هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: برای ساخت یک سپر مدافع به چه خاطره ای فکر می کنید؟
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴
#51
مادام رزمرتا


تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۸:۴۴ شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴
#52
اینجا، جادوگران

- و همینک ارتباط زنده ای داریم با محل برگزاری کنسرت سیریوس بلک ملقب به حاج سیریوس آهنگران در سالن سی هزار نفری وزارتخونه که قراره این کنسرت رو به طور زنده برای شما عزیزان پخش کنیم. زیاد وقتتون رو نمی گیرم بریم برای دیدن و شنیدن کنسرت.

در این لحظه محل برگزاری کنسرت نمایش داده میشه. ردیف های متعدد صندلی مملو از مشتاقان و طرفداران سیریوس هست. صندلی ها به صورت منحنی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. نور صحنه تاریک میشه. در این لحظه سیریوس که یک شلوار جین و یک پیرهن مشکی یقه باز پوشیده با یک حالت غمگین و سنگین از طرف راست تماشاچیان به روی سن میاد. از طرف دیگر هم رودولف لسترنج وارد صحنه میشه.
بر روی اسکوربورد بالای سن کلمات رودولـ ـ ـ ـ ـفـ ـ ـ ـ & آهـ ـ ـنـ ـ ـگـ ـ ـران نقش می بنده و در این لحظه همه شروع به کف زدن می کنند.
سیریوس دستش رو به نشانه سکوت و احترام بالا میاره و در این لحظه آهنگ شروع به نواختن می کنه. رودولف:
- هاااااااااایییییییییی هاااااای هاااای هاااااای هاااااای...

(سیریوس شروع به خوندن می کنه و دستانش رو هم در حین خوندن حرکت میده)

واسه سه دیقه تو دلت راه بده مارو
تا من نشون بدم جادوگران و رابطه هارو
اینا حرفای امروز و دیروزه برپا
جادوگران شده اسیر یه ویروس مرگبار
دیگه احتیاجی به گِله از مدیرا نداریم
دیگه احتیاجی به محفل و مرگخوارا نداریم
یه جنگ روانیه حالا تو جادوگرانه
همه افتادیم به جون هم ویزارد و بیگانه
با تنی خسته کوفته خشکیده میری
که با ایفای نقش مدیرا کشتی بگیری
وقتی جلوت پست می زنم میگی موفق باشی
توی پخ (پیام شخصی) بهم میگی میخوای بلاک بشی؟
نگاه ما به همدیگه شده مثل قاتل
توجه نمی کنیم دیگه به حس باطن
توی "نحوه ی برخورد" چندتا کاربر ساده
دارن از دعوا می کنن سوءِ استفاده
چه کاربرا که تا می بینن یارو مدیره
میگن رول بی رول این آقا بُتِ کبیره
رول چیه بابا؟ این حرفا رو ولش
رولو دیدی برسون سلام ما رو بهش
چه کاربرایی که واسه همین از اینجا رفتن
اما این مشکلات همه توی روزای هفته ن
هرکس شناسه ی خودشو بغل کرده
اینا پیشرفت نیس اینا عقبگرده

( در این لحظه سیریوس مشتش رو در هوا تکون میده و عقب میره. رودولف ادامه شعر رو می خونه:)

ای داد از این همه بیداد
خواهم که ز غم شوم آزاد
از جور و ستم همه فریاد
چون خانه ی من شده بر باد

( دوباره سیریوس میکروفون رو بالا میاره و ادامه میده:)

دیگه ریخته توی دل من هرچی درده
دلیلش به شیش سال پیش برمیگرده
روزای اوج دعوا و بحث که از
همه شون چیزی نموند جز ترسِ محض
به یکی گفتم تو بیا بین کاربرا یک باش
اشکال نداره که اون ازت خون به چشم داشت
به حرفش گوش کن منصف باش باهاش یه خورده
گفت: مینروا وزیر بوده، حالا که مرده!!
خاطراتیه که من تو شعرم می نویسم
قلم کلماتو میاره و مینویسم
اینا باعثه گلوم پره از بغضی شه
که ببنده به دهنم راه اکسیژن
شاید به اینجا و این شعر اهمیتی ندی
منظورم اینه تو اینجا هم هس کاربرای بدی
ولی هه! اینجا خونَمه، وطنمه
جادوگران دلیل وجود شناسَمه

(دوباره رودولف به وسط سن میاد و شروع به خوندن می کنه:)

ای داد از این همه بیداد
خواهم که ز غم شوم آزاد
از جور و ستم همه فریاد
چون خانه ی من شده بر باد

(سیریوس:)

دیگه ترس برخورد و رفتار و روابط ما
داره کثیف تر میشه از هوای تهران
بعضی میگن جادوگران یه قفسه باید
از اینجا بری تا بکشی یه نفس راحت
میگن از بین فسیلا فقط مونده پرسی
اوله راهه واسه لینی و لونای خرسی (این بر می گرده به سال های قبل)
که بعدِ منفجر شدن بمب ریونی
هیچ تاپیکی تو جادوگران دیگه بی سوژه نی!!
تو هم بیا جلو خودتو بساز، میتونی!
چرا واسه سطح پست همو قصاص میکنین؟
دوست من به خدا من هستم به صعود تو راضی
پس بیا با هم بشکنیم این خطوط موازی

( موزیک - سیریوس سرش رو پایین میندازه - دوباره بالا میاره و با صدایی گرفته ادامه میده:)

میدونم اینو، غرور ما جادوگرانی ها به گذشته ی ماست، به تاریخ ماست
ولی به خدا اون دیگه گذشته!! الآن ما چی هستیم؟ الآن واسه آینده مون چی داریم؟
بیا دوست من، بیا دست همدیگه رو بگیریم، تا آینده ی جادوگران به اسم منو و تو افتخار کنه..


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۲۳ ۸:۵۰:۱۳

تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۹۴
#53
اخبار ساعت 2

ما مسلح به ارکان دولتیم
بر صف شورشیان حمله می بریم

ما همه پیرو خط قدرتیم
بر صف دشمنان حمله می بریم

لا الا...
لا الا لا الا...


متعلقات اخبار و اینا خلاصه تموم میشه و تصویر گوینده نمایش داده میشه. (کت و شلوار خاکستری. قیافه ولایتی وزارتی . شما هم فک کن الان یه ناهار سنگین زدی به بدن، بشین اخبار ببین حالا )

- بسم المرلین الچپر چلاق پیر! بینندگان عزیز، سلام، ظهر آدینه شما بخیر! و اینک سر خط خبر ها.

دیری رین رین، بوم بوم!

گوینده: مقابله با اشرار و قاچاقچیان در سطح شهر!

تصویر فلورانسو نشون داده میشه که گرفتنش دارن می برن.
مامور1: قربان سوژه رویت شد! الان می گیریمش!

فلو که در چت باکس مشغول چیز فروشی بود با دیدن ماموران فرار می کند. سه مامور از رو به رو شیرجه می زنن میگیرنش.
فلو: من معتاد نیستم! اوا دستمو ول کن نامحرم!
مامور: حرف نزن بوقی! در ملا عام داری مواد میفروشی!
فلو: مواد؟ مواد چیه باو؟ این حرفا چیه؟
مامور: بیا اینا چیه تو جیبت پس؟
فلو: بابا اینا آرده من بین جوونا پخش می کنیم واسه شفا!
مامور: حرف بوق نزن. برو توی ماشین... گیش گیش! (افکت درگیری)

دیری رین رین، دین دین!

گوینده: خطیب ناماز جمعه محفل ققنوس خاطر نشان کرد:

تصویر دامبلدور نشون داده میشه که پشت تریبون وایساده.
- وزارتیان بدانند، که ما آنها را قبول نداریم. انقدر تحریم کنید... تا تحریم دانتان پاره شود.

جماعت که مث موج چپ و راست میرن:
- مرلیییییییییییییییین اکبر! مرلییییییییییییییین اکبر! مرگ بر ضد ولایت ققنوس. مرگ بر وزارت. مرگ بر وزارت. مرگ بر منافقین مزدور!

دیری ری رییییییییییییییییییییین!

دوباره مجری نمایش داده میشه.
- و اما قبل از اخبار، در خدمت وزرای سحر و جادو هستیم و گفت و گوی کوتاهی رو با این عزیزان داریم.

دوربین لانگ شات میشه و یکی از وزرا سمت راست گوینده مشخص میشه. سیریوس با کت و شلوار قهوه ای همیشگیش شروع به صحبت می کنه:

- سلام عرض می کنم خدمت مردم عزیز. وزیر اسنیپ به دلیل افتتاح پروژه ساختمان پزشکان جادویی در هاگزمید نتونستن که بیان.

گوینده: ما خوشحال می شدیم که هر دوی شما اینجا بودید. و اما علت حضور شما، شک و شبهه هایی هست که در رابطه با برخی نهاد های منتسب به وزارت به وجود اومده... خودتون توضیح بدید.

سیریوس جرعه ای آب میخوره و میگه:
- عده ای هستن، میان، توهین میکنن، وزارت رو زیره سوال می برن. مردم رو تهییج می کنن. به زندان بان شریف ما تهمت می زنن. زندان مارو زیره سوال می برن. من اجازه میخوام برای اینکه وقت مردم گرفته نشه و به اخبارشون برسن، خیلی سریع این اسلاید ها و تصاویری که پس از بازدید از زندان تهیه کردیم رو نشون بدید.

تصویر کوچک شده


ببینید. این نمای آزکابان از راه دوره. ولی اصلش که اینجوری نیست. تصویر بعدی لطفا.

تصویر کوچک شده


بله... شما نزدیک که بشی اینو می بینی در واقع! مدرنیته در بدنه این ساختمان مشاهده می کنید.

مورد بعدی اینکه در مورد بند زنان و عدم رفاه و اینا گفتن. خواهش می کنم تصاویر بعدی رو مشاهده کنید.

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


بفرمایید! این وضع زندانی ها! دارن صفا می کنن! وای فای، آب سرد، سونا، جکوزی، آب گرم. همه چی داره. چند تن از زندانیان هم خواستن تا تصاویرشون پخش بشه.

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


بله! خودتون شور و اشتیاق رو در بین زندانیان عزیز مشاهده می کنید. بنده عذر خواهی می کنم از شما و بینندگان. چون الان مجبورم که برم. نشست سران اتحادیه جادوگری امشب در مقر سازمان ملل جادوگری برگزار میشه و ما هم باید حضور داشته باشیم. مرلین نگهدارتون.

گوینده با تعجب:
- بله... خیلی ممنون جناب وزیر. خب، در عالم سیاست این فشردگی های کاری چیز طبیعی هست، و اینک ادامه اخبار...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴
#54
آرسینوس جیگَِر


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۱۲:۳۵ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴
#55
لاکرتیا بلک


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین نویسنده در ایفای نقش
پیام زده شده در: ۱۲:۳۳ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴
#56
سوروس اسنیپ


تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۲:۴۰ پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
#57
جماعت زیادی جلوی سن سر پا ایستادن و با شور و شوق منتظرن تا کنسرت شروع بشه. مجری:
- جادوگران و ساحران عزیز و گرامی. تشکر می کنم که تا اینجای برنامه با ما همکاری های لازم رو داشتید. و اما هنرمند و خواننده بعدی که قرار هست امشب اجرا داشته باشه... کسی نیست جز...

در این لحظه روی صفحه نمایش طویل که در بالای سن از این سر تا اون سر طول داشت کلمات زیر نقش بست:

حـ ـ ـ ـ ـاج سیـ ـ ـ ـ ـریـ ـ ـ ـ ـوس آهـ ـ ـ ـ ـنـ ـ ـ ـ ـ ـگـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـران


سیریوس به همراه 13 نوازنده به روی صحنه میاد و به جماعتی که حالا یک پارچه نام اورا صدا می زدند ادای احترام می کند. سیریوس:
- خیلی ممنونم. سلام و شب بخیر دارم خدمت مدعوین گرامی. آهنگی که امشب قرار هست اجرا کنیم، آهنگ بد شدم هست. از جدید ترین کارامه. امیدوارم که مورد پسند شما عزیزان قرار بگیره.

( نوازنده ها شروع به نواختن می کنند )

سیریوس شروع به خوندن می کنه:

متاسفانه اینو یاد گرفتیم، بجنگیم
حتی بعد اینکه زاغ گرفتیم، از یه پست
تا تو نحو پست زدیم سریع محکم طرفو به بوق گرفتیم

فهمیدیم که خوب بودنمون بازتاب نداره
وجدان تا آخره این داستان سرابه
فهمیدیم کبابی آثاره ثوابه
به معترض فقط بگیم که بازار خرابه

فهمیدم کارات میتونه یکی دوروزه عادی شه
حتی خفن ترینا تو ترین ها عادی شه!
یادگرفتم که تخریب کنم ، تا یه خفن دیدم بگم ولش کن شاخ میشه

یادگرفتیم که از همه دورمون آتو جمع کنیم تبدیل به اسلحه کنیم
درد دلارو بشنویمو وقت دعوا، همون درد دلاشونو مسخره کنیم

تو دل یک سایت پر از فازهای منفی راه های مخفی
پُره خطر، مارهای افعی
ایستادی تو چهار راه تردید ، درگیری
که سکوت کنم و مظلوم تر شم اجازه بدم همه از روم رد شن
یا بشم یه مدیر که با طبیعت خودشو وفق داد با مرگ خلاقیت

نگو مسئله رو واکنش باز
خب مسلمه هر کنشی واکنش داشت
رود بودیم سد شدیم
روز بودیم شب شدیم
خوب بودیم رد شدیم
و بد شدیم...

نسل به نسل خون به خون
این بین ما میچرخه اینو خوب بدون
ما مثل دومینو بهم ضربه میزنیم
تو به من من به اون اون به اون

مگه خودم خیر دیدم...
جواب خودمو خیر میدم!!
مدیر سابق که میدید دارم طرح میدم
ولی بوق میزد هی قانونو پیچ می کرد

هی مرلین! ، خودت شاهدمی
حس میکنم داریم میریم تو یه چاه عمیق
قبول کن دفاع تو این مورد وارده
منم بد نبودم ولی خودت یادته اونروزی رو که وایساده بودم تو روی مدیر!
دیدم یارو پشت میز شیک و شکیل
نشسته بود، یه غول بیریخت که از سر تا پاش فقط داشت پول میریخت
تو اون لحظه حس کردم که روز رفتنمه
دیدم اونا که تو آشغالیشه، طرح های خفنمه

منو شناخت ولی کاره ای نبودم
با اون همه ایده هایی که من داده بودم
اینهمه تو طرح دادی اونم پاداشت
تایید کرد اونی رو که نوکره باباشه
یه اعتصاب پست یه اعتراض مامان ینی طرف دمه دره یه پاپیونم بالاش

لفظ میاد همون طرف که روش حساب کنن
میگه میخوام به اموال مدیر اضاف کنم
خیلی خودساختس همون آذرخشم از مدیر خرید از دم قسط ماهی هزار تومن

ولی ، من قرض کردم تا برات طرح کردم
من کف این سایتو برات فرش کردم
من واسه ی نوشتن اون پست وقت صرف کردم
من ، تورو یه مدیر مردمی فرض کردم...

این همه بحث کردیم آخرش چی شد؟
بهتره بگذریم، قصه همین شد

(در ادامه آهنگ، خواننده اشاره داره به ماجرای عشق قدیمیش، آیلین پرینس که یکی از مدیر زاده هارو به سیریوس ترجیح میده و میره و از قضا دوباره بر می گرده)

من با تنهایی ، تو با تنهایی که تورو ولت میکنن تو اوج تنهایی...
تو اون سایت پُر نقاب
تو با اون بساز
من با قرص خواب

اگه بپرسم اون کیه که باهاشی بهم میگی با لبخند بابا اونکه داداشیمه
هه ، همون داداشیا دوشیدنت
منو در آوردن و تورو قاپیدنت

گفتم تو خراب میشی اونو آباد میکنی
تو که عروس نمیشی اونو داماد میکنی
اااااااای.. تو که حرفات تا این روز دروغه
یه تو زردی که حتی نیمروت دو روئه

گفتی برگشتم، دوباره خامت می کنم
گفتم ببخشید؟ گفتی خواهش می کنم
بعد شیش سال درای دلت باز شدن (عه؟)
واسه خودم اومدی یا چونکه شاه شدم؟

متلکاتو نگه داره واسه بعد
اون به کنار در اصل من دائمم (همیشه هستم)
اونکه واسه پستش ریاضت کشیده
حق بده پشت میز ریاست بشینه

دارم عقده هامو در میارم ، از دلم
سرتو درد میارم ، معذرت
تو شاد باش من که نبودم داش
تو این آهنگ تو سنگ صبورم باش
البته اینم یه حرف جالبه
که ما تموم حرفامون حق به جانبه
هه ، ما از خوبیامون دم زدیم وگرنه
منم به خیلیا کم بدی نکردم
پول ، دختر ، موقعیتم
خدایی بد نبوده عمق نیتم
ولی بذار بد و بیراه هارو حوالم کنن
بلکه خالی شن و منو حلالم کنن
منم یاد گرفتم اینارو از اجتمامون
و توجیح نداره کارم اشتباه بود
اگه درد دارم بوده حقم پاتیل لقم
یه حساب کتابی بوده که مونده از قبل
بگذریم اینم با یه دید روتین
بشنو ، بگو بسه بس که دیکته خوندی
تو هم اگه زندگی مارو دیده بودی
تو صدتا ترک سر تا پای مارو مینمودی
ولی واسه من سایت یعنی داستان
از اونکه زخم خورد ولی باز واستاد
آره ، رول یعنی آرمان
از زیرزمین پرواز به آسمان...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بیلبورد امتیازات
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
#58
نتیجه بازنگری داوری بازی دو تیم گویینگ مری و تراختور سازی در ورزشگاه آزادی



تراختور سازی: 80

*فلورانسو: 81
*هری پاتر: 82
*نارسیسا مالفوی: 77



گویینگ مری: 81.25

*لاکرتیا بلک: 84
*گودریک گریفیندور: 81
* هرمیون گرنجر: 77
*لاکرتیا بلک: 83



برنده» گویینگ مری


تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
#59
آگهی های بازرگانی

تابستان در راه است!


جی جی جی جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنگ!

تصویر یک محیط خیلی سرسبز با آبشار و امکانات رفاهی متعدد نمایش داده میشه که ملت دارن کباب بره به نیش می کشن و بچه هاشون از این ور کادر به اون ور کادر جفتک میندازن. دلورس از سمت چپ تصویر وارد میشه میگه:
- آیا از فضای امتحانات و رخوت بهاری خسته شده اید؟ آیا به زمین و زمان بوق می فرستید؟ آیا امتحانات دهن شمارا سرویس کرده است؟ به تابستان بیندیشید!

تصویر عوض میشه. سیریوس و سوروس رو نشون میده که با چند نفر سر یه میز گرد نشستن و دارن یه سری قرعه کشی هایی رو انجام میدن. (آهنگ شاد و مفرحی هم بر روی فیلم گذاشته شده) سیریوس به دوربین نگاه می کنه و میگه:
- در حال تهیه و تدارک برنامه هایی هستیم برای فصل تابستان که کاربرا بعد از گذروندن ایامی سخت در خرداد، انرژی سابق خودشون رو دوباره به دست بیارن. در سطح بین الملل مسابقاتی رو قرار هست برگزار کنیم مثل لیگ " جهانی" کوییدیچ با حضور تیم ها و بازیکنان مطرح دنیا که میزبانی مسابقات هم بر عهده مجموعه جادوگران خواهد بود. سایر توضیحات رو همکارم سیو ارائه خواهند کرد.

سوروس دست از نوشتن برداشت و با قیافه خشک و جدی همیشگی خود به دوربین نگاه کرد و مشغول صحبت شد:
- بله... ترم تابستانی هاگوارتز برگزار خواهد شد. دانش آموزان مشروطی باید مراجعه کنن تا درس های افتاده رو پاس کنن. همینطور به عنوان وزیر سحر و جادو مفتخرم عنوان کنم که در کنار این ترم، رویداد دیگری نیز برگزار خواهد شد. که احتمالا مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میزبان آن خواهد بود.

پس از پایان حرف های دو مدیر، دوباره تصویر قط میشه. چهره خواننده ها و گروه های موسیقی سر شناس همراه با قسمت هایی از کنسرت هاشون نمایش داده میشه. گوینده:
- کنسرت خواننده های محبوب شما در جادوگران! تابستان امسال، به جادوگران بیایید و در کنسرت خواننده های محبوب خود شرکت کنید...

(گوینده سکوت می کنه و بخش هایی از کنسرت ها و موزیک ویدئو ها همراه با نام خواننده پخش میشه)

Sivash Ghomayshi


من هنوز عااااااااااااشق ایـــــــنم، توی پاتیلت بشیـــــــــــــــنم، حواست بهم نبااااااشه دزدکی تو اون ***نم!

Shahram shab pare


(تعدادی خواهر با حجاب پشت سر ایشون)
این شبی که میگم شب نیست. هر شب مث اون شب نیست. اون شب مثل هر شب نیست. دیشب مث امشب نیست!

Ebi


کی اشکاتو پااااااااااک می کنه... شبا که قصه دااااااااااری... پروتگو کییییییییی میزنه... وقتی که چوب ندااااااااااااااااری...

Dariush


(در انتقاد به وزارت)
کاااااااامه همگان بااااااااااد روا کاااااااااااام شما نه! ایاااااااااااااامه همه خررررررررم و ایاااااااااااامه شما نه!

Mankan!


ولدک اینا کوجائن! دنباله ریشای کوتاهن! محفلیا کوشن بیاااااا! شیش و هشتی ان کیاااااااااا!

Celine Dion


Every night in darkness... I see you... I afraid of you...

Khajeh Amiri


اگه فکر احساسمووونی برو... اگه... عاشق هر دومونی برو...

تصویر دوباره قط میشه. عدد 90 روی صفحه نمایان میشه. گوینده:
- نقد و بررسی لیگ کوییدیچ، با حضور خبره ترین کارشناسان و داوران مطرح جهان. تابستان امسال در برنامه نود!

صحنه هایی از برنامه:

فردوسی پور: ببینید این صحنه کاملا بازیکن تیم تراکتور سازی گوی زرین رو گرفت. ولی شما هیچ توجهی نکردین!

جیمز پاتر پای تلفن: نخیر! تصمیم من در اون لحظه همین بود و فکر می کنم کاملا درست بود.

علی بشیر کارشناس: الکی میگه تبانی کردن!

-------------- (صحنه ای دیگر)

فردوسی پور: واقعا اجازه بدی من سرمو بکوبم به میز! چطور تیمی با یک بازیکن اضافی ثبت شده و شما توجهی نکردین؟

فلچر رئیس سازمان لیگ مهمان برنامه: ببینید آقای فردوسی پور، رئسای قبلی چیکار کردن؟ طبق بند هفتاد و سه ماده شیش جلد سوم کتاب قوانین و احتمالات لیگ کوییدیچ...

-------------

سوروس اسنیپ کاپیتان تنبل های وزارتی مهمان برنامه: واقعا جای تعجبه. توپ از دست بازیکن میفته، پنالتی به نفع کیو سی! جیمز سیریوس نیم متر با اسنیچ فاصله داره داور سوتو میزنه کیو سی برنده میشه!

فردوسی پور: حالا ما قصد داریم ارتباطی رو برقرار کنیم با رئیس سازمان لیگ جناب فلچر تا ببینیم آیا این قضایا صحت داره یا نه... دوستان اشاره می کنن تلفن همراه ایشون خاموشه. شما آیتمی رو ببینید بر می گردیم در خدمتتون هستیم.

------------

کاپیتان تراکتور سازی عصبانی پشت تلفن: آقای فردوسی پور این چه وضعشه؟ تیم وزارتی با یه بودجه کلان میاد وارد مسابقات میشه هر وقت دلش میخواد بازیکن می خره، الان ما سه ماهه که حقوق بچه هارو ندادیم. اینا برای اون عشقی که پیرهن دارن بازی می کنن. ما شرمنده اینا شدیم. میان سه و نیم میلیارد با سیریوس بلک قرار داد می بندن در حالی که ایشون با ما قرارداد داخلی امضا کرده بود! همین آقا تهش یه بار اونم فقط یه نیمه میاد بازی می کنه! این پولا خوردن داره؟ سقف قرار داد ها کجاست؟ چرا رعایت نمیشه؟

-----------

فردوسی پور: آقای بلک جنجال پشت سر شما زیاد بوده دیگه. اول که با اون رقم قرار داد به تنبل ها پیوستین بعدش جدا شدین. بعد خبر دار شدیم رئیس سازمان شدین بعدش دوباره کلا کناره گرفتین! خودتون توضیح بدین.

سیریوس مهمان برنامه: اهه اهه اهه! اینا همه شایعاتی هست که پشت سر من بوده. من یک ریال هم از تیم وزارتی ها دریافتی نداشتم. و اینا همه کذب محضه!

رودولف میاد روی خط با داد و فریاد: اجازه بده آقا اجازه بده، این آقا با باند بازی وارد این ورزش شد! همین ایشون جوونای مردم رو به خاک سیاه نشوند. مافیای کوییدیچ بریتانیا ایشونه! با دستای کثیف پشت پرده اش این ورزش رو به لجن کشیده! مدارکی داریم مبنی بر دلالی ایشون...

تصویر در اوج شلوغی قط میشه...


تابستان امسال، با برنامه هایی مفرح و جنجالی... تابستان در راه است!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۰:۵۱ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴
#60
درخواست شما قابل بررسی هست.

بوق اضافه بیای بعد این پست بزنی، دیگه بررسیش هم نمی کنیم بسته میمونه.


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.