آلبوس دامبلدور
گروه : گریفیندور
آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور مدیر مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز است ... به نظر میرسد که در راس ِ مثلث بزرگترین جادوگران دنیا ( آلبوس دامبلدور ، سوروس اسنیپ ، لرد ولدمورت ) باشد . همچنین او بنیانگذار و رئیس محفل ققنوس می باشد که با مقابله با لرد سیاه و مرگخواران که خادمان وفادار او هستند ، میپردازد .
پدرِ دامبلدور با اتهام حمله ی وحشیانه به سه ماگل در آزکابان حبس ابد شد ، ولی آلبوس توانست با رفتن به هاگوارتز و کسب رتبه ی بهترین دانش آموز ِ هاگوارتز ، ننگی که پدرش بر او گذاشته بود را پاک کند . بعد از اتفاقاتِ مختلف ، کسب جوایز متعدد در زمینه ی اختراع و اکتشافاتِ او در جادوگری ، به هاگوارتز بازگشت و بعنوان استاد تغییر شکل انتخاب شد . بعدها بعنوان مدیر هاگوارتز برگزیده شد . از اشتباهاتِ آلبوس دامبلدور ، میتوان به آشنا شدن با گریندل والد اشاره کرد ... او به رابطه ی عشقی با گریندل والد پرداخت و بعدها متوجه شد که گریندل والد یکی از سیاه ترین جادوگران دنیاست ... او بسیار تلاش کرد و با گریندل والد مبارزه کرد و توانست او را دستگیر کند .
خانواده ی او متشکل از پرسیوال ، پدر او ؛ کندرا ، مادر او ؛ ابرفورث برادر او و آریانا خواهرش بود . از خصوصیاتِ ظاهری آلبوس میتوان به چشم های آبی رنگ ، موها و ریش های بلندِ نقره فام ، بینی بزرگ و شکسته اش اشاره کرد .
از افتخاراتِ آلبوس دامبلدور ، میتوان موارد زیر را نام برد :
* سرپرست دانش آموزان و دانش آموز ارشد هاگوارتز در زمانِ تحصیل
* برنده ی جایزه ی بارنابس فینکلی برای طلسم اندازی استثنایی
* نماینده ی جوانان بریتانیایی در ویزنگاموت
* برنده ی مدال طلای مقالهٔ ابتکار آمیز همایش بینالمللی کیمیاگری در قاهره
* نوشتن مقاله های : معجون ساز واقعی و تغییر شکل امروز
* سه بار مقام وزارت سحر و جادو را که به او پیشنهاد شده بود رد کرد
در نهایتِ هنگامی که سعی در از بین بردنِ هورکراکسس های لرد ولدمورت داشت ، یکی از اشیای طلسم شده ی لرد ولدمورت او را مجروح کرد ، به همین خاطر فقط تا مدتِ کوتاهی میتوانست زنده بماند ؛ در همان حین مرگخوارانِ لرد ولدمورت به هاگوارتز حمله کردند . آلبوس برای اینکه بتواند سوروس اسنیپ را نزدِ لرد ولدمورت وفادار جلوه دهد و همچنین از افتادنِ ابَر چوبدستی به دستِ لرد ولدمورت جلوگیری کند ، از سوروس خواست تا خودش شخصا او را بکشد ...
هری نام ِ پسر بزرگش را به افتخار آن جادوگران بزرگ ، آلبوس سوروس انتخاب کرد !
----------------------------------
پرسی ویزلی !
-----
به تو هم ایشش !
خب باو ! یواش باش ! شامپو هر وقت آن شد، دسترسیتو میده.
تایید شد !