جام آتش!

قهرمانی اسلیترین
تصویر قهرمانی اسلیترین

اسلیترین قهرمان جام آتش شد!

اسلیترین با اقتدار کامل به قهرمانی جام آتش دست یافت و بار دیگر نشان داد که جاه‌طلبی، استراتژی و انسجام گروهی می‌تواند عامل پیروزی باشد. در این موفقیت چشم‌گیر، دو چهره‌ی برجسته نقش کلیدی ایفا کردند: لرد ولدمورت، با تسلط کم‌نظیر بر فضای رقابت و توانایی در جهت‌دهی ذهنی و تخریب روانی رقبا، و لوسیوس مالفوی، با زیرکی و درایت سیاسی مثال‌زدنی که مسیر گروه را با دقت هدایت کرد. این پیروزی نه‌تنها حاصل عملکرد فردی چشم‌گیر بود، بلکه نمادی از هماهنگی هوشمندانه درون گروه اسلیترین و شایستگی بی‌چون‌وچرای آن‌ها در میدان رقابت به شمار می‌رود.

مشاهده‌کنندگان این موضوع: 1 کاربر مهمان
پاسخ به: حفره شرارت! (اسلیترین)
ارسال شده در: سه‌شنبه 17 مهر 1403 12:57
تاریخ عضویت: 1403/01/23
تولد نقش: 1403/01/24
آخرین ورود: شنبه 23 فروردین 1404 18:09
از: اعماق خیالات 🦄🌈
پست‌ها: 641
آفلاین
مرگ انتظار وقوع این همه اتفاق، اونم به طور ناگهانی و اینقد سریع رو نداشت. اون فقط قرار بود بیاد و ترزایی که مرگش فرا رسیده بود رو با خودش ببره. اما به جاش نه‌تنها لیستش توسط صدرنشین لیست دچار تغییراتی شده بود، بلکه جلوی سالازاری ایستاده بود که مطمئن بود قرن‌ها قبلش شخصا تا جهنم راهیش کرده بود.

مرگ خیلی ظاهری نداشت که بشه ازش خوند چی داره تو ذهنش می‌گذره، اما سالازار مطمئن بود مرگ برای اولین بار در طول زندگانیش مونده بود چی داره می‌شه. تصور سالازار این بود که مرگ از دیدن خودش که در سلامت تو این دنیا سیر می‌کنه به این حال در اومده.

اما همونطور که بالاتر گفته شد و نویسنده اصرار داره مجددا بهش اشاره کنه، حقیقت این بود که مرگ قبل از این شوک دوم، با شوک اولی که ترزا وارد کرده بود دنیاش زیر و رو شده بود. ترزا مک‌کینز، جادوآموزی که لیست مرگ رو خط‌خطی کرد.

- جناب مرگ، امیدوارم دیدن وجود پر ابهت من، آن هم سر حال و قبراق در جامعه جادویی، باعث نشه ذره‌ای شک به دل خودتان راه دهید که مبادا شکست خورده‌اید!

سالازار آماده و حاضر و با اعتماد به نفس بالایی مستقیم به مرگ زل زده بود. البته نمی‌دونست چشمای مرگ دقیقا کجاست، چون در اون لحظه صورتش زیر ردای سیاه‌رنگی در تاریکی فرو رفته بود. ولی به جایی که حدس می‌زد چشماش باشه که می‎تونست نگاه کنه. کی گفته حدس زدن و برطبقش عمل کردن جرمه؟ جرم هم باشه، مجازات هر جرمی که مرگ نیست!

سالازار قبل از این که مرگ بتونه واکنشی نشون بده، ادامه می‌ده:
- خوش‌حال هستم که به ندای من پاسخ آری دادید و برای پیوستن به جمع پیروانم آمدید. مطمئن باشید قربانی‌های زیادی تقدیم شما خواهیم کرد تا با خودتان ببریدشان! لیست شما بیش از همیشه پربار خواهد بود. خوش آمدید.

سالازار برای بار سوم لب به سخن می‌گشایه چرا که سالازار با سین شروع می‌شه و از ضرب‌المثل تا سه نشه بازی نشه به خاطر حضور سین در سه لذت می‌برد.
- قانون ما این است که هرکس به ما ملحق می‌شود، شخص دیگری را به ما معرفی کند. ما به شما ایمان داریم که بهترین انتخاب را خواهید کرد. بروید و با دفترچه ما بر تعداد یارانمان بیفزایید!

مرگ بالاخره موفق می‌شه کمی به خودش بیاد. ولی فقط کمی.
- چی داره می‌شه؟
🦅 Only Raven 🦅
بزرگ شدم!
پاسخ به: حفره شرارت! (اسلیترین)
ارسال شده در: جمعه 13 مهر 1403 10:55
تاریخ عضویت: 1403/04/15
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: یکشنبه 31 فروردین 1404 21:54
پست‌ها: 193
آفلاین
ترزا در آن لحظه واقعا تمایل داشت مرگ را صدا کند و خودش را به دار فانی بیاویزد. وقتی به سمت خروجی نگاه کرد که ببیند چقدر از مسیر باقی مانده مرگ را که معلوم نبود از کجا پیدایش شده دید که با داسش جلو میامد.

- حالا دیگه اینقدر جدی منظورم نبود...
- چی گفتی ترزا؟ گفتی چادر بزنیم؟

ترزا دوباره توجهش به گابریل جلب شد که با شوق نگاهش میکرد. نمیتوانست دلش را بشکند.
- فقط ۵ دقیقه!

گابریل با شادی تکرار کرد:
- فقط ۵ دقیقه!

گابریل شروع کرد به چادر زدن با وسایلی که معلوم نبود از کجا آمده‌اند. ترزا به سمت مرگ که حالا نزدیک تر شده بود دوید.
- اوه سلام مرگ! اومدی اینجا به سالازار بپیوندی؟ مطمئننا از اومدنت خوشحال میشه!

ترزا به زور دفتر سالازار را در دست مرگ چپاند و لیستش را از دستش بیرون کشید.
- بزار ببینم اینجا چی داری! عه به نظر میاد اینجا یه اشتباهی شده!

ترزا اسم خودش را از اول لیست مرگ خط زد و ته لیست نوشت.
- من هنوز نوبتم نشده! اگه قرار بود بمیرم همون موقع سالازار منو کشته بود!

مرگ هیچ وقت فکر نمیکرد کسی پیدا شود که اینطور با او رفتار کند و ابهتش را زیر سوال ببرد. ترزا دوباره لیست مرگ را در دستش گذاشت و به سمت گابریل و سالازار برگشت.
- جناب اسلیتیرین به نظر میرسه مرگ هم تصمیم گرفته به شما ملحق بشه! به نظرم خودش به تنهایی به اندازه ۲ نفر میارزه!

سالازار نگاهی کرد. وقتی مرگ را دید که نزدیک میشد لباس هایش را صاف و صوف کرد و آماده رویارویی دوباره با مرگ شد. در همین حین ترزا به همراه گابریل داخل چادر رفت تا فقط ۵ دقیقه استراحت کنند.
تصویر تغییر اندازه داده شدهتصویر تغییر اندازه داده شده



F-E-A-R has two meanings
"Forget Everything And Run"
or "Face Everything And Rise"
The choice is yours.



پاسخ به: حفره شرارت! (اسلیترین)
ارسال شده در: جمعه 13 مهر 1403 04:36
تاریخ عضویت: 1403/05/28
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: شنبه 13 بهمن 1403 11:50
از: کجا میدونی داسم زیر گلوت نیست؟
پست‌ها: 124
آفلاین
گابریل و ترزا کم‌کم از جایی که سالازار اسلیترین قرار داشت دور شدن. البته چون داشتن خیلی کم‌کم دور می‌شدن و این خیلی کم‌کم رفتنه، خیلی زیاد زیاد طول کشیده بود، گابریل و ترزا خسته شدن. البته گابریل که پریزاد بود و کلا دوست داشت خودشو با من من کردن تو چشم این و اون کنه کمتر و ترزا که یه کارآموز بود و وقتش پر بود و دوتا امتحان داشت بیشتر.

پس چون خسته شدن تصمیم گرفتن همونجا استراحت کنن. حالا همونجا کجا بود؟ حدودا 5 قدم و نصفی با این کفش‌های سوت سوتکی کودکان خردسال ماگلی با سالازار فاصله داشتن. سالازار اما چون درگیر نقشه‌های سالازارانه و خبیثانه‌ش بود، خیلی وقتی نداشت که روی رفتن یا نرفتن ترزا و گابریل تلف کنه و از طرفی گابریل اون مکان آواره و پر از خرده سنگ رو محلی کاملا مناسب برای چادرزنی می‌دید.

- وای! چقدر خسته شدم. چقدر همین 5 قدم طول کشید...
- منم خسته‌ام. من! من! من!

گابریل همراه با دیالوگش شروع به بالا و پایین پریدن کرد و صدای دریل از زیر پاهاش پخش شد.

- تو که مشخصه خسته‌ای! حالا چیکار کنیم؟ چجوری استراحت کنیم؟

گابریل بعد از شنیدن حرفای ترزا برای چند ثانیه سکوت کرد. خود سکوت برای چند ثانیه به احترام سکوت گابریل که هر چندصد سال یکبار رخ میده، سکوت کرد و این چرخه سکوت تا جایی ادامه پیدا کرد که یکی بالاخره داوطلب بشه تا سکوت رو بشکنه.

گابریل تک داوطلب ما در تمامی موارد، ناگهان چند کلمه به بالا رفت و سر جمله "گابریل اون مکان آواره و پر از خرده سنگ رو محلی کاملا مناسب برای چادرزنی می‌دید." ایستاد و دست کرد توی ترکیبات جمله و کلمه چادرزنی رو برداشت و به پیش ترزا برگشت.
- نظرت درمورد راه استراحتی که پیدا کردم چیه؟
MAYBE YOU ARE NEXT

تصویر تغییر اندازه داده شده
تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: حفره شرارت! (اسلیترین)
ارسال شده در: دوشنبه 9 مهر 1403 11:17
تاریخ عضویت: 1403/01/23
تولد نقش: 1403/01/24
آخرین ورود: شنبه 23 فروردین 1404 18:09
از: اعماق خیالات 🦄🌈
پست‌ها: 641
آفلاین
خلاصه:
سالازار به هاگوارتز برگشته و خواهان جذب پیروانی برای پاک کردن دنیای جادویی از ناپاکانه. برای این کار دفتری رو بر سر راه افراد می‌ذاره که فقط اصیل‌زادگان قادر به خوندنش هستن و اونا رو به تالار اسرار یعنی جایی که سالازار منتظرشونه هدایت می‌کنه. فعلا سیگنس، ترزا و گابریل توسط سالازار پذیرفته شدن و حالا دو نفر آخر باید دفترو به نفر بعدی برسونن...


~~~~~

- هنوز هم باید افراد بیشتری را جذب کنیم. بانو ترزا شما پیشنهادی جهت این کار دارید؟ نمیخواهیم دوباره فردی اشتباها به اینجا بیاید.

ترزا کمی فکر می‌کنه. به خاطر رفت و آمدی که با گابریل داشت، ریونکلاوی‌های زیادی رو می‌شناخت که می‌تونست توجه سالازار رو جلب کنه. دست کم از نظرش احتمال جذب شدن سالازار به ریونکلاوی‌ها بیشتر از گریفیندوری‌ها بود!
- ایزابل مک‌دوگال! مطمئنم خودتون وقتی ببینینش از انتخابش پشیمون نمی‌شین.

سالازار دستی به چونه‌ش می‌کشه و بعد با حرکت سر موافقتش رو اعلام می‌کنه و دفترو تحویل ترزا می‌ده. گابریل و ترزا هر دو برمی‌گردن تا از تالار اسرار خارج بشن که با سخنی از جانب سالازار متوقف می‌شن.
- صبر کنین! شما دو نفر بودین و ما انتظار داریم هر عضوی به ما ملحق می‌شه عضوی دیگر رو برای ما به ارمغان بیاره. نفر دوم منتخب شما کیست؟

سالازار این‌بار حین پرسیدن این پرسش، به گابریل نگاه می‌کنه. اگه قرار بود با یک تیر دو نشون بزنن، پس شاید بهتر بود حلقه‌ی جستجوش رو محدود به نزدیکان ایزابل نگه داره.
- گادفری میدهرست چطوره سالازار کبیر؟ یه خون‌آشام می‌تونه متحد خوبی برای شما باشه، درست نمی‌گم؟

برای سالازار اولویت این بود که شر ماگل‌زاده‌ها رو از دنیای جادویی پاک و اصیلش دور کنه. شاید یک خون‌آشام می‌تونست به معنای جذب خون‌آشام‌های بیشتری باشه که در این راه کمکش کنن. البته که برای سالازار جادوگران در اولویت اول بودن، اما گاهی در مسیر پیشرفت نیاز به متحدان دیگه‌ای هم داری.
- خوبه. حالا بروید و برای ما دوشیزه مک‌دوگال و آقای میدهرست رو بیاورید.
🦅 Only Raven 🦅
بزرگ شدم!
پاسخ به: حفره شرارت! (اسلیترین)
ارسال شده در: یکشنبه 8 مهر 1403 17:53
تاریخ عضویت: 1403/04/15
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: یکشنبه 31 فروردین 1404 21:54
پست‌ها: 193
آفلاین
سالازار به سیگنس وظیفه داده بود تا دفتر را سر راه فردی شایسه قرار دهد. سیگنس دفتر را برداشت و به سمت سرسرا رفت. حتما آنجا کسی را پیدا میکرد که شایسته باشد. همینطور که در سرسرا قدم میزد چشمش به ایزابل افتاد. گزینه خوبی بود. دختری اصیل و باهوش که حاضر میشد برای هدفش هر کاری بکند. سیگنس خیلی آرام از کنار ایزابل قدم زد و دفتر را کنار او روی صندلی گذاشت. سیگنس از از دور نگاه میکرد و منتظر بود تا ایزابل دفتر را بردارد. چندی نگذشت که گادفری آمد. دفتر را کنار زد و کنار ایزابل نشست و بعد هر دو با هم بلند شدند و رفتند. ایزابل کوچک ترین توجهی به دفتر نکرده بود. سیگنس بلند شد که دفتر را بردارد ولی در همان لحظه توجه دختری ریونکلایی که جست و خیز کنان از آنجا میگذشت به دفتر جلب شد. آن را برداشت همانطور جست و خیز کنان دور شد...
************************
گابریل تازه کلاس پروازش تمام شده بود و خیلی هیجان زده بود. البته که گابریل همیشه نسبت به بقیه هیجان زده محسوب میشود ولی آن زمان نسبت به خودش هیجان زده بود. دوست داشت در اینجور مواقع با کسی حرف بزند و انرژی و احساساتش را تخلیه کند. از وقتی ترزا به هاگوارتز آمده بود تبدیل به گوش شنوا برای گابریل شده بود. گابریل هم یکی از معدود افرادی بود همیشه میتوانست ترزا را پیدا کند. مهم نبود ترزا کجای قلعه باشد، هر جا که بود قطعا گابریل میدانست او کجاست. ترزا با همه کار ها و مشغله های کارآموزی‌اش همیشه برای‌گابریل وقت داشت. با او بازی میکرد. برایش کتاب میخواند. البته که گابریل خواندن و نوشتن بلد بود ولی دوست داشت ترزا برایش کتاب بخواند. و خلاصه ترزا با گابریل همه کار میکرد.

گابریل جست و خیز کنان به سمت اتاق ترزا راه افتاد. ترزا چون دیگر فارغ‌التحصیل و کارآموز بود اتاق شخصی خودش را داشت و دیگر در برج گریفیندور زندگی نمیکرد. همانطور که گابریل از سرسرا میگذشت توجهش به کتابی جلب شد. ( گابریل تفاوتی بین دفتر و کتاب قائل نبود و به همش میگفت کتاب.) روی کتاب اسم گابریل درشت نوشته شده بود. گابریل کتاب را از روی صندلی برداشت و دوباره جست و خیز کنان به راهش ادامه داد. حالا علاوه بر هیجان کلاس پرواز هیجان کتاب جدیدش را هم داشت و میخواست ترزا آن را برایش بخواند.

همانطور جست و خیز کنان رفت و رفت و رفت تا به پشت در اتاق ترزا رسید. سه ضربه به در زد. تق تق تق...

- بفرمایید!

گبی در را باز کرد و وارد شد. ترزا پشت میزش نسشته بود و داشت چیزهایی مینوشت. روی میز و تخت و حتی بخش هایی از زمین پر از کاغذ بود.

- وقت داری ترزا؟

ترزا وقتی دید گبی آمده است بلند شد.
- البته که وقت دارم. بیا تو!

ترزا کاغذ های روی تخت و زمین را جمع کرد و همه را روی میز گذاشت. چند کوکی شکلاتی از آنهایی که گابریل دوست داشت توی بشقاب گذاشت و کنار او روی تخت نشست.
- خب؟

این خب ترزا یعنی آماده شنیدن حرف های گابریل بود. گابریل شروع کرد و از کلاس پروازش تعریف کرد.بعد از درباره کتاب جدیدش گفت:
- تو راه اینو پیدا کردم. ببین چه بزرگ اسمم رو روش نوشته! برام میخونیش ترزا؟

ترزا کتاب را از دست گابریل گرفت. یک دفتر ساده بود و هیچ جای آن اسم گابریل را ننوشته بود. ترزا دفتر را باز کرد. خالی خالی بود. دریغ از یک نقطه جوهر! رو به گابریل کرد.
- گبی این که خالی خالیه!

گابریل کتاب را جلوی ترزا باز کرد و گفت:
- ایناهاش! اینجا پر از نوشته است!

ترزا هر چه نگاه میکرد جز سفیدی کاغذ چیزی نمیدید.
- واقعا؟ من چیزی نمیبینم!
- چطور نمیبینی؟ این همه نوشته اینجاس!
- خب حالا که تو میبینی چطوره ایندفعه تو برام بخونی؟

گابریل با خوشحالی قبول کرد. هر دو روی تخت دمر خوابیدند و گب شروع به خواندن کرد. اگر به ترزا بود اسم کتاب را "سالازار از زبان سالازار" میگذاشت. کل کتاب درباره سالازار بود و به نظر میرسید خودش آن را نوشته باشد. از کودکی سالازار شروع شد. سالازار بزرگ شد. با سه بنیانگذار دیگر آشنا شد. با هم هاگوارتز را تاسیس کردند. بخش دعوای آنها و رفتن سالازار از مدرسه خیلی برای ترزا جالب بود. انگار چیزهایی که در کتاب‌های تاریخ نوشته بودند فقط بخش کوچکی از اتفاقاتی است که افتاده بود. انگار اسلیتیرین به جز اصالت به چیزهای دیگری مثل زیرکی و سیاست و شایستگی هم اهمیت میداد. در آخر، کتاب به بازگشتن سالازار و موقعیت مکانی حفره اسرار ختم میشد.

- اکنون ما در حفره اسرار در انتظار کسانی چون شما هستیم تا به ما ملحق شوید و دوشادوش هم برای پاک کردن این دنیا مبارزه کنیم. پایان.

گابریل رو به ترزا کرد.
- به نظرت اینا واقعیه؟ یعنی الان اسلیتیرین تو حفره اسراره؟
- آمممممم... نمیدونم! نظر تو چیه؟
- به نظرم واقعیه. بیا با هم بریم اونجا!

ترزا دودل بود ولی به نظر میرسید سالازار به سیاست و شایستگی هم اهمیت میداد. میتوانست برود و ببیند چه خبر است اگر نخواست برگردد. ولی آیا آنها میگذاشتند برگردد؟ یا همانجا او را میکشتند؟ اگر نمیرفت گابریل چه میشد؟ تنها آنجا رفتن گب خیلی خطرناک بود. میتوانست از ماگل زاده بودنش حرف نزند و گب را همراهی کند. ترزا از روی تخت بلند شد و موهایش را محکم پشت سرش بست.
- قبوله! بریم ببینیم چه خبره!

گابریل هم با اشتیاق بلند شد و کتاب را برداشت.
- بریم!

آن دو دست در دست هم به سمت دستشویی میرتل رفتند. آنجا در ورودی تالار باز بود. یک حفره عمیق و تاریک که ته آن مشخص نبود. گابریل و ترزا به همدیگر نگاه کردند. به نظر میرسید داستان کتاب واقعی باشد. ترزا لبه حفره نشست و گابریل روی پای ترزا. ترزا گفت:
- با شماره سه میپریم. یک... دو... سه...

با هم به درون حفره پریدند. مسیر آن شبیه سرسره تونلی بود. هر دو کل مسیر را جیغ زنان پایین آمدند و در آخر روی یک تشک افتادند. بلند شدند و به سمت تالار قدم برداشتند. تنها صدای موجود صدای قدم های گابریل و ترزا بود تا این که کسی سکوت را شکست.
- درود بر شما دخترانم! من سالازار اسلیتیرین کبیر هستم!

گابریل پچ پچ کنان به ترزا گفت:
- اون واقعیه؟

سالازار که صدای گابریل را شنیده بود چند قدم جلو آمد و در نور ایستاد.
- بله من واقعی هستم. مایلم بدانم چه کسانی برای پیوستن به من یه اینجا آمدند!
- من گابریل دلاکورم و اینم ترزا مک‌کینزه!
- اینطور که میبینم شما ریونکلایی هستید بانو گابریل. اما شما چی بانوی جوان؟
- من اینجا کارآموزم. وابستگی به گروهی ندا...
- اون قبلا گریفیندور بوده!

گابریل با هیجان وسط حرف ترزا پرید. سالازار با تامل سری تکون داد.
- خب از اصالتتان بگویید ببینیم چقدر اصیلید.

طبق معمول اولین جواب از سوی گابریل بود.
- ما خیلی اصیلیم! من نیمه پریزادم! خواهرم توی بوباتون درس خونده ولی خانوادم تصمیم گرفتن که...
- کافیه دخترم! شما چی دوشیزه مک‌کینز؟

اوضاع برای ترزا اصلا خوب نبود. نباید میگفت ماگل زاده است. اگر میگفت حتما کشته میشد.
- خب... اصالت جزو چیزهایی نیست که برای من اهمیت داشته باشه! به نظرم شایستگی مهم تر از اصالته!

سالازار با قدم های سریع به سمت ترزا حرکت کرد. ترزا خواست عقب برود ولی عقب رفتن ضعف او را نشان میداد پس سعی کرد شجاع باشد و همانجا بایستد. سالازار ترزا را گرفت و او را محکم به دیوار چسباند. چوبدستیش را روی گلوی ترزا گذاشت و فشار داد.
- توی چشم‌هات میبینم که ماگل‌زاده ای! چطور تونستی دفتر رو بخونی و به اینجا بیای؟

گابریل با بهت و ترس این صحنه را نگاه میکرد. ترزا با آرامش به چشمان سالازار خیره شد.
- پس اون دفتر رو طوری طراحی کرده بودی که ماگل‌زاده ها نوشته هاشو نبینن! هوشمندانه بود! برای همین بود که من یه دفتر خالی میدیدم و گابریل یه عالمه نوشته. گابریل اون دفتر رو برام خوند و با هم اومدیم اینجا.

فشار چوبدستی سالازار روی گلوی ترزا کمتر شده بود.

- لطفا ترزا رو نکش!

صدای گابریل سالازار و ترزا را از جا پراند. کاملا فراموش کرده بودند که گابریل هم آنجاست. اشک در چشمان گابریل حلقه زده بود. این اولین بار بود که ترزا آن دختر کوچولوی شاد را اینطور میدید‌. سالازار ترزا را رها کرد و چند قدم عقب رفت. ترزا چند نفس عمیق کشید و گردنش را مالید. گابریل دوید و ترزا را بغل کرد. ترزا هم آرام موهای گابریل را نوازش میکرد.

- تو دختر عاقلی هستی دوشیزه مک‌کینز! میتونی کمک مفیدی برای من باشی! هر دوی شما در یاران من پذیرفته شدید.

گابریل خوشحال شد و لبخندی به پهنای صورت به ترزا زد. ترزا هم لبخند او را بی پاسخ نگذاشت.

- هنوز هم باید افراد بیشتری را جذب کنیم. بانو ترزا شما پیشنهادی جهت این کار دارید؟ نمیخواهیم دوباره فردی اشتباها به اینجا بیاید.
تصویر تغییر اندازه داده شدهتصویر تغییر اندازه داده شده



F-E-A-R has two meanings
"Forget Everything And Run"
or "Face Everything And Rise"
The choice is yours.



پاسخ به: حفره شرارت! (اسلیترین)
ارسال شده در: شنبه 24 شهریور 1403 21:21
تاریخ عضویت: 1403/06/09
تولد نقش: 1403/06/10
آخرین ورود: جمعه 12 بهمن 1403 20:56
پست‌ها: 143
آفلاین
تاریکی که زنده ماند!


مروپ و گریندل والد هیجان زده تر از چیزی بودند که بتوانند تمرکز کنند، پس یک صدا و همزمان می‌گویند:
ـ باید همه رو با خبر کنیم!
ـ نه احمق ها! معلوم است که نباید همگان را باخبر کنیم. فرض کنید زبانم لال محفل، یا دامبلدور یا هر کدام از آن جادوگران خام و ماگل پرست بفهمند که ما زنده شده‌ایم، چه واکنشی نشان می‌دهند؟
ـ پس چجوری باید افراد رو جذب کنیم؟
ـ کار سختی نیست! فقط کافیست دفترچه خاطرات من را در راه افراد لایق و اصیل‌زاده قرار دهید، و بعد به تالارمان هدایتشان کنید.

به نظر بهترین روش ممکن بود. مروپ و گانت در مقابل هوش و ذکاوت سالازار به زانو درآمده بودند، و هیجانشان حتی بیشتر از قبل شده بود. پس برای عملی کردن نقشه‌شان، سریع دفترچه را برداشتند و به سمت سرسرای چهارگانه هاگوارتز حرکت کردند. هردویشان در شروع با اسلیترین موافق بودند، پس به سرعت سمت سرسرای اسلیترین قدم برداشتند و دفترچه را در راهرو رها کردند. آنها نگران این نبودند که دفترچه به دست دورگه یا فرد نادرست بیوفتد، چون محتوای دفترچه، فقط برای افراد اصیل و جادوگران واقعی قابل مشاهده بود!

چند روز بعد:

زمان زیادی از وقتی که سیگنس شروع به خواندن کرده بود، می‌گذشت. او نمی‌دانست چرا یا چگونه، اما هنگامی که درحال ورود به تالار اسلیترین بود، دفترچه‌ای قدیمی پیدا کرده بود. ابتدا فکر می‌کرد متعلق به یکی از بچه هاست و از سر کنجکاوی، دفترچه را باز کرده بود. فکر می‌کرد می‌تواند سوژه‌ای برای مسخره کردنِ صاحب دفترچه پیدا کند، اما بعد از گذشت چند سطر، متوجه ویژگی دفترچه شد. این یک دفترچه معمولی نبود! از همان زمان، نتوانسته بود دفترچه را زمین بگذارد. او تک به تک کلماتِ داخل دفترچه را خوانده بود و حالا کنجکاو تر از هر زمانی، راهِ تالار اسرار را در پیش گرفته بود. از همان زمان که هری دریچه‌ی تالار را باز کرده بود، همه مکانِ قرارگیری‌اش را فهمیده بودند. طولی نکشید که او در دستشویی دختران، مقابل شیرآب ایستاده بود. آیا می‌توانست اتفاقی باشد؟ یا شخصی در تالار منتظر او بود؟ چون سیگنس بدون اینکه تلاشی برای باز کردن تالار کند، دریچه‌اش از قبل باز بود! البته اهمیتی نداشت، او قدمی به جلو برداشت تا به داخل گودال بپرد، که صدایی توجهش را جلب کرد.

ـ بنظرت موفق میشه؟
ـ محض رضای مرلین آرومتر حرف بزن.
ـ من که آروم گفتم، آروم نبود؟

سیگنس به سرعت سمت صدا برگشت، اما دیر شده بود. او موفق به پیدا کردنِ صاحب صداها نشد پس دوباره به سمت گودال برگشت و اینبار بدون معطلی، ذکر مرلین گویان به درون تالار پرید.
او به آرامترین روش ممکن، قدم به قدم از تالار عبور می‌کرد. می‌دانست که تله‌ای در انتظارش است، اما در کمال تعجب همه جا ساکت و آرام بود. گویی تمامی تله ها قبلا از کار افتادن بودند! حالا دیگر مطمئن شده بود که پیدا شدن دفترچه در سرسرا اتفاقی نبود. سالازار اسلیترین بعد از سالیان طولانی، دوباره برگشته بود!
هنگامی که به تالار اصلی رسید، با اضطراب به مجسمه ها نگاه می‌کرد که صدایی توجهش را جلب کرد. صدا از سمت مردی باشکوه و باعظمت بود، که یا تکیه بر عصای سلطنتی خودش، مقابل سیگنس ایستاده بود. او نمی‌توانست به چشمانش اعتماد کند، آیا واقعا سالازار اسلیترین مقابلش بود؟ فضای سنگینی بر تالار حکمفرما شده بود.

ـ درود بر مرد جوان! نمی‌خواهی خودت را به ما معرفی کنی؟
ـ ام... من؟ سیگنس! سیگنس بلک هستم جناب.

آرامشی که سیگنس در ظاهرش حفظ کرده بود، همانند آرامشِ بعد از طوفان و سیل های وحشتناک می‌ماند. در درونش، هزاران خانِ طوفانی رد کرده بود تا بتواند ظاهر متین و مغرورش را حفظ کند.

ـ بلک! از خانواده های اصیل و نجیب زاده‌ی جادوگران. گویا زیردستان من، در انتخاب شما هوش بیشتری به خرج داده‌اند. حالا بگو ببینم، تو با برتری اصیل زادگان موافقی مرد جوان؟
ـ به طور قطع با برتری اصیل زادگان به جز آلفرد بلک موافقم.
ـ پس می‌توانیم ادامه دهیم. آیا حاضری در راه این رسالت بزرگ، جان خودت را فدا کنی؟
ـ اول اطمینان حاصل می‌کنم که همه جان خودشون رو فدا کردن، بعدش اگر لازم بود اینکارو هم می‌کنم.
ـ بدک نیست. حال که داری در راهِ پیشرفت جادوگران تلاش می‌کنی، بگو ببینم بیشترین شرارتی که انجام داده‌ای‌ چیست؟
ـ اگر قراره بینمون راز بمونه، چندباری از پروفسور اسنیپ دزدی کردم و تقصیرشو انداختم سر خواهرم
ـ نه! این فقط دست گرمی است. من چیزی بیشتر می‌خواهم.
ـ خب اگر بازم قراره راز باشه، چندباری سعی کردم برادرمو بکشم، یبارم داشتم خواهرمو تو آب خفه می‌کردم اما نشد که بشه.
ـ جای پیشرفت داری مرد جوان، اما برای شروع، راضی کننده است. حالا باید برویم سراغ برگزیدگان دیگر.
پاسخ به: حفره شرارت !! (اسلیترین)
ارسال شده در: پنجشنبه 17 خرداد 1403 14:27
تاریخ عضویت: 1384/09/08
تولد نقش: 1396/06/22
آخرین ورود: دیروز ساعت 23:31
از: هاگوارتز
پست‌ها: 691
مدیر مدرسه هاگوارتز، معجون‌ساز
آفلاین
ادامه خاطرات سالازار اسلیترین : تاریکی که زنده ماند!

(ادامه بخش چهارم)



بخش پنجم: تاریکی که زنده ماند

در اعماق هاگوارتز، جایی که کمتر کسی جرئت ورود به آن را داشت، تالار اسرار با ابهت و ترسناکی همیشگی‌اش قرار داشت. دیوارهای سنگی و قدیمی تالار با نقش‌های باستانی پوشیده شده بود و ستون‌های عظیمی که از زمین تا سقف کشیده شده بودند، در تاریکی فرو رفته بودند. صدای قطرات آب که از سقف به زمین می‌چکید، سکوت مرگبار تالار را می‌شکست.
گریندل والد و مروپ گانت، دو جادوگر قدرتمند و متحد سالازار اسلیترین، بعد از مطالعه خاطرات سالازار و مشاهده نبرد باسیلیسک و هری پاتر، در میان سایه‌ها به آرامی پیش می‌رفتند. هر دو از عظمت و جادوی سیاه این مکان باخبر بودند و می‌دانستند که قدم به قدم نزدیک‌تر شدن به هدفشان، آن‌ها را به تحقق بازگشت سالازار نزدیک‌تر می‌کند. مروپ، با موهای بلند و تیره و چشمانی که از عزم و اراده‌ای قوی حکایت داشت، دست‌هایش را در اطراف ستون‌های قدیمی تالار حرکت می‌داد و احساس می‌کرد که جادوی سیاه سالازار در همه‌جا نفوذ کرده است. گریندل والد با صدای آرام و مقتدرانه گفت:

- مروپ، همه چیز آماده است. باید با دقت عمل کنیم. هیچ اشتباهی نباید رخ دهد.

مروپ سرش را تکان داد و با نگاهی مصمم پاسخ داد:

- نگران نباش، گلرت. ما اینجا هستیم تا سالازار را بازگردانیم و جهان جادوگری را به شکوه و عظمت واقعی‌اش برگردانیم.

آنها به آرامی به سمت مرکز تالار اسرار، جایی که مجسمه‌ی عظیم سالازار اسلیترین قرار داشت، پیش رفتند. مجسمه با چشمانی سنگی و نافذ، به نظر می‌رسید که همه چیز را می‌بیند و بر اعمال آن‌ها نظارت می‌کند. گریندل والد و مروپ مقابل مجسمه ایستادند و سپس با هم شروع به تلاوت جملاتی از طلسمی باستانی کردند که برای بازگرداندن سالازار اسلیترین به کار می‌رفت.

مروپ با صدای آرام و متین گفت:

- به نام خونت، به نام جادویت، به این دنیا بازگرد، سالازار اسلیترین.

گریندل والد جامی طلایی را از کیفش بیرون آورد و ادامه داد:

- به نام وفاداری ما به تو، به نام قدرتی که از تو گرفته‌ایم، به این دنیا بازگرد.

ناگهان هوا تغییر کرد و انرژی غریبی در تالار پخش شد. باد سردی از گوشه‌های تالار وزید و نور سبز رنگی از دل مجسمه به بیرون تابید. مروپ و گریندل والد به مجسمه نزدیک شدند و جام طلایی را در پای آن گذاشتند. گریندل والد چاقویی نقره‌ای و براق را از جیبش بیرون آورد و با دقت به سمت مروپ رفت. مروپ بدون هیچ تردیدی دستش را به جلو دراز کرد و گریندل والد چاقو را بر روی دست او کشید. قطرات خون قرمز روشن به آرامی در جام چکیدند و سپس گریندل والد همان کار را با دست خود انجام داد. خون هر دو جادوگر درون جام مخلوط شد و نوری سبز و درخشان از آن بیرون زد.

با صدای بلند و مصمم، مروپ گفت: "سالازار اسلیترین، جد بزرگ، به این دنیا بازگرد. ما تو را فرا می‌خوانیم تا قدرت و جلالت را به جهان جادوگری بازگردانی."

ناگهان، نوری سبز و قدرتمند از جام بیرون زد و به آسمان تالار پخش شد. هاله‌ای از انرژی قدرتمند در اطراف مجسمه شکل گرفت و به تدریج شکل انسانی به خود گرفت. گریندل والد و مروپ با احترام و حیرت به این صحنه نگاه می‌کردند. پیش روی آنها، سالازار اسلیترین با تمام عظمت و شکوهش ظاهر شد. چهره‌ای سرد و مصمم داشت، با چشمانی که درخشش خطرناکی داشتند. او به آرامی به اطراف نگاه کرد و سپس لبخندی شیطانی زد. مروپ با اشک در چشمانش به جلو رفت و گفت:

- پدربزرگ، ما سال‌ها منتظر این لحظه بوده‌ایم. جهان جادوگری نیازمند راهنمایی و قدرت شما است.

گریندل والد نیز به او پیوست و افزود:

-سالازار اسلیترین بزرگ، با بازگشت تو، ما می‌توانیم دنیای جادوگری را از ناپاکان پاک کنیم و عظمت واقعی‌مان را بازگردانیم.

سالازار با نگاهی عمیق به آن‌‌ها گفت:

- نخست باید پیروان بیشتری جذب کنیم. وقت آن است که جادوگران اصیل را بازگردانیم و دنیای جادوگری را از ناپاکان پاک کنیم."

هر دو جادوگر با هیجان و اراده گفتند:

- ما همراه تو خواهیم بود. تا آخرین نفس برای هدفمان خواهیم جنگید.
- پس بیایید شروع کنیم. دنیا باید بداند که سالازار اسلیترین بازگشته و جادوگران اصیل به قدرت بازمی‌گردند، جهان از آن ماست!
پاسخ به: حفره شرارت !!
ارسال شده در: شنبه 25 فروردین 1403 09:04
تاریخ عضویت: 1397/05/27
تولد نقش: 1398/04/17
آخرین ورود: دیروز ساعت 23:07
از: گیل مامان!
پست‌ها: 795
آفلاین
لرد سیاه کف دستش را باز کرد و به کاغذی که در آن وجود داشت نگاهی انداخت. فقط یک کلمه بر روی آن به چشم میخورد.

حمام

-ما را به حمام میفرستید؟ غیر مستقیم به ما گفتید کثیف و بو گندو هستیم؟

جماعت ریونکلاوی نگاه های نگرانی به یکدیگر انداختند. لینی که مدت ها قبل طعم له شدن را چشیده بود و دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت، در حالی که به میز چسبیده بود به سختی لب به سخن گشود.
-ارباب، اون کاغذ در واقع آدرس حموم هافلپاف بود ولی از اونجایی که طبیعتا ما ریونکلاوی ها نمیدونیم حموم هافلپاف دقیقا کجاست فقط کلمه حموم رو نوشتیم که بقیه شو خودتون پیدا کنین.

با پاسخ لینی خیال ریونکلاوی ها راحت شد و به ادامه روند بدرقه لرد سیاه پرداختند.

لایتینا شروع به پخش آهنگ "خداحافظ ای داغ بر دل نشسته" کرد.

-این دیگر چیست‌؟ ما به گل آلرژی دار...

قبل از آنکه جمله لرد به اتمام برسد حلقه گلی دور گردنش جا خوش کرده بود.
-ما داریم میرویم...نمی آییم که! این حلقه گل دیگر چه بود؟!

ریونکلاوی ها اهمیتی نمی دادند. آنها فقط میخواستند لرد را از تالار خود بیرون کنند.
-فقط کافیه از این در پاتونو بذارین بیرون. همیشه شروع راه نصف راهه. بعدش به سرعت تالار هافلپاف و کلی خون تازه رو اون بیرون پیدا می کنین.

همین که پای لرد به بیرون از تالار ریونکلاو رسید، سطلی آب سرد بر روی سرش خالی شد.

-خدافظ!

در تالار ریونکلاو پشت سر لرد محکم بسته شد.

حالا لرد خون آشام چگونه میتوانست راه تالار هافلپاف را پیدا کند؟ او باید هر چه زودتر و قبل از آنکه دچار سو تغذیه شود با خون هافلپافیان از خودش پذیرایی میکرد.
ویرایش شده توسط مروپ گانت در 1403/1/25 9:07:16
ویرایش شده توسط مروپ گانت در 1403/1/25 9:08:11
In mama's heart, you will always be my sweet baby
پاسخ به: حفره شرارت !!
ارسال شده در: جمعه 24 بهمن 1399 21:18
تاریخ عضویت: 1398/04/09
تولد نقش: 1398/04/09
آخرین ورود: جمعه 30 آذر 1403 17:31
پست‌ها: 407
آفلاین
- نه ارباب. ما اصلا خون نداریم! خون چی هست اصلا ارباب؟ ما با تف تسترال‌ها زندگی رو می‌گذرونیم.

از نگاهِ لرد سیاه مشخص بود که کاملا چندشش شده و اصلا دلش نمی‌خواد بیشتر از اون ریخت تام رو ببینه.
- نظرمون راجع به این یکی هم کاملا منفیه... ما یکی دیگه رو می‌خوایم.
- خب... توی لیست یه عجیب و غریب که با تسترال‌ها حرف می‌زنه، یه کرفس و یه پیکسیِ بی‌جان با خونِ آبی داریم. کدوم‌رو می‌خواید؟

- هیچ‌کدوم!

لرد سیاه بالاخره فهمیده بود اینجا نمی‌تواند چیزی کاسب باشد... پس نگاهش به راهی که آگلانتاین پیموده بود برگشت.
- ما تصمیممون رو گرفتیم. خون اگلانتاین رو می‌خوایم و جز اون، هیچ خون دیگه‌ای نمی‌خوایم.

ریونی‌ها با شک و تردید به لردِ خون‌آشام روبرویشان خیره شدند.
- مطمئنید لرد سیاه؟
- کاملا.

به نظر ریونی‌ها، کشتن اگلانتاین فکر خوبی بود. هم از شر یه هافلپافی که سخت‌کوش بودنش رو توی سر همه بزنن خلاص می‌شدن، و هم می‌تونستن لرد سیاه رو به تالار هافلپاف بفرستن و به امنیت قبل برگردن. این شد که در اتاقی که لرد رو توش حبس کرده بودن، باز کردن و آدرس حمام هافلپاف رو کف دستش گذاشتن.
گب دراکولا!
پاسخ به: حفره شرارت !!
ارسال شده در: یکشنبه 9 آذر 1399 00:46
تاریخ عضویت: 1386/08/08
تولد نقش: 1387/08/11
آخرین ورود: دیروز ساعت 20:38
از: ما گفتن...
پست‌ها: 6961
آفلاین
- گابریل ارباب! گابریل دلاکور رو بکشین. گب! گب ترو تمیز.

لرد سیاه فریاد کشید:
-فهمیدیم بابا! ولی گب تو اسلیترینه. ما الان می خواهیم از همین گروه بکشیم و تغذیه کنیم. مایلیم هوش و ذکاوتمان بیش از پیش شود.

اگلانتاین از هافلپاف، در حالی که حوله ای دور خودش پیچیده بود، دوان دوان وارد شد.
-ارباب تام! تامو بکشین. مساعد کشتنه. عالیه برای این کار. خیلی مناسبه. مستعده. بکشینش...

و به همان دوان دوانی که آمده بود به حمام هافلپاف برگشت.

توجه لرد به تام جاگسن جلب شد.
-زشته... تیکه پاره اس. شک داریم حتی خونی در بدن داشته باشه. خوشمون نیومد. بیا جلو ببینیم. اسمت چیه؟

تام ترسان و لرزان جلو رفت.
-ار... ار... باب... منو که ... می شناسین...

لرد سیاه نگاهی سردی به تام کرد.
-فعلا مایلیم که نشناسیم. الان خون جلوی چشمامونو گرفته. ببین. از رنگشون هم مشخصه. تو... خونی در بدنت هست یا نه؟
هیچ همه خطاها (7) منسوخ‌شده (6) پرس‌وجوها (146) بلوک‌ها (9) اضافی (2) زمان‌سنج‌ها(8)
خطاها
هشدار: Constant CO_NEWBB_SHOW_SAMPLE_BUTTON already defined در فایل /modules/newbb/language/persian/modinfo.php خط 18
هشدار: Trying to access array offset on value of type bool در فایل /include/functions.php خط 946
هشدار: Trying to access array offset on value of type bool در فایل /include/functions.php خط 946
هشدار: Trying to access array offset on value of type bool در فایل /include/functions.php خط 946
هشدار: Trying to access array offset on value of type bool در فایل /include/functions.php خط 946
هشدار: Trying to access array offset on value of type bool در فایل /include/functions.php خط 946
هشدار: Trying to access array offset on value of type bool در فایل /include/functions.php خط 946
منسوخ‌شده
XoopsTpl::get_template_vars is deprecated, please use getTemplateVars trace: /class/template.php:654 /modules/newbb/viewtopic.php:244
XoopsTpl::get_template_vars is deprecated, please use getTemplateVars trace: /class/template.php:654 /modules/newbb/viewtopic.php:244
XoopsTpl::get_template_vars is deprecated, please use getTemplateVars trace: /class/template.php:654 /modules/newbb/viewtopic.php:244
XoopsTpl::assign_by_ref is deprecated, please use assignByRef trace: /class/template.php:283 /modules/newbb/viewtopic.php:462
XoopsTpl::assign_by_ref is deprecated, please use assignByRef trace: /class/template.php:283 /modules/newbb/viewtopic.php:469
XoopsTpl::assign_by_ref is deprecated, please use assignByRef trace: /class/template.php:283 /modules/newbb/viewtopic.php:733
پرس‌وجوها
0.000081 - SET SQL_BIG_SELECTS = 1
0.000529 - SELECT * FROM config WHERE (`conf_modid` = '0' AND `conf_catid` = '1') ORDER BY conf_order ASC
0.000143 - SELECT sess_data, sess_ip FROM session WHERE sess_id = '7oe98028mt5bkbmdceu3ehator'
0.000953 - SELECT COUNT(*) FROM group_permission WHERE (`gperm_modid` = '1' AND (`gperm_groupid` = '3') AND `gperm_name` = 'module_read' AND `gperm_itemid` = '188')
0.000748 - SELECT * FROM config WHERE (`conf_modid` = '188') ORDER BY conf_order ASC
0.000309 - DELETE FROM protector_access WHERE expire < UNIX_TIMESTAMP()
0.000153 - SELECT COUNT(*) FROM protector_access WHERE ip='18.97.14.90' AND request_uri='/modules/newbb/viewtopic.php?post_id=374785'
0.000422 - SELECT COUNT(*) FROM protector_access WHERE ip='18.97.14.90'
0.000149 - INSERT INTO protector_access SET ip='18.97.14.90', request_uri='/modules/newbb/viewtopic.php?post_id=374785', expire=UNIX_TIMESTAMP()+'30'
0.000254 - SELECT t.* FROM newbb_topics t, newbb_posts p WHERE t.topic_id = p.topic_id AND p.post_id = 374785
0.000170 - SELECT * FROM newbb_forums WHERE forum_id = '71'
0.001318 - SELECT COUNT(*) FROM `newbb_posts` WHERE (`topic_id` = '3139' AND `approved` = '1')
0.001018 - SELECT COUNT(*) FROM newbb_posts AS p WHERE p.topic_id=3139 AND p.approved = 1 AND p.post_id > 374785
0.001836 - SELECT p.*, t.* FROM newbb_posts p, newbb_posts_text t WHERE p.topic_id=3139 AND p.post_id = t.post_id AND p.approved = 1 ORDER BY p.post_id DESC LIMIT 0, 10
0.000250 - UPDATE newbb_topics SET topic_views = LAST_INSERT_ID(topic_views + 1) WHERE topic_id =3139
0.000453 - SELECT * FROM config WHERE (`conf_modid` = '1') ORDER BY conf_order ASC
0.000196 - SELECT * FROM config WHERE (`conf_modid` = '0' AND `conf_catid` = '5') ORDER BY conf_order ASC
0.000242 - SELECT * FROM config WHERE (`conf_modid` = '0' AND `conf_catid` = '3') ORDER BY conf_order ASC
0.004954 - SELECT DISTINCT gperm_itemid FROM group_permission WHERE gperm_name = 'block_read' AND gperm_modid = 1 AND gperm_groupid IN (3)
0.000879 - SELECT b.* FROM newblocks b, block_module_link m WHERE m.block_id=b.bid AND b.isactive=1 AND b.visible=1 AND m.module_id IN (0,188) AND b.bid IN (1004,993,992,991,990,989,1003,1002,1001,1000,999,998,997,996,995,994,1006,1005,951,952,953,954,955,956,957,958,959,961,960,940,950,949,941,942,943,944,945,946,947,948,929,930,931,932,933,934,935,936,937,938,939,928,927,918,919,920,921,922,923,924,925,926,868,878,869,870,872,871,873,874,876,879,880,881,883,962,866,865,231,230,984,983,982,981,610,980,641,10,9,7,6,3,2,714,712,710,708,704,713,701,711,700,699,696,697,695,698,688,687,686,680,684,678,677,674,673,672,670,669,665,660,657,656,655,654,639,643,628,625,646,624,623,607,606,599,598,597,596,592,589,588,575,573,572,570,567,566,564,558,578,555,529,528,451,449,563,445,436,435,427,466,258,221,218,176,472,470,471,467,158,140,136,644,1008,1009,1010) ORDER BY b.weight, m.block_id
0.000271 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'jadoogaran' AND `tpl_file` = 'system_block_dummy.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000339 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'default' AND `tpl_file` = 'system_block_dummy.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000265 - SELECT * FROM smiles
0.000214 - SELECT COUNT(*) FROM online WHERE online_uid=0 AND online_ip='18.97.14.90'
0.000355 - UPDATE online SET online_updated = 1747862760, online_module = 188 WHERE online_uid = 0 AND online_ip='18.97.14.90'
0.000148 - SELECT * FROM online
0.000146 - SELECT COUNT(*) FROM online WHERE `online_module` = '188'
0.000231 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'jadoogaran' AND `tpl_file` = 'system_block_online.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000336 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'default' AND `tpl_file` = 'system_block_online.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.001331 - SELECT t.topic_id, t.topic_replies, t.forum_id, t.topic_title, t.topic_views, t.type_id, f.forum_name,t.topic_status, p.post_id, p.post_time, p.icon, p.uid, p.poster_name FROM newbb_topics AS t LEFT JOIN newbb_posts AS p ON t.topic_last_post_id=p.post_id LEFT JOIN newbb_forums AS f ON f.forum_id=t.forum_id WHERE 1=1 AND t.forum_id IN (7) AND t.approved = 1 AND p.post_time>1716758760 ORDER BY t.topic_last_post_id DESC LIMIT 0, 3
0.000265 - SELECT uid, uname, name FROM users WHERE level > 0 AND uid IN(35656,48692)
0.000234 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'jadoogaran' AND `tpl_file` = 'newbb_block.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000449 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'default' AND `tpl_file` = 'newbb_block.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000535 - SELECT t.topic_id, t.topic_replies, t.forum_id, t.topic_title, t.topic_views, t.type_id, f.forum_name,t.topic_status, p.post_id, p.post_time, p.icon, p.uid, p.poster_name FROM newbb_topics AS t LEFT JOIN newbb_posts AS p ON t.topic_last_post_id=p.post_id LEFT JOIN newbb_forums AS f ON f.forum_id=t.forum_id WHERE 1=1 AND t.forum_id IN (4,23,3,5,58,13,64,29) AND t.approved = 1 AND p.post_time>1716758760 ORDER BY t.topic_last_post_id DESC LIMIT 0, 3
0.000246 - SELECT uid, uname, name FROM users WHERE level > 0 AND uid IN(37183,48630,47729)
0.002283 - SELECT t.topic_id, t.topic_replies, t.forum_id, t.topic_title, t.topic_views, t.type_id, f.forum_name,t.topic_status, p.post_id, p.post_time, p.icon, p.uid, p.poster_name FROM newbb_topics AS t LEFT JOIN newbb_posts AS p ON t.topic_last_post_id=p.post_id LEFT JOIN newbb_forums AS f ON f.forum_id=t.forum_id WHERE 1=1 AND t.forum_id IN (33,14,21,38,48,71,28,25,16,44) AND t.approved = 1 AND p.post_time>1716758760 ORDER BY t.topic_last_post_id DESC LIMIT 0, 8
0.000345 - SELECT uid, uname, name FROM users WHERE level > 0 AND uid IN(48835,48603,48630,48922,47729,62,13161)
0.000368 - SELECT t.topic_id, t.topic_replies, t.forum_id, t.topic_title, t.topic_views, t.type_id, f.forum_name,t.topic_status, p.post_id, p.post_time, p.icon, p.uid, p.poster_name FROM newbb_topics AS t LEFT JOIN newbb_posts AS p ON t.topic_last_post_id=p.post_id LEFT JOIN newbb_forums AS f ON f.forum_id=t.forum_id WHERE 1=1 AND t.forum_id IN (73) AND t.approved = 1 AND p.post_time>1716758760 ORDER BY t.topic_last_post_id DESC LIMIT 0, 2
0.000204 - SELECT uid, uname, name FROM users WHERE level > 0 AND uid IN(62,48835)
0.001236 - SELECT t.topic_id, t.topic_replies, t.forum_id, t.topic_title, t.topic_views, t.type_id, f.forum_name,t.topic_status, p.post_id, p.post_time, p.icon, p.uid, p.poster_name FROM newbb_topics AS t LEFT JOIN newbb_posts AS p ON t.topic_last_post_id=p.post_id LEFT JOIN newbb_forums AS f ON f.forum_id=t.forum_id WHERE 1=1 AND t.forum_id IN (17) AND t.approved = 1 AND p.post_time>1716758760 ORDER BY t.topic_last_post_id DESC LIMIT 0, 3
0.000208 - SELECT uid, uname, name FROM users WHERE level > 0 AND uid IN(13161,48197)
0.000204 - DELETE FROM newbb_online WHERE online_updated < 1747862610
0.000144 - DELETE FROM online WHERE online_updated < 1747862610
0.000180 - SELECT COUNT(*) FROM online WHERE online_uid=0 AND online_ip='18.97.14.90'
0.000288 - UPDATE online SET online_updated = 1747862760, online_module = 188 WHERE online_uid = 0 AND online_ip='18.97.14.90'
0.000146 - SELECT COUNT(*) FROM newbb_online WHERE online_uid=0 AND online_ip='18.97.14.90'
0.000136 - INSERT INTO `newbb_online` (online_uid, online_uname, online_updated, online_ip, online_forum, online_topic) VALUES (0, '', 1747862760, '18.97.14.90', 71, 3139)
0.000895 - DELETE FROM newbb_online WHERE ( online_uid > 0 AND online_uid NOT IN ( SELECT online_uid FROM online WHERE online_module =188 ) ) OR ( online_uid = 0 AND online_ip NOT IN ( SELECT online_ip FROM online WHERE online_module =188 AND online_uid = 0 ) )
0.000149 - SELECT * FROM newbb_online WHERE `online_topic` = '3139'
0.000130 - SELECT `forum_id`, `forum_name` FROM `newbb_forums` WHERE `forum_id` IN (17)
0.000153 - SELECT cat_title, cat_id FROM newbb_categories WHERE cat_id = '5'
0.000434 - SELECT * FROM `users` WHERE `uid` IN (47959,48258,48425,48453,13161,41157,42095,26517)
0.000138 - SELECT rank_title AS title, rank_image AS image FROM ranks WHERE rank_id = 259
0.000163 - SELECT groupid FROM groups_users_link WHERE uid=13161
0.000127 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=58
0.000116 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=63
0.000126 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=64
0.000115 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=32
0.000110 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=19
0.000197 - SELECT rank_title AS title, rank_image AS image FROM ranks WHERE rank_min <= 6961 AND rank_max >= 6961 AND rank_special = 0
0.000137 - SELECT groupid FROM groups_users_link WHERE uid=26517
0.000113 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=18
0.000129 - SELECT rank_title AS title, rank_image AS image FROM ranks WHERE rank_id = 129
0.000142 - SELECT groupid FROM groups_users_link WHERE uid=41157
0.000112 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=7
0.000111 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=19
0.000110 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=58
0.000162 - SELECT rank_title AS title, rank_image AS image FROM ranks WHERE rank_min <= 407 AND rank_max >= 407 AND rank_special = 0
0.000139 - SELECT groupid FROM groups_users_link WHERE uid=42095
0.000214 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=2
0.000168 - SELECT rank_title AS title, rank_image AS image FROM ranks WHERE rank_min <= 641 AND rank_max >= 641 AND rank_special = 0
0.000158 - SELECT groupid FROM groups_users_link WHERE uid=47959
0.000113 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=18
0.000167 - SELECT rank_title AS title, rank_image AS image FROM ranks WHERE rank_min <= 193 AND rank_max >= 193 AND rank_special = 0
0.000134 - SELECT groupid FROM groups_users_link WHERE uid=48258
0.000113 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=18
0.000154 - SELECT rank_title AS title, rank_image AS image FROM ranks WHERE rank_min <= 124 AND rank_max >= 124 AND rank_special = 0
0.000147 - SELECT groupid FROM groups_users_link WHERE uid=48425
0.000113 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=18
0.000154 - SELECT rank_title AS title, rank_image AS image FROM ranks WHERE rank_min <= 143 AND rank_max >= 143 AND rank_special = 0
0.000155 - SELECT groupid FROM groups_users_link WHERE uid=48453
0.000113 - SELECT * FROM groups WHERE groupid=18
0.000149 - SELECT online_uid FROM newbb_online WHERE online_uid IN (13161, 26517, 41157, 42095, 47959, 48258, 48425, 48453)
0.000249 - SELECT user_digests, uid FROM newbb_user_stats WHERE uid IN( 13161, 26517, 41157, 42095, 47959, 48258, 48425, 48453)
0.000182 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000882 - SELECT o.*,o.field_id FROM profile_field AS o LEFT JOIN profile_category AS l ON o.cat_id = l.cat_id WHERE o.field_id != '0' ORDER BY l.cat_weight ASC, o.field_weight ASC
0.000149 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000139 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000138 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000133 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000187 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000141 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000135 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000133 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000215 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000170 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48425'
0.000140 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48425'
0.000136 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48425'
0.000137 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48425'
0.000132 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48425'
0.000159 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000140 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000137 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000135 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000140 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '47959'
0.000178 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000167 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000131 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000129 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000144 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48258'
0.000170 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48453'
0.000121 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48453'
0.000116 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48453'
0.000127 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48453'
0.000112 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '48453'
0.000208 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '13161'
0.000138 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '13161'
0.000133 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '13161'
0.000140 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '13161'
0.000126 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '13161'
0.000191 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '41157'
0.000134 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '41157'
0.000120 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '41157'
0.000124 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '41157'
0.000113 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '41157'
0.000183 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '42095'
0.000133 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '42095'
0.000112 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '42095'
0.000114 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '42095'
0.000108 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '42095'
0.000182 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '26517'
0.000139 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '26517'
0.000145 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '26517'
0.000173 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '26517'
0.000121 - SELECT * FROM profile_profile WHERE profile_id = '26517'
0.000295 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'jadoogaran' AND `tpl_file` = 'system_pagenav.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000239 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'default' AND `tpl_file` = 'system_pagenav.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000192 - SELECT * FROM `newbb_moderates` WHERE (`uid` = '0' AND (`forum_id` = '0' OR `forum_id` = '71') AND `mod_end` > '1747862760')
0.001441 - SELECT * FROM group_permission WHERE (`gperm_modid` = '188' AND `gperm_groupid` IN (3) AND `gperm_itemid` = '71' AND `gperm_name` IN ('forum_access', 'forum_view', 'forum_post', 'forum_reply', 'forum_edit', 'forum_delete', 'forum_addpoll', 'forum_vote', 'forum_attach', 'forum_noapprove', 'forum_type', 'forum_html', 'forum_signature', 'forum_pdf', 'forum_print'))
0.000193 - SELECT `cat_id`, `cat_order`, `cat_title` FROM `newbb_categories` WHERE `cat_id` IN (2, 6, 3, 5) ORDER BY cat_order ASC
0.000288 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'jadoogaran' AND `tpl_file` = 'newbb_viewtopic.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000260 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'default' AND `tpl_file` = 'newbb_viewtopic.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000256 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'jadoogaran' AND `tpl_file` = 'newbb_thread.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000227 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'default' AND `tpl_file` = 'newbb_thread.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000265 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'jadoogaran' AND `tpl_file` = 'system_notification_select.tpl') ORDER BY tpl_refid
0.000233 - SELECT f.*, s.tpl_source FROM tplfile f LEFT JOIN tplsource s ON s.tpl_id=f.tpl_id WHERE (`tpl_tplset` = 'default' AND `tpl_file` = 'system_notification_select.tpl') ORDER BY tpl_refid
مجموع: 146
بلوک‌ها
بلوک سفارشی (HTML): نه در حافظه پنهان
بلوک سفارشی (HTML): نه در حافظه پنهان
بلوک سفارشی (قالب‌بندی خودکار + смайлики): نه در حافظه پنهان
چه کسانی آنلاین هستند: نه در حافظه پنهان
موضوعات اخیر پاسخ داده‌شده (استفاده از بلاک پیشرفته برای رندر موضوع): نه در حافظه پنهان
موضوعات اخیر پاسخ داده‌شده (استفاده از بلاک پیشرفته برای رندر موضوع): نه در حافظه پنهان
موضوعات اخیر پاسخ داده‌شده (استفاده از بلاک پیشرفته برای رندر موضوع): نه در حافظه پنهان
موضوعات اخیر پاسخ داده‌شده (استفاده از بلاک پیشرفته برای رندر موضوع): نه در حافظه پنهان
موضوعات اخیر پاسخ داده‌شده (استفاده از بلاک پیشرفته برای رندر موضوع): نه در حافظه پنهان
مجموع: 9
اضافی
فایل‌های درج‌شده: 279 فایل
مصرف حافظه: 10440040 bytes
زمان‌سنج‌ها
بارگذاری XOOPS، 0.158 ثانیه طول کشید.
بارگذاری XOOPS Boot، 0.017 ثانیه طول کشید.
بارگذاری Module init، 0.033 ثانیه طول کشید.
بارگذاری newBB_Header، 0.004 ثانیه طول کشید.
بارگذاری newBB_viewtopic، 0.118 ثانیه طول کشید.
بارگذاری XOOPS output init، 0.036 ثانیه طول کشید.
بارگذاری Module display، 0.063 ثانیه طول کشید.
بارگذاری Page rendering، 0.008 ثانیه طول کشید.