جام آتش!

لوگوی هاگوارتز

رویداد جام آتش

۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جام آتش

آماده‌اید شاهد یکی از بزرگ‌ترین و نفس‌گیرترین رقابت‌های تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و این‌بار نه‌تنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانه‌ای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار می‌گیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همه‌چیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود می‌گیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته می‌شود و تنها یک گروه می‌تواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پست‌ها را بخوانید، از خلاقیت‌ها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!


Re: نحوه برخورد،فکر کردی کی هستی!؟
ارسال شده در: چهارشنبه 23 شهریور 1390 07:36
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
والا یه روزی قرار بود دوستی به من اینجا رول نویسی یاد بده، ولی زیر قولش زد و منو با این روحیه ی حساس در سطح سایت رها کرد و من فش شنیدم!
بعد الان که میخام نقل قول بزنم ازش، می بینم اصلا نیست همچین دکمه ای! یا اگه هست من روحیه ام حساسه و زلفام کمنده, نمی تونم ببینمش.
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: نحوه برخورد،فکر کردی کی هستی!؟
ارسال شده در: شنبه 19 شهریور 1390 22:04
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
اقا یکی به من فش داده، من چی کار کنم الان؟ با این روحیه ی حساس!
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
ارسال شده در: سه‌شنبه 25 اسفند 1388 09:42
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
ریگول و فیلچ توی اتاق وایستادن و از پنجره ملتو دید می زنن

فیلچ: بیا ارباب، اینا ترقه اس..اینام فشفشه... بعد هم دست می کنه تو شورتش و همه چیو میریزه بیرون

ریگول ترقه و فشفشه رو میگیره و بو می کنه : خوبه تو شورت فینیاس نبود که قارتی شه!
فیلچ قارت قارت می خنده و از پنجره به دامبل که داره رد میشه اشاره می کنه

....
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: قلم پر تندنویس
ارسال شده در: سه‌شنبه 25 اسفند 1388 09:03
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
من پیشنهاد می کنم با ابرکسس مالفوی مصاحبه کنید! قطعا مصاحبه ی لذت بخشی خواهد بود!
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: جادوگر سال
ارسال شده در: دوشنبه 17 اسفند 1388 22:05
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
من به ابرکسس مالفوی رای میدم که به نظرم ابهتش حتی از ولدی هم بیشتره.
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: ناظر سال
ارسال شده در: دوشنبه 17 اسفند 1388 22:01
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
بهترین ناظر سال، منم!
هم ناظر کیفی و ساکی و زنبیلی بودم
هم ناظر مخفی!
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: بهترین عضو تازه وارد سال
ارسال شده در: دوشنبه 17 اسفند 1388 21:56
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
ابرکسس مالفوی.
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: بهترین نویسنده سال در ایفای نقش
ارسال شده در: دوشنبه 17 اسفند 1388 21:52
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
تنها کسی که نوشته هاشو می خونم و از نظر من به درد بخوره

ابرکسس مالفوی!
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: بهترین نویسنده سال در بحث های هری پاتری
ارسال شده در: دوشنبه 17 اسفند 1388 21:51
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
سیریوس بلک، بدون هیچ حرفی!
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: گورستان ریدل ها
ارسال شده در: یکشنبه 9 اسفند 1388 23:12
تاریخ عضویت: 1388/05/20
: چهارشنبه 23 شهریور 1390 19:37
از: جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
پست‌ها: 167
آفلاین
بچه که یکی از اعضای سردر گم شده ی این تاپیک بود رفت داخل جسم مورفین که ببینه اصلا سوژه چی هست...
همینطوری که داشت از داخل جسم مورفین عبور می کرد، از دریچه چشم مورفین ریگول رو دید که داره با یه صندوق گنج حرف میزنه

گنج: الحمد الله...

ریگول صندوق رو می زنه زیر پیرنش و بقیه کاسه بشقابا رو هم میگیره زیر بغلش و میاد که از در گورستون بره بیرون
که ولدی در نقش نگهبان گورستون جلوشو میگیره
ولدی: اینا چیه؟ دزدیه؟ اون چیه زیر پیرنت؟
ریگول: من حامله ام...بچه تو دلمه...
ولدی: اا به سلامتی، بچه چندمته؟
ریگول: والا بچه اولمه
ولدی: به سلامتی، پسره؟
ریگول: نمی دونم...سونوگرافی نرفتم
ولدی: زیاد وول می خوره؟
ریگول: اره لامصب ...خیلی هم سنگینه ( بعد یه ذره بالا پایین مپره که یهو در صندوق گنج باز میشه و یه گردنبند اویزون میشه )
ولدی: چی شد؟! خانوم چی شد؟!
ریگول: چیزی نشد..
ولدی : نه، من فکر کنم شما میخاید وضع حمل کنید...
ریگول سعی می کنه از دست ولدی فرار کنه: نه بابا شما نگران نباش...من الان برم خونه حالم خوب میشه
ولدی: نه امکان نداره، به لطف بچه های سایت و سوژه ها شون، من بعید نیست که ده سال قابله بوده باشم، من تو رو میزاونم!

ولدی ریگول رو می خوابونه و بهش میگه: اسمون رو ببین، الانه که لک لک ها بیان و بچه تو بیارن! تحمل کن!
ریگول: اقا دست نزن به من! مگه نمی گی اسمونو ببین!
ولدی: تو سرت بالا باشه

همین که ریگول سرش بالا بود، یهو یه لک لک تو اسمون ظاهر شد و یه بقچه انداخت پایین
بقچه کنار ولدی افتاد زمین و ولدی با ذوق بقچه رو باز کرد که یهو دید
ابرکسس لخت توی بقچه نشسته!
Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�