فیل
در برابر
فیل
نقل قول:
هافل و ریون
سوژه: تشکل
شما بنا به ساخت یک تشکل موسیقی زیرزمینی جادویی میکنید. به نظر میآید که وزارت خیلی با قضیه کنار نیامده و سنگهایی جلو پاتان میاندازد. آیا موفق به انتشار اولین البوم میشوید؟ چه خبر شده؟ یکی به من توضیح بدهد.
داخل زیرزمینی نمور ارنی پشت دستگاه میکس موسیقی ایستاده بود و با پخش شدن اهنگ با دستش به آدم هایی که وسط زیرزمین با میکروفونی جلویشان ایستاده بودند علامت داد.
-خب دیگه وقتشه. هاگرید از تو. یک دو سه.
-میشه قسمت کرد جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید.
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم رنگی.
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینهت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین تر بیا روی سطح برای روز بهتر...
-کات. خوب بود. نوبت توعه یوان.
-وی گات تو هولد آن تو وات وی گات. ایت دازنت مِیک دیفرنس ایف وی میک ایت اُر نات.
-بسه. هوریس برو.
-ابریق مرا شکستی ربی. بر من درِ عیش را بستی ربی.
من می میخورم و تو می کنی بد مستی ؟؟!! خاکم به دهن مگر تو مستی ربی؟؟
- هاگرید اینو بده هوریس بخوره. هوریس شاد تر بخون یه کم.
-قلوپ قلوپ قلوپ. عوق. باشه.
تو پادشاه قلب من هستی. در قلب من بیا خدایی کن. از مرز پیراهن من ردشو. آری بیا کشور گشایی کن.
-کافیه. پروفسور شروع کن. ضبط میشه.
-برای با تو بودنم راه ستاره رفته ام.
هر سفر ثانیه را من به شماره رفته ام.
هزار پنجره نگاه در انتظار ساخته ام.
روح غرور مرده را در اشک خود شناخته ام.
-کات. اسنیپ پارت آخر برو.
-سلام عشق سابق. یادته که منو؟! صبر کن؛ قطع نکن. الو؟
دلم تنگه واسه حرفای شبونه. من صدام همونه.
تو عادت کردی به یه صدای جدید. چی شد پس اون علاقه ی شدید؟
حرف بود همش نه؟ جوری دستاشو گرفتی انگار جفت همین.
دلم خوش بود به اینکه تورو دارم. پیش اون کردی کلی بد و بیراه بارم.
یادم نمیره خیلی بدهکاری بهم. وقتی همه رفتن تو هم نموندی با من .
گوش میدی؟ هنوزکه قط نکردی؟ اون شبایی که گوشی تو روم ردمیکردی.
فکرم هزار جا میرفت گفتی وقتم پره. پس چطور واسه اونا وقت میکردی؟
گفتی دیگه مثل سابق نیستی خب بی انصاف یه کم صبر میکردی.
چطور دلت رو زدم؟ من که میمردم من که برات تب میکردم.
-تمام. خوب بود آقایون به نظرم این اهنگ میترکونه و مارو از زیرزمین به پنت هاوس میرسونه.
همه ی خواننده ها میخواستند همدیگر را بغل کنند اما به دلیل مسائل بهداشتی ترجیح دادند که پاترونوس هایشان این کار را برایشان انجام دهند. بعد از خوشحالی کردن همه از زیرزمین خارج شدند و سر کارهای روزمره ی شان رفتند جز ارنست و هاگرید که همچنان در زیرزمین ماندند.
ارنست هم زیرزمین را به مقصد وزارتخانه ترک کرد و به هاگرید قول داد که نتیجه را برای او توضیح دهد. به وزارت خانه که رسید متوجه صف طولانی که جلوی در اتاق گابریل دلاکور کشیده شده بود شد و جز صبر کردن چاره ای نداشت.
بعد از گذشت چند ساعت ایستادن در صف بالاخره ارنست به جلوی صف رسید که صحبت های نفر پشت سری توجهش را جلب کرد.
-داداش اینا دارن یه چیزایی رو از مردم پنهون میکنن.
-چطو مگه؟
-ما یه فامیلی داریم تو اطلاعاته.
-جدی؟ کدوم اطلاعات؟
-اطلاعات بیمارستان. میگفت نه ملیون نفر کرونا گرفتن. از بالا گفتن نامه اش را پاره کنید مردم نفهمن.
-بابا این حرفا چیه؟ اینجوری که ینی کل کشور گرفتن. آیا کل کشور گرفتن؟
-بابا عزیز من، ما قوم و خیش مون تو اطلاعاته.
-جدی؟ کدوم اطلاعات؟
-اطلاعات شهرداری. گفتن کامیون کامیون دارن قفل میارن.
-قفل برای چی؟
-میخوان دور تا دور شهرو در بزنن، درهارو قفل کنن که قرنطینه مون کنن.
ارنی:
-نفر بعدی. گفتم بعدی.
ارنست از جا پرید و به سمت اتاق گابریل رفت. که منشی جلوی اورا گرفت.
-ببین وزیر مهمون ویژه داره بهتره سریع کارتو انجام بدی.
ارنست چپ چپ به منشی نگاه کرد و داخل شد.
-سلام گابی.
-واستا سرجات. از اون خط زرده جلوتر نمیای.
گابریل در یک دستش اسپری ضد عفونی کننده و در دست دیگرش دستمال بود و داشت تمام چیزهایی که مراجعه کننده ی قبلی با ان ها تماس داشت ضدعفونی میکرد. که رد پای شخص روی فرش هم جز همین چیزها میشد. گابریل جای پاها را پاک کرد و پاک کرد تا به نزدیک درب ورودی و ارنست رسید. همینکه به پای ارنست رسید بدون بلند کردن صورتش گفت.
-پاتو بلند کن. انگار اون یارو از وحشی اومده بود. ایــش!
بالاخره استریل کردن اتاق تمام شد و گابریل کمرش را راست کرد و با ارنست صورت تو صورت شد.
-یا مرلیییین.
گابریل جیغ کشان خودش را پشت میز وزارتش پرت کرد.
-چی شده؟ ببین من اومدم اینجا که...
-اومدی منو مریض کنی؟ ماسک نداری چرا؟
ارنست خواست بگوید د آخه لعنتی ماسک مگه پیدا میشه؟ که تصمیم گرفت سکوت اختیار کند تا کارش پیش برود.
-خب چیکار کنیم حالا؟
-هیچی پشتت رو بکن به من و صحبت کن.
-باشه.
ارنست رو به در کرد و شروع به صحبت کرد.
-بببین گابریل این موسیقی جدیدمه میخوام توی پیام امروز چاپش کنی.
-نمیشه.
-چرا نمیشه.
-چون مجوز نداری. مجوز هم دوساله که نمیدیم. پس نمیشه حالا برو بیرون.
-چی؟ من اینهمه راه اومدم حالا میگی مجوز نمیدی؟
-آره میخوای چیکار کنی؟ جلو نیا ها.
ارنست به سمت میز گابریل رفت و هوا گرفت تا یک سرفه ی جانانه توی صورت گابریل شلیک کند که انطرف تر مهمان ویژه ی گابریل که صورتش را پوشانده بود نقابش را برداشت.
-من مجوز میدم.
ارنست و گابریل هر دور به سمت او برگشتند. گابریل با عصبانیت فریاد زد.
-نه. عله! تو نمیتونی چنین کاری بکنی؟
-نمیتونم؟
-چرا خب میتونی. اما نباید اینکارو بکنی. اینا یه گروه زیرزمینی هستن.
-خب باشن. مجوز دادنم یه شرط داره ارنست پرنگ. اونم اینکه منم باید تو اهنگتون باشم.
گابریل:
ارنست:
یک روز بعد در مجله ی پیام امروز چهره ی عله کبیر در کاور موسیقی ارنست پرنگ و دوستان به عنوان خواننده ی اصلی خودنمایی میکرد.
_________________________________________________________
برای شنیدن این اهنگ لطفا به روزنامه ی پیام امروز مراجعه کنید.