آنی مونی: نه ارباب داره خالی میبنده
شترق!!!
- آخ!
سارا: هوم نه حالا که نگاه میکنم اون جاسوس از نیم رخ شبیه گراوپ بود.
گراوپ: نه ... این هست خالی بندی ... به جون هرمی آخ!!!
سارا: نه هیکلش نحیف تر بود فکر کنم بلیز باشه.
لرد
همون لحظه در محفل
آلبوس و هری دستاشونو دور گردن هم انداختن و نشستن و چشماشونو بستن و نفس های عمیق و منظم میکشند که در باز میشه و محفلیا میریزن تو ...
- ارباب مرگخوارا به ما شبیخون زدند ..
- به ما خیانت شده! مرگخوارا به شدت مارو بوق کردن ...
- همه ما غافل گیر شدیم ... ما باید یه نکته مهمی رو بگیم! یکی از آدمامون ...
هری: پروفسور یه چیزی بگین بهشون! من اینجوری نمیتونم تمرینامو انجام بدم
آلبوس: بسه دیگه چه خبره .. مگه نمیبینید من دارم به هری آموزش میدم؟ رسیده بودیم مرحله آخرش حالا مجبوریم از اول شروع کنیم اه برین یه جا دیگه ... هری جون دوباره چشماتو ببند .. حالا اون چیزایی رو که گفتم در ذهنت تجسم کن ... حالا سعی کن احساساتتو به من منتقل کنی! ای بابا! تو که انقدر بی استعداد نبودی اینجوری پیش بری نویلم بهت نمیدنا!
هری: پروفسور دارم سعی خودمو میکنم یه بار دیگه اون عملیاتو میشه از نو توضیح بدید درست متوجه نشدم!
محفلیا
چند لحظه بعد.
مکان: چند اتاق اونورتر از اتاق آلبوس و هری.
سینی: بابا موضوع ساده ایه .. ببینید پنج نفر از محفل خارج شدن ولی بعد از حمله چهار نفر برگشتن!
محفلیا: هوووووووم (مشغول تفکر)
اسنیپ: من که این وسط چیز مشکوکی نمیبینم!
لیلی: اسنیپ راست میگه ... این چیزا ارزش فکر کردن نداره. ما محفلیا کارای مهمتر داریم.
سینی: بابا من دارم میگم شاید مرگخوارا یکی از ما رو دزدیدن!
پنسی: واااااا ... خب شاید اشتباه شمردی! به نظر من که همه هستن بذار بشمارم...
همه شروع میکنن جمعیتو شمردن.
لارتن: درسته ولی یعنی کی مفقود شده؟ میگم شاید خودتو نشمردیم!
همه یه بار دیگه جمعیتو میشمرن و سعی میکنن خودشونو از قلم نندازن ...
پنسی: نه بازم یکی کمه ... ولی هر چی فکر میکنم نمیفهمم اون کیه!
اسنیپ: ولی از نظر من هنوزم هیچ مسئله مشکوکی وجود نداره
سینی: اه اینجوری نمیشه .. یکی بپره بره از آلبوس لیست حضور غیابو بگیره اینجوری نمیشه فهمید!
چند لحظه بعد
سیریوس داره از سوراخ کلید در توی اتاق آلبوسو هری رو میپائه .. یهو صدای پا میشنوه و بلافاصله خودشو به گلدون تغییر شکل میده و چند لحظه بعد سر و کله لارتن پیدا میشه.
لارتن بدون توجه به گلدون کنار در که به شکل بسیار مشکوکی دو پا داره و سعی داره خودشو پنهان کنه در رو عین هیپوگریف باز میکنه میره تو ...
لارتن: هی آلبوس اون لیست حضور غیابو ... مااااا
هری و آلبوس
سیریوس از پشت در:lol2:
(سانسور!)
همون لحظه در دژ
همه مرگخوارا توسط لرد مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و افتادن زمین و به خاک و خون کشیده شدن و صدای آخ و اوخشون رفته هوا ...
سارا: هوم حالا که فکر میکنم جاسوسه به هیچ کدومشون شباهت نداشته من اشتباه کردم اینا جاسوس نیستن ...
در همون لحظه به منظور هرچه هیجان انگیزتر شدن صحنه چشم آنی مونی قل میخوره و از جلوی دوربین رد میشه و سپس دوربین چند صحنه بسیار مخوف از شکنجه مرگخواران بی گناهو نشون میده نظیر تیکه تیکه شدن بدن ایگور، کنده شده سر رودلف و چند مرگخوار که قیافه هاشون قابل شناسایی نیست و در آخرم روی خون بلیز زوم میکنه که معلوم نیست چطور شکنجه شده که خونش پاشیده به سقف. (البته همه به طرز معجزه آسایی زندن)
لرد: ولی من نصف افرادمو شکنجه دادم ..
سارا
لرد: نه اینجوری نمیشه من باید تو رو تحت شکنجه های جسمی و روحی سخت قرار بدم. بیاید ببریدش ...
بلافاصله لرد چند بار دستاشو به هم میزنه و کمی اونورتر دری باز میشه و چند ساحره بسیار مخوف صفر از پنج به شکل بسیار خفن و تهدید آمیزی وارد میشن...