هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۳:۴۷ یکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۲

سلوینیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۲ سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۹ دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸
از مایشگاه تخصصی هماتولوژی با کادر مجرب .. :selvin:
گروه:
کاربران عضو
پیام: 46
آفلاین
سلام عاغا معلم . اجازه هست؟
1 - یک مقاله در مورد گرگینه ها بصورت کامل ؟

من این مقاله رو با ذکر دقیق رفرنس هاش و با تکیه بر اصول مقاله نویسی نوین و استفاده از متون کهن و کتب ثقیل براتون آماده کردم که امیدوارم بر اطلاعاتتون افزوده بشه .

Introduction
گُرگینه یا گرگ دیس یا گرگ آدم انسانی است که شب‌هایی که ماه کامل است (ماه شب چهارده) به صورت گرگ درمی‌آید. چنین شخصی یا از راه به کار بردن افسون و جادو یا در پی طلسم شدن از سوی کس دیگر تبدیل به گرگینه می‌شود. ساده‌ترین راه برهنه شدن و بستن کمربندی از جنس پوست گرگ، یا پوشیدن پوست کامل حیوان است. اگر گرگینه طوری کسی را گاز بگیرد که بزاقش وارد جریان خون شخص شود، قربانی هم به گرگینه تبدیل می‌شود. (ویکی جون،1950)
روشهای گرگینه شدنی که تا به امروز کشف شده است به چند گونه است:
روش اول: باید عضو خاندان گریدی ها باشید.اون وقت در دوره ی نوجوانی در یک شب که ماه کامل است به گرگینه تبدیل میشوید.
روش دوم: باید توسط یک نوع گرگ ویژه یا یک گرگینه گاز گرفته بشید و پس از طی دوره ای پر از درد در اولین شبی که ماه کامل میشود مراحل تغییر شما آغاز میشود؛بافت اسکلتی شما به هم میریزد،روی صورتتان به سرعت مو رشد میکند،ناخن هایتان بلند میشود،صورتتان پوزه دار میشود و چشم هایتان تغییر میکند.در واقع پس از چند دقیقه به گرگی تمام عیار تبدیل میشوید!
روش سوم:این روش جزو روشهای بی ناموسی بوده ولی خیلی راحت است.شما فقط باید لباس هایتان را در بیارید و کمربندی از جنس پوست گرگ به کمرتان ببندید.
روش چهارم: این روش نیز مثل روش قبل بی ناموسانه بوده به گونه ای که لباس هایتان را باید دربیارید و دل و روده ی یک گرگ بزرگ را بیرون بکشید و در شبی که ماه کامل است درون آن بروید.
روش پنجم: از یک جادوگر حرفه ای درخواست کنید شما را نفرین کند که تبدیل به یک گرگینه بشوید. ( مونالیزا و همکاران ، 2040)

گرگینه ها بر دو نوع هستند:
.1 گرگینه های وحشی : این نوع گرگینه چون هیچ کنترلی در موقعی که گرگینه هستند ندارند و در ماه کامل میتوانند وجود هر طعمه ای رو حس کنند و خود به خود به دنبال آنها میروند و خیلی راحت او را میکشند .
2. گرگینه های معمولی : این گرگینه ها میتوانند در هر وقتی که میخواهند تبدیل شوند و کنترلشان دست خودشان است. (سیریش بلک و همکاران،1999)
گرگینه های وحشی بعد از گرگینه های معمولی به وجود امده اند و یک ساحره کاری کرد که بیش تر گرگینه ها وحشی شدند و این جا جنگ بین این موجودات به وجود امد تا گرگینه ها همدیگر را قتل عام کنند.
اینم یه شعر که از کتب بسیار قدیمی یافت کرده ایم ،اثر گرگینه شاعر معروف "دم پشمکی" می باشد که برنده تندیس سبیل زرین از جشنواره گرگینه دندون طلا شده است :
می خندم و می کشمت........
گریه میکنم و می کشمت.........
یک روز می آید که از آن روز به بعد هرروز می کشمت .....
لب هایم را میگذارم روی گردنت و بعد هرچه بادا باد: می کشمت ....
یک روز می کشمت
یک روز که باران می بارد........
یک روز که جفتمون یک جایی تنهاییم....
یک روز که همه جا حسابی خیس است........
یک روز که دست هات از ترس می لرزه......
آرام تر از آنچه تصور کنی آهسته می کشمت......
یک روز می کشمت.....

2- به نظر شما در زمانی که کلاس پشت درای بسته برگذار شد چه اتفاقی افتاد؟
.
.
مالفوی : ممنون که آمدی گری میبینی ما چه شاگردان لذیذی داریم...

گری که داشت شاگردان را با چشمانش بر انداز می کرد با خنده ای حرف های لوسیوس را تایید می کرد و در طول کلاس شروع به قدم زدن کرد .
شاگردان که رنگ رداهایشان داشت به خاکستری تغییر رنگ میداد، داشتند از سایلنت به ویبره تغییر حالت فیزیکی میدادند که ناگهان برق رفت و صدای جیغ و داد و شیون کلاس را فرا گرفت و صدای زوزه گرگی بلند شد.
-....جیـــــــــــــــــــــــــــــــغ...... کمکـــــــــ....
-...عووووووووووووووووووووو (افکت زوزه گرگ )
- منو نخووووووووووووور... جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ.... اااااااااااااااااااخــــــــــــــــــــخ.......
و بعد از چند دقیقه که بدین منوال گذشت دوباره برقا اومد و ملت گری را دیدند که گلوی لوسیوس را به دندان گرفته و جوی خون کلاس را فرا گرفته بود و لوسیوس به دیدار مرلین شتافته بود...

- کـــــــــــــــــــــــــــــــــــات ...، چیکار میکنی گری! مگه نگفتم فیلم نامه رو درست و حسابی بخون؟؟ من به لوسیوس تا آخر این ترم نیاز دارم،گفتم یکی از همین خل و چلا رو بخور....این صحنه رو دوباره می ریم....سه .... دو... یک.... اکشـــــــــــــــن..

ناگهان برق رفت و صدای جیغ و داد و شیون کلاس را فرا گرفت و صدای زوزه گرگی بلند شد.
-....جیـــــــــــــــــــــــــــــــغ...... کمکـــــــــ....
-...عووووووووووووووووووووو (افکت زوزه گرگ )
- منو نخووووووووووووور... جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ.... اااااااااااااااااااخــــــــــــــــــــخ.......
و بعد از چند دقیقه که بدین منوال گذشت دوباره برقا اومد و ملت گری را دیدند که گلوی کارگردان بیچاره را به دندان گرفته و جوی خون کلاس را فرا گرفته بود و کارگردان به دیدار مرلین شتافته بود که به دلیل حضور کودکان -8 از ذکر جزئیات آن معذوریم .

صاحب این عکس یک خون آشام است یا یک گرگینه با ذکر توضیحات و دلایل حداکثر 10 امتیاز.

1- خون آشام ها دارای دو عدد دندان نیش به اندازه عاج فیل می باشند که با عکس تطابق ندارد
2- گرگینه ها تمام دندان هایشان سوهان کشیده و سیفید میفید است که با دندانهای زرد فرد مذکور تطابق ندارد
3- خون آشامها بسیار با کلاس بوده و هنگام آشامیدن خون آن را با نی می نوشند و بسیار متمدن اند که با لب و لوچه خونی فرد مذکرور تطابق ندارد
4- گرگینه ها طعمه خود را در خفا تناول میکنند و مثل فرد مذکور بی ناموسانه خود را در جلوی دوربین آشکار نمیکنند!
پیشنهاد اینجانب : این فرد به بیماری نادر دهان و دندان گرفتار بوده و از خونهاو چرکهای موجود اطراف لثه ها حدس زده می شود که به سرطان لثه گرفتار میباشد!


امتیاز کمکی:

خنده دار ترین جمله درباره عکس این هفته با موضوع گرگینه:


عاغا یه کیس مناسب پیدا کردم . بدو کاغذ بیار شمارمو بنویسم بیدم بهش..






Yeah...We will return to peak...

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۱:۴۴ یکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۲

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
یک مقاله در مورد گرگینه ها به صورت کامل حداکثر 10 امتیاز.
مقاله با ذکر رفرنس باشه یعنی؟ بعد میشه رفرنسمون ویکی پدیا باشه یا باید حتما از الزویر باشه و اینا باشه؟ واستا بینم... اصلا رفرنس میخوام چیکار.. من خودم رفرنس حی و حاضرم!
گرگینه‌ها موجودات بسیار پشمالو و نازی هستن که بسیار رابطه‌ی خوبی با انسان‌ها دارن و هر کی به سرشون دست نوازش بکشه، استرس‌ها و تپش قلب و فشار خونش جفت و جور میشه و بعد از چند روز میتونه اونو اهلی کنه و رفیقی بهتر از آدم داشته باشه.
آما.. هر چند که این خیلی خوب و لاولی و ایناست، قضیه یه باگ داره و اونم محدودیت در گرگ‌نمایی این موجوداته که تحت تاثیر بدر کامل ماهه و کلا هر ۲۸ روز یک بار بیشتر این پشمالوهای شگفت‌انگیز رو نمی‌بینیم و فرصت واسه اهلی کردنشون نیست و معمولا اولین تلاش برای کشیدن دست نوازش، به قطع شدن دست نوازشگر و بقیه اعضا و جوارحش منجر شده‌!
گرگینه‌ها معمولا روز بعد که از خواب بیدار میشن عینهو بچه‌‌ی تازه به دنیا اومده، لخت و عور وسط جنگلی، دشتی، خونه‌ای حتی هستن و نمی‌دونن چه دسته گلی شب قبلش به آب دادن. طی این ۲۷ روز ظاهرشون خیلی غلط‌ اندازه و شبیه بقیه جادوگرها هستن.. البته تقریبا... چون میزان پشم و پیلیشون از جادوگران عادی بیشتره. ( به استثنای جادوگران خاورمیانه! )
موقع تبدیلشون که میرسه، معمولا یه صخره‌ای رو پیدا میکنن و با طلوع مهتاب، تغییرات اینها هم شروع میشه... استخون‌هاشون میشکنه و دوباره و دو برابر اندازه‌ی عادی فرم میگیره... ناخونا و دندوناشون دراز میشه... ضربان قلبشون دوبرابر میشه و خون جلو چشماشون رو میگیره و تک تک این تغییرات با درد وحشتناکی همراهه که میگن درد زایمان در مقابلش شوخیه!
وقتی تبدیل کامل شد، گرگینه حضور خودشو با زوزه‌هایی کشیده و بلند اعلام میکنه و بعد برای شکار میره و هیچ جنبنده‌ای که سر راهش باشه، رحم نداره. اگه هدف این حملات نژاد آدمیزاد باشه، در صورت زنده موندن عضو جدیدی به خونواده‌ی گرگینه‌ها اضافه میشه.

به نظر شما در زمانی که کلاس پشت در های بسته برگذار شد چه اتفاقی افتاد رولی در این باره بنویسید حداکثر 10 امتیاز

- هر کدومو بخوام میتونم انتخاب کنم؟
ـ آره فنریر.. مالفوی‌ها به مهمون‌نوازی معروفن.

فنریر شروع به راه رفتن بین ردیف میزها و صندلی‌ها کرد.. همه جور شاگردی بینشون بود.. از رز ویزلی گوگوری مگوری سال اولی تا هلگا هافلپاف با نیم قرن تجربه!
بوی اوره توی کلاس راه افتاده بود که خبر از خرابکاری بچه‌ها میداد ولی بین اونها یک نفر بود که خونسرد ته کلاس نشسته بود و گری‌بک رو تماشا میکرد.

- همینو میخوام لوسیوس... همین پشم ‌‌آبیه.
- همم... فنریر... فکر نکنم ایده‌ی خوبی باشه این... تدی، تو کی اومدی؟

تدی با سر به پنجره‌ی باز اشاره کرد و بعد از پشت میزش بلند شد. گری‌بک چهار چشمی روی دم پسرک زوم کرد بود که شبیه دم خودش بود.. فقط رنگی‌تر و پر ملات‌تر!

- تو هم که از خودمونی پسر!
- فنریر.. این تدی لوپینه.. پسر اون گرگینه‌ی خائن که آویزون دامبل بود.
- ای‌ول‌لا.. خیلی حال کردم. ما فامیلیم تدی!

تدی که داشت عصبانی میشد، ابروهاشو بالا انداخت و گفت:

- ما چطوری فامیلیم؟ تو پدر منو گرگینه کردی.
- ولی من پدر واقعی توئم تدی! (ژانر استار وارز.. تدی در نقش لوک اسکای واکر ... فنریر هم مثلا دارت ویدر )
-
- نه خب من جای پدر بزرگتم.. من ریموسو گاز گرفتم... ریموس تو رو... اینطوریا!
- هاا.. از اون لحاظ... یه لحظه کپ کردم باب! ولی بازم اشتباه کردی... هم تو.. هم استاد مالفوی. من نمونه‌ی زنده‌ی توارث گرگینگی هستم.

مالفوی عصاش رو بلند و درست جلوی دماغ تدی گرفت:
- دروغه! خودم کلی مقاله خوندم.. پاتروپدیا... کتاب اسکمندر.. موروثی نیست.
- بیا خب معاینه کن... ببین یه جای گاز ‌میبینی یا نه.
- آخه چطور ممکنه؟
- این سوالیه که تو باید به من جواب بدی استاد مالفوی.

(اون عکسه هم فنریره.. سر بحث تدی و استاد حوصله‌ش سر رفت، یه دونه لینی از اونورا رد میشد، گرفت خوردش. )

صاحب این عکس یک خون آشام است یا یک گرگینه با ذکر توضیحات و دلایل حداکثر 10 امتیاز.

صد در صد گرگینه است.. چرا؟ به دلایل زیر:

۱. میزان پشم: خون‌‌‌اشام‌ها از این نظر در دسته‌ی کوسه‌ها طبقه‌بندی میشن.

۲. میزان خون: خون‌‌اشام‌ها از یه قطره خون هم نمیگذرن و عمرا بذارن اینطوری از لب و لوچه شون چکه کنه و هدر بره.

۳. مقایسه با خون‌‌‌اشام‌ها و گرگینه‌های مشهور معاصر: شما خودتون اینو یا این یکیو حتی با این عکسایی که سر کلاس دیدیم مقایسه کنید متوجه میشین که عکسی که استاد نشون دادن قطعا یک گرگینه است.

سوال امتیازی!!

گری‌بک:‌ پسر بدو اون دوربینو بیار از من و اما واتسون یه عکس بنداز تا در نرفته!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۱:۱۱ پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۲۳:۴۱ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
1. مقاله در مورد گرگینه ها به صورت کامل حداکثر 10 امتیاز.

بسم الارباب ظالم ظلیم!

استاد چه مقاله ای آخه من بنویسم؟ نمی دونم چرا این ترم اساتید انقدر بی رحم شدن! باشه. حالا عصبانی نشین. اهم... این هم مقاله بنده خدمت شخص شخیص جنابعالی استاد.

گرگینه انسانی است که شب‌هایی که ماه کامل اســـت (ماه شب چهارده) به صورت گــرگ درمی‌آید. چنیـــن شخصی یا از راه به کار بردن افسون و جادو و یا در پی طلســـم شدن از سوی کس دیگر تبدیل به گرگینه می‌شــود.
اگر یک گرگینه طوری کسی را گاز بگیـــرد که بزاقش وارد جریان خون شخص شود، قربانی هم به گرگینه تبدیــل می‌شود. مراحل تغییر از انسان به گرگ با تابش ماه شب 14 آغاز می شود و گرگینه تا سپیده دم و یا تا زمانی که زیر نور ماه شب14 باشد،گرگینه باقی خواهند ماند و صبح به حالت اول خود باز خواهد گشت. در برخی نظریه ها این تغییر چهره کامل است و شخص گرگیــنه ظاهری کاملأ شبیه گرگ پیدا می کند و کنترلی بر عملکرد خود ندارد و مانند یک گـــرگ درنده عمل می کند.
در برخی دیگر از نظریات آمده گرگینه ها پس از تبدیل به این حالت که معمولأ تحت تأثیر تابش ماه شب 14 است، کاملأ شبیه گرگ ها نمی شوند بلکه نیـــمی از بدن انسانی خود را حفظ می کنند و سپس تبدیل به موجودی گرگ نما می شوند که روی دوپای خود راه می روند و قدرت جسمانی فوق العاده ای دارند.
البته مشنگها که کلا از درک همه چیز عاجزند در اینخصوص معتقدند:
گرگینگی را گونه‌ای بیماری روانی است. گرگینگی یا گُرگ‌دیسی به توانایی انسان در تبدیـــل شدن به گرگ که در باورهای خرافی عوام یا افسانه‌های اروپایی میسر پنداشته می‌شود می‌گویند ( یا همـــان بیماری روانی به نام ( لیکانتروپی ) که در آن ، شخص مبتـــلا به لیکانتروپ شبها شدیدا غرق در توهـــم می شود و تصــــور می کند که تبدیل به گرگ شده است. در روزگاران قدیم ، کسانی را که به لیکانتـروپ مبتلا بودند برای نگهبـانی از قبیـــله انتخاب می کردند و آن ها در دسته های بزرگ دست به کشتار می زدند.
همچنین در مورد راههای مبارزه با گرگینه میگن که
تنها راه شلیک گلوله ی نقره ای به قلب آن ها و یا جدا کردن سرشان از بدن است.

به نظر شما در زمانی که کلاس پشت در های بسته برگذار شد چه اتفاقی افتاد رولی در این باره بنویسید حداکثر 10 امتیاز

این دیگه چه سولیه استاد؟
خب شما به عکس پایانی کلاس نگاه کنین بی زحمت!خودتون جوابو لو دادین که! حالا اون به کنار... بازم رول؟ بکنم موهامو؟ چقدر رول آخه بنویسیم قیافمون شکل رول شد این ترم! بابا یه رحمی بکنین خب نوشتن رول وقت می خواد!
بفرمایین!

پروفسور مالفوی : ممنون که آمدی گری! میبینی ما چه شاگردان لذیذی داریم.
گری که داشت شاگردان را با چشمانش بر انداز می کرد با خنده ای حرف های لوسیوس را تایید می کرد. دانش آموزان بخت برگشته از ترس در گوشه ای از کلاس جمع شده بودند و از وحشت به خود می لرزیدند.
گری بک ناخن تیز انگشت اشاره اش را لای دندان های تیزش بند کرد و زیر لب گفت:
- من هیچوقت ضیافت هاگوارتزو از دست نمیدم دامبلدور به ویژه وقتی گلوهای تازه ای توش برای دریدن وجود داره...چه خوشمزه...
دانش آموزان:
مالفوی که در کف این جمله گری بک مانده بود با یک قدم بلند خودش را به او رساند و محکم پس سرش کوبید.
- بوق بر تو که آبرو برامون نذاشتی! صدات تا کافه رزمرتا رفت... حداقل نمی تونی یواش حرف بزنی یه نگاه به دور و برت بنداز تا ببینی که الان تو جو کتاب ششم نیستیم ای گرگینه مغز فندقی!
- شرمندم لوسی جون...آخه من تازه رسیدم به فصل فرار شاهزاده تو جلد شش بقیه داستانو نخوندم تا اونجا هم که فقط همین یه دیالوگ درست و حسابی رو دارم.
لوسیوس مالفوی:
دانش آموزان:
لوسیوس مالفوی که می دید هر لحظه بر فضاحت ماجرا افزوده می شود و چیزی نمانده مضحکه عام و خاص شوند خودش را به در رساند آن را بست. سپس در حالیکه به طرف گری بر می گشت بدون اینکه به چند لحظه قبل اشاره ای کند دومرتبه چهره ای مخوف به خود گرفت. اما چون متوجه شد روی دانش آموزان تاثیر چندانی ندارد چوبدستیش را بیرون کشید و با یک حرکت پرده ها روی پنجره ها قرار گرفتند. سپس لوسیوس چوبدستیش را روشن کرد و آن را روی صورتش گرفت.
- یوهاهاها! گری بک! به خواست لرد سیاه حالا که اون کله زخمی باسیلیسک یادگاری سالازارو تو حفره ترکوند تو وظیفه پاک کردن مدرسه رو از خون های کثیف و خائنین به اصل و نسب داری!
گری بک:
خون کثیفان و خائنین به اصل و نسب:
یکی از ممد محفلی های حاضر در حالیکه سخت می لرزید دستش را بلند کرد.
- آقا اجازه؟ ما می تونیم بریم دستشویی؟
لوسیوس مالفوی پاسخ داد:
- بله حتما! البته بعد از اتمام مراسم تصفیه نژاد!
گری بک:
در همان لحظه مالفوی دومرتبه پس کله او نواخت.
- مرگ! آوردمت اینجا که کارتو انجام بدی نه اینکه وایسی خنده شیطانی تحویل ملت بدی...اه... از ابهت رول کم کردی!
گری بک در حالیکه سرش را می خاراند پرسید:
- ام بازم شرمندم رفیق...چیزه...قرار بود چیکار کنیم؟
لوسیوس مالفوی:
شایان ذکر است که در حینی که ایندو با یکدیگر بر سر تقسیم وظایف بحث می کردند دانش آموزان فرصت را غنیمت شمرده و با سرعت خود را به در ورودی رسانده بودند و یک به یک در حال خروج از کلاس بودند.
مالفوی نعره زد:
- بوق هم کمته الان! موندم لرد چی توی تو دیده که گذاشته وارد ارتش سیاه شی... کروشیو تو اون سرت که از یه غول غارنشین با درجه ضربه مغزی هم خنگتری! زود باش تا... هــــــــــــوی!
اما دیگر دیر شده بود. در حینی که لوسیوس مالفوی در حال عربده کشیدن بر سر گری بک بود آخرین دانش آموز هم با سرعت نور از در کلاس خارج شد و تا آندو به خود بیایند در عرض سه سوت در پیچ راهرو ناپیدید گردید!
لوسیوس مالفوی:
گری بک که اوضاع را چنین دید به آرامی به در کلاس نزدیک شد و آن را بست. سپس نگاهی عمیق به لوسیوس انداخت که از شدت عصبانیت و شوک زدگی حتی قادر نبود تکان بخورد. در حالکه به او نزدیک میشد به آرامی گفت:
- متاسفم رفیق... ناامیدت کردم. ولی بیشتر از اون از این متاسفم که این آخرین دیدارمون خواهد بود.
لوسیوس که از شنیدن این حرف شدیدا تعجب کرده بود یک لحظه خشانت و عصبانیت را فراموش کرد.
- منظورت چیه؟
گری بک کاملا رو به روی او ایستاد. درحالیکه دستش را به نشانه همدردی روی شانه او می گذاشت دومرتبه نگاه عمیقی به صورت او انداخت که از نگاه یک غول غارنشین با درجه عقب ماندگی ذهنی چیزی کم نداشت. با صدای نخراشیده ای گفت:
- خب می دونی که این یه ماموریت از طرف لرد بود و من نتونستم انجام بدم. خودت که لردو می شناسی رفیق. اگه بفهمه که من نتونستم این کارو بکنه منو به لقا مرلین می فرسته پس من مجبورم که یه چیزی بهش نشون بدم که باور کنه تونستم از پس این ماموریت بر بیام. واقعا متاسفم!
لوسیوس کوشید فریاد بزند اما تنها چیزی که در آخرین لحظات دید برق دندان های تیز گری بک بود.

صاحب این عکس یک خون آشام است یا یک گرگینه با ذکر توضیحات و دلایل حداکثر 10 امتیاز.
ام... خب استاد شما از همین یه تیکه عکس انداختین بقیش کو؟ شما فکر کردین ما به عالم مرلینی متصلیم و علم غیب داریم؟ اوه ببخشید یادم نبود شما در سوال قبل به لقا مرلین رفتین و نتونستین از بقیه این یارو عکس بگیرید!
خب این نمی تونه یه گرگینه باشه چون نه شکل پوزه نه مردمک چشماش و نه حتی دندوناش شبیه اونا نیست و در حد اونا هم پشمکی نیست و خمیده هم به نظر نمی رسه و به نظر میاد صاف ایستاده باشه پس گرگینه بودنش منتفیه. در مورد خوناشام بودنش هم ظاهرش به اونا هم نمی خوره... مثلا خون آشاما قراره بسیار رنگ پریده با دندون های نیش بلند باشن درحالیکه این یارو نه رنگ پریدست نه دندون نیش بلندی داره پس نتیجتا این یارو نه گرگینه ست نه خون آشام بلکه یه بابایی بوده که داشته آب انار میخورده اونه که داره از لب و لوچه ش میچکه!

امتیاز کمکی:

خنده دار ترین جمله درباره عکس این هفته با موضوع گرگینه:


-هوی صغری بک!(همسر گری بک!) وَخز سفره رو پهن کن! شام ستوندم!



پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۲

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ياهـو



1- يک مقاله کامل و معتبر در مورد اينفري ها... ! 10 امتياز


- و تو چه ميداني اينفري چيست ؟! هِــممم ؟!

انيفري موجوديست موزي ، ک هيچ پيشينه ي فاميلي با آن حيواني ک دَست ِ بر قضا موزيست و سرتاپا طلا دوزي ندارد، ديلاق ، کچل ، گوژپشت و در آخر لخت ُ عور و خيلي هَم مستعجن ک غيرت ِآسلاماتيکي اِمان اجازه ي نظر دادن مِن باب ِ فيس شان را نميدهد!
اينفري ها يا اونفري ها توفيري ندارد ، آنها خيلي سياه ُ دارک هستن و شبيه ب انسان ! من و قلب ِ کوچکم خيلي ازين موضوع ترسيديم و لب ها پوس پوس شدن ُ گيس ها پريشان شدند ُ هعي بگذريم !
پس از جان فشاني هاي مستمر بلاخره بفهميديم ک اينها تنها در نقاط کريستالي از سرما ب عنوانِ تبعيدي زندگي ميکنند و انسان هاي ِ نگون بختي بوده اند ک تحمل ِ شکست هاي عشخي را نداشته اند ؛ از طرفي سندِ منزلشان در گرو ِ بانک گرينگورتز بوده و در شرف کارتن خوابي بوده اند ... و با خود انديشيديند چه کنيم؟ چه نکنيم؟ ک يکي از آنان ب طور اتفاقي توجه اَش ب تابلوي ِ اعلانات کوجه دياگون جلب شد ک لرد ک آن زمان براي خودش جلال ُ جبروتي داشت ب تعدادي انسان براي انجام ِ کارهاي ِ سري نيازمند بود! ... خلاصه اينکه استاد؛ نگون بخت ِ فوق الذکر چست ُ چابک خود را ب خانه رساند و اِسمِسي سند تو آل کرد و چنين شد ک آنان ب ورطه ي تاريکي رهنمود يافتند !
در عکس هايي ک دوستانشان بصورت ِ نامشخصي از آن چند نفر ک ب سوي ِ لرد رفته بودند کسب کردند آنها را موجوداتي عجيب ک اسير شده در طلسم فرمان و به شدت خشمگين و کريه المنظر يافتند ک شاهدان روايت دادند دهن هاي ِ آن افراد پس از ديدن اينفري ها کَج و چشم هايشان چپول و کف ُ خون توامان از سک ُ صورتشان ب جوشش درآمده بود و جماعتي را استفراغ واجب ميکرد !


يـــِـستــِـردِي پروف ؟!


2- 5 راه يا طلسم مقابله با اينفري ها با شرح کامل حداکثر ! 10 امتياز

الف: اسید پاشی ؛ یکی از منحوس ترین روش ک حتی آنا" جواب میدهد ! ... نسل جدیدی از دانشمندان ِ موجود در سازمانِ بهداشت وزارت طی بررسی های اخیر ب این نکته پی کرده اند ک حتی قطره ای اسید پاش بخورد بر پیکر اینفری ها را تا فیها خالدون میسوزاند! :|

ب: آتیش بازی ؛ حرکت ِ مرسوم در مقابله با تاریکی ها ! ... ک گاها" در مقابله با اینفری های ِ جوان ک قدرت ِ کمتری نسبت ب گذشتگان ِ شان دارند ، جواب میدهد! :|

ج: ویبریسیوس ؛ افسون ِ تازه کشف شده توسط مخترعین دانشگاه ِ آزاد آسلامی واحد هاگوارتز است ... این پروژه ک با فناوری پیشرفته ترکیب شده است، قابلیت آن را دارد تا با پرتاب اخگر ها ب اینفری آنها را ب مرور دچار جنون ادواری کرده و ب خاطر لرزش های پیاپی بدنشان را سست نمونده و از سرعتشان بکاهد ! :|

د: حیوان آزاری ؛ در این روش بهتر است چند حیوان دست آموز فور اگزم نمونه ی تکثیر شده ی فنگ یا هدویگ و دوستانش را همراه خود داشته باشیم ... آنها میتوانند همچون دیواری از ما محافظت کنند ... تجربه ثابت کرده است صدای واق واق ِ سگ ها سیستم عصبی آنها را عمه میکند ، از طرفی جغدها هم با پرتاب سنگ و نوک زدن ِ پر ُ پاچه ی اینفری ها پدافند جدیدی از خود ب نمایش میگذارند! :|


ه: موشک های کروز ؛ یکی از بهترین روش های ممکن ک هم خسارت مالی و جانی را کاهش میدهد ، استفاده از نفرین ِ موسوم ب موشک های کروز است ک بر سر ِ دره مکانی ک اینفری ها هستند نشانه گرفته میشود و در کسری از ثانیه آنجا را با بوق یکسان میکند! :|




3- آيا خاطره و تصوير پروفسور مالفوي که در کلاس شرح داده شد فتوشاپ است؟ توضيح دهيد حداکثر 5 امتياز

هممم ! ... شوما خیلی خوشتون میاد از ما استاد ک بخایم در مورد عکساتونم نظر بدیم! ... با اینکه میدونیم شما مارو با پرزهای روی ِ رداتون یکی میبینین! - اوه چه خفن!-
... علی ایُحال در کمال ِ تاسف و ضمنِ تشکر ازینکه این تریبون در در اختیار من قرار دادین باید بگم ک اون خاطره جزو ِ فانتزی هایِ شوما بود و اونچه ک به عین ِ داریم میبینین آقا دامبلدورمون ِ ! اسمایل گردوندَن ِ اسپند دور ِ سرش!!

اگه میشه لطفن مَن ِ ره نخورین استاد ! :|


4- چند خطي درباره داستان اينفري ها و گريندلوالد و سرنوشت آنها بنويسيد ! حداکثر 5 امتياز
چی بگیم استاد ؟! ... برای ِ مایی ک خیلی وقته سرمون تو درس ُ مخش نبوده واقعنی این سوالات سخیف ِ ! ... هعی رفتیم از رو بچه ها هم نیگا کنیم ک اونا چش سفیدی کردن و کَعنهو بتمن رداشونو پهن کردن رو تکلیفاشون ک ما نبینیم!! :|
آمــا ؛ ما تو دل ِ خودمون فکر کردیم ک چی بگیم؟ چی نگیم؟ ... پی بردیم ک گریندلوالد خیل خفن مفن بود و یه ارتشی از اینفری های بد بد درست کرد و از اون ور دامبلدور میفهمه و با هری میرن جلوش وامیستن ُ هری عین ِ ببر بنگالی از دامبل دفاع میکنه و از اون طرفم دامبل هعی با هری خوبه و مهبلونن و همش اینور و اونور ُاینا ! خخخخ ... سرنوشتششم ک خب شارژ نداشتیم نتونستیم خبر بگیریم! :(( ... ب سر ِ آقا سیاه ِ اگه میمون شم! :((



امتياز کمکي!
خنده دار ترين جمله درباره عکس اين هفته مربوط به اينفري ها !


صداهای بلند و غریبی که از هال میاد ، باعث میشه فکر کنم دارم خواب میبینم که بیدارم و نشستم پای لپ تاپ و الانه که یه اینفری ِ عریان در اتاقمو باز کنه!


ویرایش شده توسط جسیکا پاتر در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۵ ۱۲:۳۳:۵۴


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۹:۱۸ جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲

لوسیوس مالفوی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۲ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۵۴ دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱
از قصر خانواده مالفوی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 807
آفلاین
جلسه سوم کلاس جادوی سیاه برابر جادوی سیاه

استاد مالفوی کلاس این هفته را هم بدون هیچ پیش زمینه ای شروع کرد با ورودش به کلاس:

گرگینه!!
تصویر کوچک شده



انسانهای گرگ نما اکثرا از نظر ظاهری فرقی با دیگر انسان ها ندارن تنها در زمان کامل شدن قرص ماه که معمولا در 14 هم هر ماه بیشتر از هر زمانی است تبدیل به گرگ می شوند این تبدیل با تغییر شکل به شکل حیوان نما کاملا فرق دارد به شکلی که در جادوگران حیوان نما فکر جادوگر تغییر نمی کند یعنی به آن حیوان تغییر پیدا نمی کند اما در گرگنما ها به این شکل نیست گرگینه تمام خصوصیات انسانیش را از دست می دهد و حتی از نظر فکری هم تبدیل به گرگ میشود پس در این هنگام حتی میتواند بهترین دوست خود را نیز بکشد!!

گرگ نما ها در هنگام تبدیل به گرگ نسبت به گرگ های واقعی دارای پاهای عقبی بسیار بزرگتر و بلند تر هستن حتی می تواند روی دو پاه هم راه بروند ، پوزه های کوتاه تری دارند سر های بزرگتر .

از گرگ های معمولی بسیار قوی تر هستند و دارای قدرتی بسیار خطرناک هستند به طوری که کوچک ترین زخمی که روی بدن کسی ایجاد کنند باعث عفونت شدید شده و فرد قربانی هم به احتمال خیلی قوی تبدیل به گرگینه می شود.
تصویر کوچک شده

گاز گرگینه باعث مرگ زجر آور خون آشام ها می شود.

راه های مقابله با این موجودات بسیار کم است به خاطر سرعت دویدن بالا قدرت جسمی بسیار تنومند در برابر هر گونه آسیبی مصون هستند.


بزاق دهان آنها دارای بیشترین آلودگی عفونی بوده و کوچکترین گازی اثرات جبرانناپذیری دارد .

گرگینه بودن از ارثی نیست پس از والدین به فرزندان انتقال پیدا نمیکند.
تصویر کوچک شده

اما عجیب ترین چیزی که میتواند اتفاق بیافتد جفت گیری دو گرگینه در زمان تبدیل شدن به گرگ در قرص کامل ما است .
که باعث تولید مثلی بسیار عجیب و نا شناخته ای می شود و موجودی بسیار عجیب حاصل می شود

برای شناخت بهتر شما از گرگینه ها از دوست عجیب خود گری بک رئیس انجمن گرگ نما ها دعوت کردم در این کلاس شرکت کند.

درب پشت سر استاد مالفوی باز شد و عجیب ترین انسانی که می شود دید وارد شد یک گرگینه عجیب که احتملا حاصل تولید مثل دو گرگینه در زمان ماه کامل بوده است.
تصویر کوچک شده



چند تا از شاگردان سفید مفید که روی نیمکت های جلو کلاس نشسته بودن شروع کردن به جیغ کشیدن و خودشون رو از صندلی ها به عقب پرتاب کردن!!

مالفوی : ممنون که آمدی گری میبینی ما چه شاگردان لذیذی داریم...

گری که داشت شاگردان را با چشمانش بر انداز می کرد با خنده ای حرف های لوسیوس را تایید می کرد.

ادامه کلاس پشت در های بسته برگذار شد!!
فقط یک عکس از ادامه کلاس منتشر شده که در زیر میبینید

تصویر کوچک شده



اما تکالیف جلسه بعد:

یک مقاله در مورد گرگینه ها به صورت کامل حداکثر 10 امتیاز.

به نظر شما در زمانی که کلاس پشت در های بسته برگذار شد چه اتفاقی افتاد رولی در این باره بنویسید حداکثر 10 امتیاز

صاحب این عکس یک خون آشام است یا یک گرگینه با ذکر توضیحات و دلایل حداکثر 10 امتیاز.

تصویر کوچک شده


امتیاز کمکی:

خنده دار ترین جمله درباره عکس این هفته با موضوع گرگینه:

تصویر کوچک شده


جادوگران


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۳:۵۶ جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲

لوسیوس مالفوی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۲ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۵۴ دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱
از قصر خانواده مالفوی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 807
آفلاین
نمرات تکالیف جلسه دوم کلاس دفاع برابر جادوی سیاه


--------------------
هلگا هافلپاف: = 25 امتیاز

پروفسور تافتی: = 26امتیاز

بیدل آوازه خوان : = 27 امتیاز
----------------------
لینی وارنر: = 26 امتیاز

پروفسور فلیت ویک: = 27 امتیاز

فلور دلاکور: = 27 امتیاز
========================
در مجموع امتیاز گروه ها :

اسلیترین : 0 امتیاز
اعضا اسلیترین که اصلا نیاز به شرکت در این کلاس ندارن!!


هافلپاف : 24 امتیاز



راونکلاو: 18 امتیاز


گریفندور : 0 امتیاز

اعضا این گروه هم که جرات شرکت ندارن!!


جادوگران


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۱:۳۸ پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین

تکالیف درس دفاع در برابر جادوی سیاه به تدریس اسطوره ی دفاع در برابر جادوی سیاه، پیر غلام حریم ولدمورت، لوسیوس مالفوی

1- یک مقاله کامل و معتبر در مورد اینفری ها 10 امتیاز
خب استاد جان، یک مقاله ی کامل و معتبر در مورد اینفری ها چی؟ بنویسیم؟ بیابیم؟ کپی کنیم و فردا بیاریم واسه بچه ها پخش کنیم؟ اصلا ینی چی؟ واقعا منظورتون از این سوالا چیه؟ میخواین هوش ما رو امتحان کنین... چی؟ میخواین هوش ما رو امتحان کنین؟ خب استاد از اونجایی که من ریونی هستم، فهمیدم که منظورتون این بود که بنویسیم! ما هم مینویسیم.

اینفری ها موجودات بسیار بد و زشتی می باشند، میتوان از چهره ی آنها به این موضوع پی برد و همچنین هیچگاه بهداشت شخصی خود را رعایت نمی کنند همانطور که از عکسی که شما نشانمان دادید، با اینکه اینفری مذکور در داخل آب بود، بازم تارعنکبوت بسته بود و اصلا تمیز نبود.
در قدم بعدی اینفری ها موجودات بسیار بد و شیطانی ای می باشند، و این برای ما خوب است زیرا که ما خودمان نیز شیطانی می باشیم و آنها به کمک ما خواهند آمد. زیرا قوم و خویش اگر گوشت هم را بخورد، استخوان را که اصلا امکان نداره که بندازه بیرون!
در روایات آمده که در ابتدا اینفری ها بسیار بد بودند، به هیچوجه نمیشد آنها را کنترل کرد و از آنجایی که برای تبدیل کردن یک جسد به یک اینفری، باید جادو به صورت مستقیم و از نزدیک اجرا شود، در ابتدا تبدیل به اینفری کردن مساوی بود با مرگ اون جادوگر. تا اینکه در زمان های اخیر همانطور که در ادامه میاد، گلرت این فرمانبرداری را به آنان آموخت و در نهایت لرد سیاه این امکان را فراهم آورد که مغز آن ها همانند سیستم عامل لینوکس اوپن سورس باشد و هر دستوری که توسط لرد سیاه به آنها داده شد، انجام دهند. و در این راستا لرد سیاه این برنامه ریزی را به مغز آنها داد که هرگز تا وقتی ایشان امر نکرده اند، به هیچ مرگخواری حمله نکند. پس مرگخواران مصونیت قضایی اینفری ای دارند!

2- 5 راه یا طلسم مقابله با اینفری ها با شرح کامل حداکثر 10 امتیاز

بستگی به نوع جنازه ای داره که اینفری از اون بوجود میاد. پس ما 5 دسته جنازه رو بررسی میکنیم که چگونه میشه از اینفری به وجود آمده از آنها مقابله کرد:

دسته ی اول: نقد کنندگان رول؛ برای این دسته میتوان متن تدریس این جلسه ی استاد را داد که با دیدن اینکه فردی به این سابقه هنوز نقطه نمگیذارد در انتهای جملاتش، خود به خود جان به طلسم کننده تسلیم کرده و نابود شود.

دسته ی دوم: موسیقی دانان وسواسی؛ چون این افراد به شدت به ناقص ماندن قطعه ای که در حال زده شدنه حساس هستن، میتوان این دسته را دست و پایشان را به یه طلسم بدن بند بست و یه نت رو نا تموم رها کرد، از شدت فشار وارده بهشون منفجر شدن هم گزارش شده هنوز!

دسته ی سوم: افراد معمولی بدون هیچ گرایش جبهه ای خاص؛ همون آتیش داغونشون میکنه!

دسته ی چهارم: سفید ها؛ این دسته کلا بترسونیشون هم میمیرن، پس مشکلی در برابر مواجهه با اونها نداریم!

دسته ی پنجم: سیاه ها؛ این دسته خطرناکترین دسته ی اینفری ها هستند و هیچ راهی برای مقابله با آنها نمی باشد و به نوعی میتوان گفت اینفری هایی که از جادوگران سیاه بوجود میایند، به نوعی جاودانه هستند.

3-آیا خاطره و تصویر پروفسور مالفوی که در کلاس شرح داده شد فتوشاپ است؟ توضیح دهید حداکثر 5 امتیاز


به هیچوجه؛ ایشان از جادوگران متعهد و خون خالص می باشند و هرگز هیچگونه ارتباطی با دنیای مشنگ ها نداشته و ندارند و این چیزی که اسم برده شد، یک فناوری مشنگی می باشد و ایشان هرگز از این استفاده نکرده اند و حقیقت محض می باشد.

4- چند خطی درباره داستان اینفری ها و گریندلوالد و سرنوشت آنها بنویسید حداکثر 5 امتیاز

گلرت گریندلوالد بعد از شکست عشقی از دامبلدور، رفت و دنبال عشق حقیقی گشت و هر کار کرد نتوانست پیدا کند و از آنجایی که آن زمان ها سگ اینا برای خریدن نبود تا عاشق آن شود، رفت جادوی درست کردن اینفری را آموخت و ان را ارتقا بخشید که البته در این راه چند جای بدنش آسیب های شدیدی برداشت و تا پای مرگ رفت، ولی در نهایت موفق شد و توانست هر شب یک عشق حقیقی داشته باشد.

امتیاز کمکی
خنده دار ترین جمله درباره عکس این هفته مربوط به اینفری ها:


اینفری: زود باش اون چراغو خاموش کن که میخوام با این پیری راز و نیاز کنم!تصویر کوچک شده

آلبوس: نه؛ تو گلرت نیستی، نمیخوااااااام!تصویر کوچک شده

هری: تصویر کوچک شده


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۳:۳۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۲

هلگا هافلپاف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱:۱۴ جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 211
آفلاین
-یک مقاله کامل و معتبر در مورد اینفری ها 10 امتیاز

اینفری ها نوعی از موجودات سیاه هستند که به شیوه ی بسیار سیاهی و با طلسم های فوق العاده سختی به وجود می آیند.
اینفری ها روح ندارند و فقط قسمتی از مغزشان بعد از مرگ به کمک جادوی سیاه شروع به فعالیت می کند.
این قسمت از مغز فقط توانایی کنترل رفتار ها و علائم حیاتی را دارد.
یعنی اینفری تلاش می کند که غذا بخورد و راه برود و از خود به طور ناخودآگاه دفاع کند، اما نمی تواند فکر کند و بفهمد که چه کاری درست و چه کاری غلط است.
به همین دلیل اگر حتی مادر یا بچه ی یک اینفری در مقابلش باشند او آن ها را خواهد کشت.
اما جادوگران سیاهی که اینفری ها را می سازند به قصد استفاده از آن ها این کار را انجام می دهند. پس باید راهی پیدا می کردند که بتوانند رفتار و اعمال آن ها را کنترل کنند.
به همین دلیل طلسمی اختراع شد که اینفری را به فرد سازنده ی اش وصل می کرد و اجازه می داد که او کنترلش کند.
یعنی به جای استفاده از مغز اینفری از مغز جادوگر سیاه استفاده می شد.
اما یکی از مشکلات این طلسم این بود که اگر آن جادوگر کشته می شد دیگر هیچ چیز نمی توانست اینفری ها را کنترل کند و آن ها به هر کس که می دیدند حمله می کردند.

-5 راه یا طلسم مقابله با اینفری ها با شرح کامل حداکثر 10 امتیاز

A. جایگزینی انسانی: روشی هست که جادوگر می تواند با ساختن نمونه هایی از خودش اینفری ها را گیج کند و فرصت فرار پیدا کند. مثلاً در گوشه و کنار محلی که گیر افتاده نسخه هایی از خودش را بسازد. با توجه به این که اینفری توان فکر کردن ندارد به سمت نسخه های غیر واقعی می رود.

B. جایگزینی حیوانی: در این روش می توان چند حیوان مانند سگ را در میان اینفری ها رها کرد و با توجه به این که سگ هم سر و صدا و هم بوی بیشتری نسبت به انسان دارد بیشتر اینفری ها را به سمت خود جذب می کند.

C. دیوار آتش: با استفاده از درست کردن دیوار آتش بین خود و اینفری ها می توان آن ها را کامل از خود دور نگاه داشت.

D. طوفان آتش: طوفان آتش همه جا را در بر می گیرد و اینفری ها را نابود می کند اما خود جادوگر هم از گزند آتش در امان نمی ماند.

E. کشتن جادوگر سیاه: اگر بتوانیم جادوگر سیاهی که اینفری ها را به وجود آورده به قتل برسانیم اینفری ها برای دقایقی گیج و بی حرکت می شوند. در این مدت می توانیم از محل متواری شویم.

-آیا خاطره و تصویر پروفسور مالفوی که در کلاس شرح داده شد فتوشاپ است؟ توضیح دهید حداکثر 5 امتیاز

بنده به زرس قاطع عرض می کنم که این تصویر به هیچ عنوان فتوشاپ یا فلش یا حتی جاوا اسکریپت نیست.
بلکه این تصویری است که توسط استاد محترم لوسیوس مالفوی کش رفته شده و بر کسی پوشیده نیست که این بابا کسی جز آلبوس دامبلدور نیست که داره خودشو می کشه این هری خر رو نجات بدهد.

- چند خطی درباره داستان اینفری ها و گریندلوالد و سرنوشت آنها بنویسید حداکثر 5 امتیاز

همانطور که گفته می شود گریندلوالد لشکری از اینفری ها را درست کرده بود و با سختی توانسته بود با نکبت حاصل از آن مقابله کند.
زمانی که این خبر به گوش دوست او، آلبوس دامبلدور رسید، با توجه به این که آلبوس از نقطه ضعف گلرت آگاه بود به نورمنگارد رفت و تنها با چند دقیقه حرف و تضعیف روحیه و روان او توانست کاری کند که نکبت اینفری ها وجود گریندلوالد را پر کند و خودش با دستان خودش مجبور شد همه ی آن ها را نابود کند.




پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۸:۵۷ یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۲

پروفسور تافتی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۸ پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۴۳ چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۹
از آمدنم نبود گردون را سود!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 88
آفلاین
-یک مقاله کامل و معتبر در مورد اینفری ها

اینفری ها، این موجودات ِ هولناک... اینفری تجلی ِ غروری تیره و ظلم برآمده از قدرت طلبی ِ آدمی در رسیدن به اهداف ِ شوم خود است. اینفری ها مردگانی هستند که نه مبتنی بر خودآگاهی، و نه مبتنی بر عقل و خرد ِ زمان زندگی خود، عرصه ی جولان و خودنمایی جادوی سیاه را فراهم میکنند.

اینفری موجود، و یا به تعبیری ناموجودی استخوانی، زامبی مانند، مشمئز کننده و سراسر خشونت است. اینفری ها زاده ی سیاهی و پلشتی درون ِ آدمی هستند، جادوگر ِ سیاه برای پدید آوردن اینفری نخست باید قتلی را تجربه کرده باشد، سپس نوبت به پدید آوردن اینفری میرسد. استفاده از جسد یک مرده برای تحقق اهداف شوم جادوی سیاه، منجر به عذاب و فشار شدید بر روح ِ جسد میگردد، بنابراین جادوگر سیاهی که ایجاد کننده ی اینفری است باید از توان روانی بالا برخوردار بوده و سر ِ خویش را در حین تحمل ِ عذاب ناشی از زجر روح مرده در به وجود آوردن اینفری افراشته نگاه دارد. جادوگر سازنده ی اینفری، خود را به عمق تیرگی و سیاهی رهسپار کرده است.

برای مقابله با اینفری، آنچه ضرورت دارد آگاهی از ترس ِ او از گرما و نور میباشد. بنابراین جادوگری که قصد مبارزه و مقابله با اینفری را دارد، با اتکا به آتش و نور، که ناشی از طلسم یا هر عامل دیگری باشد، موفق خواهد بود.

پانویس: خدایی خعلی بهم فشار اومد استاد D: ، یه ارفاقی در نظر بگیر.

5 راه یا طلسم مقابله با اینفری ها با شرح کامل

1. دیوار آتش: این طلسم منجر به پدیداری شعله های آتیش میشه و اونها رو پیرامون جادوگر مث ِ یه دیوار برقرار میکنه.

2. طلسم ویروادیوس: با اجرای این طلسم که اسمش برگرفته از نام خانوادگی سازنده ی اونه، نوری سپید و خیره کننده با شعاع ِ قابل توجه از چوبدستی منتشر میشه و فضا رو در برمیگیره و بینایی و تمرکز اینفری ها رو با اختلالی جدی مواجه میکنه. جادوگر باید هنگام اجرای این طلسم ِ قوی، چشماشو بسته نگه داره و تا ده ثانیه باز نکنه، وگرنه قطعن کور میشه.

3. طلسم جاستین بیبریوس: با اجرای این طلسم نوری بنفش فضا رو در بر میگیره و اینفری ها فک میکنن که موجوداتی هستن در حد ِ جاستین بیبر، در نتیجه اعتماد به نفسشون تضییع و تخریب و از اساس هموار میشه و از همون راهی که اومدن برمیگردن.

4. طلسم ِ «جِرِت میدم»: جادوگر باس شیش بار چوبدستیشو در جهت عقربه های ساعت بچرخونه و بعد فریاد بکشه:«جرت میدم»، بعد یه دفعه یه نور صورتی میره به طرف اینفری ها... اینفری ها تحت تاثیر این ورد برای بیست ثانیه دست از حمله برمیدارن و جادوگرو نیگا میکنن، در این لحظه جادوگر باید در سریع ترین وقتی که میتونه ردا و شلوار و بلوزو و در نهایت شرتشو جر بده و اینا... اگه اینفری ها تا قبل از بیست ثانیه جادوگرو کاملن عریان و به عبارتی لخت ببینن، باورشون میشه اگه جلو بیان جر خواهن خورد، بنابراین به سرعت فرار میکنن...

5. باد شکم: والا خعلی فشار آوردم به مغزم و تلاش کردم یکم فضای تربیتی ِ کلاسو حفظ کنم، ولی خوب جادوی سیاه ادب و تربیت نمیشناسه که... خعلی ساده است، خم میشین، پشت میکنین به اینفری ها، به باد مذکور اجازه میدین شروع به وزش کنه... هر چی شدید تر تاثیرش بهتر...بو که فضا رو پر کنه اینفری ها کلن قاطی میکنن و میرن تو شیکم و روده ی همدیگه.

-آیا خاطره و تصویر پروفسور مالفوی که در کلاس شرح داده شد فتوشاپ است؟ توضیح دهید

نع دیگه آقا، نیست!

چرا نیست؟ چون من خودم اونجا بودم اصن، با چشمای خودم دیدم، یه هاله ی نورم اتفاقن دور صورت حضرت ِ استاد مالفوی بود، سران کشورا هم پلک نمیزدن لامصـــبــ !

- چند خطی درباره داستان اینفری ها و گریندلوالد و سرنوشت آنها بنویسید

هیچی دیگه... گلرت یه ارتش قابل توجه درست کرده بود واقعن، اما وقتی میخواست شرارتو شروع کنه آلبوس سر راهش قرار گرفت و خرش کرد و این حرفا... گفت بیا بریم تو تخت یه کم خوش باشیم و با هم بگذرونیم و بیناموسی و... درست نیست وسط کلاس باز کنم قضیه رو بالاخره.

بعد تو تخت که بودن و زیر پتو و وسط اون اعمال نجس و مستهجن، آلبوس گلرتو راضی کرد که اون ارتش وحشتناک و وسیعو تو زیرزمین ِ خونه ی آمبریج زندانی کنن !

والا دروغ نمیگم D: .

امتیاز کمکی
خنده دار ترین جمله درباره عکس این هفته مربوط به اینفری ها:


اینفری رفت پاترو بخوره، آلبوس فک کرد به ناموسش حمله کردن!




پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۵:۵۹ شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲

پروفسور فلیت ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۷ چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۹:۲۷ سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۳
از خوابگاه اساتید هاگوارتز
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 288
آفلاین
بسم المرلین



سوال نخست :



اینفری چیست؟

اینفری ها موجوداتی استخوانی و بدقیافه هستند. اینفری ها موجوداتی با دست و پای بلند و کشیده و سری تاس و بی قواره هستند. آن ها هیچ خونی در بدنشان ندارند و تنها چند استخوان می باشند.

بوجود آوردن اینفری ها :

اینفری ها زاده جادوی سیاه، نفرت و خشم و قتل هستند. هنگامی که یک جادوگر و یا ساحره، تصمیم به ساخت یک اینفری می گیرد، باید یک شخص را کشته و با اجرای یکی از شوم ترین و منحوس ترین اورادِ تاریخ، اینفری را بسازد.

لرد ولدمورت از معدود کسانی است که توانست لشکری چند هزار تایی از اینفری ها را تنها برای حفاظت از یک گردنبند حاوی روح خودش، بسازد.

مقابله با اینفری ها

بعضی فکر می کنند با طلسم هایی چون کروشیو و یا سکتوم سمپرا می توان اینفری ها را نابود کرد. اما به دلیل عدم وجود خون و یا روح در بدنِ اینفری ها، آنان نه زخمی می شوند و نه کنترل خواهند شد.

یکی از تنها راه های مقابله با اینفری ها، استفاده از دیوار آتش و یا مگافایروال است که در این افسون که با وردی خاص اجرا می شود، یکی از تنها نقاط ضعفِ اینفری ها یعنی ناتوانی در تحمل گرما، مورد تهاجم قرار می گیرد و اینفری ها را تا مدت ها چون مردگانی بی تحرک بر روی زمین می افتند.

تاریخچه اینفری ها

اینفری ها نمونه ای وحشتناک تر و خوفناک تر از پدیده ای مشنگی به نام "زامبی" هستند. جادوگری به نام "الویس رامبیوس" که از فامیلی مضحک خودش خجالت زده بود، پس از قتل یک فرد و ساعت ها تماشای آن و انجام ورد هایی که به طور عجیبی به او الهام می شدند بر روی آن پیکر ، توانست یک زامبی را بوجود بیاورد.

اما در گذشته توسط دکتر ریچارد z که متخصص امور ماورا بود و یک مشنگ به شمار می رفت، ویروس سازنده زامبی ساخته شده بود.

الویس آن را ویروس را پیدا کرده و با ورد های سیاهی که از نوادگان اسلیتیرین آموخته بود، یک اینفری بوجود آورد.

زندگی اینفری ها :

اینفری ها در آب ها و یا در بین درختان جادویی زندگی می کنن. آب ها را تسخیر کرده و یا روح درخت را از بین می برند.

اینفری ها به دلیل اینکه توانایی تحمل گرما را ندارند در آب پناه می برند.

خواب سرما

خواب سرما وقتی در اینفری ها بوجود می آید که بوسیله دیوار آتش و یا طلسم پاترونوس مورد اصابت قرار بگیرد.

حالتی در اینفری ها است که برای تامین سرما و نفرت مورد نیازشان برای زندگی انجام می شود و باعث این می شود که آن ها به خوابی عمیق فرو بروند.


سوال دوم :


1. فرار که فواید و شرایط آن به خوبی در تدریس شما آمده بود.

2. طلسم شکستن استخوان : بوسیله این طلسم می توان تنها دارایی آن ها را یعنی استخوانشان را شکست که البته فقط برای تعداد محدودی چون حداکثر 50 تا کاربرد دارد.

3. طلسم فرمان : راه های کنترل اینفری ها تنها دو عدد است اما راهی نا مطمئن که امید آخر هر کس برای مقابیله با اینفری هاست و نیاز به تبحر خاصی در اجرای اوراد نابخشودنی دارد، استفاده از طلسم فرمان یا ایمپریو است.

4. دیوار آتش یا مگافایروال : دیوار آتش یکی از بهترین راه های مقابله با اینفری هاست. آتش سردی وجودشان را می مکد و آن ها را از درون می سوزند و تنها راه نابودی آن ها ست هر چند اینفری های لرد ولدمورت با آتش نابود نشدند و تنها به خواب سرما فرو رفتند.

5. پاترونوس : فکر کردن به یک چیز لدت بخش و سپس اجرای طلسم پاترونوس، می تواند سرمای وجودشان را بمکد.

این طلسم ممکن است سبب اختلال در حرکت و فعالیتشان شود ولی نابودشان نمی کند.


سوال سوم :


خیر! به دو دلیل کاملا این اطمینان حاصل می شود که تصاویر سر کلاس و مخصوصا مبارزه شما با اینفری ها فتوشاپ نیست:

1. اینکه شما از ماگل ها متنفر هستید و این برنامه های خزعبل چون فتوشاپ تنها مایه ننگ شماست.

2. و اینکه چهرهِ زیبا و دلنشین شما در عکس به وضوح مشخص است.


سوال چهارم :


به نظر می رسه طبق شایعات و شواهد، گلرت پس از ترک و جدایی از آلبوس دامیبدور، سعی می کند تا ارتشش را از اینفری هایی تکامل یافته بسازد.

او سالها تلاش می کند و چند صد اینفری می سازد ولی به دلیل اینکه هیچ کدام توانایی انجام کار های مورد نظر او را ندارند، او آنها را نابود می کند.

گلرت از سازندگان نوعی نابودگر اینفری نیز هست که استاد ما نتوانستیم طلسمش را از کتابخانه ممنوعه گیز بیاوریم.

آخر سر هم گلرت، توسط یکی از اینفری های آخری اش که تکامل یافته بود ولی فرار می کند، نابود می شود.



با تشکر از پرفسور لوسیوس مالفوی






دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.