با سلام به پرفسور دابز


1. در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (پیشبینی کردن اهداف والایی داره، بچه بازی که نیست)(5 امتیاز)

در مورد چیزهای کلی و آینده نسل ساحره و جادوگر. فرضا اینکه چه کسی بر ما مسلط میشود و او از چه جبهه ای است، سیاه است یا سفید؟ و اینکه در نبرد بین خیر و شر و سیاه و سفید و تاریکی و روشنایی کدامیک پیروز میشود و امثال این موارد. حتی آینده کلی جادوگران در این سیاره و یا کل جهان. در کل، موارد جهان شمول و کلی. ولی از پیش بینی آینده شخصی خودم اجتناب خواهم کرد چون انگیزه و امید انسان را ممکن است بگیرد و کسی چه میداند شاید همین پیش بینی باعث بشود آن اتفاق رخ بدهد و اگر آن پیش بینی را فرد جادوگر نداند به تلاشش ادامه بدهد و به هدفش برسد! بنابراین نتیجه میگیریم استفاده از پیشگویی مثل چاقوی دو لبه است و بسیار خطرناک.



2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)

با توجه به اینکه شما گفتید به موقعیت کلاس توجه کنیم و اینکه کلاس پیشگویی در بالاترین قسمت برج مدرسه جادویی ما یعنی هاگوارتز واقع است نتیجه میگیریم که آن دختر یعنی "اما" که تصادفا یا عمدا هم اسم شما هم هست بصورت کمپلت همراه با میزش از درزها و ترک های کلاس به پایین فرو رفته و در حال سقوط، انواع و اقسام افکار وحشتناک و نزدیک به مرگ به سراغش می آید. سقوط وحشتناک و یک باره او به همراه میزش در کنار پیشگویی ای که او از پرفسور دابز در ذهنش داشت همه و همه دست به دست هم میداد تا او در مدت زمانی که در حال سقوط از بالاترین قسمت برج بسیار بلند هاگوارتز بود مرگ را در برابر چشمانش ببینید... و در نهایت او در پایین ترین قسمت برج درست روبروی دفتر معاون مدرسه یعنی استرجس پادمور پخش زمین شد و ... در روزها و سالیان بعد همه روحی سفید را میدیدند که چند روز یک بار از بالاترین قسمت هاگوارتز به پایین شیرجه میزد و درست در جلوی دفتر معاونت مدرسه به زمین سقوط میکرد و در زمین فرو میرفت.


3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)

در کتاب های پیش گویی روش هایی چون پیشگویی بواسطه قدرت درون که ذاتی است و فقط در بعضی افراد خاص نهادینه شده، پیشگویی از طریق حرکت سیارات و ماه و همینطور ابرها، پیشگویی از طریق رمل و اسطرلاب، پیشگویی از طریق گوی بلورین و مواردی دیگر ذکر شده که بنده پیشگویی از طریق گوی بلورین را انتخاب کردم. همانطور که میدانید در این نوع از پیشگویی باید از قدرت تمرکز درونیمان کمک بگیریم و اشکال و تصاویری که در گوی مشاهده میکنیم را تفسیر کنیم. چیزی که من با تامل زیاد در گوی دیدم این بود که دو منطقه وجود داشت و در بین آن ها یک دریاچه بود. در یک طرف عده ای سوار بر جاروی پرنده و اژدها بودند و با خوبی و خوشی تفریح میکردند و در سمت دیگر دریاچه عده ای کاملا رسمی با کت و شلوار و لباس های رسمی دیگر قرار داشتند که هیچ گونه نشانی از جادو نداشتند و دل نگران بودند. تفسیر من این است که طبق این بینش و دیدم، مملکت ما جادوگران در هفته آینده دستخوش تحول خاصی نمیشود و آرام و خوب به فعالتش ادامه میدهد اما مملکت مشنگ ها دستخوش تغییری بزرگ میشود یعنی یکی از مسئولان ارشدشان میرود و مراسم تحلیف مسئول جدیدی برگزار میشود.


4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)

به این نوع از پیشگویی ها پیشگویی چند مجهولی میگویند که سخت ترین نوع پیشگویی و تابع عوامل مختلف است. پیش بینی من این است که اگر پسر هری پاتر سنگ احظار مردگان که یکی از سه یادگار مرگ بود را در جنگل هاگوارتز پیدا کند و بوسیله آن بتواند روح لرد ولدمورت را به جهان فانی برگرداند با راهنمایی او میتواند پدرش را از تخت به پایین بکشد و خودش با قدرت تاریکی جایگزین او و یکی از ادامه دهندگان راه لرد ولدمورت و منشا اتحاد مرگخواران باقی مانده شود. اما همانطور که گفتم این پیشگویی چند مجهولی است یعنی اولا مشخص نیست پسر هری پاتر به آن قسمت از جنگل ممنوعه که پدرش سنگ را در نبرد آخر انداخته برود و یا خیر و اگر برود، آن سنگ را پیدا بکند و یا خیر و اگر پیدا بکند اشتباهی انجام بدهد و مسئولان مدرسه متوجه بشوند و سنگ را معدوم بکنند و یا خیر و همینطور صدها مجهول دیگر که ممکن است داستان را صد و هشتاد درجه برگرداند و یا طبق پیشگویی پیش برود.


5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز)


نقل قول از پرفسور دابز:
نقل قول:

پس یکی از راه های پیشگویی در نظر گرفتن حرکت سیارات است. در این نوع از پیشگویی اولا باید از نجوم هم اطلاعات درخوری داشت ثانیا از نیروی جادویی درونی پیشگویان برخوردار بود که بتوان با تجزیه و تحلیل حرکت سیارات و همینطور ماه پیشگویی انجام داد. این نوع از پیشگویی را سانتورها نیز انجام میدهند. اگر بخواهم بیشتر توضیح بدهم در این نوع از پیشگویی که اتفاقا مشکل و تخصصی میباشد باید به حرکت تک تک سیارات به صورت منفرد توجه کرد و بتوان آن ها را تحلیل کرد و گذشته از آن حرکت سیارات را بصورت دو به دو یا سه به سه و همینطور تصاعدی به طرف بالا را تحلیل نمود و در نهایت حرکت کلی سیارات که بتوان در آخر از آن نتیجه مورد نظر را گرفت. گذشته از آن باید حرکت ماه که نزدیکترین و جادویی ترین قمر زمین میباشد را نیز لحاظ نمود و در کنار آن پیشگویی ها قرار داد. فرضا اگر مریخ موازی مشتری قرار بگیرد و ماه نیز در آن شب به نیمه رسیده باشد این سه تاثیری را بر هم میگذارند که در نتیجه آن در آن شب ممکن است انسان های کاملا بی آزار حرکاتی کاملا غیرقابل پیش بینی و حتی جنایت انجام دهند. به این نیرو نیروی شوم سه گانه نیز میگویند.



سوال امتیازی: تا به حال فال گرفته اید؟ یا چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.

بله. یک بار در عنفوان کودکی ناخوداگاه حس کردم نیرویی بر من مستولی شد که از درونم نشات میگرفت و آن نیرو کمک کرد آمدن و رفتن چیزی را پیشگویی کنم. آن حالت هرگز تکرار نشد و البته این اتفاقات شخصی و محرمانه و غیرقابل گفتن هستند و نمیتوان بیشتر توضیح داد چون اولا ارزشش از بین میرود ثانیا ممکن است توهمی بیش نباشد و بقیه را منحرف کند و یا حتی درست باشد ولی بقیه برداشتی شبیه توهمی پوچ از آن داشته باشند و فرد تعریف کننده ضایع بشود.

یعنی باید اینجا پروفسور صدات بزنم؟!

1. در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (پیشبینی کردن اهداف والایی داره، بچه بازی که نیست)(5 امتیاز)

پیشینی میکنم فردی که فقط به من اجازه یک پیشبینی رو داده چطور شکنجه بشه و بمیره باحال تره!(به شرط اینکه اوون فرد ارباب و یا شما نباشید!)

2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)

من یه چیز رو نفهمیدم!چرا اون دختره هم اسم شما بود؟!چـــــــی؟!به خاطر جو دادن به کلاس؟!چون میخواستید وقتی پیشگوییتون رو مطرح میکنید ملت فک کنن شمایید و...؟!آها...باشه گرفتم!

باید اعتراف کنم که مرگ اون دختر تقصیر من بود!بله مقصر من بودم!
حب کلاس دقیقا روی آشپزخونه اسلی قرار داره...منم قبل از حاضر شدن سر کلاس واسه افطار کله پاچه ی آدم بار گذاشته بودم و یادم رفته بود شعله رو کم کنم!در نتیجه غذا سر رفت و سوخت.و چون اما دقیقا جایی که اون زیر،دیگ غذا بود نشسته بود،با نیمکتش تبخیر شد!
دودی هم که در اطراف محلی که اما نشسته بود،مشاهده میشد دو دلیل داشت:
1-تبخیر اما و نیمکتش(که از اونجایی که خون لجنی بود،کلی خسارت وارد کرد)
2-دود حاصل از سوختن کله پاچه!

3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)

به دلیل آلودگی هوا نمیشه از گزینه ابر استفاده کرد.همچنین قهوه تالار تموم شده وکسی تو این گرما قهوه نمیخوره!از روی ستاره ها و صور فلکی هم حوصله شو دارم و نه اینکه شب ها ماشاالسالازار آسمون پر از ستاره ست!
به این ترتیب تک تک راه های استاندارد حذف میشن و به این نتیجه میرسیم چون روش مناسبی برای پیشگویی پیدا نشده،اتفاق خاصی نمیوفته!

4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)

از اونجایی که سفیدا اعتقاد راسخ و اینا رو دارن و رولینگ هم کلا اکسپلیارموس رو پسر خودش میدونه و اینا،اگه رولینگ بخواد پیشگویی کنه بدون معطلی سفیدا پیروز میشن.ولی اگه من و کلا مرگخوارا پیشگویی کنن خودمون پیروز میشیم دلیلشم که معلومه! اما اگه خود سفیدا پیشگویی کنن بازم ما پیروز میشیم ولی چون نمیخوان کم بیارن میگن مساوی شده!

5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز)

خواب!
بله،خواب!روش کار اینجوریه:

یه سری اطلاعات رو از زیر زبون طرف میکشی بعد میری که بخوابی!قبل از خواب معجون نگرانی میخوری و میخوابی!وقتی که خوابی باید نگران آینده طرف باشی.اگه سالازار بخواد،آینده شو تو خواب میبینی.اگه نخواد،نمیبینی!در صورت ندیدن باید طرف رو دست به سر کنی و یا یه سری چرت و پرت تحویلش بدی!

البته روش دیگه ای هم وجود داره که همین چند روز پیش یادم دادید و گفتید که فقط آشپزهای خون خوار و مثل من و شما همه چیز پز از این روش پیشگویی اطلاع دارن و چون یه رازه نمیتونم بگم روش کارش رو!اینکه اول چیزی رو که میخوایید بپزید(مثلا یه انسان!)انگشت اشاره دست چپش رو قطع میکنید بعد تو آب توی دیگ که کاملا جوش اومده میندازید.بعدش شاهرگش رو میزنید و سه قطره خونی که اول خارج میشهرو تو پاتیل میریزید و بعد با ساطور خونی همش میزنید.اونوقت ورد "آشپزیوس آنسانیوس گولاخیوسیوس" رو میخونید.بعدش میبینید که چطوری اون انسانی رو که میخوایید بپزیبد رو میشه باحال و خفن و خوشمزه پخت!

سوال امتیازی: تا به حال فال گرفته اید؟ یا چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.

فال! فال! نه تاحالا از این کارا نکردم!

ولی پیشگویی رو هزار بار انجام دادم.یکی شم همین چند روز پیش با خودتون بود!بله همون آدم بدبخت که قرار بود بپزیمش و نمیدونستیم چجوری...همونی که کله پاچه شد و سوخت...همون آلت قتل اما !!!

چگونه ش رو که سوال بالا توضیح دادم!اتفاقم افتاد و معلوم شد باید تبدیلش کنیم به کله پاچه!کی رو هم گفتم که چند روز پیش!با کی هم،با خود شما بود دیگه!...امممم...شرح هم نمیخواد چون خودتون اونجا حضور داشتید!

1.در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (پیشبینی کردن اهداف والایی داره، بچه بازی که نیست)(5 امتیاز )
عمل، رفتار و نظر بقیه در شرایط مختلف و در قبال کارهام! این چیزیه که همیشه دوس دارم پیشگویی کنم چون باعث میشه بدونم چی تو سرشون میگذره و در کل بتونم کنترل اوضاع رو به دستم بگیرم، به عبارتی همه چیو در جهتی که میخوام پیش ببرم!

2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)
اما علاقه ی بسیار زیادی به قرمه سبزی داشت زیر کلاس هم که آشپزخونه بود تصمیم میگیره با یک نقشه ی زیرکانه کلاس رو بپیچونه و بره آشپزخونه ولی هیچ راهی به ذهنش نمیرسه تا اینکه به طور اتفاقی متوجه میشه که مزائیکی که میزیش روش قرار گرفته یکمی بالاتر از سطح اون یکی موزائیکای کلاسه پس شروع میکنه به ور رفتن باهاش.
با پاش محکم روش فشار میده، مشت میزنه وکتابشو پرت میکنه روش که در این لحظه همه بر میگردن نیگاش میکنن اونم یه دو نقطه دی نثارشون میکنه و باز به تلاشش ادامه میده تا اینکه آخرای کلاس که دیگه داشت نا امید میشد یهو یه پر از سقف کنده میشه(!) میاد میوفته رو موزائیک. یهو زمین دهن باز میکنه و اما رو میکشه تو یه تونل تاریک و پر گرد و خاک و اما تا میاد خودشو جمع کنه با سر میره تو دسگ قرمه سبزی... شاهدا میگن اون روز تو ظرف غذای خیلیا مو پیدا شده ولی دلیلش مشخص نبوده چون جنا ی اشپزخونه که مو ندارن...! و البته این اتفاق هم نتونست از علاقه ی اما به قرمه سبزی اندکی کم کنه!
3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)
هفته ی بعد تو این روز یک میلیون وهزارو هفصد و پنجاه و شیش نفر و نیم در دنیا میمیرن و دو میلیون سه هزارو شیصدو هشتاد و نه نفر به دنیا میان.
پای دامبلدور میپیچه به ریشش و با مخ میره تو زمین.
به مورفین پیشنهاد کار میشه تو ناسا.
کافیه یا بازم بگم؟! بگم؟ بگم؟

4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)
زندگی واقعی مثل کتابها و افسانه ها نیست که همیشه سیاهی نابود میشه و سفیدی و عدالت برقرار میشه. عمل نشون میده که تنها با دروغه که میشه دنیا رو اداره کرد اینکه آدمها کارایی انجام میدن که ازشون متنفرن تا با پولش چیزایی رو بخرن که نیازی بهش ندارن به دنبال منفعت خودشونن و حرفایی رو میشنون که دوس دارن بشنون اونا دوس دارن بشنون سفیدی پیروز شده و ما هم همینو بهشون میگیم اما اون پشت، کار خودمونو میکنیم. این چیزیه که هر پیشگوی ماهری میدونه، در باطن و عمق هر مساله ای سیاهی غالبه میدونه.

5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز)
فال قهوه البته این نوع قهوه ای که من ازش استفاده میکنم بعد تحریما دیگه وارد نشد کل دیاگونو زیر و رو کردم حتی بوش باعث خمر و مستی میشه کمیابم که هست واسه همین باید خیلی کم ازش استفاده بشه ...
به اندازه ی یک هشتم قاشق چای خوری از این قهوه دم میکنیم بعد نوشیدن فنجون قهوه رو بر میگردونیم روش شکر میریزیم(اینجا قند پیدا نمیشه) یکم که گذشت فنجونو دوباره بر میگردونیم توشو نیگا میکنیم و علائم رو میخونیم.
همین دیروز یکی خواست براش این فال رو بگیرم عکس یه خط بود که تهش یه پله بود یه نفرم وسطش دراز کشیده بود. خط ینی راه سرنوشت و پله میزان عمره یه نفرو نشون میده، اینکه شخص وسط پله دراز کشیده بود نه ته پله یعنی خط عمرش او وسط تموم میشه و جوون مرگ میشه... حالا نمیدونم چرا طرف با شنیدن فالش دپرس شد

سوال امتیازی: تا به حال فال گرفته اید؟ یا چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.
خب همین چند وقت پیش بود تو هوای بهاری حیاط هاگوارتز داشتم قدم میزم که گفتم بذار فال دست بگیرم فال دست چیه؟ خوب دستتو میاری جلو موقعیت هوا رو بررسی میکنی که قراره باد بیاد طوفان بیاد و از این قبیل مسائل... که یهو یه قطره آب افتاد کف دستم. جلل خالق! همینجا بود که فهمیدم قراره بارون بیاد هوا هم داشت ابری میشد فقط کسی با هوش و ذکاوت اصیلی زاده ای مثل من میتونست اینو بفهمه و باید در کمال مسرت و افتخار عرض کنم که بله! بارون بارید و هوا واقعا عالی شد.. با کی بودم؟! چی؟ معلومه که تنها بودم ما از اون خانواده هاش نیستیم.

1. در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (پیشبینی کردن اهداف والایی داره، بچه بازی که نیست)(5 امتیاز)

دوست دارم بتونم پیش بینی کنم که وقتی میخوام یه حرفی رو بزنم تا فقط اعصاب و حال یه نفرو خوب کنه، یا توجهشو جلب کنه باید در چه زمینه ای باشه. ابدا دوست ندارم به نیت بهتر کردن حال کسی اعصابشو خرد کنم!

همچنین بدم هم نمیاد که بتونم پیشگویی کنم که وقتی دارم اس ام اس میدم به یکی یا زنگ میزنم بهش( جادویی باید باشه؟ئه؟! دارم جغد میفرستم یا با پودر پرواز تماس میگیرم ) در دسترس هست یا نه
اصلا احساس خوبی نیست وقتی یکی از اعضای خانواده جوابتو بدن!

2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)

اما با درد و رنج بسیار محو شد. اول انگشت سبابه ی دست راستش محو شد و خون پاشید بیرون. بعد سایر انگشتاش محو شد و دوباره خون پاشید بیرون. در این مرحله قلم اما از دستش افتاد روی میز و صدا داد.
بعد دست راست از بازو کامل محو شد و چون یه مدت قبلش قلب محو شده بود دیگه خون با فشار زیاد نپاشید بیرون. بعد دست چپ محو شد. بعد هر دو پا، بعد تنه و در نهایت سر.و بعد تمام اجزای جدا شده و همچنین میز به علت برخورد تکه های دست چپ اما به چوبدستی ش به دود تبدیل شدن.
این اتفاق به دلیل این بود که قبل از ورود به کلاس، سر میز صبحانه یکی از بچه ها "پودر فروپاش" ریخته بود توی آب پرتقال اما در حالی که فکر میکرد شکره.
لازم به ذکره که این اتفاقا همه ش زیر یک ثانیه رخ داد

3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)

آقا من با مراجعه به کتاب "پیشگویی پیشرفته برای رز های کلافه شده از دست خواهر برادر های بزرگتر" و بررسی فال قهوه ی خواهر بزرگترم متوجه شدم که هفته ی آینده میاد و از من عذر خواهی میکنه

4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)

بر طبق پیشگویی های من با گوی بلورین، برای پایان این جنگ دو راه وجود داره که هر دو راه به جایی ختم میشه که جنگ بی نتیجه به نظر بیاد از بیرون!
راه اول اینکه همینجور یکی یکی از اینور و اونور می میرن اعضا، اعضای جدید میان جاشون. خب این جوری تا ابد جنگ ادامه داره.
راه دوم اینکه توی نبرد نهایی عین فیلم های هندی هر دو گروه آوادا رو میگن و هر دو نابود میشن.
شخصا به راه اول تمایل بیشتری دارم!


5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز)

یکی از راه های جالب و خیلی خاص پیشگویی، پیشگویی با حبابای هوا زیر آبه.
در این راه سر کسی که میخواین درباره ش پیشگویی کنین رو میکنین زیر آب، بعد از حبابایی که میاد بیرون می فهمین توی آینده ش چه خبره.
این حبابا ممکنه به راست متمایل باشن یا چپ یا بالا یا پایین و هر کدوم ممکنه کره ی کامل باشن یا شبه کره.
و این زبون 8 حرفی برای پیشگویی کافیه تعداد حرفاش هم کم نیس، کامپیوتر قربونش برم زبونش دو حرفه کلا


چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.

بعله بعله
من دیروز از مامانم یه سوال پرسیدم. درسته که پیشگویی برای آینده ی خیلی نزدیک سخته، ولی من موفق شدم به درستی پیشگویی کنم که مامان الان جواب میده
و اینکه کلا من پیشگوی خفنی هستم

1. در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (پیشبینی کردن اهداف والایی داره، بچه بازی که نیست)(5 امتیاز)

این که آینده ی این مملکت با وجود یه وزیر چیز کش می خواد به کجا برسه...واقعاً واسم سواله!

2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)

ابتدا رفت توی یه تونل وحشت پر از سوکس... چنتا سوکس رفت تو حلقش گلاب به روتون بعدشم بالا آورد اون تونلو کلا به گند کشید...تونل که حالش به هم خورد اما کوچولو رو تف کرد تو دستشویی دخترونه بعدش دیگه رفت حموم و این حرفا که دیگه صحنه سانسور شد نتونستم ببینم شرمنده!

3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)

هفته ی بعد قراره سیستم پروفسور اما دابز منفجر بشه و ما دانش آموزا یه نفس راحتی بکشیم. ان شاءالمرلین تعالی...یعنی میشه؟

4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)

خب باید برای پاسخ دادن به این سوال بریم سر پیشگویی از روی رنگ ها...این دو تا جبهه با هم می جنگن می جنگن تا این که در نهایت با هم قاطی میشن انجمن جبهه ی خاکستری به وجود میاد با نظارت لرد پرسی و پر از تایپیکای مزخرف.

5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز)

پیشگویی از طریق فال قهوه...ابتدا قهوه رو تا آخر می خوریم...بعدش دو حالت داره:
یا حالت تهوع داری یا نه...اگه داری دو حالت داره:
یا تو قهوه سم بوده که به زودی عزرائیل میاد سراغت یا اینکه توش سم نبوده یعنی مرض از خودته که بعدش میری سنت مانگو
حالا اگه حالت تهوع نداشتی دو حالت داره:
یا سمی که تو قهوه بوده دیر اثر میکنه که بازم به زودی یه ملاقات خصوصی با عزرائیل داری یا اینکه تو قهوه سم نبوده که می تونی با خوبی و خوشی به زندگیت ادامه بدی.

سوال امتیازی: تا به حال فال گرفته اید؟ یا چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.

فال که تا دلتون بخواد...دیوان یه مشنگ به نام حافظ...این شعرش اومد:
آن کس که به دست جام دارد...سلطانی جم مدام دارد

تا آخرش که خوندم دیدم هیچ ربطی به حال و هوای من نداره فهمیدم باید شعرو تغییر بدم اینطوری:
آن کس که به دست وام دارد...در بورس دو صد سهام دارد
اوقات فراغتش زیاد است...ده دیش به پشت بام دارد
همواره سری درون سایتِ...سه نقطه و دات کام دارد!
بر دیدن فیلم‌های سیما...البته هم التزام دارد
ویلای فراخ! در لواسان...که مرغ و خروس و دام دارد
آنجا همه روزه با نگارَش ...دیم دام دارادام دارام دارد

که البته این شعر با حال و هوای امروز ما کاملا مرتبط بود!

1. در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (پیشبینی کردن اهداف والایی داره، بچه بازی که نیست)(5 امتیاز)
در اینده چکاره میشم و در اینده برام چه اتفاقایی میوفته وچه شکلی میشم

2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)
طبق گفته ی پرفسور به سختی جان داد ومرد خدایش بیامورزد اون توسط نیمکتش طلسم شد واب شد رفت در زمین نیمکتش توسط فردی که دشمنش بود طلسم شده بود
مرگ اون را به همه ی باز مانده هاتصلیت می گم

3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)
افزایش 1% قیمت طلای ماگل ها وتورم وبال رفتن قیمت لبنیات

4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)
طبق معمول سفید ها میبرن همیشه همین طوری بوده نیازی به پیشگویی نیست .

5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز) اگر قیچی بود یعنی وزیر جادو را میخواهند ترور کنند اگر شبیح شیر بود یعنی گریفندور در جام کوییدیچ برد اگر دیوانه کننده بود یعنی الفاتحه و صلوات داری میمیری .
فال خون: این فال یکی از کارامد ترین فال هاست روش خون کسی که می خواهید فالش را بگیرید را در پاتیل ریخته کمی استخوان کلاغ مو گربه دم اسب دندون شیر و مو تک شاخ را در پاتیل ریخته هم میزنیم وبعد می گوییم اینده را نشان بده بعد میتوانیم اینده ان کس را در پاتیل ببینیم . بسیار اسان

سوال امتیازی: تا به حال فال گرفته اید؟ یا چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.
بله در زمستان بودیم باران کم امد امسال گفتم کمبود اب در انتظارمون است همون هم شد واصلا هم سوپرایز نشدم از حرف سازمان اب که گفت صرفه جویی کنید.

1. در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (پیشبینی کردن اهداف والایی داره، بچه بازی که نیست)(5 امتیاز)
هوووم...
دوس دارم بتونم افکار و عکس العمل های ملت رو پیشبینی کنم. نگم چرا؟!

2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)
اما که از قدرت بینایی بسیار کم و وزن بسیار زیاد رنج می برد در هنگام ورود به کلاس دقت نکرد که دقیقا رو نیمکتی نشسته که هر سال زمین زیرش نشست می کنه و دانش آموز مفلوک به همون روش سقوط دامبلی از کلاس محو میشه. البته هر سال تو ماه شهریور این اتفاق میوفته و سقوط اما در مرداد زیاد فرآیند منطقیی نیست... استاد؟ به نظر شما... کسی... در جلو انداختن این فرایند... نقشی... داشته؟!


3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)
با توجه به درجه حرارت هوا و عدم وجود ابر، گزینه های فال قهوه و ابر رو کلا گذاشتم کنار. یکی از بهترین راه های پیشگویی کشیدن ماریجوآناست استاد. شما رو تا ارتفاعی از زمین بالا میبره و با سرعتی خاص حرکتتون میده و شما تبدیل به انرژی میشید و خیلی از وقایع رو میبینید. با استفاده از این روش پیشبینی کردم که تا انتهای هفته ی دیگه نوزاد سلطنتی طی فرایندی عجیب و پیچیده شروع به رشد میکنه. همچنین خرسی در کانادا یک گوزن شکار میکنه. همچنین غذای زنی در نیم کره ی جنوبی می سوزه و خانواده گشنه می خوابن شب. همچنین من سی نمره ی کامل رو از این مشخ شب می گیرم.

4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)
جبهه ی سفید به چنان فلاکتی کشیده میشن که خودشون اقدام به سیاه شدن میکنن و لرد سیاه وبا تدبیر بر جهان حکم رانی میکنه.

5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز)
خب من همین فال ماریجوآنا رو توضیح میدم. ماریجوآنا علف است. میتونید به طرق مختلف آتیشش بزنید و دودش رو استعمال کنید. بعد همونطور که گفتم ابتدا از جو زمین خارج شده و سپس با سرعت نور شروع به گردش میکنید. در این اثنا اتفاقات آینده به صورت نور جلوی چشمتون ظاهر میشن. همچنین بوهای مختلفی به مشامتون میرسه. مثلا زمانی که بوی کله پاچه حس میکنید باید بدونین ک به زودی در زمین جنگ های زیادی صورت میگیره و عده ی زیادی کچل میشن. وقتی بوی آدامس خرسی حس میکنید باید بدونید که به زودی دورو بر محل زندگیتون شهرداری یه شهربازی با آخرین متود های روز جهان تاسیس میکنه و غیره. این مدل پیشگویی بسیار ظریف و حساسه و شما باید به ندای درونیتون برای درک کردن علائم توجه ویژه داشته باشید.

چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.
بهله استاد. ما تبحر زیادی در گرفتن فال تشتک داریم. روشش این مدلیه که شما یه تشت ترجیحا قرمز رو تا نیمه آب میکنید و وسط میز غذا خوری میذارید. از تمامی کسانی که دوس دارن آینده ی خودشون رو ببینن تقاضا میکنید که دور تا دور میز جمع بشن. شما دستتون رو بالای تشت میگیرین. تمرکز میگیرین و در دل شروع به خوندن شعر های دبستانتون میکنید و کم کم دستتون رو به آب تشت نزدیک میکنین و از حضار میخواین که همراه دست شما به تشت نزدیک بشن و در لحظه ای که تشخیص دادید همه به اندازه ی کافی به تشت نزدیک شدن با تمام زور دستتون رو وسط آب تشت بزنید تا آبها به سرو صورت کسایی که دور تا دور بودن بپاشه. در این فرایند سرنوشت های فروخورده شده ی ملت باز شعله ور میشه. البته شما باید به سرعت از صحنه متواری بشید.

من اصلا و ابدا قصد چاپلوسی ندارم و نخواهم داشت!

مقش دافنه تو کلاس پروفسور محترم، جناب خانم اما جان دابز:


1. در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (5 امتیاز)

زمان مرگ افراد! (البته اصلا قصد ندارم واسه جناب جردن رو بفهم ـم!)

چرا نداره سوال ـتون پروف! یعنی همین چیزی که گفتیم کافی ـه!!؟

2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)


من واقعا نفهمیدم این قسمت کلاس رو داستان. (البته کاملا این که داشتم با لی کشتی میگرفتم رو تکذیب می کونم!). اَما این اما، چرا هم اسم ـه شوما ـست؟ داپلکینر ـه؟ چی ـه؟ فقط هم اسمین؟ گیج کردین مارو مثل خودتون، اوستاد!

خب، می خوام از زبون خود ـش تعریف کنم:

پروفسور داشت می رفت که من غیب شدم و بعد نمی دونم چی شد!

خب، تعریف مفصل ـش هم که کامل بود دیگه پروفسور؟

بهر حال، این دختر عزیز، می خواست تکلیف ها رو به خاطر ـش بسپاره که اگه حوصله داشت؛ انجام بده. پروفسور مثل اینکه پیشگویی کردن که اوشون انجام نمی ده و الکی برای این که قتل اوشون پوشونده بشه؛ یه چیزی در مورد سیاره ها می گه و بعد پروفسسور آودا می زنه به اوشون و بعد نامرئی ـش میکونه. همین!

الکی هم زمین رو با یه معجون زمین خوار میسوزونه و دود میکونه که قتل ـش لاپوشونی بشه!


3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)

تورم چیز در بازار!

بله. می بینید که چرا مورفین این روز ها خوش حال و شادان و خندان ـه؟ چون در فکر این ـه که چیز ها رو در یک منبعی جمع کنه و اون ها رو فقط و فقط برای استفاده شخصی شخص شخصی شخص خود ـش استفاده شخصی کنه!

اما از کجا این رو فهمید ـم؟ خودبخود! برای بعضی از پیشگو های کاملا حرفه ای این عادی ـه که به ـشون الهام بشه. نمی بینین من رو؟

راستش... خب، مستر ریدل عزیز با دیدن قیافه خوش حال و خندان و مارموز (موزمار؟) مورفین این رو در تالار خصوصی اعلام داشتن () ولی من اصلا بر حساب اون حرف نزدم و تکلیف ـم کپی نیست!

بالاخره، مورفین چند روزیه که خیلی شاد ـه و با مهربونی می خواد موشکلات ما (مثلا جلوگیری از اضافه شدن لاروفه، داروغه و .. به نام های مستعار ـمان) رو حل کن ـه! تامی فهمید که باید یه موشکلی باشه و ما با تمرکز و یک پیشگویی از روی چهره فهمیدیم.

صورت ـش رو روی کاغذ کشیدیم و اجی مجی لاترجی کردیم و در حالی که تصویر آتیش می گرفت؛ ما این تورم و اطلاعیه هاش رو در هفته های آینده دیدیم!

4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)

- نبردی باشکوه!
-نبرد؟ در برابر سفید کم قدرت؟
- نبردی باشکوه، نه طولانی!

(این تضمین دار ـه به یک فیلم ماگلی که بدگای ـش عاشق زانو زدن بود!)

خب، اگه بر اساس فن ها باشه؛ خب، مسلما لرد سیاه با جادویی می زنه و کله زخمی و فرزندان ـش رو شپلخ می کنه! اما اگه رولینگ بخواد بنویس ـه؛ مسلما پسر اسکپلیارموسی موفق می شه.

اما این نبرد بین ارباب های دو جبهه بود. خود جبهه ها بدون ارباب ـشون هیچ کاری نمی تونن بکنن. روشن ـه؟ خب، رولینگ که دیگه نمی نویسه. فن ها هم که جی نمی نویسن. چرا؟ چون هنوز اتفاق نیوفتاده و این ساحره گرامی، رولینگ، نمی تونه چیزهایی که اتفاق نیوفتاده رو بین ماگل ها بفروشه... اما چی می شه؟

ارباب بزرگ، لرد سیاه خردمند، سرور دانا، ارباب لرد ولدمورت کبیر می برن. چون مرگخوار های قدرتمندی مثل شخص شخصی دافنه همراهی ـش کردن...


5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز)

پیشگویی به وسیله شکار سوکس ها!

خب، با این روش شوما باید دنبال سوکس های لی جردن بگردین و هر چقدر که می تونین از اون ها رو بکشین. می بینین؟ بعد از مرگ هر کدوم ـشون خشک می شن و روشون یک اشکالی شکل می بنده.

+ اگه عکسی شبیه صورت لی در بیاید، یعنی شوما در چند روز آینده با کار های بدی روبرو خواهید شد!
+ اگه عکس دافنه بیاد؛ یعنی ومپایر ها و گرگینه ها در خطر ـن و پسرا هم در خطر عاشق شدن!
+ اگه عکس پر بیاد، یعنی باید مقاله برای پروف دلو بنویسین!
+ اگه عکس فلور بیاد، یعنی باید یه شاهزاده که تبدیل به پروانه شده رو ببوسین!
و خلاصه...

6. تا به حال فال گرفته اید؟ یا چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.


معلومه که فال گرفتم! من تعداد همسر، فرزند، رنگ لباس عروسی و محل زندگی رو مشخص کردم!

روش ـش این ـه که شوما به فرد مورد نظر می گی دست ـش رو بیاره جلو و از اوشون یه عدد می پرسی و اون رو تو ذهن ـت می سپاری. بعد دوباره یه عدد می پرسی. بعد که یه رنگ رو پرسیدی؛ برای بار سوم از ـش می خوای که یه عدد بگه و بعد می گی بین "د"، "ج" و "ب" کدوم رو انتخاب می کنی.

بعد از هر سوال، یک انگشت رو خم می کنی. بعد از این کار چند ثانیه تمرکز می گیری. عدد اولی که اون گفته تعداد همسر، دومین عدد، تعداد فرزند و سومین عدد تعداد کنیز رو نشون می ده. رنگ هم رنگ لباس عروسی یا دامادی ـشه و د مخفف دستشویی، ج مخفف جنگل و ب مخفف بیابون ـه.

من این فال رو برای دوست ـم گرفتم و جواب ها رو می گم.

- 1000- هزار همسر خواهد داشت!
- 1566- 1566 فرزند خواهد داشت.
- زرشکی- رنگ لباس عروسی ـشون خواهد بود!
- 15- تعداد نوکر!
- د- در دستشویی زندگی خواهد کرد!

اصلا هم امکان نداره که اشتباه در بیاد!

دانش آموزانی که به علت برگزار نشدن جلسه ی اول کلاس های پیشگویی اکنون، برنامه ی روز پنج شنبه یشان را طوری ریخته بودند که گویا، این روز هم کلاس برگزار نمیشه با دیدن اعلانیه ی بزرگ روی تابلوی اعلانات که از شروع کلاس پیشگویی از ساعت 8 صبح در کلاسی که بالای آشپزخونه ی هاگورتز قرار داشت، تمام برنامه هاشون نقشه بر آب شد.
فردای آن روز دانش آموزان با عجله خودشون رو به کلاس مذکور رسوندن، اما با دیدن برگه ی بزرگی که روی در کلاس بود، توقف کرده و مشغول خواندن آن شدن.




نقل قول:


با خوندن تذکر شماره ی سه عده ای از دانش آموزان آب دهان خود را قورت داده و در حالی که چهار ستون بدنشون میلرزید و لب های خود را از ترس میگزیدن، به در کلاس پشت کرده و قصد داشتن آنجا را به مقصد سالن عمومی گروه خود ترک کنند، که ناگهان دانش آموزی تذکر شماره ی چهار را با صدای بلند که برای آن ها نیز قابل شنیدن باشه خوندن.

نقل قول:



بعد از خوندن این نکان، سکوت وحشتناکی بین دانش آموزان پشت در ایجاد شده بود. بعد از 1 دقیقه که دانش آموزان از این حالت خارج شدن، دانش آموزان دختر شروع کردن به برداشتن گله سر و پاپیون های روی مو و لباساشون که رنگ های گل گلی و صورتی و ... داشت. دانش آموزان حتی قبل از ورود به کلاس نیز جرئت نفس کشیدن نداشتن. دانش آموزان گروه های دیگر، اسلیترین ها رو جلو انداختن. تا که شاید از غضب او دور بمانند.
بعد از اینکه دانش آموزان در صف های منظمی وارد کلاس شدن و روی نیمکت های خود نشستند، قبل از دیدن پروفسور دابز، بوی خوش قرمه سبزی بود که آن ها رو از این عالم کند و جدا کرد، به طوری که تا هفت آسمان بالای سرشون رو میتونستن ببینن. کلاس کاملا با بوی خوراک های لذیذ، فضایی عرفانی به خود گرفته بود. اکنون از اون استرس و اضطراب گذشته ی بچه ها اثری نبود.
بعد از مشاهده ی چهره ی دلنشین و لبخندزنان پروفسور، لبخندی از روی آسودگی روی لب های دانش آموزان نشست.
بالاخره پرفسور لب به سخن گشود و با صدای رسایی رو به دانش آموزان گفت: به کلاس پیش گویی خوش آمودین. امیدوارم همتون نکاتی رو که روی برگه ی پشت در ذکر کرده بودم رو با دقت خونده باشین. چون اصلا از دوباره گویی و تکرار خوشم نمیاد. اجازه بدین این جلسه رو به انواع و طریقه های پیش گویی بپردازیم.
قابل ذکر هست که، عده ای به پیشگویی اعتقاد ندارن، چرا که معتقدن سرنوشت انسان همواره در حال تغییر است و نمیشه به پیشگویی ها اعتماد کرد. من شخصا با عده ای از این افراد مباحثه داشتم و هر دو طرف به یک نتیجه ی مشخصی و معینی رسیدیم. اما متاسفانه دست سرنوشت، اجازه نداد آن ها این مطالب رو با عموم درمیان بزارن.
برای مثال، من امروز با در نظر گرفتن دو سیاره ی ژوپیتر و مارس، به این نتیجه رسیدم امروز شخصی به اسم اما در این اتاق به سختی جان میدهد.
با این جمله سایه ای از شک و تردید روی چهره ی بچه های کلاس نشست. اما با تعقیب کردن جهت نگاه پروفسور، قضیه برای همه روشن شد. و با یاد جملات او حاکی از تنفرش از چیزهای تکراری براشون تثبیت شد. دانش آموز دیگری در کلاس حضور داشت با نام اما. پروفسور لبخندی با خونسرردی زد و بحث را عوض کرد.
بگذریم از این ها و بریم سراغ انواع پیش گویی ها.
پیش گویی از راه های متفاوتی در دنیای جادوگری جا افتاده اما فقط تعداد معدودی از آن ها قابل اطمینان هستند.
پیشگویی از روی ابر، پیش گویی با کمک علم نجوم شناسی و از روی موقعیت های ستاره ها و سیاره ها، پیشگویی با فال قهوه، با کارت های تاروت و چندتای دیگه از قابل اطمینان ترین آن ها هستن.
خب دیگه، به عنوان تکلیف هم برین پسگویی کنید من چه پیشگویی هایی رو برای تکلیفتون در نظر گرفتم.
با این حرف پروفسور چشم های دانش آموزان گرخیده و سرهایشان به چپ و راست برای یافتن راه چاره ای میچرخوندن.
پرفسور دابز که تماشای این صحنه داشت لذت میبرد، با خنده گفت: شوخی کردم...بیاین اینم تکالیفتون.
و سپس چندتا کاغذ با طرح های کیکی شکلاتی و ... جلوشن ظاهر کرد.



1. در صورتی که اجازه ی پیش بینی کردن تنها یک چیزی را داشته باشید، در چه رابطه ای خواهد بود. (پیشبینی کردن اهداف والایی داره، بچه بازی که نیست)(5 امتیاز)
2. در آخر کلاس چه اتفاقی برای اما، دخترک دانش آموز افتاد؟ لحظه به لحظه بعد از نا پدید شدنش را توصیف کنید.(5 امتیاز)
3. با مراجعه به کتاب های پیشگویی، و انتخاب یک روش مناسب، رخدادی را در هفته ی آینده پیش بینی کنید.(10 امتیاز)
4. نبرد بین جبهه ی سیاه و سفید به چه نتیجه ای میرسه؟ (5 امتیاز)
5. یکی از راه های پیشگویی را که من نام نبردم رو نام ببرید و سپس روش انجامش را شرح دهید؟ (اینجا باید از خلاقیت خودتون استفاده کنید. مثال: پیشگویی به وسیله ی اشکال ابرها! مثلا اگه عکس چاقو باشه، به این معنی هست که یکی از دوستان به زودی ازتون دور میشه... و چندین اشکالش رو توصیف کنین.)(5 امتیاز)
سوال امتیازی: تا به حال فال گرفته اید؟ یا چیزی را پیشگویی کردین؟ چگونه؟ آیا این اتفاق افتاد؟ کی؟ با کی؟ ...امممم...شرح دهید.


بعد از خارج شدن دابز از کلاس دانش آموزان با تعجب و دقت خوندن سوال 2 رو از سرگرفتن. بعد از چند ثانیه صدای جیغی از سمت نیمکت اما اومد. وقتی دانش آموزان سرشون رو برگردوندن، مشاهده کردن که نه تنها اما، بلکه میزشم نیست و از داخل درزها و ترک های سطح زمین دود بلند میشه. راهنمایی: به موقعیت کلاس در مدرسه توجه شود.

جلسه س چهارم

پروفسور چانگ با یه خرمن ورق وارد کلاس میشه و برخلاف همیشه با ورود اون پچ پچ های بچه ها شروع میشه:
-امروز امتحان داشتیم؟
-این ورقا دیگه چی هستن؟
-وای باید جلسهی طاقت فرسایی باشه!

-خوب بچه هاساکت شید لطفا!... ممنون!...امروز راجب پوشش پیشگو ها حرف میزنیم .
پیشگو های مشنگ معمولا لباس های عجیب و غریب میپوشن و یه چیزای عجق وجقی به خودشون اویزون میکننن و جالب اینه که هر چی لباس پیشگو ها و رمال ها عجیب تر باشه بین مشنگ ها محبوبتر هستن.
اما این کار واقعا مسخرس...!
چیزی که مشنگا نمیدونن اینه که هر پیشگو و رمال لباس مخصوص خودش رو داره.
پیشگو ها و رمال ها بیشتر از پارچه استفاده میکنند تا چرم بعضی ها میگن که به دلیل این هست که چرم مانع جریان گرفتن قدرت پیشگو میشه.
پیشگو هایی که با گوی کار میکنن معمولا لباس های کمی غیر عادی میپوشن
و همون طور که اون جلسه بهتون نشون دادم پیشگو های بومی پوششی از برگ دارن
زییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییینگ
اوه زنگ رو چه زود زدن! به هر حال روز خوبی داشته باشید!
و با حرکت چوب دستی ورق ها را میان بچه ها پخش میکند

تکالیف
1.دلیل اعتقاد مشنگ ها به عجیب بودن پیشگو ها چیست؟(5 امتیاز)
2. پنج مدل پوشش پیشگو ها را همراه با نوع پیشگویی بگویید(5 امتیاز)
3.چه پارچه هایی دیگه هست که پیشگو ها از ان استفاده نمیکنن و به چه دلیل؟(کامل،5 امتیاز)
4.نحوه ی دوخت لباس یک پیشگو را کامل توضیح دهید.(10 امتیاز)

5 امتیاز تشویقی برای تکالیف خوب