هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




کلاه گروه بندی،سرنوشتم کجاست؟
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۶
#1
کلاه گروه بندی:
هزاران سال پیش یا بلکه بیشتر
همان دوران که من بودم جوان‌تر
چهار جادوگر خوب و گرامی
زرنگ و همدل و پرکار و نامی
که بعد از گردش چرخ زمانه
هنوزم اسمشان بر هر زبانه
در این دنیای پر جنجال و غوغا
نشستند دور هم یک ز یک جا
گریفندور بیباک از یلان بود
هافلپاف عاقل و شیرین زبان بود
یکی ریونکلاو پر عدل و انصاف
یکی اسلیترین خود بین و پر لاف
همه هم فکر و هم آواز همسو
همی کردند فکر بکر از این رو
بنا کردند دانشگاه هاگوارتز
که آموزش دهند جادو و پرواز
همان روزی که کار آغاز کردند
گروهی بهر خود بنیاد کردند
دلیلش گونه گونی سلایق
میان این چهار استاد بالغ
گریفندور شجاعت ارج بنهاد
ولی ریونکلاو هوشش بها داد
هافلپاف سخت کوشی می پسندید
بهین شرط پذیرش را همین دید
ولی اسلیترین قدرت طلب بود
از این رو طالبین جاه بستود
ولی تا این چهار استاد بانی
همی بودند در این دنیای فانی
گروه خویش را گلچین نمودند
همه در کار خود استاد بودند
ولی روزی که این گوهرشناسان
برفتند از جهان با درد و نقصان
کدامین ساحر از روی فراست
شجاعات را ز رندان واشناسد
که گوید در هزاران سال دیگر
گروه دانش آموزان برتر
گریفندور چو راه چاره را یافت
مرا از سر چو بادی تند برداشت
یکایک بانیان عقلم نهادند
شعور و قدرت تشخیص دادند
اگر من را شما بر سر گذارید
بگویم بی خطا در سر چه دارید
نگاهی می کنم بر فکر و خویت
گروهی می نهم در پیش رویت
در هنگام شعر با خود فکر می کردم به کدام گروه بروم،شجاعت،سخت کوشی،باهوشی،قدرت طلبی...
در بین این 4 ویژگی فقط قدرت طلبی را دارم.آیا همین برای عضویت در یک گروه کافی است؟آیا ممکن است بگوید شما در هیچ گروهی جایی ندارید.اگه این اتفاق بیافتد باعث ننگ تمام اصیل زادگانم.نمی گزارم هرگز همچین اتفاقی بیافتد.ناگهان نوبت من شد Mark Golden Prince. همه ناگهان توجهشون به من جلب شد.تعجبی هم نداشت، همه ی خانواده من مرگ خوار بودند.پدرم در نبرد هاگوارتز کشته شد و مادرم در زندان آزکابان است.
من تنها بازمانده خانواده prince هستم.
پروفسور لانگ باتم : بیا اینجا بشین پسر.
مارک:چشم پروفسور
کلاه را بروی سرم گذاشت.
کلاه مدتی ساکت بود.
مارک:لظفا اسلیترین
کلاه:اسلیترین!
از خوش حالی نمی توانسن در پوست خودم بگنجم. دویدم و در جای خودم نشستم.اصلا دقت نکردم که فقط همگروهی های خودم برام دست می زنند و اکثرا گروه های دیگر ما هوووو می کنند


درود بر تو فرزندم.

متنی که نوشتی متاسفانه یه مقدار... هووووووم... نمایشنامه نبود!
نمایشنامه متنیه حاوی دیالوگ و توصیف. برای رسوندن حس و حال داستان یا یک موضوع به خواننده.
و اینکه از علائم نگارشی یادت نره در آخر جملاتت استفاده کنی.

فعلا تایید نشد!

پیوست:



jpg  8000.jpg (27.61 KB)
40014_596c8fb2003d5.jpg 300X353 px


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۲۶ ۲۲:۳۸:۰۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.