هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۴
#1
سلام

زیاد با اعضا اشنایی ندارم اما خوب ترجیح دادم بیام بپرسم سوالامو....

کی فهمیدی که مشنگ نیستی؟یا در حقیقت به دنیای جادو علاقه داری؟(خارج از نقشت و تو واقعیت)

نظرت راجع به این ادما که می نویسم بگو

هرمیون

هری

هاگرید

میرتل

لرد

فعلا دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه ....



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۳۱ یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴
#2
نیمه شبه ...از نظر فردی که وارد عمارت میشه این ساختمون ساکت و متروکس اما اگه کسی به خودش این جرعتو بده که به طبقه ی بالا بره...شاید اطراف دستشویی میرتل گریان صدای هق هق های مردونه و ریزی رو بشنوه...شاید از خودتون می پرسید چه کسی و به چه دلیلی این وقت شب تو دستشویی دخترونه مشغول گریه کردنه؟...من بهتون میگم....دراکوی مغرور امشب تحملش تموم شده...شکست در برابر هری خیلی براش گرون تموم شده...شاید دراکو در نظر بچه ها قوی باشه و هیچ مبارزه ی رو در رویی بین اون و هری اتفاق نیوفتاده باشه اما دراکو تو این مدت شاهد قدرت گرفتن هری بوده و امشب نامه ی پدرش کاسه ی صبرشو سر ریز کرد...
_مسخرت کردن...نه؟
این صدای میرتل بود که دراکو رو از روی سنگ فرش های خیس دستشوویی پروند...
_کیه؟تو کی هستی؟
-نمیشناسی منو؟
-نه از کجا باید بشناسم؟
دراکو سرشو میچرخونه تا میرتل رو پیدا کنه...میرتل از روی سکویه زیر پنجره می پره جلوی دراکو...
_میدونم...مسخرت کردن...منم مسخره می کنن...خیلی بده...میدونم....
_چه اهمتی داره که تو می دونی ....هان!!!!!!!!
دراکو کمی دقت می کنه....اصلا نفهمیده بود که موجود رو به روش یه روحه...
_توکی هستی؟چرا تو دستشویی گیر کردی؟
_اهمیتی نداره که من کی هستم...مهم اینه که تو اومدی و خلوت منو بهم ریختی...
_تو نمی دونی من کیم؟
_نه...معلومه که نه...
_خوب...خوبه...چون اگه می دونستی من کیم مجبور می شدم بکشمت چون تو منو در حالت گریه و ضعف دیدی...
میرتل با یاد اوری این که اون یه روحه باعث خجالت دراکو شد...
_من اصلا شرایط دلداری دادن به کسیو ندارم...ولی حداقل میتونم اینو بهت بگم که با گریه کردن چیزی عوض نمیشه...منو ببین....سال هاست که این جا گریه می کنم...ولی هنوزم یه ادم مردم و هنوزم بعضیا میان منو مسخره می کنن...هیچی عوض نشده...ولی خوب منم راه این که کاری کنم بقیه مسخرم نکنن رو بلد نیستم...تو اگه بلدی گریه نکن...پشو برو درستش کن...
_مالفوی چشای خیس و گریونشو به میرتل دوخت...لبخند ضعیف و کم جونی بهش زد...از در بیرون رفت... میرتل صدای ممنون گفتن زیر لبی اونو نشنید...بالاخره...غرور یه مالفوی هیچ وقت نمیشکنه...حتی برای یه تشکر...این طور نیست؟
پایان

پست خوبی بود با این همه یکسری ایرادات به چشم میان.پستتون خیلی توهمه. نوشته ها پشت سر همن و این باعث میشه خواننده از ادامه دادن خسته بشه.بین بندها و دیالوگ ها فاصله بذارین.هم متنو زیبا تر جلوه میده و هم خوندنشو راحت تر میکنه.
نکته بعد اینکه هیچوقت خواننده رو وارد پستتون نکنید.شما نوینده این پست هستین و دراکو شخصیتیه که دارید از دیدگاهش داستان رو روایت میکنید.وقتی از خواننده نظرخواهی میکنید مثل اینه که وارد سوژه ش کردین و این باعث میشه یکمرتبه تمرکزش بهم بریزه و براش خوشایند نیست این موضوع.

تایید شد.

گروهبندی و معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۹ ۱۸:۵۲:۴۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.