هری:بله!قیمت ها باید بره بالا!من خرجم زیاد شده...دستم تنگه.نمید کیف و کفش میخواد.من جوابشو چی بدم؟!!
(همه تحت تاثیر قرار گرفتن)لی لی دست تنهاs.بابام چند وقته معتاد شده....
شترررررررق.
آلیشیا:آخیش!ضربه ی خوبی بود.چقدر حرف زد
هری:هان!.....اینجا چه خبره؟!!!
آلی:چند دفعه بگم با کفش گلی نیا تو مغازه هان؟؟؟؟؟؟
زود از مغازه ی من برو بیرون!
هری:مغازه ی تو!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟
آلیشیا:نه صبر کن!دورگه بپر برو اون طی رو بیار.این دورگه بدبخت کمرش شیکست بس اینجا رو طی کشید(در حالی که طی رو به طرف هری میندازه)خب زود باش اینجا رو طی بکش....
هری:
آلیشیا:مثکه یه ضربه دیگه لازم داره...
هری مشغول طی کشیدن میشه....
................
...............
..............
آلیشیا:کارت خوبه!!!سابقه ی کاری داری!؟
هری(با ترس):با اجازتون تو خونه نمید کمرش درد میکنه من طی میکشم!
آلیشیا:خوبه!استخدامی!از فردا کارتو شروع میکنی!این دورگه خیلی دست تنهاس!شنیدمم که توام نیاز مالی داره... اصلا از الان کارتو شروع کن.بپر برو این آواتورارو از تو کامیون خالی کن بذار تو انبار...بدو بدو....
.........................................................................
و اینم برای غریبه: