هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۸:۰۳ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸

فینیاس نایگلوس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۰ چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷
از بروبچز چه خبر؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 32
آفلاین
انجمن تازه واردان مرده

دوربین بین جمعیت که صورت‌های همه شطرنجی شده داره حرکت می‌کنه. تمام جمعیت یه ماهی مرکب دستشون گرفتن.

گزارشگر که پیکسل پرسی‌ویزلی به سینش سنجاق شده یکی رو از بین جمعیت انتخاب می‌کنه:

- شما به عنوان یک تازه وارد خودفروخته نظرت درباره این که تازه واردان حق ندارند و نباید اصولاً پست بزنن چیه؟

- موافقم!

- همین درسته!


برنامه دوباره وارد استادیو میشه. یه آقای منتقدی که خیلی شبیه پرسی ویزیله به دوربین لبخند می‌زنه و چراغ‌های استادیو یهویی روشن می‌شه.

- سلام همراهان گرامی! با برنامه دیگری از سری "اَه بازم تازه واردا" در خدمتتون هستیم. امیدوارم که تا پایان برنامه با ما باشید و بعد از دیدن 500 دیقه تبلیغات کلیه محصولات پرسی ویزلی همچنان کانال رو عوض نکرده و فقط به پرسی فکر کنید!

500 دیقه بعد

- یاران عزیز! امروز می‌خواییم براتون از پروژه توطئه ماهی مرکب پرده‌برداری کنیم. برای این کار از کارشناس محترم برنامه آقای منتقد دعوت می‌کنم که کار اعترا... اهم ببخشید! کار گفتگوی خودشون رو با تازه وارد اول و دوم شروع کنن.

- تازه وارد اول: به نام خدا بنده ریگولوس بلک هستم
- تازه وارد دوم: منم پدربزرگ ایشون هستم

مجری: بله فک کنم که کسی متوجه هویت شماها نشده باشه

در همین موقع فلیچ هم که شطرنجی صورتش ازش عقب افتاده وارد استادیو میشه

مجری: بله مهمان سوممون هم رسید! آقای منتقد لطفاً بفرمایید

آقای منتقد که صورتش سیاهه ولی صدای خیلی شبیه پرسی ویزلیه شروع به صحبت می‌کنه: به نام رولینگ جان و خرد کز این کتاب‌های خز و خیل ضایع‌تر نبُوَد! تیز و فرز شروع می‌کنم! شماها به چه حقی به خودتون جرأت دادین عضو سایت بشین؟

فینیاس: والا من رو گول زدن! من حرفی ندارم... خواهش می‌کنم همه تصویر رو شطرنجی کنین
ریگولوس: به خدا هدف ما خیر بود اولش نمی‌دونستیم قراره داستان اشتراکی بنویسیم! فک می‌کردیم رول‌پلینگه!
فلیچ: خانم نوریس هم سلام می‌رسونه!

آقای منتقد: آیا این درسته که شماها خیلی پشیمانید و قول می‌دهید که دیگه هیچ‌وقت پرسی ویزلی رو اذیت نکنین؟!

همه تأیید می‌کنن که یهویی فینیاس شروع می‌کنه به لرزیدن و یه نور قرمز دورش رو می‌گیره و بعد با قدرت پرت میشه عقب!

مجری: اوه اوه! عوامل پشت صحنه! کات کات! طلسم فرمان لرد پرسی شکسته شد!

فینیاس: هه! فک کردین با این کارا می‌تونین جلوی ما رو بگیرین! ما رو دست کم نگیر!

ریگولوس می‌ره اتاق فرمان و آهنگ ما رو دست کم نگیر بیژن مرتضوی رو می‌ذاره پخش و فلیچ و خانم نوریس هم اون وسط به حرکات موزون مشغول می‌شن. فینیاس دست مي‌کنه توی کلاه قرمز رنگش و یه ماهی مرکب می‌کشه بیرون و به سمت آقای منتقد حمله می‌کنه!

آقای منتقد: کمک! ماهی مرکب! نننننه! من از مراحل تأیید ایفای نقش بدم میاد! من رو یاد خیلی قدیما می‌اندازه!
فینیاس: وایستا می‌خوام نقدت کنم!

بالاخره تصویر قطع میشه و دوباره پیام‌های بازرگانی محصولات پرسی شروع میشه


usquequaque putus

ارزشی پیر و قرقرو

تصویر کوچک شده

[b][size=medium][color=0000FF]حزب ارزشی‌ها؛ ق


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 167
آفلاین
انجمن تازه واردان مرده



این برنامه، مستندی است از وضعیت تازه واردان سایت!


یه مشت ملت تازه وارد که با کلی زحمت از بازی با کلمات رد شدند و تونستند بین ماهی مرکب و اژدها و کلی چیز دیگه ارتباط برقرار کنن، پشت در ایفای نقش واستادن.


تازه وارد اول که می خواهد نامش فاش نشود، چنین می گوید:

من فکر می کردم اینجا ایفای نقشه، کلی زور زدم شناسه هری پاتری انتخاب کردم..ولی وقتی پست زدم به من تذکر دادن که تو چرا اومدی تو ایفای نقش!


تازه وارد دوم که او هم خواست نامش فاش نشود:
اینجا به ما میگن ارزشی، چون خودمون رو وارد ایفای نقش کردیم. البته ایرادی نداره..ولی خوب انتظار دیگه ای داشتیم از رفتارها!

منتقد: مثلا چی؟ بیان بگن، ایول چقدر واقعا ما رو مفتخر کردید اومدید سایت ما عضو شدید و ایفای نقش کردید؟

تازه وارد اول :
نه مفتخر شدیم و اینا مهم نیست، ولی توی قوانین ایفای نقش سایت نوشته که ما داریم ایفای نقش می کنیم...ولی وقتی من میام در نقش ریگولوس! ظاهر میشم، نادیده گرفته میشم. وقتی کسی پست من رو ادامه نمیده، من از کجا بتونم وارد ایفای نقش بشم؟

منتقد: ادامه دادن پست های بی ربط شما، کلا برای قدیمی ها، یه جور بی کلاسیه...افت داره!



آیا تازه واردان مورد بی مهری قرار گرفتن؟
آیا قدیمی ها ماهی مرکب پخش کردن که تازه واردان رو اغفال کنن؟


با ما همراه باشید!


ویرایش شده توسط ریگولوس بلك در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۳ ۱۷:۴۲:۱۵

Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۴۴ یکشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۸

لورا مدلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۶ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۵۶ سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 298
آفلاین
_وحشت بر همه جا سایه انداخته است.
ناگهان از چاه فاضلابی دست کپک زده ای بیرون می ـآید.
_وحشت بر همه جا حکم فرما می شود زمانی که او دوباره بیرون آید.
ناگهان بر روی صحنه نوشته هایی به وجود می آید.
فیلم سرشار از هیجان،وحشت و بی ناموسی...هم چیزه نه!
حلقه ی 3
با بازیگران برجسته ی سینما.
و هالی ویزارد هم اکنون در سینما ها ی سراسر کشور:هالی ویزارد،هالی ویزارد



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۳:۱۸ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
مدیر جادوگر تی وی :

- آهای خبر خبر ! خبرای داغ !

مدیر جادوگر تی وی : ول کن باب حوصله ندارم !

- حتی اگر بدونید من با یه فیلم ِ داغ اومدم ؟!

مدیر جادوگر تی وی : هوم ! خب چیکار کنم ؟ برو بندازش تو دستگاه نشون بده دیگه ! این روزا که هر کسی بیکار میشه میره یه فیلم میسازه !

- حتی اگر فیلم ِ پرسی باشه !؟

مدیر جادوگر تی وی : جدی میگی ؟!

- بله قربان !

مدیر جادوگر تی وی :


آیا مدتیست نخندیدید !؟
آیا درصدِ دُز خندیدنِ شما در روز پایین آمده ؟!
آیا دوست دارید با خواندن یک فیلم هالی ویزارد بخندید ؟!

با ما باشید ... با فیلم ِ انجمن خصوصی

بزودی در هالی ویزارد ...


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۰۴ جمعه ۹ مرداد ۱۳۸۸

گیلدروی لاکهارتold2


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۷ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
دوربين مرد موطلايی رو نشون ميده كه دهنش رو باز كرده تا دندونای سفيد و براق خودش رو به نمايش بذاره. در كنارش يك گوركن، با بيل طلايی رنگی جا خوش كرده و به عكس دو سال پيش خودش چشم دوخته. گيلدوری، در حالی كه داره روی كاغذ كاهی كه جلوش قرار داره، تمرين امضا ميكنه، ميگه:
-منو الكی آوردين اينجا ديگه؟ يه چيزی بپرسين.

مونتگومری سرش رو سرسری تكون ميده و با آرامش، ميگه:
-بينندگان عزيز و گرامی، امروز در خدمت گيلدوری لاكهارت هستيم. ايشون ميخوان مرگخوار بشن و اين امر بسيار مباركه. گيلدوری عزيز، ميشه از سوابقت بگی؟

گيلدوری دوباره لبخندی ميزنه و به دوربين نگاه ميكنه. دوربين روی يكی از دندوناش كه درخش خيره كننده ای داشته زوم اوت ميكنه.

-سوابق منو كه همه ميدونن. من پنج بار برنده جايزه زيبا ترين لبخند از مجله ساحر هستم. درگيری با ده بيست تا گرگينه، با چهل پنجاه تا سانتور، نود صد تا غول غرنشين از سوابق منه...

مونتگومری سرش رو تكونی ميده و ادامه ميده:
-خوب، سوابق شما كه عاليه. به چه هدفی می خواين مرگخوار بشين.

لاكهارت اطرافش رو مرموزانه نگاه ميكنه. دوربين روی مونتی زوم اوت كرده كه نگاه پرسشگرانش رو به گيلدوری دوخته. گيلدوری ميگه:
-ميخوام ولدی رو ترور كنم. بين خودمون باشه ها!

خش... بنگ... تق، پاق... بوق!

بينندگان عزيز، از پخش ادامه برنامه معذوريم.



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۸

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
مجری جوان و جلف برنامه ناگهان جلوی دوربین می پرد و با حرارت شروع می کند به صحبت کردن:

- با عرض سلام خدمت همه ی شما جادوگرای گل و بلبل!
بنده سیاوش نردبان هستم و با همکارانم بار دیگه در برنامه ی داغ داغ "نوبت شوما" در خدمت شما هستیم.
همونطور که می دونید امروز 3 مرداد هست و انتخابات وزارت با تصمیم رژیم با یک روز تاخیری که حرف و حدیث هایی رو هم در پی داشت، امروز و همین حالا که من با شما صحبت می کنم در حال برگزاریه.
از همه ی دوستای خوبم در جامعه ی جادوگری درخواست می کنم که همین حالا و از طریق شومینه یا سپر مدافع و یا جغدک های نامه بر با ما تماس بگیرن و نظرشون رو در رابطه با حوادث این روزا و کلا روند انتخابات بگن.

دوربین یک لحظه از حرکت نوسانی خود نمی ایستد تا هیجان بیننده فروکش نکند و آقای مجری هم مرتبا دوربین عوض می کند.


- خب. لوسویوس از خانه ی ریدل سپر مدافع فرستاده و میخواد صحبت کنه.سلام، لوسی!
- علیک سلام! بابات لوسه بچه سوسول!
- آ، آ! لوسی! بد نشو دیگه. قطع می کنما!
- ها! با منی؟ لوسی منم؟... ایول چه باکلاس! ارباب ما از این چیزا یادمون نداده. هرهرهر!... خیلی می خوامت سیاجون. خیلی تی شرتت قشنگه!
- چشات قشنگ می بینه عزیزم! می خوای همین الان بکنم، پست کنم برات؟

مجری تا نصفه ی تی شرت را از تنش درمی آورد و وسط کار زل می زند به دوربین که یعنی بی شوخی گفتما. اگه بخوای درمیارم!

- آره سیا جون! بده باهاش یه دور بزنیم. جلو بچه های محفل کلاس داره.

مجری تی شرت را دوباره تنش می کند:

- حالا بعد از برنامه لوسی جون! شما نظرت رو بگو.
- نظر؟! در مورد چی؟
- اول برنامه گفتم که! در مورد انتخابات. رای دادی امروز؟
- رای؟! واسه چی؟
- خب... حق رای داری دیگه. به نظرت کدوم یکی از این 4 کاندیدا می تونه افکار تو رو در جامعه پیاده کنه؟
- افکار؟!
- ببین لوسی! میدونی امروز چه روزیه؟
- سوم مرداد!
- قربون آدم چیز فهم. سوم مرداد چه روزیه؟
- جشن سومین سالگرد اخذ گواهینامه ی جاروسواری بین المللی توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر همیشه جاوید!
- ... لوسیوس! عزیزم! شما نمی خوای یکمی بازتر و دموکراتیک تر فکر کنی و اینقدر این مونوکراسی شوم اربابت رو به دوش نکشی؟
- به دوش نمی کشم که. هیشکی به دوش نمی کشه. علامت شوم همه روی ساعدشونه، نه روی دوششون. راستی به علامت شوم چی گفتی؟ خیلی باکلاس بود! دوباره بگو. چی چی کراسی شوم؟

مجری انگار که چیزی نشنیده، دوربینش را عوض می کند

- خب. از لوسی عزیز خداحافظی می کنیم و میریم سراغ اسی قالپاق از خانه ی گانت ها.

شومینه ی بزرگ پشت سر مجری، تصویر جذاب اسی قالپاق را نشان می دهد.

- سلام اسی.
- سلام سیا.
- چه خبر؟
- چی بگم سیاجون؟ شما که از ما بهتر خبر داری!
- خب تا جایی که من می دونم، شما از طرفداران و نمایندگان آقای گانت در این دوره از انتخابات هستین و تا این لحظه نتیجه ای که از انتخابات حاصل شده (مجری به گوشه ی بالای تصویر اشاره می کند و همزمان نمودار میزان آرای نامزدها در همان گوشه ظاهر می شود.) به نفع ایشون نبوده. توضیحی دارین؟

- ببینید آقای نردبان! شما در مورد کودتا چه تصوری داری؟ فکر می کنی کودتا باید دو تا شاخ داشته باشه یا عوامل کودتا باید دم داشته باشن؟ نه، عزیزم! کودتا به همین راحتی انجام میشه.
- یعنی شما ادعای تقلب در انتخابات رو مطرح می کنید؟
- صد در صد!

- دلیلتون اونوقت؟
- آخه شما یکم منطقی فکر کن. ببین اسلیترین میاد نماینده ی گروهش رو بذاره، بره به نماینده ی گریفندور رای بده؟ مورف دایی لرد سیاهه! مرگخوارها، دایی اربابشون رو میذارن، برن به مک گونگال محفلی زن دامبل رای بدن؟ مسلما اینطور نیست. پس معلومه تقلب شده.

- درسته که آقای مورفین گانت در مورد شما گفته اسی قالپاق روشنفکرترین خواننده ی جامعه ی جادوگریه؟
اسی رضایتمندانه لبخند می زند و تابی به سبیلش می دهد: آره، داداش! چیکار کنیم دیگه. دست خودمون نیست. فکرمون همیشه روشنه. البته قابل توجه بابا برقی که بنده در ساعات اوج مصرف فکرم رو خاموش می کنم تا همه ی جادوگرای دیگه هم بتونن از فکر روشن بهره ببرن و در ساعات دیگه هم سعی می کنم از فکر کم مصرف استفاده...

- خب. خیلی ممنون اسی جون. در این بخش از برنامه میریم سراغ جغدک ها.
جغدک اول مال فری فرفره است و از هالی ویزارد به دستمون رسیده. فری نوشته: نامردای دیکتاتور دروغگو! چقدر تقلب؟ صبح من و اسی قالپاق و داش مورف هر سه تاییمون سر صندوق حاضر شدیم و به مورف رای دادیم ولی الان رای مورفین گانت رو 2 زدین. الهی سقوط بشین!

جغدک دوم؛ ریپر از خونه ی کلنل فابستر: اصلا تقلب نشده و همه ی شما چیزخورای مورفینین و درود بر وزیر مردمی عمه مارج.

جغدک سوم؛ جیمز از محفل: ای دهنتون آسفالت! چه مرگتون شده شماها؟ دوره های پیش که همش طرف رانده شدگان رو می گرفتین و انتخابات رو تحریم می کردین. حالا دلسوز وزارت شدین؟ از موج چیز مورفین حمایت می کنین؟ نکنه به شما هم گونی گونی چیز داده؟ تاسف!

جغدک چهارم؛ ممد از موج سبز: این خدمات رسانه ای عمو فریز هم علنا شده ستاد تبلیغاتی رژیم. مورفین رو دعوت کرده بیاد دلایل رای نیاوردنش رو بگه. میگن دلیلش تحریم گروه ما هستیمه. هاها! تحریم! این موج سبز رو خس و خاشاک می بینن. دلیلش فقط تقلبه! تقلب آشکار و بی شرمانه!

جغدک پنجم؛ ریتا اسکیتر از روزنامه ی پیام امروز: مورفین بعد از آرای باطله، پنجم شد!

خب جادوگرا و ساحره های عزیز!
جغدک ها زیادن. در طول برنامه هم افراد زیادی با ما تماس گرفتن ولی متاسفانه دیگه فرصتی نداریم.
تا برنامه ای دیگر به امید دیدار!


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۳ ۱۸:۳۶:۱۲


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲:۲۳ سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
[spoiler=بیوگرافی اسی قالپاق]

تصویر کوچک شده


اسی قالپاق معروف به اسی مانکن در سال 1983 در محله های پایین دست ریودوژانیرو در خانواده ای تهی دست متولد شد.
وی دوران کودکی خود را تحت سرپرستی پدر مهربان دائم الخمرش کلی کتک خورد و سپری کرد. اسی بعدها در کتاب خاطرات خود با عنوان "بگیم از گذشته ها، اونروزا خاطره ها" از تاثیر این دوران بر زندگی و شخصیت خویش چنین می نویسد:

"جونم واستون قدقد کنه که هر چی باباهه بیشتر سیاه و کبودمون میکرد ما بیشتر پوست کلفت می شدیم. این آخرا جوری شده بود که دیگه تا فحش بارونمون نمی کردن، ملتفت نمی شدیم داریم کتک می خوریم. این کتکا خیلی رو ساخت شسخیت ما تعثیر داشت."

اسی در دوره ی نوجوانی در وجود خود احساس استقلال شدیدی کرد و همانگونه که خود در کتاب می نویسد:

"فهمیدیم می تونیم گلیممون رو از آب بکشیم بیرون. این شد که از خونه زدیم بیرون و رفتیم تو کار تجارت قالپاق."

اسی با همکاری چند تن از دوستان خود پایه های کمپانی ریوقالپاق را بنیان نهاده و به تهیه و صادرات قالپاق جاروهای پرنده روی آوردند. 5 سال بعد و پس از خیانت یکی از شرکای شرکت، کمپانی لو رفت و کارآگاهان وزارتخانه برزیل کمپانی را متلاشی، اسی را دستگیر و وی را به 15 سال حبس محکوم کردند.
اسی در مورد این دوره ی 15 ساله چنین می نویسد:

"توی حبس به استعداد بی نزیرمون در زمینه ی شامورتی و مطربی پی بردیم. اوایل بهمون می گفتن اسی چهچهه ولی بعد که با داش مورف آشنا شدم اسمم عوض شد."

اسی در خاطرات خود از آشنایی با مورفین چنین می نویسد:

"مورف رو توی کلمبیا، سر معامله ی دو تن چیز گرفته بودن و منتقلش کرده بودن زندان ریو. از بچگی عاشق بدنسازی و بادی بیلدینگ بودم ولی هرچی زور می زدم این تن لش رو فرم نمی اومد. مورف یه مشت قرص و کپسول و پماد و کراتین، مراتین بهم داد که خوردم و دو روزه شدم رستم دستان اونم با سوپای آب حوض زندون!
بدنم اومد رو فرم و شدم عین مانکنا. شدم اسی مانکن."

اسی و مورفین از زندان ریو فرار کرده و به انگلستان باز می گردند و از همان زمان اسی در گروه مورفین مشغول به فعالیت های فرهنگی شده و همزمان تجارت قالپاق خود را نیز ادامه می دهد.
گرچه گروهی از بدخواهان سعی در القای این تفکر دارند که اسی به کراتین های مورفین معتاد شده و چاره ای جز همراهی با او ندارد اما تمام این شایعات بدخواهانه در حالیست که با آغاز تبلیغات وزارت و آغاز به کار ستاد مورفین، اسی بیش از پیش فعالیت های فرهنگی خود را شدت بخشیده و شروع به تنظیم ترانه هایی با مضامین اجتماعی-سیاسی و در طرفداری از مورفین گانت می کند.
در ادامه نمونه ای از این آثار را با گوش جان نیوش می کنیم.[/spoiler]


ترانه ی " دیری دیری دیم دیری ری" از اسی مانکن برای کاندیدای فرهیخته؛ مورفین گانت:


رایمو به کی بدم تو می گی کی عالیه؟
کی به فکر چیزه و کی به فکر شادیه؟
کی به ماها چیـــــــز می ده؟
کاری نداره فی بازار چنده. میدونه الان وضع اضطراریه!
استخون همه از درد ترکیده.
بیا شرکت کنیم تو اعتماد سایتی
فرقی نداره ساحره ای یا جادوگری

دوستت داریم به جانت!
چیز میاری با وانت!
رای ما رای شما..
وای وای وای مورف گانِت!!!!!!!!

بشین تو خونت و خودتو بادبزن
ماهانه بگیر هفتاد هزار گالیون!
الهی که تو بزنی رو دستِ همه‌ کاندیداها بگید ایشالا / ایشالا
هر کی رأی نده بــِت، همیشه تستراله همگی بگید ماشالا / ماشالا

دمپایی پاره که پوشیدی، ساقی سایت هم که هستی
آفتاب و مهتاب ندیدی اینقد تو حبس نشستی!!
آرزوم اینه که بشی وزیر دستِ ماهارَم بگیری
ریشاتو که اصلن نمی‌زنی، سلمونی هم نمی‌ری!!!

دیری دیری دیم دیری ری! خوب بید؟!


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۳۰ ۱۹:۲۵:۲۶


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۲۲ پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
سلام.باز هم در برنامه ي ( موزيك جادوگر ) (Wizard's Music ) در خدمت شما هستيم . امروز هم با يك جادوگر خواننده در خدمت شما هستيم . اين جادوگر رو به سفارش لرد بزرگ ، به برنامه ي خودمون و خودتون دعوت كرديم و اون كسي نيست جز آقاي عله
در همين لحظه رقص نور به پا ميشه و عله وارد ميشه ...
مجري :
خب سلام آقاي عله ( هري پاتر ) خوب هستين ؟
- من هم سلام عرض ميكنم خدمت شما بينندگان عزيز . در خدمتتون هستم .
- خب آقاي عله ، همون طور كه لرد بزرگ گفتن ، شما از صداي خوبي برخوردار هستين .
- بله ، من از كودكي صداي خوبي داشتم و ...
خب ، شما در چه سبك هايي كار كردين ؟
- من در سبك هايي مثل سنتي ، راك ، رپ ، متال و پاپ كار كردم .
خب ميشه ازتون خواهش كنيم ، يكي از قطعه هاتون رو براي بينندگان اجرا كنيد ؟
- بله
----------------------------------------------------------------------
مرغ سحر ناله سر كن داغ مرا تازه تر كن
----------------------------------------------------------------------
وعده ي ديدار توي خواب و بيدار
صداي گيتار چاشني كار
تو دلم پر از التهاب دسام ميلرزه
چشام داره خواب
------------------------------------------------------------------------
ميدونم چشماي رنگي ندارم
صورت خيلي قشنگي ندارم
ميدونم كوچيكه خونم ميدونم
خيلي بي نام و نشونم ، ميدونم
------------------------------------------------------------------------
دلم ميخواد كه برگردي بگي بد كاري كردي كه منو تنها گذاشتي
بگي دوسم ميداشتي
-----------------------------------------------------------------------
ولدي خوب حرف ميزنه ، اما كي خوبه اين وسط
بد و خوبش به شما ، ما كه رسيديم ته خط
-----------------------------------------------------------------------
حقيقت روشنه خودته به اون راه نزن
روشن ترش ميكنم ، پس بمون جا نزن
-----------------------------------------------------------------------
مجري :
- احسنت ، واقعا خوب بود ...
- بله اينها همه جزء تجارب چند ساله اي بود كه من كسب كرده بودم .
- ما تماس تلفني با چند تا عزيز داريم كه ميخوان نظرشون رو راجع به شعر هاي شما بيان كنن
- الو
- الو سلام . لطفا خودتون رو معرفي كنين و بگين كه از كجا زنگ ميزنين؟
- سلام كوفت ، با اين برنامه ي مزخرفتون . من خودمو معرفي كنم . عله مگه دسم بهت نرسه ، مياي شعراي منو ميدزيدي ها
من شجريانم . وقتي من تمرين شعر و موسيقي ميكردم ، اين هم ميومد دم در اتاق گوش ميكرد ، آخه سرايدار خونم بوده .
مگه نياي خونه ...
عله :
خوب ، بي زحمت تماس بعدي رو وصل كنين...
- عله بلايي به سرت بيارم كه ققنوس هاي آسمون به حالت گريه كنن ...
- ببخشيد شما كي هستيد ؟
- من هيچكس هستم ديه
تماس بعدي ...
بعد از دو ساعت كه از تماس هاي هيچكس و شجريان و بنيامين و گروه 0111 گذشت ...
مجري : خب آقاي عله ، ما از شما توضيح ميخوايم .
عله كه ديگه كامل خل شده بود ، گفت : تو هموني كه ميگفتي ، زندگي با من خيلي قشنگه ، نميدونستم كه حرفات همه از روي نيرنگه...
- خب مثه اينكه عله هم خل شد ، حالا جواب ولدمورت رو چي بدم كه دلقكش خل شده ؟

تنها قصد من از نوشتن اين مطلب ، فهماندن دو جمله آخر به ديگران بوده


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۵ ۱۴:۳۵:۰۳

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۵ پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
- رییس رییس ! پرسی یه مستندِ جدید داره میسازه تبلیغشو فرستاده ما پخش کنیم !

رییس جادوگر تی وی : ایول ایول


هرج و مرج
فیلمی سراسر هیجان ... فیلمی سراسر خشانت ... فیلمی سراسر مظلومیت آیا فکر میکنید اکنون در اینجا هرج و مرج وجود ندارد ؟! آیا تصور میکنید که این فیلم حقایقی را آشکار نمیکند ؟! آیا تصور میکنید که با این فیلم به اندازه کافی نمیخندید ؟! چرت تصور میکنید

با ما باشید ... بزودی از هالی ویزارد !

تیزر کوتاه به پایان میرسه ، صفحه تیره میشه و صدای خشنی به گوش میرسه : اسامی فیلم های این کارگردان در زیر آورده شده است ... برای تهیه آنها با پرفسور کوییرل تماس بگیرید

و صفحه روشن میشه و اسامی ِ تعدادی فیلم روی صفحه به نمایش در میاد ...

انتخاباتِ وزارت یا انتصاباتِ مدیریت
مستندِ جذابِ مدیر جدیدِ ایفای نقش
تایید فرمایشی
رد صلاحیت
باشد که مدیریت نباشد !
ضد و نقیض دانی چیست ؟
ماموریت جدید الف دال
تاریخچه بلاک شدن
کاهنان اعظم ایفای نقش
چگونه همه چیز را خز کنیم ؟
نظارت هاگوارتز ؟! مسئله این نیست ؟!
رماتیسم مغزی
گورکن زشت
انتخابات وزارت سحر و جادو
وزیر مردمی
روز پیوستن به سیاهی
روز پیوستن به سیاهی

برای تهیه ی نسخ این فیلم ها به اداره ی مرکزی واقع در لندن ، کوچه ی دیاگون ، کارخانه ی دستمال سازی اسکاور مراجعه کنید ...


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۹ چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۸

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
اتاقی تاریک ، یک صندلی پشت به دوربین و جلوی شومینه ای قرار گرفته ، آتش شومینه تنها منبع روشنایی اتاقه .
آهنگ فیلم ماگلی اره 5 پخش میشه ، در همین لحظه صدنلی میچرخه و رو به دوربین قرار می گیره ؛ وزغی درحالی که کت شلوار پوشیده و کراوات زده روی صندلی نشسته !
تره ور :

صحنه عوض میشه ، قلعه ای سیاه رنگ نشون داده میشه ، روی زمین پر از اسکلت و جمجمه س .
صفحه سیاه میشه .

وحشت و ترس !
بارتی : دست اون اسکلته تکون خورد .

پر از صحنه های اکشن و هیجان انگیز و پر از استرس !
دری شکسته میشه و موجود خفن و گنده و کلفتی از در شکسته شده میاد تو و به سمت دوربین حمله میکنه !

سرشار از خنده و شادی !
آنیتا : تمام این ماجراها یه شوخی بود !
جیمز : هه هه !

ماجراجویانه !
ــ چقدر در این جا هست ! هر در رو باز می کنی یه دنیایی پشتشه !! واقعا گیج شدم .
ــ همین جوری نباید بریم جلو ! ممکنه کشته بشیم و به بوق بریم ! باید به سه گروه تقسیم بشیم و اتاق ها رو بگردیم .

فیلمی که از خط قرمزها عبور می کند !
ــ من اصلا نسبت به این خط قرمزه حس خوبی ندارم !

فیلمی که اسرار پشت پرده را آشکار می سازد !
کاغذی روی دیوار زده شده ، بالای کاغذ نوشته شده : مدیران آینده

پر از سکانس های بی ناموسی که بیننده را تا لحظه آخر میخکوب خواهد کرد !
( سانسور شد !)


بسیار بسیار طولانی و بسیار بسیار پر سوژه !

فیلمی که در تاریخ هالی ویزارد تکرار نخواهد شد !

مگس ها


تاریخ اکران : جمعه ساعت 6 بعد از ظهر
نسخه بدون سانسور فیلم را تهیه کنید ! ( ترجمه : قبل از این که ناظر ویرایش کنه پست رو بخونید !)


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.