هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




هریت پاتر و قتل در هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۴:۲۱:۴۵ شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳
#31
سلام به همه!
این فن فیکشن در رابطه با تاپیک اگه جنسیت شخصیت های هری پاتر مخالف بود اونا چه شکلی می شدن نوشته می شه، یعنی جنسیت شخصیت های هری پاتر توش مخالفه. البته ماجرایی که توش اتفاق می افته کلاً با کتاب های هری پاتر فرق داره. می تونید نظراتتون رو توی پیام شخصی بهم بگید.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: اگه جنسیت شخصیت های هری پاتر مخالف بود اونا چه شکلی می شدن
پیام زده شده در: ۱۹:۱۷:۵۷ جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
#32
خب، من می خوام فهرست شخصیت هایی رو که تا الان درباره‌شون نظر نوشتیم بنویسم بعد می ریم سراغ شخصیت بعدی:
هریت پاتر
جرجیا و فیونا ویزلی
هاروی گرنجر
رونیا ویزلی
تینا مری ریدل / لیدی ولدمورت
بیل‌بو لسترنج
نارسیوس و لوسیل مالفوی
***
خب، وقت اعلام شخصیت بعدی‌ه!
شخصیت بعدی: سوروس اسنیپ
اسم زنانه: سولینا اسنیپ
خب، نظراتتون رو بنویسید.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: اگه جنسیت شخصیت های هری پاتر مخالف بود اونا چه شکلی می شدن
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴:۳۰ دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۳
#33
به نظر من، نارسیسوس مالفوی یه مرد قدبلنده که موهای بور داره. چشماش سبزه و خیلی ثروتمنده. برادر بیل‌بو لسترنجه.
لوسیل مالفوی هم موهای بلند طلایی‌ای داره با چشم های آبی یخی و توی وزارتخونه کار می کنه. اون با نارسیسوس ازدواج می کنه و دورا مالفوی رو به دنیا می آره. اونا عاشق دورا می شن و همه کار براش می کنن.
اینم از نظر من.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: اگه جنسیت شخصیت های هری پاتر مخالف بود اونا چه شکلی می شدن
پیام زده شده در: ۲۰:۴۷:۰۵ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
#34
خب، وقت اعلام شخصیت بعدی‌ه!
شخصیت بعدی: نارسیسا مالفوی-بلک
اسم مردانه: نارسیسوس مالفوی-بلک
من می خوام یه توضیحی درباره ی اینکه چرا این اسم رو انتخاب کردم بدم. نارسیسا دقیقا نسخه ی زنونه ى اسم نارسیسوسه. برای همین کار عاقلانه اینه که همین اسم نارسیسوس رو بذاریم برای ورژن مرد نارسیسا.
من می خوام این دفعه یه کاری بکنم. یادتونه برای جرجیا و فیونا ویزلی، نظرتون رو همزمان درباره ی هردو نوشتید؟ خب، این دفعه هم قراره دوتا شخصیت رو با هم داشته باشیم.
شخصیت های بعدی: نارسیسا و لوسیوس مالفوی
اسم جنس های مخالف: نارسیسوس و لوسیل مالفوی
دلیل این کار اینه که من خواستم یه کم جلو بیفتیم. شخصیت های زیادی هستن که باید درباره‌شون بنویسیم. خب، نظراتتون رو بنویسید.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: اگه جنسیت شخصیت های هری پاتر مخالف بود اونا چه شکلی می شدن
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰:۳۹ دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳
#35
خب من می خواستم آخرسر نظرمو بنویسم ولی نتونستم جلوی خودمو بگیرم. اینم از نظر من:
دورا مالفوی یه دختره با موهای طلایی بلند که چشماش سبزه و از یه خانواده ی اشرافی اصیل‌زاده‌س. اون از نوجوانی به مرگخوارها می پیونده.
وقتی از هاگوارتز فارغ‌التحصیل می شه، ازدواج می کنه و یه دختر به دنیا می آره. قبلا از هریت خوشش نمی اومده، اما بعد از چندین و چند سال باهاش دوست می شه.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: ولدمورت چی نداره ؟
پیام زده شده در: ۱۱:۳۶:۲۰ دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳
#36
ولدمورت چیزای زیادی نداره، اما چیزی که دوست دارم بهش اشاره کنم، عشقه.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: اگه جنسیت شخصیت های هری پاتر مخالف بود اونا چه شکلی می شدن
پیام زده شده در: ۱۱:۰۷:۵۶ دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳
#37
خب منم نظرمو درباره ی بیل‌بو لسترنج می نویسم بعد شخصیت بعدی رو اعلام می کنم:
به نظر من بیل‌بو لسترنج یه مرد بدجنس و وفادارترین یار لیدی سیاهه که موهای سیاه فرفری و بدن لاغر داره و از ماگل ها متنفره.
شخصیت بعدی: دراکو مالفوی
قبل از اعلام اسم دخترونه‌ش، بگم که می تونین هنوز درباره ی بیل‌بو لسترنج هم بنویسید. انتخاب با خودتونه.
اسم دخترانه: دورا مالفوی


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: آواتار ويزارد
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹:۱۳ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳
#38
پاتریشیا درحالی که خریدهایش از مغازه های دیگر دستش بود، از جلوی آواتار ویزارد گذشت؛ اما بعد عقب عقب برگشت. دلش یک آواتار دیگر هم می خواست!

وارد مغازه شد. اسکورپیوس مشغول ساختن آواتار بود. با ورود پاتریشیا سرش را بالا آورد و به او نگاه کرد.

- باز چی شده؟

- یه آواتار دیگه هم می خواستم.

اسکورپیوس برگه ی فرم را به او داد و گفت:
-می دونی که باید چی کار کنی.


۱- سبک آواتارتون چی باشه؟ (واقعی، انیمه ی کارتونی، انیمیشنی)
انیمیشنی لطفا!
۲- آواتار رنگی / سیاه و سفید باشد. (اگر سیاه و سفید می خواهید سوال بعد را جواب ندهید.)
رنگی لطفا!
۳- مشخصات آواتار:
رنگ چشم: آبی اقیانوسی
رنگ مو: بلند و پرپشت و سیاه. حواست باشه بلند باشه.
رنگ پوست: سفید
رنگ لباس: ارغوانی
۴- مکان آواتار. می خواهید در مکان سرسبز یا جهنم باشد؟
در یک جنگل سرسبز.
۵- وسیله در دست!
يه گربه ی سیاه با چشم های سبز.
۶- نوع لباس یا رنگ لباس دلخواه شما.
یه ردای شب ارغوانی.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۳۵:۳۶ یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳
#39
سلام. لطفا اینارو بذارین قبل از ویژگی های ظاهری‌م.

پاترونوس: گوزن
تایپ شخصیتی: ENFP
حیوان خانگی: گربه سیاهی با چشم های سبز به نام زمرد

سلام، انجام شد!


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۵ ۲۳:۴۱:۱۸

آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: محدوده آزاد جادوگران
پیام زده شده در: ۱۸:۲۴:۵۷ یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳
#40
سوژه: ماموریت
کلمات: آتش، کوییدیچ، زمان برگردان، مشت، اسنیچ طلایی، چوبدستی.

آن روز جام جهانی "کوییدیچ" برگزار می شد. دیروز پاتریشیا با پورتکى به آنجا آمده بود و شب را در چادرش خوابیده بود. وقتی مسابقه داشت شروع می شد، لباس های ماگلی اش را به تن کرد؛ یک کت چرم، یک شلوار جین و یک جفت چکمه که پیت و سوزان برای تولدش برایش فرستاده بودند.

پاتریشیا "چوبدستی" اش را زیر کتش پنهان کرد و به طرف زمین مسابقه به راه افتاد. همه جا مردم هورا می کشیدند و بعضی با هم شرط می بستند. وقتی پاتریشیا به صندلی اش رسید، نشست و منتظر ناتائیل شد. آخر قرار بود او و ناتائیل با هم مسابقه را تماشا کنند.

- اینجا جای کسیه؟

پاتریشیا با صدایی به خود آمد. سرش را بلند کرد و ناتائیل را دید. یک بلوز ماگلی آبی با شلوار ماگلی سیاه پوشیده بود. پاتریشیا گفت:

- ناتائیل!
- پاتریشیا!

پاتریشیا و ناتائیل یکدیگر را بغل کردند. آنها یک ماه بود که یکدیگر را ندیده بودند. همان موقع، اعضای تیم انگلستان پرواز کنان وارد شدند. همه دست زدند. بعد از آنها، اعضای تیم اسپانیا با رداهایی به سرخی "آتش" وارد شدند. داور مسابقه، "اسنیچ طلایی" را رها کرد و مسابقه شروع شد.
***
اگرچه آن مسابقه پر از "مشت" زدن بازیکنان به یکدیگر بود، اما پاتریشیا دوست داشت با "زمان برگردان" به گذشته برود و یک بار دیگر آن را تماشا کند. او عاشق کوییدیچ و حتی خودش قبلا دروازه‌بان تیم کوییدیچ هافلپاف بود. از همه بهتر هم این بود که با ناتائیل آن را تماشا می کرد. می توانست بگوید آن روز بهترین روز عمرش بود!

کلمات نفر بعد: عجله، باغ، گالیون، بازی، نوشیدنی کره ای، دانه های همه مزه ی برتی‌بات، قطار هاگوارتز.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.