یک توضیح درمورد این تاپیک ، برای تازه واردای عزیز که
احتمالا با روال این تاپیک آشنا نیستن .
توی این تاپیک یه سوژه درنظر گرفته میشه و هرشخص ، توی حدود سه خط ( حالا یکی دو خط بیشتر اشکالی نداره ) داستان رو ادامه میده . نفر بعدی سه خط نوشته شده توسط نفر قبلی رو اول پست خودش کپی می کنه و با خطی که زیرش می کشه اونو از نوشته خودش جدا می کنه و با سه خط ، داستان رو ادامه میده ... همینطور نفرات بعدی .
یازدهمین نفر ، به جای گذاشتن پست های ده نفر قبلی ، خلاصه ای از داستان رو اول پستش میاره و داستان رو ادامه میده و نفر دوازدهم ، احتیاحی به آوردن خلاصه داستان نداره ، همون قسمتی که نفر یازدهم نوشته رو توی پستش بیاره کافیه .
خودم سوژه جدید رو شروع می کنم ، با توجه به بسته شدن شناسه بارتی و اینکه نیومد تا سوژه جدید رو بذاره
-----------------------
توضیح سوژه :
به نظرم رسید یه دیوانه ساز رو درنظر بگیرم که از دیوانه ساز بودن ناراحته و میخواد به زندگی آدمای معمولی برگرده . و به سراغ هری و جادوگرای مختلف میره ببینه می تونه راه چاره ای پیدا کنه یا نه !!!
سریع بهش نپردازین . بذارین یه کم سوژه گسترش پیدا کنه
------------------------
صبح خیلی سردی بود . با اینکه آفتاب بیرون از اتاقش می درخشید ، هوا به طرزی غیرعادی سرد شده بود . هری به زور چشمانش را باز کرد و به ساعت نگاه کرد . هشت صبح !!! چطور این همه خوابیده بود ؟
از حا پرید و به سرعت لباس پوشید ، ولی هنوز از سرمای غیرعادی هوا متعجب بود . یعنی چه اتفاقی افتاده بود ؟