هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
#31
طبق روال همیشگی بعد از خوردن ناهار به طرف زمین کوییدیچ راه افتاد.
در راه به بازی هفته ی بعد که با اسلیترینی ها داشتند فکر می کرد. از نظر هری این بازی فقط یک رو کم کنی برای مالفوی ، جستوجوگر مایه دار تیم اسلیترین ، که یه جورایی دشمن خونی هری محسوب می شد ، بود.

وقتی به زمین رسید‌ ، با صحنه ی عجیبی رو به رو شد. درسته؛ اون دامبلدور بهترین مدیری که تا به حال هاگوارتز به خودش دیده بود، بود.
دامبلدور داشت سراغ هری را از جرج و فرد ، دو قلو های بامزه ی نه تنها گریفیندور بلکه هاگوارتز می گرفت.

اونا با دیدن هری خوشحال شدند ولی چهره ی دامبلدور مضطرب به نظر می رسید. دامبلدور با دیدن هری از فرد و جرج عذرخواهی کرد و به طرف هری دوید.
دامبلدور: ظاهرا اتفاق بدی برای وزارت خونه افتاده. من حدس می زنم که مرگخوار ها به اونجا حمله کردن. آقای فاج از طریق جادو ی صدا با من ارتباط بر قرار کردند. اوضاع اونجا رو روال نبود.

بالاخره هری و دامبلدور از طریق غیب و ظاهر شدن رو به رو ی وزارت خونه که ظاهر خیلی خوبی نداشت و بعضی از قسمت های دیوار هایش صدمه دیده بود ، رسیدند.

دامبلدور و هری با هر زحمتی بود خودشان را به رو به رو ی در دفتر آقای فاج که خرده های مجسمه ی سانتور کماندار مورد علاقه ی آقای فاج بود ، رساندند. اونجا دم باریک ، خدمتکار لرد سیاه رو دیدن. بله ، حدس دامبلدور درست در آمد. در همان لحظه دم باریک چوب دستیش را در آورد و وارد علامت مرگخواری دست چپش کرد.
لحظه ای بعد ابر اسکلتی ای که از دهان آن مار بیرون می آید در آسمان پدیدار شد و از آن دودی با سرعت به طرف زمین آمد.

چهره ی ولدومورت از پشت آن ابر ظاهر شد. تا لرد سیاه به خودش آمد صدای ناگینی ، مار عزیزش را که همیشه همراه اوست شنید که می گفت: هری پشت مجسمه ی بی سر قایم شده. هری پشت مجسمه ی بی سر قایم شده.

در همان موقع یک گردباد کوچکی درست شد و دابی ،جن خانگی از آن بیرون آمد و گفت: من آمد تا به هری کمک کرد.

لرد سیاه رو به دم باریک کرد و دستور داد که شر دابی را کم کند و بعد خطاب به هری گفت: کاش جیمز و لی لی اینجا بودن و پسر ترسوشون رو که مثل یه موش رفته تو یه سوراخی قایم شده می دیدن. ولی هری ، من فعلا با تو کاری ندارم. اول باید این پیر خرفت رو از سر راهم بردارم.

که یک دفعه لرد سیاه یک آواداکداورا ی آبدار و هم زمان با او دامبلدور یک استوبرفای جانانه زد و چون چوب دستی دامبلدور ابر چوبدستی بود ، استوبرفایش گرفت و لرد سیاه بی هوش شد. ولی مرگخوار ها به موقع رسیدن و ولدومورت بیهوش را با خود بردند.

سپس هری و دامبلدور پس از کلی تشکر آقای فاج و دست اندر کاران محترم، با همون همیشگی (غیب و ظاهر شدن) به هاگوارتز برگشتند.


جاست دراکو؟و اینهمه ارادت به هری؟جور در نمیاد زیاد حقیقتا!

هوم...خب اگر واقع گرایانه به داستانتون نگاه کنیم خیلی سریع ز روی سوژه رد شدین.یه قسمت هاییش واقعا نیاز داشت بیشتر توصیف بشه.معمولا خود من پیشنهادم اینه که وقتی چندتا صحنه تو ذهنتون دارید و حوصله توصیف همه رو ندارین نیاز نیست همه رو بنویسید.یکی از صحنه هاشو انتخاب کنید و در مورد همون بنویسید کافیه.دیگه به این شکل اصل مطلب جذابیتشو از دست نمیده.اگر مایلید بقیه صحنه هام باقی بمونن و به اندازه صحنه اصلی ارزش روایت ندارن میتونید به شکل فلش بک تو داستان بگونجونیدش.مثلا میشد داستان شما از درگیری تو وزارت خونه شروع بشه و بعد هری در حال تماشای نبرد این دو ذهنش به عقب برگرده و اینکه باور نمیشه همین یه ساعت پیش تو سرسرا در حال صرف صبحانه بوده و بزرگترین دغدغه ش فکر کردن به مسابقه هفته بعدشه و...

نکته دیگه اینکه دلیل اینکه دامبلدور از هری میخواد باهاش بره وزارت خونه وسط اون جنجال چیه؟هری شاید قهرمان کتاب باشه ولی به صورت واقع بینانه بخوایم به شخصیتش نگاه کنیم قطعا بههیچ وجه انقدر توانایی نداره که دامبلدور از بین اینهمه ادم بزرگتر و با صلاحیت تر از اون از هری بخواد باهاش بره هاگوارتز!
هرگز سعی نکنید خواننده رو درگیر منطق داستانتون کنید.وگرنه در نهایت نوشته شمارو نصفه نیمه رها میکنه.

من مجوز ورد شمارو به ایفا صادر میکنم و در کنارش خوندن پستای نویسنده های خوب سایت و فعالیت مداوم رو تجویز میکنم!

گروهبندی و معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط JUSTDRACO در تاریخ ۱۳۹۵/۲/۲۰ ۱۳:۵۲:۵۳
ویرایش شده توسط JUSTDRACO در تاریخ ۱۳۹۵/۲/۲۰ ۱۳:۵۹:۲۲
ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۵/۲/۲۰ ۲۱:۱۲:۴۷

اصالت و قدرت برای لحظه اوج ! به یک باره خاموشی ما برای دگرگونی شما ...

بهتر است به یک باره خاموش شد تا ذره ذره محو شد ...


شرارت ماسک های زیادی رو میزنه.
اما هیچ کدومش بدتر از تقوا نیست.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.