دفتر خاطرات خود را ورق زد .
هفت سال تمام زندگی در هاگوارتز ! آشنایی با دوستانش ،هاگرید ، پیروزی بر کوییرل !
چشمان جینی ... نجات دادن او از چنگ تام ریدل جوان ...
سیریوس پدر خوانده اش ! لوپین و کمک او برای اجرای پاترونوس
مرگ سدریک ! به دست آوردن چو !
سیریوس مرد ! غمی بزرگ او را احاطه کرد !
مرگ دامبلدور ، آخرین امیدش ...
ظهور و سقوط ولدمورت . مرگ لوپین ، تانکس ، فرد و دیگران در جهنمی که مسبب آن لرد بود . اسنیپی که شاید فداکار بود !
و حالا خودش جنی و بچه هایشان ! رونو هرماینی و فرزندانشان ! تد لوپین ! پسر لوپین !
---------
فکر کنم بیشتر از صد تا کلمه شد !