سوژه: لذت
کلمات: زیبایی، لذت، مهربان، بی انتها، پنجره، آسمان، تنهایی- مامان من رفتم!
و قبل از اینکه صدای فریاد مامانشو بشنوه در خونه رو می بنده.
می دونه مامانش با بیرون رفتن تو این هوای سرد مخالفه، برای همین تا لحظه ی خارج شدن از خونه، چیزی بهش نمیگه و بعد یهویی خداحافظی می کنه و وسط خیابون می پره.
- چه هوای عالی ای!
با ذوق اینو میگه و سرشو بلند می کنه تا به
آسمون خیره بشه. دونه های برف آروم آروم از ابرای پشمکی بیرون میان و روی سر و صورتش جا خوش می کنن.
خیابونشون پر از برف شده و تا چشم کار می کنه همه جا یه دست سفیده. هیچکسی هم تو این سرما، اون اطراف پرسه نمی زنه.
یه نگاه به دور و برش می ندازه و با خودش فکر می کنه خیلی کیف میده
تنهایی کل اون خیابون رو پیاده روی کنه.
پس هندزفریشو میذاره تو گوشش و شروع به راه رفتن می کنه.
حتی اگه عمیقا ناراحتی و سختی دیدی خودتو جمع کن. (همه تلاشتو بکن)
دنیا نامردی زیاد داره. عرق آدمای سخت جون رو هم در میاره.
ممکنه گریه کنی و بگی: امروزمون به هیچ جا نمی رسه.
پس رویاهایی که بچگیامون داشتیم کجای زمینه؟
با هر قدمی که بر میداره، یه جای پای تازه رو برفا برای خودش ثبت می کنه. چشمش به طرح های زیر پوتینش میفته که جای پاشو به
زیبایی تزئین کرده.
قلبت هنوز زخمیه. آسیب روحی همیشه با شکافی بین رویا و واقعیت، مثل یه نمایش جاده ای ادامه داره.
بگو بیخیالش. عزمت رو جزم کن و برو حقشو بذار کف دستش!
برفا رو با ضربه ی پنجه پوتینش به هوا پرتاب می کنه و با علاقه به پخش شدن برفا تو هوا، خیره می شه.
همه ی آدم های بد، چهره های حق به جانبی دارن
پس بیا بریم تو زمین خودشون حسابشونو برسیم!
و شروع می کنه چرخیدن دور خودش...
لای لای لای لای لای به دویدن ادامه بده و...
لای لای لای لای لای کم نیار!
لای لای لای لای لای موتور دلت رو روشن کن...
لای لای لای لای لای جوری که روحت هم به هیجان بیاد
تو همهی جشنها باخیال راحت برقص!
یهو پاش لیز می خوره، از پشت روی برفا می فته و صدای آخش هوا میره.
با دست پشتش رو آروم میماله. از اصابت با چنین زمین سردی، حسابی دردش اومده.
میاد از جاش بلند شه ولی دوباره لیز می خوره و زمین میفته.
انگار داخل یه سیاه چال گرفتار شدی
حس ناامیدی ای که داری به سختی قابل انتقاله.
تنش درونیت به حدی رسیده که سر و صداش بلند شده
به بیان عادی، واقعاً غیرقابل باوره.
می خواد از یکی کمک بگیره ولی تو خیابون هیچ جنبنده ای رو نمی بینه. یهو از شدت تنهایی بغض می کنه.
اونقدر نوآورانه ست که گفته می شه:
مثل این میمونه که گاهی بین صفر تا صد چیزی گیر کنی
خیلی یه دفعه ای از تلاش کردن خسته میشه روی زمین برفی دراز می کشه. نگاهشو به آسمون
بی انتها می دوزه و گوشش رو به آهنگ درحال پخش
می سپره:اما (اینو بدون که) بریدن و دست کشیدن، مثل شیاطینی هستن که باعث می شن تو اون وضعیت شناور بمونی
پس جای تسلیم شدن بیا خودمون بازی رو عوض کنیم!
حس خیلی خوبی درون وجودش ریشه می دوونه.
تموم وجودش سر شار از انرژی و شادی می شه. سرشار از قدرت!
لای لای لای لای لای به دویدن ادامه بده و...
لای لای لای لای لای کم نیار!
لای لای لای لای لای موتور دلت رو روشن کن...
لای لای لای لای لای جوری که روحت هم به هیجان بیاد
دوباره تلاش می کنه تا از جاش بلند شه و همزمان همراه خواننده می خونه:
مهم نیست اتفاق خوبی میفته یا انفجار رخ میده
(مهم اینه که) من تصمیمم رو گرفتم
و این عزم شمشیر واقعیه!
آره! از جاش بلند میشه. حسابی هم پر قدرت از جاش بلند میشه و با صلابت می ایسته.
از اون لحظه به بعد هیچی دیگه براش اهمیتی نداره. نه جای زخما. نه جای حرفا.
هیچکس و همچنین هیچ اتفاقی نمی تونه مانع
لذت بردنش از زندگی بشه!
همه ی آدم های بد، چهره های حق به جانبی دارن
پس بیا بریم تو زمین خودشون حسابشونو برسیم!
فریاد می زنه:
بیاین همگی! بیاین با هم انجامش بدیم!
و خب با فریادی که می زنه
پنجرهی چند تا خونه باز می شه و کله های کلی آدم از همشون بیرون می زنه.
لای لای لای لای لای به دویدن ادامه بده و...
لای لای لای لای لای فراتر برو!
لای لای لای لای لای موتور دلت رو روشن کن...
لای لای لای لای لای جوری که روحت هم به هیجان بیاد
تو همهی جشن ها باخیال راحت برقص.
هیچ کدوم از آدمای پشت پنجره شادی و اشتیاقشو درک نمی کنن. همشون فقط به حالش تاسف می خورن که تو این هوای سرد حماقت کرده و بیرون رفته. یه پیرزن هم با
مهربونی بهش میگه که:
- بچه تو این هوای سرد سرما می خوری! زود برو خونه!
ولی اون اهمیتی به حرفای پیرزن نمیده.
لای لای لای لای لای بزن پودرش کن!
لای لای لای لای لای اون دیوار ساختگی رو بیار پایین!
لای لای لای لای لای چراغ انقلاب رو روشن کن!
آینده به زیبایی خواهد اومد! بیا، بیا، بیا.
و دوباره شروع به چرخیدن می کنه و صدای خنده هاش تا آسمون میره.
براش مهم نیست که بیفته، مهم نیست که سرما بخوره، می خواد با تموم وجودش از این زمستون لذت ببره.
حتی با یه ریتم ناشایست جوری قشنگ تو این دنیا برقص که به لرزه در بیاد!
کلمات نفر بعد: دنیا، شادی، آبی، لبخند، بادبان، باغچه، نور*آهنگVS