Re: گورستان ریدل ها
ارسال شده در: یکشنبه 9 اسفند 1388 23:12
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
بچه که یکی از اعضای سردر گم شده ی این تاپیک بود رفت داخل جسم مورفین که ببینه اصلا سوژه چی هست...
همینطوری که داشت از داخل جسم مورفین عبور می کرد، از دریچه چشم مورفین ریگول رو دید که داره با یه صندوق گنج حرف میزنه
گنج: الحمد الله...
ریگول صندوق رو می زنه زیر پیرنش و بقیه کاسه بشقابا رو هم میگیره زیر بغلش و میاد که از در گورستون بره بیرون
که ولدی در نقش نگهبان گورستون جلوشو میگیره
ولدی: اینا چیه؟ دزدیه؟ اون چیه زیر پیرنت؟
ریگول: من حامله ام...بچه تو دلمه...
ولدی: اا به سلامتی، بچه چندمته؟
ریگول: والا بچه اولمه
ولدی: به سلامتی، پسره؟
ریگول: نمی دونم...سونوگرافی نرفتم
ولدی: زیاد وول می خوره؟
ریگول: اره لامصب ...خیلی هم سنگینه ( بعد یه ذره بالا پایین مپره که یهو در صندوق گنج باز میشه و یه گردنبند اویزون میشه )
ولدی: چی شد؟! خانوم چی شد؟!
ریگول: چیزی نشد..
ولدی : نه، من فکر کنم شما میخاید وضع حمل کنید...
ریگول سعی می کنه از دست ولدی فرار کنه: نه بابا شما نگران نباش...من الان برم خونه حالم خوب میشه
ولدی: نه امکان نداره، به لطف بچه های سایت و سوژه ها شون، من بعید نیست که ده سال قابله بوده باشم، من تو رو میزاونم!
ولدی ریگول رو می خوابونه و بهش میگه: اسمون رو ببین، الانه که لک لک ها بیان و بچه تو بیارن! تحمل کن!
ریگول: اقا دست نزن به من! مگه نمی گی اسمونو ببین!
ولدی: تو سرت بالا باشه
همین که ریگول سرش بالا بود، یهو یه لک لک تو اسمون ظاهر شد و یه بقچه انداخت پایین
بقچه کنار ولدی افتاد زمین و ولدی با ذوق بقچه رو باز کرد که یهو دید
ابرکسس لخت توی بقچه نشسته!