آستاكبار به پايان مي رسد..!
- بگيريدشون... نذاريد فرار كنن...اونا بايد برن
به آزكابان!ويروس ها نابود مي شوند.
- اون
معجون رو بده به من!
سرژ تانكيان دوباره مي خواند.
- من آخر نفهميدم حزبه يا
حذبه؟!
دست
نوازش بر سرتان كشيده مي شود..
دو
ديوانه ساز در ميان تاريكي به مردي را احاطه كرده اند..
شب ها با خيال آسوده مي خوابيد..
(صداي كودكانه اي در حال خواندن شعر): شبا كه ما مي خوابيم
مري وزيره بيداره.. ما خواب خوش مي بينيم اون در پي شكاره!!
همديگر را بيشتر از پيش دوست خواهيد داشت.
-
مرينـــــــا..!
و همه از بهاري سبز و زيبا لذت خواهيم برد... بهاري پر از
خير..بدون
شر!
مري باودكسي كه مي تواند!
[img align=left]http://panmedi.persiangig.com/DA/Modereator.p