هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: محدوده آزاد جادوگران
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴:۲۴ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲
#1
کلمات فعلی: دنیا، شادی، آبی، لبخند، بادبان، باغچه، نور
سوژه: لذت

در این دنیا هنگامی که شادی را به دیگران هدیه می‌کنید، گویا همه چیز به شما لبخند می‌زند.
در آن لحظات، تماشای آسمان آبی لذت بخش تر از مواقع دیگر است.
نور خورشید بر باغچه‌ی دلت به گونه‌ای می‌تابد، که گرمای وجودت عاشقانه تو را در آغوش می‌گیرد.
پس شادی را به دل دیگران هدیه کنید تا کشتی کوچک افکارتان، بادبان‌هایش را باز کند و بر روی امواج احساسات خوب شناور شود.

ریگولوس، در حالی همیشه این حرف‌ها را به دیگران می‌زد، که خودش خیلی وقت بود از چنین احساسی لذت نبرده بود...!



پاسخ به: محدوده آزاد جادوگران
پیام زده شده در: ۱:۴۹:۴۳ پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲
#2
چمن، میله، نور، کلبه، جادو، سرگیجه، چشم


"چمن" های نم دار پا هایش را نوازش می‌کردند و خورشید، با "نوری" که بر روی صورتش انداخته بود، گرمایی زندگی بخش را به او هدیه می‌کرد. اطرافش را که تماشا می‌کرد، نگاهش روی یک "کلبه‌ی چوبی" متوقف شد. مکانی که در آن می‌توانست دور از هرگونه احساسات منفی به زندگی ادامه بدهد.
اما ناگهان تمام این صحنه های لذت بخش جای خود را به تاریکی دادند.
ریگولوس پس از یک خواب طولانی دو "چشم" خود را باز کرد، اما "سرگیجه" باعث شد احساس کند دنیا به دور سرش می‌چرخد.
او "جادویی‌ترین" و زیباترین خواب عمرش را دیده بود.

کلمات نفر بعد: خون، چراغ، دست، تصویر، چوب، لبخند، دندان



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۲ یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲
#3
نام: ریگولوس

نام میانی: آکچروس

نام خانوادگی: بلک

گروه: اسلیترین

پاترونوس: روباه قطبی

چوبدستی: چوب گردوی سیاه و موی تک‌شاخ _ انعطاف پذیر

ویژگی های ظاهری و اخلاقی: ریگولوس موهای مشکی موج دار و کمی بلند، و چشمان سبز رنگ دارد. معمولا او را با استایل های کلاسیک می بینید.
ریگولوس نمونه بارز یک فرد درونگراست و اخلاق آرامی دارد. در جمع ساکت است و سرش به کار خودش گرم است. او به کتاب خواندن علاقه دارد و همیشه او را با یک کتاب در دستش می بینید و همینطور اکثر اوقات می توانید او را در کتابخانه پیدا کنید. رنگ سبز را دوست دارد. همیشه رفتار خوبی از خودش با جن های خانگی، حیوانات و طبیعت نشان می دهد.

توضیحات: ریگولوس یک جادوگر اصیل زاده و متولد سال ۱۹۶۱ است. او فرزند اوریون و ولبورگا بلک و برادر کوچک‌تر سیریوس بلک است. او با اینکه فرزند دوم خانواده است اما محبوب تر از پدر و مادرش است.
ریگولوس در سال ۱۹۷۲تحصیل در هاگوارتز را شروع کرد و مثل اکثر اعضای خانواده‌اش در اسلیترین گروه‌بندی شد.در دوران تحصیل دانش آموز ارشد و جزو انجمن اسلاگ بود. او در تیم کوییدیچ اسلیترین به عنوان جستجوگر بازی می‌کرده.
ریگولوس در 16 سالگی به مرگ‌خواران پیوست اما وقتی فهمید که لرد سیاه برای رسیدن به اهدافش چه کارهایی انجام می‌دهد، فرار کرد. ریگولوس توسط کریچر، جن خانگی خود درمورد یکی از هورکراکس های ولدمورت مطلع شد و تصمیم گرفت آن را نابود کند، او پس از بدست آوردن قاب آویز اسلیترین در سال ۱۹۷۹ کشته شد.



تایید شد.
خوش اومدی!


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۱۵ ۱۰:۳۰:۲۰


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲
#4
سلام کلاه

من ساکت و درونگرا هستم و رنگ سبز رو دوست دارم. از فضای ساکت و دارک خیلی خوشم میاد ... اصیل زاده هستم و اکثرا سرم توی کار خودمه و کاری به کسی ندارم.
تمام خاندانم توی اسلایترین بودن و من هم میخوام با افتخار یک اسلایترینی باشم. پس لطفا به جز اسلایترین من رو در گروه دیگه ای ننداز.



پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲
#5
خنده، کلاه، رنگ، منظور، تلخی، قدرت، کاغذ پوستی، پله، تردید، عطسه

ریگولوس با تمام قدرتی که در پاهایش جمع کرده بود، از پله ها بالا رفت. دلش می خواست بی تفاوت به اتاق سیریوس، از راهرو عبور کند، اما نگاهش بی اراده به سمت درب اتاق کشیده می شد. درون پاهایش قدرتی نداشت، اما آنها بی اراده به سمت درب اتاق حرکت می کردند. تردید داشت که وارد اتاق بشود یا نه. وسیله های برادرش، خاطرات شیرینی از دوران کودکی، و همچنین خاطرات تلخی از دوران نوجوانی شان را به او یادآوری می کرد.

یک ماه پیش، وقتی سیریوس با آزردگی خانه را ترک کرد، در هنگام رفتن نگاه منظور داری به ریگولوس انداخت. نگاهی که حاوی هشدار درباره چیزی بود که ریگولوس نمی داست، یا دست کم نمی خواست بداند...!

ریگولوس هر هفته روی کاغذ پوستی برای سیریوس نامه می نوشت. اما سیریوس به هیچکدام پاسخی نمی داد. انگار که حتی خانواده اش را هم از یاد برده بود...!

وقتی وارد اتاق سیریوس شد، رنگ قرمز چشمش را زد. از آن رنگ متنفر بود!
پتوی روی تخت را کنار زد تا روی آن بنشیند،اما گرد خاکش باعث شد ریگولوس عطسه‎ی آرامی بکند.
در میان وسایل به هم ریخته‎ی داخل اتاق، کلاه قدیمی را پیدا کرد که به سیریوس هدیه داده بود. خنده‎ی غمگینی روی لب هایش نشست. هیچ وقت ندید که سیریوس آن کلاه را سرش کند... :)


خیلی خوب بود؛ خسته نباشی!

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۱۲ ۲۳:۵۲:۵۰






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.