هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۰:۵۶ سه شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۳
#1
((مطمِئنی همه چی رو برداشتی؟))((اره مطمئنم داداش کوچولو،بیا این تو))((ما که این تو جا نمیشیم.))((جا نمیشیم؟زیادی حرف میزنی.اگه دوست نداری نیا.))((نه نه نه،میام.))((باشه پس اون دهنتو ببند.بریم؟))((بریم.یه خرده میترسم.))((میترسی؟باورم نمیشه که پسر هری پاتر بترسه!البوس سورس پاتر...))((هیس!ساکت باش.انگار یکی اونجاست!))((چرند نگو!))((باور کن راست میگم!))((اره،من هم دیدم.این وقت شب کی میتونه بیرون باشه؟))((هیس!ساکت!داره میاد اینطرف.))((ای!پامو لگد نکن!))((ببخشید.))((وای!نگاه کن!اون پروفسور لانگ باتمه!))((این وقت شب اینجا چیکار میکنه؟))((شاید میره دستشویی!))((هر هر هر.خندیدم.))((ساکت باش!))رفت.اخش،بیا بریم.))
انها از کنار کتابخانه گذشتند و بالا رفتند.حدود پنج طبقه بالاتر از کتابخانه.
((مطمینی همین جاست؟))((اره،سمت چب.فکر کنم اینه.))((من که چیزی نمیبینم.))((خفه شو.اهان!پیداش کردم!همین جاست!))((واااای!خدای من!))
وسط اتاق اینه ای باشکوه و بی نظیر بود با قاب طلایی منبت کاری شده.البوس از زیر شنل بیرون امد.نزدیکتر رفت و اینه را لمس کرد بعد روبه رویش ایستاد.
((چی میبینی؟البوس چی میبینی؟))((وااااای!امکان نداره!))
البوس خودش را در اینه دید که داشت با اسکورپیوس مالفوی دوِِِئل میکرد.
((البوس چی میبینی؟باید به من بگی.))((اول توبگو.))
برادرش که خیلی دوست داشت بفهمد البوس چه میبیند،گفت:((خوب،من...دامبلدور رو میبینم.تو چی میبینی؟بهم بگو.))((دشمنم رو میبینم!اسکورپیوس رو!))((اسکورپیوس؟!))((اره،داریم باهم دوئل میکنیم.))((پس ارزوت اینه که باهاش دوئل کنی؟))((دوئل کنم و پیروز بشم.))((تو صدایی نشنیدی؟بیا بریم البوس.فکر کنم یکی داره میاد اینجا.
هر دو پریدند زیر شنل.در را باز کردند و بیرون رفتند.ناگهان سایه ای دیدند.انجا روی پله اسکورپیوس مالفوی ایستاده بود.انها لحظه ای ایستادند.اسکورپیوس راه افتاد و مستقیم به اتاقی رفت که اینه ی نفاق انگیز در ان بود.البوس گفت:((یعنی اون هم خبر داره؟))برادرش خندید و گفت:((شاید.احتمالا اون هم ارزوی دوئل با تو رو داه!))((مسخره بازی در نیار.بیا بریم.فردا در موردش حرف میزنیم.))((بریم.))

* الان تقریباً کل پست تو دیالوگ شده. در حالی که یه جاهایی باید یه سری چیز ها رو توصیف کنی، یه سری فضاسازی انجام بدی. مثل این:
نقل قول:
البوس خودش را در اینه دید که داشت با اسکورپیوس مالفوی دوِِِئل میکرد.


هر چند این خیلی کمه و توصیف ها فضا سازی هات خیلی بیشتر و مفصل تر هم باید باشن.

* دیالوگ نویسی به این شکل اشتباهه. شیوه ی درست دیالوگ نویسی اینجوریه:

جیمز نگاهی به آینه انداخت و در گوش آلبوس گفت:
- چی میبینی؟البوس چی میبینی؟

* این نمایشنامه ربطی به عکس نداشت.

تأیید نشد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۱۱ ۱۲:۰۷:۲۱

Life is the art of drawing without an eraser


پاسخ به: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۱۵:۱۲ دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۳
#2
رفتم سایت شد جوجه تیغی


ویرایش شده توسط پروتی در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۹ ۱۵:۲۰:۵۰

Life is the art of drawing without an eraser


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۳:۲۲ دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۳
#3
من هم باهوشم،هم شجاع.کجا برم؟

درود
به مراحل ورود به ایفای نقش دقت کنید:

1- خواندن قوانین ایفای نقش
2- شرکت در تاپیک کارگاه نمایشنامه نویسی
3. حضور در تاپیک سال اولی‌ها از این‌طرف: کلاه گروه‌بندی
4- انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی در تاپیک شخصیت خودتون رو معرفی کنید.

تأیید نشد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۹ ۱۸:۳۷:۰۶
دلیل ویرایش: پاسخ

Life is the art of drawing without an eraser






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.