دعوای غیر دوستانه ی سوسک و فلامل(+برتی)2
همین که سوسک دوباره زمین رو ترمیم می کنه ، برتی وارد میشه. در حالی که یه بسته شکلات همه مزه توی دستشه.
برتی: سلام سوسکی... اوه.... اینجا چه خبره؟
سوسک: خبر خاصی نیست. فقط این فلامل یه ذره زرت وپرت کرده.
فلامل به سمت سوسک حمله ور میشه و دستشو دور گلوی فلامل حلقه می کنه و شروع می کنه به فشار دادن. برتی با یه افسون اونو به عقب پرتاب می کنه.
برتی: اوی اوی ... داری چی کار می کنی؟
فلامل: تو خودتو قاطی نکن... بچه پر رو.
برتی با خونسردی: عزیز دل مگه شما خبر نداری که من بدون اینکه خودم بخوام قاطی همه ی دعواها هستم .
فلامل:
سوسک : برتی جان از حمایتت ممنونم ولی باور کن خودم از پسش بر میام. تو برو . این عصبانیه یه بلایی سرت میاره.
برتی: نه جانم این جرئت نداره.
فلامل: برو پی کارت.
برتی: نمیرم.
فلامل: می گم برو گم شو.
سوسک: نمی ره.
در ضمن فحش نده آی دی تو می بندن ها.
برتی:صلوات بفرست دلت آروم بشه.
__________________________________________________
ببخشید من خودم قاطی دعواهای شما کردم.