹:۱۶ پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
#54

آناکین مونتاگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
از 127.0.0.1
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1391
آفلاین
با سلام به امت جادو

من با این نظر که هری هورکراکس باشه مخالفم

ولی دلیل

تا جایی که من از کتاب و هرف های اسلاگ فهمیدم روش تولید هورکراکس به شرح زیر میباشد

1 باید یه بنده خئدایی رو نفله کرد توجه داشته باشید که توی کتاب گفته کشتن روش کشتن رو مشخص نکرده که حتما باید با طلسم اودا... کشته بشه به نظر من هر نوع کشتنی قابل قبوله

2 بعد از کشتن روح موجود در بدن قاتل به دو تیکه تبدیل میشه ( ممکنه قبلا هم تیکه شده باشه منظورم بخشی از روحه که هنوز در بدن طرف هستش

3 این روح خاص باید به وصیله ی یه جادوی بسیار قوی و سیاه اون جسم که قراره هورکراکس بشه منتقل بشه( تو کتاب فقط همینو گفته)
یعنی اینکه به نظر من بدون اون جادو امکان نداره هیچ روحی به هیچ جایی منتقل بشه مخصوصا به شکل ناخاسته


ولی در مورد ولدی

خوب اون چوب دستیش رو به سمت هری گرفت و طلسم رو فرستاد ولی هری نمرد در نتیجه روح ولدمورت به دو قسمت تقصیم نشد که حالا در مراحل بعد بخواد خود به خود بره توی بدن هری و هری رو هورکراکس بکنه
توجه داشته باشید استفاده از طلسم مرگ روح رو تیکه تیکه نمیکنه بلکه خود مرگه که این کار رو میکنه و هری کشته نشد ( البته جیمز و لیلی مردن ولی فرض میکنیم که ولدی میخواسته با کشتن هری روحشو تقصیم کنه ( ولدی هفت تا هورکراکس میخواسته ولی خیلی آدم کشته در نتیجه میشه فرض کرد که از نظر ولدی کشتن خیلی از اون آدم ها ارزش ساخت هورکراکس رو ندارهو ....

حالا فرض کنیم روح ولدی تقصیم شده ( البته با کشتن لیلی و جیمز)

ولدمرت بعد از برخورد طلسم به بدنش نتونسته از هیچ طلسم دیگه ای استفاده کنه یعنی نتونسته از طلسم تولید هورکراکس استفاده کنه
و من فکر میکنم هورکراکس همنطوری بدون هیچ طلسمی به وجود نمیاد یعنی به طور اتفاقی یا بعد از هر کشتن

البته دامبلدور گفت ولدمرت بعد از کشتن یه پیره مرد هورکراکس هفتم رو درست کرده( نجینی) و وقتی که ولدمورت رفته به خونه ی پاتر ها 6 تا هورکراکس داشته در نتیجه با استفاده از علوم ریاضی مشنگی نتیجه میگیرم که هری هورکراکس نیست(من چقدر باهوشم)

___________________

ولی یه مورد دیگه

فکر کنم یکی از بچه ها جای یکی از هورکراکس ها رو پیدا کرده

من یه مقاله خودم توی بخش مقالات که یه تیکه از کتاب 5 رو آورده بود

اونجا که هری و ... دارن خونه ی سیریوس رو تمیز میکنن
نوشته که اونجا یه قاب آویز بود که هیچ کس نتوست بازش کنه

اگه قبول کنیم اون همون قاب آویزه همون هورکراکس باشی که دامبل و هری رفتن دمبالش در نتیجه موضوع ر ا ب و .. هم مشخص میشه



Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۱۱:۴۰ پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
#55

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
خوب سلام بدون احول پرسی و خوش و بش برم سر اصل مطلب

جیمز عزیز اول از همه این موضوع رو بگم که تا جایی که من یادمه دامبلدور نگفته که ولدمورت مقداری از روحش رو به هری منتقل کرده بلکه گفت مقداری از قدرتشو . البته این موضوع در چند جای کتاب گفته شده . من تا جایی که یادمه هر دفعه میگفتن ولدمورت مقداری از قدرتشو به هری منتقل کرده .

نقل قول:

4- احتمالاً من به آلزایمر مبتلا شدم، هری وارث گریفندور بود یا اسلیترین؟!! یحتمل هری بود که در تالار اسرار رو باز کرد نه تام ریدل!


جیمز عزیز ، هری وارث گریفندور بود . اینو خود رولینگ در مصاحبش به طور علنی گفته و همچنین این موضوع رو هم گفته که تنها یک گریفندوری واقعی میتونست شمشیر رو از کلاه گروهبندی در بیاره .

اما هری به این دلیل تونست که در تالار اسلایترین رو باز کنه . چون که مقداری از قدرت ولدمورت هم از جمله حرف زدن به زبون مارها ، به هری منتقل شده بود . وگرنه در اصل هری وارث گریفندوره .

نقل قول:
دلیلی وجود نداره که این کارای غیر ارادی و ناخودآگاه با به مدرسه اومدن جادوگرا، از بین بره.


بله کاملا درسته . هری در سال سوم عمش رو بدون چوبدستی باد کرد . در کتاب پنجم هم یکبار در بین دیوانه سازها به طور غیر معمولی چوبدستیش رو پیدا کرد . موقعی هم که دونبال بلاتریکس بود اگر یادتون باشه فقط با یک فریاد در خروجی رو پیدا کرد که همه اینها نشان دهنده جادو های غیر ارادی هستند . پس هیچ بحثی باقی نمیمونه !

نقل قول:

ضمن اینکه این سوال مطرحه که: آیا هورکراکس‌ها از خودشون محافظت می‌کنن؟ منظورم بدون جادوهای محافظتیه که خود ولدمورت روشون به کار برده. یعنی آیا زنده هستن و در برابر خطرات از خودشون محافظت می‌کنن؟


بستگی به شرایط داره . به عبارتی بستگی به این داره که اون قسمت از روح ولدمورت چقدر از خودش اختیار داره . مثلا شما دفترچه خاطرات رو در نظر بگیرید . دقترچه خاطرات قدرت این رو داشت که دیگران رو تحریک کنه و بهشون بگه چی کار کنند .

اما طبیعتا یک انگشتر چنین قدرتی نداره . چون به هیچ وجه نمیتونه افکار و کارهای خودش رو به گونه ای بیان کنه . پس در نتیجه هیچ اختیاری از خودش نداره . من که فکر میکنم بستگی به شرایط داره .

در مورد قسمت هفتتونم بگم که منم فقط موقع حمله دیوانه سازها رو یادمه که هری این خاطرات رو به یاد میاورد که اونم چیز عجیبی نیست . چون هر کس موقع رویارویی با دیوانه سازها خاطرات بد گذشتش رو به یاد میاره . پس نمیشه گفت که مسئله عجیبی بوده .

نقل قول:

پس خود هری قرار نبوده هورکراکس بشه (اون طوری که بلیز گفته بود)، قرار بوده با مرگ هری، ولدمورت آخرین هورکراکسش رو بسازه. آیا می‌خواسته در جسد هری روحش رو قرار بده؟!!


هووووم مثل اینکه منظورمو بد بیان کردم منم کاملا موافق حرف شمام . چون این که دیگه طبیعیه آدم مرده بعد از یک مدت تجذیه میشه و چیزی ازش باقی نمیمونه که ولدمورت بخواد جاودانه سازش کنه . تازه جاودانه ساز کردن یک جسد کلاس نداره . ولدمورت چیزایی رو تبدیل به جاودانه ساز میکنه که ارزش جادویی قوی و همچنین دارای تاریخچه باشن . حالا خیلی از هری خوشش میاد بیاد اونم جاودانه ساز کنه !

منظور من این بود که با قربانی کردن هری آخرین جاودانه سازش رو بسازه . البته چون اون موقع موضوع یه چیز دیگه بود من زیاد روی جمله بندیم دقت نکردم .

نقل قول:

برای ساختن هورکراکس چه نیازی به روح هری بود؟ یعنی ولدمورت هری رو می‌کشت، اصلا آیا روح هری در اختیار ولدمورت قرار می‌گرفت؟ و حتی با این فرض، برای ساختن هورکراکس به روح هری نیاز داشت؟ اگه بیشتر توضیح بدی ممنون می‌شم.


ببخشید من خودم مدتیه کتاب هری پاتر نخوندم دیگه مثل قبل حضور ذهن ندارم

منظورم روح هری نبود . کلا قربانی کردن هری بود . اسلاگهورن در کتاب ششم گفت که برای ساختن هرجاودانه ساز به یک قربانی احتیاج هست یعنی به عبارتی برای ساختن یک جاودانه ساز باید یک نفر رو کشت .

من راستش خودم نفهمیدم بعد چطوری از اون قربانی استفاده میکنه ولی چون مدتی بود کتاب رو نخوندم نمیدونم چی شد نوشتم روح

در حقیقت ممکنه ولدمورت به روح هری احتیاج داشته باشه ممکنه نداشته باشه . توی کتاب به این موضوع اشاره نشده که ولدمورت چطوری از قربانیانش برای ساختن جاودانه ساز استفاده میکنه . من با توجه به برداشت خودم همینجوری از کلمه روح استفاده کردم . حالا درست یا نادرستشو نمیدونم

نقل قول:
بلیز جان! مصونیت هری رو از بین نبرد! بلکه مصونیت رو در ولدمورت هم ایجاد کرد. درسته نتیجه‌شون یکیه، ولی هنوزم تأثیرات دیگه‌ی اون نیرو در هری وجود داره. مسلماً تنها تأثیرش این نبوده که ولدمورت نتونه بهش دست بزنه.
و من معتقدم، ولدمورت هنوزم نمی‌تونه وجود هری رو تحمل کنه و اونو تسخیر کنه.


نه جیمز عزیز .
تا جایی که من فهمیدم در اینجا دو تا جادو به وجود اومده بود .

1- جادویی که از مادر هری به هری به ارث رسیده بود که ولدمورت نمیتونست به هری دست بزنه .

2- جادویی که دامبلدور با استفاده از جادوی اولش به وجود آورده بود که تا زمانی که هری پیش خانواده خونی اش بود در امان بود .

با توجه به کتاب جادوی اول از بین رفته چون که ولدمورت زمانی نمیتونست هری رو لمس کنه ولی وقتی برای برگشت خودش از خون هری استفاده کرد این جادو هم از بین رفتش . ( کتاب چهارم )

ولی جادوی دوم جادویی بود که دامبلدور آن را پدید آورده بود و تا زمانی که هری 17 ساله شود در بدنش وجود دارد . به شرط اینکه سالی یکبار به پیش دروسلی ها برود .

در هر حال علت اینکه ولدمورت نتونست بیشتر از این در بدن هری دووم بیاره این دو موضوع نبود که من گفتم !

اگر اشتباه نکرده باشم دامبلدور در کتاب پنجم گفت ولدمورت به این دلیل نتونست در وجود هری طاقت بیارد چون که در وجود هری عشق وجود داشت و اون نمیتونست این موضوع رو درک کنه به همین دلیل اون هم مثل هری عذاب میکشید .

همونطور که میدونید موضوع عشق کاملا با نیرویی که لیلی به هری داده فرق داره . نیروی عشق بخاطر قتل هایی که ولدمورت صورت داده در بدن هری شکل گرفته . به قول دامبلدور ولدمورت با کشتن عزیزان هری بدترین نیرو رو در بدن هری به وجود آورده .

نقل قول:

در پایان باید بگم به نظر من زخم هری هیچ ارتباطی با هورکراکس بودنش نداره چون دامبلدور هم چنین زخمی داشته و میدونیم دامبلدور هم هورکراکس نبوده


در تکمیل حرف کرام بگم که کاملا با این موضوع موافقم چون که خود دامبلدور در کتاب اول در جواب مکگونگال گفت که این یک زخم معمولی نیست و ممکنه در آیند به درد بخورد و بعد ضمن این که به زخم زانوی خودش اشاره میکرد گفت : حتی اگرم میتونستم الان این زخم رو از بین ببرم این کار رو نمیکردم .
پس با توجه به این موضوع فکر نکنم این زخم نشان وجود جاودانه ساز باشه .

در قسمت دوم جواب کرام این موضوع رو اضافه کنم که هری نمیتونه جاودانه ساز باشه . چون در اون صورت پیشگویی اشتباهه . چون در پیش گویی گفته هری هم امکان داره لردسیاه رو بکشه و خودش به زندگی ادامه بده اما در صورت اینکه هری جاودانه ساز باشه . هیچ وقت نمیتونه ولدمورت رو بکشه و خودش به زندگی ادامه بده .

نقل قول:


3-هری ولدمورتو میکشه بعد ولدمورت مجبور میشه از روحی استفاده میکنه که در وجود هریه....ولی چون نمیتونه در داخل بدنی باشه که پر از عشقه..به بدترین شکل محکوم میشه..چیزی که بدتر از مرگه...زندگی در قفسی که پراز نیرویی که ولدمورت متنفره و این براش از مرگ هم بدتره!!!


من فکر میکنم یا من این اشتباه رو میکنم یا همه شما این اشتباه رو میکنید

ولدمورت هزار بار هم که از بدنش خارج شه جاودانه سازهاش صدمه نمیبینن . یعنی اگر ولدمورت از بدنش خارج شه و تنها جاودانه ساز باقی مونده خود هری باشه . باز هم میتونه به زندگی باز گرده بدون این که به جاودانه ساز آخریش که خود هری باشه دست بزنه هزار بار دیگم که از بدنش خارج شه تا زمانی که جاودانه سازش صدمه ندیده باشه دوباره میتونه برگرده و اگر تمام جاودانه سازها نابود بشن اون هم یک آدم فانی میشه . و تازه اونوقت میشه کشت . (( این عمق مسئله هست که باید بهش توجه کنید ))

نمونش هم این موضوعه که وقتی ولدمورت از بدنش خارج شد هیچ کدوم از جاودانه سازهاش آسیب ندیدن . به هر حال این موضوع خودش میتونه یک تاپیک باشه و بهتره در اونجا راجع بش صحبت کنیم .

فقط این موضوع رو گفتم که بدونید اگر هری جاودانه ساز باشه پیشگویی اشتباه هست به عبارتی برای تکمیل حرفهای قبلیم این موضوع رو گفتم .

نقل قول:
خب پسر هم که خونش توسط فداکاری مادر پر بوده ازنیرویه جادویی در برابر طلسم مرگ و هورکراکس شدن مقاومت میکنه!!!..طلسم مرگ به سمت ولدی بر میگرده و طلسم هورکراکس شدن تاثیر کمی بر روی هری میگذارد و فقط بخشی از قدرتها رو منتقل میکنه))


منم باهات موافقم که هری جاودانه ساز نیست ولی... همونجور که خودم مرتکب این اشتباه شدم ( البته درستشو میدونستم ) ولدمورت جسد هری رو نمیخواست تبدیل به جاودانه ساز کنه چون یک جسد که تجذیه میشه میره پی کارش .

اون میخواست با قربانی کردن هری آخرین جاودانه ساز خودش رو بسازه . اون طلسم هم آواداکدورا بوده . خود هری هم میگه که فقط یک نور سبز خیره کننده رو یادشه . پس مطمئن باشید طلسم آواداکدورا بوده و صد البته هری جاودانه ساز نیست .

نقل قول:

البته دامبلدور گفت ولدمرت بعد از کشتن یه پیره مرد هورکراکس هفتم رو درست کرده( نجینی) و وقتی که ولدمورت رفته به خونه ی پاتر ها 6 تا هورکراکس داشته در نتیجه با استفاده از علوم ریاضی مشنگی نتیجه میگیرم که هری هورکراکس نیست(من چقدر باهوشم)


مونتاگ جان من با نظریات شما کاملا موافقم غیر از این مورد . ولدمورت در کل شش تا جاودانه ساز بیشتر نداشته و هفتمین قسمت روح ناقص خودش بوده .

شما اینجوری که حساب کردید روح ولدمورت رو به هشت قسمت تقسیم کردید در صورتی که ولدمورت میخواست روح خودش رو به هفت قسمت تقسیم کنه . یعنی شش جاودانه ساز و یک قسمتم روح ناقص خودش که میشه هفت قسمت .
1- یادگار ریونکلا 2- یادگار اسلایترین 3-یادگار هافلپاف 4- دفترچه خاطرات 5- نجینی 6- حلقه ماروولو

جای یادگار گریفندورم که در امن و امانه .

-----------------------

ببخشید سرتونو درد آوردم یک نکته هم اینجا اضافه کنم که لیلی جونشو فدا کرد و به طور ارادی یا غیر ارادی جادویی رو به وجود آورد که هری رو در برابر ولدمورت حفظ کنه . اگر ولدمورت روحشو داده باشه به هری که دیگه لیلی این فداکاری رو نمیکرد بهتر بود که .....
البته دلیل قانع کننده ای نیست ولی فکر کردم میشه به صورت تئوری مطرحش کرد .




Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۱۲:۱۳ پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
#56

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
نقل قول:

بلیز زابینی نوشته:
در قسمت دوم جواب کرام این موضوع رو اضافه کنم که هری نمیتونه جاودانه ساز باشه . چون در اون صورت پیشگویی اشتباهه . چون در پیش گویی گفته هری هم امکان داره لردسیاه رو بکشه و خودش به زندگی ادامه بده اما در صورت اینکه هری جاودانه ساز باشه . هیچ وقت نمیتونه ولدمورت رو بکشه و خودش به زندگی ادامه بده .
!!!

پیشگویی که به قول دامبلدور کمی کشک بوده!!
این ولدمورته که به پیشگویی اهمیت میده همین الان هری میتونه جنگ با ولدمورتو ول کنه بر دنبال عشق و حالش!!!



نقل قول:

ولدمورت هزار بار هم که از بدنش خارج شه جاودانه سازهاش صدمه نمیبینن . یعنی اگر ولدمورت از بدنش خارج شه و تنها جاودانه ساز باقی مونده خود هری باشه . باز هم میتونه به زندگی باز گرده بدون این که به جاودانه ساز آخریش که خود هری باشه دست بزنه

بله اینجا رو قبول دارم
ولدمورت نمیمیره تا وقتی که هورکراکساش از بین بره
حرفت کاملا درسته در نتیجه حتی اگه هری ولدی رو بکشه اگه هورکراکس باشه ولدی به صورت یک روح ناقصه


نقل قول:

ولدمورت جسد هری رو نمیخواست تبدیل به جاودانه ساز کنه چون یک جسد که تجذیه میشه میره پی کارش .

اون میخواست با قربانی کردن هری آخرین جاودانه ساز خودش رو بسازه . اون طلسم هم آواداکدورا بوده

اینجا باهات مخالفم
مطمئنا راهی برای تجزیه نشدن جسد پیدا میشه
ولی به نظر من جسد هری اینو نشون میدادهه که ولدمورت دیگه شکست ناپذیر میشده((البته از نظر خودش))
قبول دارم اون طلسم آوداکداو را بوده ...منم نگفتم نبوده...

من میگم ولدمورت فکر کرده کشتن نوزاد کاری نداشته و دو تا طلسم رو پشت سر هم زده
اول اوداکداورا رو زده بعد طلسم هورکراکس رو زده

طلسم اولی به سمت خود ولدمورت برگشته و طلسم دومی بر روی هری اثر گذاشته((حالا اثرش جزئی بوده یا عمیق اون دیگه دست خود رولینگه))

هری هم فقط طلسم مرگ یادش میاد چون بعد از اون رو به خاطر نداره


من به هر حال رو استدلال خودم هستم


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۱۳:۵۳ پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
#57

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:

پیشگویی که به قول دامبلدور کمی کشک بوده!!
این ولدمورته که به پیشگویی اهمیت میده همین الان هری میتونه جنگ با ولدمورتو ول کنه بر دنبال عشق و حالش!!!


بله حرف شما کاملا درسته ولی مثل اینکه درست متوجه منظور من نشدید .

در حقیقت ولدمورت میتونه به پیشگویی عمل کنه و میتونه عمل نکنه . منظور دامبلدور این بود که اگر ولدمورت به این پیشگویی عمل کنه این اتفاقات میفته ولی اگر عمل نکنه هیچ وقت این اتفاقات نمیفته . در حقیقت گفت که این پیشگویی زمانی به وقوع می پیونده که ولدمورت به پیشگویی عمل کنه .

اما منظور من این نبود . خوب ببینین در مورد بالا مشخصه که اگر طرفین به پیشگویی عمل کنند این اتفاق به واقعیت می پیونده اما من میگم که اگر هری جاودانه ساز باشه پس در نتیجه این پیشگویی اصلا درست نیست . به عبارتی در اون صورت پیشگویی باید میگفت که یا ولدمورت پیروز جنگ میشد و یا دوتاییشون کشته میشدند .

چون که اگر هری جاودانه ساز باشه تا زمانی که اون زنده باشه ولدمورتم زنده هست . و به همین دلیل یا ولدمورت هری رو میکشه . یا هری ولدمورت رو از جسمش بیرون میکنه که در اون صورت برای کشتن ولدمورت باید خودشم بکشه ( در پیشگویی اصلا به این قسمت اشاره نشده )

فرق این نظریه با نظر بالایی اینه که در نظر شما هری و ولدمورت میتونند به پیشگویی عمل کنند و در آن صورت این اتفاقات میفته اما من میگم که اگر هری جاودانه ساز باشه اصلا دیگه پیشگویی غلطه و ناممکن میشه . چون کلا اصلا هری نمیتونه پیروز بشه در صورت اینکه پیشگویی این موضوع رو پیشبینی کرده .

نقل قول:
مطمئنا راهی برای تجزیه نشدن جسد پیدا میشه


نمیخواستم این موضوع رو بگم ولی نمونش اینفری ها هستن

نقل قول:

من میگم ولدمورت فکر کرده کشتن نوزاد کاری نداشته و دو تا طلسم رو پشت سر هم زده
اول اوداکداورا رو زده بعد طلسم هورکراکس رو زده

طلسم اولی به سمت خود ولدمورت برگشته و طلسم دومی بر روی هری اثر گذاشته((حالا اثرش جزئی بوده یا عمیق اون دیگه دست خود رولینگه))


نه با این قسمت مخالفم . کلا نمیشه که ولدمورت پشت سر طلسمش طلسم هورکراکس رو بفرسته . اول باید ببینه که وردش به هدف میخوره یا نه بعدش این کار رو کنه . حداقل این وسط یه نفس بکشه . چه عجله ایه که تا آواداکدورا رو فرستاد پشت سرش طلسم جاودانه ساز رو بفرسته .

تازه اگر فرمول ساختن جاودانه ساز با طلسم باشه . فکر نکنم که با یک ورد همه چیز حل بشه . نه فکر نکنم نظرت درست باشه .

ضمنا همونجور هم که جیمز عزیز گفت و همونطور که دامبلدور در کتاب ششم گفته بود . ولدمورت میخواست با کشتن هری آخرین جاودانه ساز خودش رو بسازه . البته این جا به طور قطع این مسئله ثابت نمیشه که منظورش شی دیگه ای بوده . ولی دامبلدور در آخر با قاطعیت اضافه کرد که اون در کارش شکست خورده ! و در ادامه گفت بعدها برای اینکه روحشو به هفت قسمت تقسیم کنه نجینی رو تبدیل به جاودانه ساز کرده . بنابراین به نظر من اگر این مسئله مشکوک بوده خود دامبلدور میفهمیده .

ضمنا این موضوع رو همیشه من بهش اعتقاد داشتم و اون اینه که علی رقم اینکه رولینگ گفته ایده جاودانه سازا رو از همون اول در نظر داشته . ولی من همیشه بر این اعتقاد بودم که رولینگ این حرف رو فقط برای این زده تا بقیه بیشتر حال کنن . ولی من تا به حال به خیلی از جاهای کتاب رسیدم که خلاف این موضوع رو ثابت میکرده . در حقیقت به نظر من این نکته کاملا مشخصه که رولینگ تازه از کتاب پنجم به بعد این ایده به فکرش رسیده . به همین دلیل خود من همیشه سعیم بر این بوده که وقتی که در مورد جاودانه سازها دلیل میارم به قبل از کتاب پنجم اشاره نکنم . چون به نظرم میاد خود رولینگ اون زمان کتاب رو با یک طرز فکر دیگه جلو میبرده .

حالا از قضا این موضوع هم دقیقا بر میگرده به قبل از کتاب پنجم .




هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۱:۵۷ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵
#58

حسین کامکار


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۸ پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۴ چهارشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 14
آفلاین
اگه به کتاب دقت کرده بودید وقتی تام از اسلاگ پیر می پرسه اون ورد چیه یارو میگه من قیافم به خلافکارا می خوره،کشتن آدما به اندازه کافی زشت هست....
پس معلوم میشه آدم باید با کشتن آدما روحشو کثیف و سیاه بکنه بعد اقدام به تکه تکه کردن آن بکنه!نه اینکه با قتل روح خودش تقسیم بشه!

من نمی تونم بگم که پاتر هوراکراس هست یا نه ولی اینو از خودم می پرسم که آیا برای نابود کردن روح باید آن جسم یا موجود را نابود کرد؟ همه ما می دونیم که انگشتر اسلیترین نابود نشده بود ولی دیگر هوراکراس نبود!آیا برای نابود کردن روح ورد خاصی لازمه؟
اگر هری هوراکراس باشه نمی تواند فقط و فقط روح لرد سیاه رو نابود کنه؟مسلما احتیاج به نابود کردن خود ندارد!

سوال دیگر اینکه آیا هوراکراسها از نظر ....با هم فرق دارند؟یعنی اگر هوراکراس با هری ساخته می شد از اونی که مثلا با جمیز ساخته می شد بهتر از آب در میومد؟ به نظر شما قتل با قتل فرقی داره که حالا این یارو تصمیم(!) گرفته هوراکراس را با قتل هری درست کند؟



Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۱ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۵
#59

آرتور ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۳ پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۲۳ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 390
آفلاین
هری نمی تونه هوراکوراس باشه به چند دلیل :
1. اگه هوراکوراس بود دامبل خیلی راحت می کشتش
2. اگه هوراکوراس بود ولدی نمی خواست توی کتاب 5 هری رو بکشی
3. هوراکوراس بود ضعیف می شد.

بهتر نبود در مورد دلیل دیگران هم بحث میکردی و نظرتو میگفتی ؟


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۲ ۱۶:۰۴:۳۶

عاقلان دانند...


Re: هورکراکس‌ها
پیام زده شده در: ۹:۱۷ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۵
#60

آبرفورث


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۹ یکشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۳۴ چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴
از : نا معلوم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 280
آفلاین
به قسمت های زیر توجه کنید

نقل قول:
هری پاتر و شاهزاده دورگه – ترجمه گروهی – فصل دوم اسپینرز اند – ترجمه علی نیلی ( عشق مدرن – هری پاتر) – صفحه 30 دو خط آخر
" – بلاتریکس ناگهانی گفت:
- اون تقصیر من نبود. لرد سیاه، درگذشته، عزیزترین چیزش رو به امانت نزد من گذاشته بود، اگه لوسیوس اونو ... "


و

نقل قول:
هری پاتر و شاهزاده دورگه – انتشارات تندیس – ترجمه ویدا اسلامیه – فصل دوم ( بنبست اسپینر) – صفحه 45 دو خط مانده به پایان صفحه
" بلاتریک سرخ شد و گفت:
- اون تقصیر من نبود! لرد سیاه، در گذشته، چیزی رو به نزد من سپرد که ارزشمند ترین – اگه پای لوسیوس در میون نبود – "


و

نقل قول:
هری پاتر و شاهزاده دورگه – فصل دوم – متن اصلی
"That was not my fault!" Said Bellatrix, flushing. "The Dark Lord has, in the past, entrusted me with his most precious — if Lucius hadn't —"


خب هممون میدونیم که لرد ولدمورت به طور نامحسوس از هورکراکس ها محافظت میکرده اون قسمتی از روح خودش رو در اونها قرار داده، اما وقتی تو یه داستانی که نظیرش رو هم داشتیم چند چیز مهم و حیاتی برای فردی وجود داره اون سعی میکنه از یکیش یا مهمترینش به صورت بسیار خوبی محافظت کنه . اگه یادتون باشه مادر هری خودش رو فدا کرد تا هری زنده بمونه در واقع اون یک جادوی باستانی بوده که در جایی از کتاب هم خود لرد ولدمورت میگه

نقل قول:
" اون جادوی باستانی رو به طرز وحشتناکی فراموش کرده بودم"


معلومه که قبلا اون جادو رو میدونسته . خب در کتاب پنج و شش به وضوح دیدیم که عشق بلاتریکس به لرد ولدمورت خیلی کشنده است . همینطور بالعکس لرد ولدمورت هم خیلی به بلاتریکس علاقه داره هر وقت مرگخوار ها ماموریتشون رو درست انجام نمیدادن لردولدمورت بلاتریکس رو میبخشیده. و در فصل دوم کتاب شش قبل از اینکه سخنان بالا رد وبدل بشه :

نقل قول:
" اسنیپ گفت:
- من اطلاعاتمو مستققیماً به خود لرد سیاه میرسونم. اگر اون نخواسته تو رو در اونا شریک کنه-
بلاتریکس بلا فاصله از کوره در رفت و گفت:
- اون همه چی رو با من درمیون میگذاره. اون میگه من صادق ترین و وفاتارترینم- "


قصدم از نوشتن این گفتار این بود که بگم چقدر ولدمورت میخواد عشق بلاتریکس به خودش رو بیشتر کنه برای چی برای اینکه اون یکی از هورکراکس ها رو پیش اون قرار داده و جادویی مثل جادویی که مادر هری اجرا کرد رو روی اون اجرا کرده باشه و بتونه از اون هورکراکس (یا هر چیزی که به امانت پیش بلاتریکس قرار داده) نگهداری کنه و با بیشتر کردن عشق بلاتریکس نسبت به خودش قصد تحکیم این جادو رو داره ، و گرنه گفتن اینکه تو صادقترینی یا وفادارترینی و از اینجور تعریف و تمجید از یک مرگخوار که وظیفه اش اطاعت کردن بی چون و چرا از لرد هست، بعیده .
تازه وقتی بلاتریک با گفته اسنیپ رو به رو میشه که میگه لرد سیاه به تو نگفته بلاتریکس از کوره در میره و این حرف بلاتریکس که میگه اون همه چی رو به من میگه دلیلی محکم بر نظرات منه.
تازه یه دلیل دیگه هم هست که عشق بلاتریکس به ولدمورت رو میرسونه و اونم اینه که بلاتریکس چندین سال تو زندان آزکابان پیش دیوانه سازها جون میکنده.

------------------------------------------------------------------------
مطالب بالا فقط در حد یه نظره نه بیشتر خودم هم بهش شک دارم، شاید منظور بلاتریکس از چیز ارزشمند ولدمورت چیز دیگه ای باشه
پست بالا رو به دلیل ذیق وقت بازخوانی نکردم اگه غلط املایی داره به بزرگی خودتون ببخشید.
-----------------------------------------------------------------------


ویرایش شده توسط آبرفورث در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱۲ ۹:۲۱:۵۹
ویرایش شده توسط آبرفورث در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱۲ ۹:۲۶:۱۲

چیزی به نام خوشبختی وجود ندارد زیرا که آرزوی تحقق نیافته باعث رنج می شود و تحقق آن هم جز دل زدگی ثمری ندارد ( شوپنهاور )

هرگØ







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.