به نام او- نه...نمیخوام..من نمیگم..من اعتراف نمی کنم..نه..ولم کنید...نه...نه...مدیرای جادوگران اکنون در یک اتاق تاریکی که تا حدودی با نور یک شمع کوچک روشن میشد، جمع بودند و مشغول گرفتن اعتراف از یک بنده خدا به نام:
ویلیام ادوارد= مایک لوری= دالاهوف= اینیگو ایماگومونالیزا: ببین، به جان خودت ویلی اگه اعتراف نکنی ها بدجوری میدم پوستتون بکنن...
کریچر: اه..مونا..چرا اینقده خشونت به کار میگیری روش های بهتری هم هست...
کریچ دست در ردایش میکند و موبایلش را بیرون می کشد و مشغول گرفتن یک شماره می شود...
اینک بارون خون آلود نزد کریچ آمده:
- کریچ، مدلش چیه...؟
کریچ: 6600
بارون: بابا مایه دار شدی ها...حالا کی رو میگیری؟
کریچ: اسنیپ رو...
بارون: چیکارش داری؟
کریچ: معجون راستی بگم با خوش بیاره بدیم خورد این یارو...
ویلی ادوارد که در وسط اتاق به یک صندلی بسته شه بود با خشم فریادی کشید و گفت:
هوی، یارو کیه، درس صحبت کن بینم بابا، پروردگار نت نه یارو...
کریچ: هیسسسسس
- گرفت...الو..سورس..خوبی بابا...قربانت...چه خبر...سلامتی..شما چه خبر...چی زن گرفتی...ایول..کیه حالا...ئه...خارجکیه...آها پس افغانیه.....ببین معجون راستی داری دم دست...آره..میخوام اعتراف بگیرم..همین الان پاش بیا وزارت...اونم بیار...
10 دقیقه بعد
- سلام...چطور مطورید مدیرای عزیز....
بعد از یک ماچ و بوسه 5 دقیقه ای، همه بالای سر ویلی ادوارد جمع میشن، دک و دهنشو میگرن و اسنیپ معجونو میریزه تو حلقش...
سپس عله اعظم جلو میاد تا سوالات را از ویلی بپرسه...
عله: خب...ویلی بگو بینم...اولین شناسه ای که در جادوگران ساختی چی بود؟
ویلی: آبرفورث....
مونالیزا: این مردک معجونم به خوردش بدی بازم برات دروغ سر هم میکنه...
ویلی: باشه..حالا مونا چون تو اصرار میکنی ها...ویلیام ادوارد بود...
عله: تا به حال چند تا شناسه باز کردی؟
ویلی: طبق آماری که خودم جدیدا گرفتم، 21 شناسه، که به احتمال قوی 9 تاشون حذف شده، 11 تاشون هم بسته شده، و یکیش هم بازه..اینیگو ایماگو...
عله: تا به حال با چند شناسه فعالیت کردی؟
ویلی: تا دلت بخواد...
عله: مثال بزن!
ویلی: در مغازه الیواندر تو کوچه دیاگون، با 4تا شناسه با هم نمایشنامه میزدم، مایک لوری، مارکوس فلینت، آرتور ویزلی، تئوردورنات
عله: تا حالا در یک نظرسنجی یا نتخابات به چندین شناسه به خودت رای دادی؟
ویلی: آره...دو بار...
عله: توضیح بده...!
ویلی: یه بار در انتخابات بهترین نویسنده در ایفای نقش سایت 6 تا رای آوردم که 4 تاشون رو خودم با شناسه های خودم دادم...ولی لو رفتم...یه بار دیگه هم انتخابات ژاندارم ماه یا همان مامور امنیت هاگزمید که باز هم به خودم با شناسه هام رای دادم...هی...من حق بلیز زابینی رو در جا خوردم...اون باید ژاندارم ماه میشد....
عله: آیا شده در مقامی بالا باشی و بعدش پارتی بازی کنی؟
ویلی: آره سه بار در مقام بازرس...
عله: برای چه کسایی؟
ویلی: آنیتا دامبل و توماس جانسون، توماس رو الکی بهش 20 امتیاز مثلا با عنوان معلم نمونه هفته دادم، آنیت دامبل هم همینطور بهش 10 امتیاز الکی دادم..واقعا تدریسش افتضاح بود..اما دلم براش سوخت دیگه...
عله: در حال حاضر با چه هدفی در جادوگران فعالیت میکنی؟
ویلی: مدیر شدن
عله: آیا در حال حاضر نقش شومی برای سایت در نظر داری؟
ویلی: نه فعلا..اما احتمالش هت که در آینده ای نه خیلی دور داشته باشم...
عله: خب آن هدف شوم را بازگو کن...
ویلی: قتل مدیرا
عله: گرفتی ما رو؟
ویلی: آره دیگه اینجارو خالی بستم...
- اوکی تمامه، ویلیام ادوارد طبق اعترافاتی که به زور با معجون راستی ازت گرفتیم تو محکوم به فعالیتی مفید در جادوگران هستی...برو خوش باش...