جام آتش!

لوگوی هاگوارتز

رویداد جام آتش

۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

در حال بارگذاری شمارش معکوس...
جام آتش

آماده‌اید شاهد یکی از بزرگ‌ترین و نفس‌گیرترین رقابت‌های تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و این‌بار نه‌تنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانه‌ای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار می‌گیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همه‌چیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود می‌گیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته می‌شود و تنها یک گروه می‌تواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پست‌ها را بخوانید، از خلاقیت‌ها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!

مشاهده‌کنندگان این موضوع: 1 کاربر مهمان
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 23:59
تاریخ عضویت: 1399/08/01
تولد نقش: 1399/08/02
آخرین ورود: دوشنبه 22 مرداد 1403 10:34
از: دست رفته و دردمند
پست‌ها: 172
آفلاین
اما ابتدا با دیدن گدلوت عجیب و کمی عصبانی تعجب کرد‌ ولی بعد از اینکه کنار مروپ به خوش و بش مشغول بود خیالش راحت شد.

در حالی که سعی میکرد مکالمه شان را بهم نزد؛ چایی و شیرینی را بر روی میزی جلویشان گذاشت که هم دهنشان را شیرین کنند و هم از مکالمه بیشتر لذت ببرند.

به همه افراد جمع کوچکشان نگاه کرد. لبخند رضایتی بر لبش نقش بست. از دیدن و بودن با همه انها لذت برده بود. حالا دیگر نتیجه مهم نبود. مهم دوستان و هم پیمانانی بود که به دست اورده بود.

گلویش را صاف کرد و گفت:
- خب … دیگه دقیقه های اخره… امیدوارم واقعا وزیر خوبی انتخاب بشه… یه وزیر که تغییر ایجاد کنه و موثر باشه! از همه مجریان و دست اندرکاران ممنونم و برای رقیبان هم ارزوی موفقیت میکنم!

حرفهایش از ته دل بود.اما ونیتی واقعا در این لحظه خوشحال بود.
All great things begin with a vision ……....A DREAM
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 23:21
تاریخ عضویت: 1403/02/24
تولد نقش: 1403/02/26
آخرین ورود: شنبه 6 مرداد 1403 01:48
از: سر قبرم!
پست‌ها: 14
آفلاین
- ولم کن گرگ پیر!

در ستاد با شدت باز شد و پیرمردی رنجور با ردای سفید به درون پرتاب شد. دستان پشت پرده سریعاً در ستاد را بستند تا پیرمرد فرار نکند.

- این بی همه صفت فکر کرده کیه که به من دستور میده؟ بزنم از وسط نصفش کنم مرتیکه مرگخوار قرمز پوش رو.

گدلوت قبل از اینکه بتواند ناسزای دیگری روانه مولتی اکانتِ پارودی بکند دهانش را بست. جمع بانوان و پیشکسوتان اجازه نمیداد بیشتر از این دهان خودش را آلوده کند.

- به به، درود و صد درود. میبینم که جمعی ساحره اینجا حضور دارند. پس بنده هم همینجا میمونم تا زمان پیروزی.

سپس مبل راحتی خود را کنار مروپ ظاهر کرد تا بتواند گفتگوی نزدیکی با ساحره داشته باشد.
مودب و زیبارو.

پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 19:07
تاریخ عضویت: 1399/08/01
تولد نقش: 1399/08/02
آخرین ورود: دوشنبه 22 مرداد 1403 10:34
از: دست رفته و دردمند
پست‌ها: 172
آفلاین
مامان مروپ عزیز!

اما مامان خیلی خوشحال و ممنونه و حتی قول میده با اینکه پرتقال دوست نداره ، پرتقال مامان باشه!

الستور عزیز!

خوش امدید!اینجا چیزهای خوب زیاد دارد و همیشه اغشته به خونریزی و خشونت خواهد ماند!
ما اصلا خودمان میخواستیم رادیو را به شما بدهیم! صدای جیغ عالی است! بهترین صدای دنیا است! به خصوص که از شکنجه یک محفلی به گوش برسد!
افراد برای شکنجه هم میخواهید؟ فقط نام ببرید! با جغد در محل تحویل داده خواهد شد!

وینکی عزیز!

مرده نامرده زندان دوست داشت. زندان پر از خون خواهد بود ولی خون پاک نشد و همش خون زیاد بود. سابیدن لازم بود و اجنه زندانی ابدی خواهند بود!

رای وینکی خوب!
وینکی جن مرئی خوب!
All great things begin with a vision ……....A DREAM
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 17:54
تاریخ عضویت: 1393/07/19
تولد نقش: 1393/07/20
آخرین ورود: پنجشنبه 18 اردیبهشت 1404 14:45
از: مسلسلستان!
پست‌ها: 586
آفلاین
وینکی معتقد بود همه باید زندان رفت. وینکی علیه همه آزادی‌ها بود. وینکی گفت مُرده‌ی نامرده باید اول هم از اجنه شروع کرد و همشونو زندانی کرد چون اجنه پست و کثیف بود و چه معنی داشت آزاد بود و باید زندانی بود و توی زندان خدمت کرد و اگه نتونست راهی پیدا کرد که هم زندانی بود و همزمان بیرون زندان شست و سابید و پخت و رابید، لیاقت جن بودن هم نداشت و باید نبود.

وینکی به نمایندگی از همه اجنه خووب رای داد. وینکی جن مرئی؟

Take Winky down to the Mosalsal City, where the grass is mosalsal and the mosalsals are MOSALSAL
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 14:17
تاریخ عضویت: 1403/01/23
تولد نقش: 1403/01/24
آخرین ورود: شنبه 20 اردیبهشت 1404 00:33
از: ایستگاه رادیویی
پست‌ها: 309
آفلاین
اینجا هرج و مرج و خون و خون‌ریزی بیشتری حاکم هست و این رو دوست دارم. سرگرم کننده‌ست. تاریک هم هست، سایه‌م دوست داره. حمایت میکنم، البته به شرطی...
در ازای این حمایت، ازت ایستگاه رادیویی اختصاصیم رو می‌خوام، و اشخاصی برای شکنجه و پخش صدای جیغشون توی رادیو. قبوله؟
Smile my dear, you're never fully dressed without one
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 14:09
تاریخ عضویت: 1397/05/27
تولد نقش: 1398/04/17
آخرین ورود: دیروز ساعت 12:32
از: گیل مامان!
پست‌ها: 795
آفلاین
مامان تشریف فرما میشه.

مامان مراتب حمایتشو از اما مامان اعلام میکنه.

مامان تشریف نا فرما میشه‌!
In mama's heart, you will always be my sweet baby
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 01:34
تاریخ عضویت: 1399/08/01
تولد نقش: 1399/08/02
آخرین ورود: دوشنبه 22 مرداد 1403 10:34
از: دست رفته و دردمند
پست‌ها: 172
آفلاین
خب خب سلطان ونیت ایز بک!

یکم جدی صحبت کنیم نه؟

هدف من از وزیر شدن ارتقا و زنده کردن هر دو انجمن وزارت و زندانه. فکر میکنم همه موافقن که تاپیک های هر دو انجمن خیلی وقته داره خاک میخوره.
به نظرم در این حالت فقط سوژه جدید جوابگو نیست. باید قشنگ یه برنامه بنیادین تغییر داشته باشی! البته تغییر مد نظرم از نوع تغییر طراحی داخلیه و نمای خارجی دست نمیخوره!

پس در زندان به نظرم باید عامل هیجان زیاد داشته باشیم! یعنی مواردی مثل فرار زندان و یا حمله زندانیان به یک انجمن( البته که با هماهنگی انجمن) میتونه خیلی کمک کننده باشه.
در سوژه های زندان هم حتی سوژه های وحشت میتونیم داشته باشیم. سوژه هایی مثل هیولا در زندان و هیولا در آشپزخونه میتونن جالب باشند. در این ژانر ها جدی نویسی و طنز نویسی هر دو قابل اجرا است.
حتی برای هماهنگی و جذابیت بیشتر ایده تغییر کاربری سلول ها رو دادم. این تغییر میتونه در قالب دشمنی ( طنز یا جدی) و یا اجاره سلولها برای جشنها( مثل روز مرگخوار) باشه!
به عنوان سوژه های ساده تر
تغییر زندانبان و دیوانه سازها ، شکنجه های پیشرفته تر و داشتن یک قاضی دیوانه برای تفهیم جرم در زندان هم میتونه مطرح باشه.


در وزارتخونه قسمت همکاری و تعامل پررنگ تره. وزارتخونه در نظر من یکم زیادی از بقیه بخش ها جداست . به همین دلیل هم ایده تیم داشتن و شرکت در مسابقاتو داشتم. اینجوری میتونیم هم افراد بیشتری رو در مسابقات داشته باشیم و هم وزارتو مطرح کنیم.
شغل های مختلف هم واقعا جاشون خالیه. البته کاملا متوجه ام که هر شغلی قابلیت ر‌ل نویسی مستقل نداره و فقط در بطن سایر سوژه ها میتونه مطرح بشه و همچنین نمیشه با تعداد زیاد شغل ها باعث سردرگمی و بی نظمی هم شد. این تاپیکها باید با نظم ایجاد بشن و هم علاوه بر رول نویسی و سوژه پردازی معمول میتونن برای رول نویسی طولانی یا ماموریتها هم استفاده بشوند. مثلا یک اتاق کارگاهان در این باب چیز خوبیه.
ایده پلمپ مکانها و یا انجمن ها ( به صورت مسابقه یا رول نویسی در اون انجمن) و همچنین فروش اسلحه ( در خود وزارت ) به شخصه خودم دوست دارم. باز به همون مبحث تعامل با سایر بخش های سایت برمیگرده و میتونه وزارتو علاوه بر نزدیکتر شدن به شکلی که در کتاب داره، زنده و فعال نگه داره!
من اینجا سعی کردم بدنه فکریمو بگم و در هر کدوم از این موارد میشه خلاقیت بیشتری به خرج داد!

تصویر تغییر اندازه داده شده
All great things begin with a vision ……....A DREAM
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 00:48
تاریخ عضویت: 1399/08/01
تولد نقش: 1399/08/02
آخرین ورود: دوشنبه 22 مرداد 1403 10:34
از: دست رفته و دردمند
پست‌ها: 172
آفلاین
هاندای تاریک ما به فن کلاب تیم اما ونیتی خوش امدی!

به این خانوم یه هیولا و چند تا محفلی جایزه میدهیم!
All great things begin with a vision ……....A DREAM
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 00:45
تاریخ عضویت: 1399/08/01
تولد نقش: 1399/08/02
آخرین ورود: دوشنبه 22 مرداد 1403 10:34
از: دست رفته و دردمند
پست‌ها: 172
آفلاین
سلام بر لیشام عزیز!

نقل قول:
یه حس شکی نسبت به شما بهم دست داد ولی من بهش دست ندادم و بسیار ضایع شد. بعدا ازش دلجویی کنید، یذره گناه داشت.


شک بابا بیا بغل عمو ونیتی بهت لواشک بده! نه ! نه! اصلا هم ضایع نشدی! بخند عمو ببینه

نقل قول:
گفتید میخواید تو وزارت خونه شغل ایجاد کنید دقیقا قراره به چه صورت باشه، حقوقم میدید آیا؟ ممکنه فقط بیگاری محض باشه؟ کسایی مثل منو هم راه میدید؟ اگه آره کجای وزارت؟


شغل داریم ، شغل تپل!
شغل ها، میتونند به صورت پشت میز نشین( همون کارمندی) باشند. به این صورت که یک چیزی رو میارند تایید کنی. میتونه کاغذ شروع به کار مغازه کفش فروشی باشه، میتونه یک جنازه محفلی هم باشه!
و یا اینکه شغل میتونه میدانی باشه! میتونی کارگاهی باشی که میره به دنبال دیوانه سازی که از زندان فرار کرده!

نقل قول:
گفتید میخواید ملتو تسخیر کنید اگه تسخیر شیم مثل شما سفید میشیم؟ تاج و عینکم بهمون میدن یا خودمون باید تهیه کنیم؟ چرا بارون خون آلود و نیک و پیروز مثل شما نیستن؟ روح نیستن مگه؟


تسخیر همراه با ملافه روی سره. رنگ ملافه میتونه هر چی به جز صورتی باشه!
و وقتی تسخیر بشین میتونین بقیه رو تسخیر کنین و اگر خوب جلو برین و موفق باشین، تاج و کلاه جایزه شماست!
در انتها ،ما روحی تاریکی هستیم در کالبد فانی! بارون و نیک و پیوز کالبد فانی ندارند و روح روشنی هستند!

ما هم تشکر میکنیم!
All great things begin with a vision ……....A DREAM
پاسخ به: ستاد انتخاباتی اما ونیتی
ارسال شده در: چهارشنبه 2 خرداد 1403 16:03
تاریخ عضویت: 1399/08/01
تولد نقش: 1399/08/02
آخرین ورود: دوشنبه 22 مرداد 1403 10:34
از: دست رفته و دردمند
پست‌ها: 172
آفلاین
سلام بر چوپان چوپانان!

شما با ما راحت باشید! بانو نمیخواد! میتونید ما را اما یا ونیت صدا کنید!
راستش با سلطان ونیت خیلی راحت ترم!
گابریل کجایی عزیز؟ اسم حقیقی ام رو پیدا کردم! سلطان ونیت!

نقل قول:
آیا شما یقه ملت محفلی رو نمیگیرین؟ آیا شما خودتون زندانیارو ول نکر... چیز... رها نکردین که عمدا هرج و مرج پیش بیاد و از آب و غذا و جای مجانی دادن به زندانیا خلاص شین؟ آیا بله؟ آیا چگونه؟


ایا دوست نداری دام خفنی داشته باشی؟ یه چند تا زندانی رو میدیم به شما کباب کن برای گوسفندا و بقیه !
زندانی زیاده اصلا! چند تا زندانی بدیم کمک چوپونی شما باشن؟
همچنین دوست داریم مقاومت کنید واقعا! تازه اسلحه هم میفروشیم بهتون که مقاومت کنید! دیگه پول وزارت و زندان رو یه جوری در میاریم!
در مورد زندانی ها هم نگران نباشید! چند تا هیولا داریم که آزاد میکنیم در زندان! اولا که زندانی های ضعیف رو خورده و از جمعیت زندان کم شده و بحران جمعیت رو کنترل میکنیم! دوما زندانی های قوی هیولا رو شکار کرده و با گوشتش در آشپزخونه زندان مسابقه آشپزی برگزار میکنن! هیولا هم که همه میدونن! همش گووووشته!

نقل قول:
یا میشه توی این شغلاتون یه‌جایی هم برای یه چوپون داشته باشین؟


آیا شما که میخواین تاریکی رو بگسترانید روز رو تعطیل و منحل اعلام نمی‌کنید؟ آیا با منجنیق میفتید به جون خورشید که روز بره به کوه؟ آیا شما با محفلیا پدر کشتگی دارید؟ آیا محفلیا با شما پدر کشتگی دارن؟ آیا پرتقال دوست دارین؟ آیا پسته در وزارت شما جایگاهی خواهد داشت؟ آیا...


دوست داریم سوالاتتون زیاده! جواب میدیم!

چرا نمیشه! پشت وزارت یه زمین هست هیچ کس استفاده نمیکنه...میدیم گوسفندا صفا کنن! برای کرایه هم ما ازتون پشم گوسفند میگیریم! پولیور ویزلی دوز درست میکنیم و میفروشیم به نفع وزارت!
اصلا دو سر سوده!

چون خورشید پشتش به ماست روز هم خوبه! در ضمن تاریکی باید در درون تو باشد! در زیر ملافه ایی باشد که به سر میکشی! بعله!

ما کلا با چیزهای گوگولی و سافت و صولتی و خوجمل مشکل داریم. از شکلات و شیرینی این ها هم بدمون میاد.پرتقال که نگو....ازش متنفریم!
حالا محفلی که اینا رو دوست نداره خیلی هم خوبه واقعا! دوستش هم داریم!

اخرین سوالتون خیلی عمیق بود!......در واقع ما در وزارت پسته جای خواهیم داشت! این جمله رو چند بار بخون چون من در مورد پسته صحبت میکنم....

All great things begin with a vision ……....A DREAM